لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
معمولا سعی میکنم یه مدت نبینمش......تا همه چیز به روال عادی برگرده.......
 

manochehri_s

عضو جدید
کاربر ممتاز
من همیشه سعی میکنم کسی رو که حس میکنم بعد یه مدت ازش خسته میشم رو وارد زندگیم نکنم

چون در غیر این صورت همین جوری میشه و واقعا دل ادم نمیاد و این جوری گیر میکنه که چیکار کنه؟؟؟!!!!![/QUOTE}درسته..اولش فکرنمیکنی که خسته کننده باشه بعد بعضی رفتاراشو که میبینی میفهمی..واقعا هم آدم دلش نمیاد و نمیدونه چیکار کنه..:(از اینکه دلشو بشکنم عذاب وجدان میگیرم ولی منم حق دارم...
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا چه خبره ؟ من یادم نمیاد قبلا تو این بحث شرکت کرده باشم یهو از کجا اومد ؟ :surprised:
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
اینجا چه خبره ؟ من یادم نمیاد قبلا تو این بحث شرکت کرده باشم یهو از کجا اومد ؟ :surprised:

اگه به صفحه ی اول مراجعه کنید متوجه میشید

این جا هر کی مشکل داره میاد میگه احتمالا شما توی صفحات خیلی قبل تر این جا پست زده بودید.
 

hoda90

عضو جدید
سلام به همه دوستان
راستش خیلی دلم گرفته. چند وقتیه که دیگه هیچ تمایلی برای درس خوندن و تلاش کردن ندارم. احساس می کنم همه انگیزه هامو از دست دادم. دلم می خواد همه کارها و درسها رو بزارم کنار و برم یک جای دور. یک جایی که بشه از اول شروع کرد. همه چی رو از اول شروع کرد دوستهای جدید، ادمهای جدید، محیط جدید. نمی دونم ولی فکر می کنم دارم افسرده می شم. کمکم کنید، چی کار کنم از این حالت بیام بیرون؟ خیلی وقته که به این فکر می کنم که به یک مشاور مراجعه کنم. به نظرتون این طور موارد رو می شه با مشاور مطرح کرد؟
 

omid_008

عضو جدید
سلام به همه دوستان
راستش خیلی دلم گرفته. چند وقتیه که دیگه هیچ تمایلی برای درس خوندن و تلاش کردن ندارم. احساس می کنم همه انگیزه هامو از دست دادم. دلم می خواد همه کارها و درسها رو بزارم کنار و برم یک جای دور. یک جایی که بشه از اول شروع کرد. همه چی رو از اول شروع کرد دوستهای جدید، ادمهای جدید، محیط جدید. نمی دونم ولی فکر می کنم دارم افسرده می شم. کمکم کنید، چی کار کنم از این حالت بیام بیرون؟ خیلی وقته که به این فکر می کنم که به یک مشاور مراجعه کنم. به نظرتون این طور موارد رو می شه با مشاور مطرح کرد؟

این حرفا رو زدین یاد خودم افتادم.به مشاوره خوب برین خیلی بهتر می تونه کمکتون کنه.شما مشکلتون رو کلی گفتین و باید ما از نحوه ی زندگی شما و افکار شما مطلع باشیم که بتونیم تا حد توانمون به شما کمک کنیم.شرایط شما خیلی در جواب ممکنه دخیل باشه.

حتما این مشکلتون رو حل کنید حیف این ایامی که می گذرد با این حالت باشه.سعی کنید از زندگی لذت ببرید تحت هر شرایطی .فقط با کمی عوض کردن دید و نگرش مشکلات از بین نمی رن ولی می توان از زندگی لذت برد.
فکر کنم هدفی خاصی در زندگی ندارین.
 

reza 1989

عضو جدید
می خواستم همه نظر بدن که با کسی که به همه چی شک داره چطوری باید برخورد کنیم. اصلا چه رفتاری داشته باشیم که اینجوری نشه! یا مثلا کاری کنیم که رفتار اون واسه همیشه درست بشه؟
باید یاد بگیریم و یاد بدهیم که :شک گذرگاه خوبی است ولی ایستگاه خوبی نیست.
این جمله بسیار اموزنده فکر میکنم از دکتر شریعتی باشه.
 

