اثر اطلاعات زیر پوستی در بازاریابی مدرن

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]اثر اطلاعات زیر پوستی در بازاریابی مدرن[/h]


محمد حسنی*
هنر بازاریابی در اثر افزایش تولید با استفاده از خطوط تولید و به کارگیری سیستم‌های تولید انبوه ظهور کرد و برای تسهیل و روانسازی فروش تولیدکنندگان متوسل به این هنر شدند.
فشردگی رقابت در بازار، هنر بازاریابی را تبدیل به یک ضرورت انکارناپذیر کرده است. حال سوال عمده این است که ما تا چه حد با بازاریابی آشنا هستیم و آیا دانسته‌های قبلی‌مان را کافی می‌دانیم ؟ آیا لازم نیست که روش بازاریابی‌مان را بازبینی کنیم؟ پاسخ بسیار آسان است، امروزه تنها کسانی در امر بازاریابی موفق هستند که مدام عملیات میدانی بازاریابی خود را رصد کرده و زیر ذره‌بین تحت معاینه روز‌به‌روز قرار می‌دهند.
امروزه تخصص‌ها تنها کافی نیست و برای هر تخصص به ساخت ریز تخصص نیاز است. با کمی دقت متوجه لزوم و اهمیت در نظر گرفتن ریز تخصص‌ها در کلیه فعالیت‌هایمان می‌شویم، کافی است به اطرافمان پویا‌تر بنگریم تا متوجه شویم که در چه موقعیتی هستیم. برای توفیق در بازاریابی نیز لازم است نگرش جدیدی به فرآیند بازاریابی داشته باشیم. هنر بازاریابی امروزه بدون توجه و اعتنا به ریز تخصص‌ها پیشرفت بسیار محدود و پرهزینه‌ای خواهد داشت.
در بازاریابی مدرن به مجموعه فرآیند عملیات بازاریابی اصطلاحا «مدیریت بازار» گفته می‌شود که شامل سه بخش عمده زیر است:
1. ایجاد بازار
2. شناخت بازار
3. نگهداری بازار
شرح این سه بخش مستلزم وقت و حوصله بیشتری است که شاید در این متن جای نگیرد، ولی بد نیست که تولیدکنندگان به اهمیت، نحوه به کارگیری و هدایت فعالیت‌های روزمره‌شان در جهت پیشبرد فروش و حصول کارآمدی به بازاریابی، نگرش متفاوت و جدیدی داشته باشند.
شکی نیست که کلیه تولیدکنندگان سرشار از شوق فروش کالای‌شان هستند آن هم با حداقل هزینه، زمان و زحمت و با بالاترین میزان رضایت خریدار (مصرف‌کننده) و در نتیجه سود بیشتر. شاید تصور کنیم که در دنیای رقابت شدید و فشرده امروزی این امر جزء آمال و آرزوها است ولی برخلاف این تصور، این کار شدنی و کاملا امکان پذیر است، ساده‌ترین راه برای حصول این موفقیت را در یک عبارت عمده جست‌وجو کنید.
آیا از اطلاعات زیر پوستی مصرف‌کننده آگاه هستیم ؟
منظور از اطلاعات زیر پوستی مجموعه نیازهای عمده عقلانی و احساسی مصرف‌کننده است که منجر به تصمیم‌گیری وی برای خرید کالای مشخص و برند خاصی می‌شود.
اینجا است که اهمیت تحقیقات بازار به‌خوبی لمس و درک می‌شود و شناخت بازار مورد توجه قرار می‌گیرد.
گرچه رسیدن به اطلاعات بازار و کسب این آگاهی‌ها ما را تازه به خانه اول می‌رساند، با این حال برای وصول هرچه سریع‌تر به هدف باید این مرحله را با موفقیت طی کنیم.
لازم و ضروری است که حس و هنر بازاریابی را به سراسر تشکیلات مان تزریق کرده و هر حرکتی در امر تولید،فروش، ارتباطات و تبلیغات را از دریچه و فیلتر بازاریابی بگذرانیم. با وجود چنین شرایطی همه کارمندان و عاملین تولید خود را موظف می‌دانند که در کلیه فعالیت‌های خود رضایت مصرف‌کننده را مدنظر داشته باشند. تصور اینکه رسیدگی به مسائل بازاریابی تنها متوجه بخش فروش است جایی در دنیای مدرن بازاریابی ندارد، گرچه مسوولیت اصلی و اداری این امر با بخش بازاریابی است، اما روح بازاریابی باید در کلیه قسمت‌های مختلف تولید جاری باشد. این حس در کلیه مراحل تولید، فروش، ارتباطات و خدمات پس از فروش مطمئنا موجب موفقیت و رضایت تولیدکنندگان خواهد شد.
برای مثال دو شرکت خودرو سازی - کیا و هیوندای - در اواخر دهه 80 میلادی در فرآیند پیشبرد فروش شان در اروپا تصور می‌کردند که با افزودن آپشن‌های متفاوت و اضافی به تولیدات‌شان می‌توانند به بازار‌های اروپا و آمریکا رخنه بیشتری کنند، که به‌رغم تلاش فراوان آنان، عملا اینطور نشد. آنها با تحقیقات زیاد و پر هزینه به یک نتیجه ساده رسیدند وآن اینکه آنچه به عنوان یک مزیت به خودروهای شان اضافه می‌کردند از نگاه مصرف‌کننده داخلی (آسیایی) قابل لمس و جذاب بود در حالی‌که مصرف‌کننده اروپایی خواسته دیگری طلب می‌کرد و باید آنها را با انگیزه‌های متفاوت دیگری جلب می‌کردند.
از این رو با استخدام چند طراح و کارشناس اروپایی نیاز واقعی (زیرپوستی) مصرف‌کننده اروپایی راشناخته و در تولیدات شان به کار گرفتند که موجب جهش در فروش‌شان شد و امروزه می‌بینیم این دو تولیدکننده همسو، رقیب اصلی خودروسازان ژاپنی و اروپایی در بازارهای اروپا و آمریکا هستند.
اما برخی از تولیدکننده‌های ما هنوز متوجه این حقیقت و نیاز نشده‌اند. به طور مثال هنوز هم تاریخ تولید و انقضای کالای صادراتی شان (مواد غذایی) را به میلادی روی کالای‌شان حک نمی‌کنند و این خریداران را با ذکر تاریخ شمسی گیج می‌کنند.
نکته آخر آنکه در امر بازاریابی یا تبلیغات باید خریدار را هدف قرار داد و در نهایت این مصرف‌کنندگان و بازار هدف هستند که باید بپسندند و بپذیرند و نه مدیریت یا کارکنان بخش فروش واحد تولیدی.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
onia$ چرا اطلاعات دادن به مشتری مهم‌تر از فروش است؟ بازرگانی 0

Similar threads

بالا