reza 1989

عضو جدید
سلام بچه ها
کسی سایتی را میشناسه که به صورت انلاین مشاوره بده؟؟؟؟؟؟؟
 

hoda90

عضو جدید
این حرفا رو زدین یاد خودم افتادم.به مشاوره خوب برین خیلی بهتر می تونه کمکتون کنه.شما مشکلتون رو کلی گفتین و باید ما از نحوه ی زندگی شما و افکار شما مطلع باشیم که بتونیم تا حد توانمون به شما کمک کنیم.شرایط شما خیلی در جواب ممکنه دخیل باشه.

حتما این مشکلتون رو حل کنید حیف این ایامی که می گذرد با این حالت باشه.سعی کنید از زندگی لذت ببرید تحت هر شرایطی .فقط با کمی عوض کردن دید و نگرش مشکلات از بین نمی رن ولی می توان از زندگی لذت برد.
فکر کنم هدفی خاصی در زندگی ندارین.

ممنون از راهنماییتون. یعنی شما هم قبلا مشکل منو داشتین؟ چطور حلش کردین؟ من تو زندگی ام بی هدف نیستم ولی کلا هدفهام مقطعی اند. من تا حالا تو زمینه تحصیلی به همه اون چیزهایی که می خواستم رسیدم. تا یکی دو سال اخیر دور و برم پر بود از دوستهایی که دوستشون داشتم و اوقات خوبی رو باهاشون داشتم ولی الان همه دوستهام یا ازدواج کردن یا دیگه تو این شهر نیستن. احساس می کنم تنهام. ضمن اینکه تو این مدت روابط خانوادگی کمتری هم داریم. منظورم با اشنا و فامیله. نمی دونم اینها که گفتم به مشکلم مربوط می شه یا نه. احساس می کنم دیگه اون انرژی سالهای اول دانشجوییم رو ندارم. حتی اون اعتماد به نفس رو هم دیگه در خودم سراغ ندارم. حرف زدن از اجساساتم برام سخته. حتی گاهی فکر می کنم اینها رو شاید به یک مشاور هم نتونم بگم.
 

samira2007

عضو جدید
salam
komakam konid
khanevadam mazhabian va man na va bahashoon moshkel daram
ba khatere oona hameye khastegaramam mazhabian
chi kar konam?????????????/
komakam konid
 

omid_008

عضو جدید
salam
komakam konid
khanevadam mazhabian va man na va bahashoon moshkel daram
ba khatere oona hameye khastegaramam mazhabian
chi kar konam?????????????/
komakam konid

:surprised:چه مشکل سختی. تنها یه راه می مونه اونم دعا کردنه.خواستگاری به روش سنتی جواب نمی ده توی این زمینه.
منتظر می مونم از نظر بقیه استفاده کنم:surprised:
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
salam
komakam konid
khanevadam mazhabian va man na va bahashoon moshkel daram
ba khatere oona hameye khastegaramam mazhabian
chi kar konam?????????????/
komakam konid


این دقیقا همون مشکلی بود که پسر داییم داشت.خونواده خودش کاملا مذهبی ولی خودش نه.خونوادش بهش فشار میاوردن که حتما با یه دختر محجبه ازدواج کنه ولی خودش دوست نداشت.آخرشم انقد عزب موند که خونواده راضی شدن.الانم با یکی هم عقیده خودش ازدواج کرده.البته شما این روشو پیش نگیرین وگرنه تا آخر عمرت باید مجرد بمونی:D
ولی حتما عقایدتو به خوادت بگو.اگه نمیتونی با یه شخص مذهبی ازدواج کنی به هیچ وجه زیر بار نرو.تو میخای با اون فرد ازدواج کنی نه خونوادت.به نظر من با اون شخصی که با معیارات میخوره آشنا شو و اونو به خونوادت معرفی کن.بهشون توضیح بده که این فرد با عقاید من یکیه و اونایی که از نظر شما تایید شدن از نظر من نیستن.حتما عقایدتو با خونوادت در میون بزار.
امیدوارم موفق بشی;)
 

reza 1989

عضو جدید
ه
salam
komakam konid
khanevadam mazhabian va man na va bahashoon moshkel daram
ba khatere oona hameye khastegaramam mazhabian
chi kar konam?????????????/
komakam konid
خب این که مشکلی نیست دوست من.
منم همینطور بودم فوقش باید چند ماهی در برابرخانوادت مقاومت کنی.
یه جوری بهشون بگو که هر کس یه اعتقاداتی داره و شما از اونا کورکورانه تقلید نمیکنید.شوهر ایندت را هم خودت انتخاب کن.ولی اینا هیچوقت فراموش نکن::::::::
تنها کسی که میتونه خواستگارت را درست بشناسه پدرته.مطمین باش پدر و مادر با یه نگاه به ماها متوجه میشن تو سرمون چی میگذره.این راههاکه ما میخوایم بریم را اونا خیلی وقت پیش رفتن.
وقتی ما به اونا دروغ میگیم یا پنهان کاری میکنیم درست مانند وقتی است که برادر کوچولوی ما به ما دروغ میگه که ما میفهمیم و به روش نمیاریم.
من شما را نمیشناسم ولی گفتم مشکلی مشابه شما داشتم سعی کن تو انتخاب همسرت صرفا به خاطر مخالفت با پدر و مادرت تصمیمی نگیری و بااینکه عقاید خانوادت را قبول نداری ولی بازم معتقدم تنها کسی که میتونه شوهرت را تایید یا رد کنه پدر است.
موفق باشی
امیدوارم هر چی زودتر مشگلت حل بشه.
راسی یادمون باشه هیچوقت حداقل به خودمون دروغ نگیم و خودمون را گول نزیم و اشتباهاتمون را قبول داشته باشیم.
 

pari.zareii7

عضو جدید
درخواست راهنمایی

درخواست راهنمایی

با سلام
من توی یه موقعیت بد قرار گرفتم اگه میشه کمکم کنید
من حدود دوساله با یه آقا پسری دوست شدم البته بدون اطلاع خانواده هر چند خونوادم آدمای روشنفکر وبازی هستن ولی نتونستم بهشون بگم
اولا خیلی دوسش داشتم ولی هر پی میگذره بیشتر احساس میکنم به درد هم نمیخوریم ولی اون منو خیلی دوسداره از این قضیه مطمئنم ولی به نظر من یه چیزایی که واسه من ارزشه واسه اون ضدارزشه خیلیم عصبانیه ولی هربار بعد از عصبانی شدن خودش کلی عذرخاهی میکنه اون میگه واقعا منو واسه زندگی انتخاب کرده و چند وقت دیگه میخاد بیاد خاستگاری ولی من مطمئن نیستم که اونو میخام یانه! نمیخام ناراحتشم کنم ولی واقعا موندم چیکار کنم:(:(
خیلیم عذاب وجدان دارم نمیخام فکر کنه اونو بازی دادم چون واقعا دوسش داشتم الانم دارم ولی کمی کم شده!
خاهشا اگه میتونید کمکم کنید
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با سلام
من توی یه موقعیت بد قرار گرفتم اگه میشه کمکم کنید
من حدود دوساله با یه آقا پسری دوست شدم البته بدون اطلاع خانواده هر چند خونوادم آدمای روشنفکر وبازی هستن ولی نتونستم بهشون بگم
اولا خیلی دوسش داشتم ولی هر پی میگذره بیشتر احساس میکنم به درد هم نمیخوریم ولی اون منو خیلی دوسداره از این قضیه مطمئنم ولی به نظر من یه چیزایی که واسه من ارزشه واسه اون ضدارزشه خیلیم عصبانیه ولی هربار بعد از عصبانی شدن خودش کلی عذرخاهی میکنه اون میگه واقعا منو واسه زندگی انتخاب کرده و چند وقت دیگه میخاد بیاد خاستگاری ولی من مطمئن نیستم که اونو میخام یانه! نمیخام ناراحتشم کنم ولی واقعا موندم چیکار کنم:(:(
خیلیم عذاب وجدان دارم نمیخام فکر کنه اونو بازی دادم چون واقعا دوسش داشتم الانم دارم ولی کمی کم شده!
خاهشا اگه میتونید کمکم کنید


یا رک و مستقیم بهش بگو که به درد هم نمیخورین یا یه کاری کن که دلشو بزنی.نقطه ضعفشو پیدا کن .مثلا کارایی رو که اون دوس نداره انجام بدی انجام بده،خلاصه یه کاری کن که خودش به این نتیجه برسه که به درد هم نمیخورین.با نظراتش زیاد مخالفت کن و....
البته این نظر منه ضمانت نمیکنم که درست باشه:smile:
 

yalda63

عضو جدید
با سلام
من توی یه موقعیت بد قرار گرفتم اگه میشه کمکم کنید
من حدود دوساله با یه آقا پسری دوست شدم البته بدون اطلاع خانواده هر چند خونوادم آدمای روشنفکر وبازی هستن ولی نتونستم بهشون بگم
اولا خیلی دوسش داشتم ولی هر پی میگذره بیشتر احساس میکنم به درد هم نمیخوریم ولی اون منو خیلی دوسداره از این قضیه مطمئنم ولی به نظر من یه چیزایی که واسه من ارزشه واسه اون ضدارزشه خیلیم عصبانیه ولی هربار بعد از عصبانی شدن خودش کلی عذرخاهی میکنه اون میگه واقعا منو واسه زندگی انتخاب کرده و چند وقت دیگه میخاد بیاد خاستگاری ولی من مطمئن نیستم که اونو میخام یانه! نمیخام ناراحتشم کنم ولی واقعا موندم چیکار کنم:(:(
خیلیم عذاب وجدان دارم نمیخام فکر کنه اونو بازی دادم چون واقعا دوسش داشتم الانم دارم ولی کمی کم شده!
خاهشا اگه میتونید کمکم کنید

سلام دوست عزیز
اگه احساس می کنی علاقه ات بهش کم شده به نظرم بهتره که این رابطه رو تمومش کنی. ادم عصبانی باید خودشو به یک مشاور نشون بده. اینو بهش بگو ببین چطور برخورد می کنه. یکی از اشنایان ما حدود 5 سال با یک اقایی عقد بودن پسره خیلی عصبانی بود. توی جمع سر خانومش داد و هوار می کرد. اخر هم زندگیشون نشد طلاق گرفتن. همیشه می گن علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
امیدوارم موفق باشی
 

omid_008

عضو جدید
با سلام
من توی یه موقعیت بد قرار گرفتم اگه میشه کمکم کنید
من حدود دوساله با یه آقا پسری دوست شدم البته بدون اطلاع خانواده هر چند خونوادم آدمای روشنفکر وبازی هستن ولی نتونستم بهشون بگم
اولا خیلی دوسش داشتم ولی هر پی میگذره بیشتر احساس میکنم به درد هم نمیخوریم ولی اون منو خیلی دوسداره از این قضیه مطمئنم ولی به نظر من یه چیزایی که واسه من ارزشه واسه اون ضدارزشه خیلیم عصبانیه ولی هربار بعد از عصبانی شدن خودش کلی عذرخاهی میکنه اون میگه واقعا منو واسه زندگی انتخاب کرده و چند وقت دیگه میخاد بیاد خاستگاری ولی من مطمئن نیستم که اونو میخام یانه! نمیخام ناراحتشم کنم ولی واقعا موندم چیکار کنم:(:(
خیلیم عذاب وجدان دارم نمیخام فکر کنه اونو بازی دادم چون واقعا دوسش داشتم الانم دارم ولی کمی کم شده!
خاهشا اگه میتونید کمکم کنید

سلام.یه چیزی که بگم اینه که هیچ وقت با ترحم انتخاب نکنید و بهترین کار جدایی ه.اگر برین پیش یه مشاور خوب برین و خیلی اصولی جدا بشین خیلی بهتره.بی گدار به اب نزنین چون شما در مقابل این احساس مسئول هستین و اون موقع که در اوج بودین هم باید فکر این روزها رو می کردین .ولی بازم تاکید می کنم با ترحم نرین سر سفره عقد که این زندگی دوامی نخواهد داشت مگر اینکه دیدتون رو عوض کنید و دوباره عاشقش بشین
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
با سلام
من توی یه موقعیت بد قرار گرفتم اگه میشه کمکم کنید
من حدود دوساله با یه آقا پسری دوست شدم البته بدون اطلاع خانواده هر چند خونوادم آدمای روشنفکر وبازی هستن ولی نتونستم بهشون بگم
اولا خیلی دوسش داشتم ولی هر پی میگذره بیشتر احساس میکنم به درد هم نمیخوریم ولی اون منو خیلی دوسداره از این قضیه مطمئنم ولی به نظر من یه چیزایی که واسه من ارزشه واسه اون ضدارزشه خیلیم عصبانیه ولی هربار بعد از عصبانی شدن خودش کلی عذرخاهی میکنه اون میگه واقعا منو واسه زندگی انتخاب کرده و چند وقت دیگه میخاد بیاد خاستگاری ولی من مطمئن نیستم که اونو میخام یانه! نمیخام ناراحتشم کنم ولی واقعا موندم چیکار کنم:(:(
خیلیم عذاب وجدان دارم نمیخام فکر کنه اونو بازی دادم چون واقعا دوسش داشتم الانم دارم ولی کمی کم شده!
خاهشا اگه میتونید کمکم کنید

خب ادم خیلی چیزا رو دوست داره ولی دلیل نمیشه که با یه نفر به صرف فقط دوست داشتن ازدواج کرد
به قول دوستمون یکی از دلایلی که نباید با یه نفر ازدواج کرد ازدواج از روی ترحمو مخصوصا با یه مرد فردا توی زندگی بفهمه واویلا میشه
بعضی وقتا باید بین بد و بدتر بدو انتخواب کنیم

ولی با این حال پیامتون زیاد مطمئن به نظر نمیرسه و به نظر من هر کاری که الان انجام بدید حتی قطع رابطه ممکنه اشتباه باشه پس دوست داشتن و عشق و علاقه کجا میره

به نظر من همه چی رو باهاش در میون بزارید و مثل دو تا ادم عاقل تصمیم صحیح رو بگیرید.
 

pari.zareii7

عضو جدید
با تشکر از راهنمایی خوبتون

با تشکر از راهنمایی خوبتون

خب ادم خیلی چیزا رو دوست داره ولی دلیل نمیشه که با یه نفر به صرف فقط دوست داشتن ازدواج کرد
به قول دوستمون یکی از دلایلی که نباید با یه نفر ازدواج کرد ازدواج از روی ترحمو مخصوصا با یه مرد فردا توی زندگی بفهمه واویلا میشه
بعضی وقتا باید بین بد و بدتر بدو انتخواب کنیم

ولی با این حال پیامتون زیاد مطمئن به نظر نمیرسه و به نظر من هر کاری که الان انجام بدید حتی قطع رابطه ممکنه اشتباه باشه پس دوست داشتن و عشق و علاقه کجا میره

به نظر من همه چی رو باهاش در میون بزارید و مثل دو تا ادم عاقل تصمیم صحیح رو بگیرید.
خیلی ممنون از اینکه راهنماییم می کنین ولی یه چیزی هست که واقعا نمی تونم بهش بگم که احساسم اینه چون می ترسم بازم عصبانی بشه راستش کمی ازش می ترسم تا حالام به هر روشی عمل کردم که از چشمش بیفتم ولی هر بار کوتاه میاد حتی کارای که خیلی بدش میادو انجام دادم اولش نارحت شده وقتیم عصبانی شده منم از فرصت استفاده کردم و گفتم که رابطمونو تموم کنیم ما به هم نمیایم ولی بعدش یه کم فکر ومیکنه و هر کاری رو که انجام دادم قبول می کنه و میگه من با خوشحالی تو راضیم
بخدا اولا اینجوری نبود واقعا اون کسی بود که من میخاستم هر چی زمان میگذره بیشتر میشناسمش آدم بی چشم ورویم نیستم خوبیم زیاد داره ولی بدیاش برام عذاب آوره!!
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
خیلی ممنون از اینکه راهنماییم می کنین ولی یه چیزی هست که واقعا نمی تونم بهش بگم که احساسم اینه چون می ترسم بازم عصبانی بشه راستش کمی ازش می ترسم تا حالام به هر روشی عمل کردم که از چشمش بیفتم ولی هر بار کوتاه میاد حتی کارای که خیلی بدش میادو انجام دادم اولش نارحت شده وقتیم عصبانی شده منم از فرصت استفاده کردم و گفتم که رابطمونو تموم کنیم ما به هم نمیایم ولی بعدش یه کم فکر ومیکنه و هر کاری رو که انجام دادم قبول می کنه و میگه من با خوشحالی تو راضیم
بخدا اولا اینجوری نبود واقعا اون کسی بود که من میخاستم هر چی زمان میگذره بیشتر میشناسمش آدم بی چشم ورویم نیستم خوبیم زیاد داره ولی بدیاش برام عذاب آوره!!
خواهش میکنم نظر لطف شماست.
با این تفاسیر که شما میکید من این جوری برداشت میکنم که ایشون همون طور که گفتید واقعا دوستون داره و خیلی هم دوستون داره که این خیلی قابل ارزشه
یکی از دوستام یه چند وقت پیش بهم گفت دکتر انوشه میگه تفاهم یعنی توانایی تفاوت تحمل ها و چند وقت پیش سخنرانیشو گوش دادم که همینو میگفت و خیلی جای تامل داره -------شما گفتید دو ساله با هم هستید و گفته میخواد بیاد خواستگاریتون پس معلومه اون اقا قصدش واقعا زندگی با شماست ---------به نظر من این که کاری انجام بدید و بخواید لجشو در بیارید یا ناراحت شه که ازتون زده بشه بیش تر شبیه یه بازی میشه و زندگی بازی نیست خب اونم عقل داره با این کارا هزار تا فکر و برداشت میکنه از این رفتاراتون جز این که شما میخواید قطع کنید ارتباطتونو شاید فکر میکنه میخواید ناز کنید و بیش تر از این فکرا میکنه

باور کنید این اقا همون اقای دو سال چیشه ولی اون زمان بیش تر ذهنیت و تصور داشتید نسبت بهش ولی الان بیش تر از تصورات ذهنی دور شدید و به عمل و واقعیت رفتاراش نزدیک شدید و اینم بدونید این اقایی که الان از ریز ریز خصوصیاتش اشنا شدید(که این امر باعث شده دوست داشتنتون کم شه) همین خصوصیات باعث شده تا کل شخصیت اون شکل بگیره همون شخصیتی که تا قبل از این که به این جزئیات پی ببرید خیلی دوست داشتید

اگه دو سال قبل که خیلی دوسش داشتید و اون موقع با هم ازدواج میکردید الان فکر میکنید چیکار میکردید !!!!!!مطمئنم اگه ادم یکی رو دوست داشته باشه پاش میمونه و با هم میسازند زندگیشونو .......................................

من دو تا راهکار پیشنهاد میکنم
یکی این که اون کارایی رو که انجام میده و واسه شما جالب نیست بهش بگید و ازش بخواید این رفتاراشو عوض کنه ببنید عکس العملش چیه!!!!!

دوم این که یه مدت ازش فاصله بگیرید بهش بگید میخواید یه مدت نمیدونم تنها باشید یا هرچی و تو این مدت خوب فکر کنید تو این فاصله میتونید همه چی رو سبک و سنگین کنید................


خیلی پر حرفی کردم ببخشید ولی دوباره لازم میدونم بگم اولا این که میترسم عصبانی شه اگه بهش بگم این حرف معنی نداره شما اگه قرار باشه یه عمر زیر یه سقف زندگی کنید و از عصبانیتش بترسید که همیشه در اظطرابید و واسه جفتتون بده چون تو زندگی بالاخره بحث پیش میاد
اگه خواستید باهاش ازدواج کنید و ادامه بدید با هر دلیلی به جز از روی ترس و ترحم بهش ادامه بدید ولاغیر....... .
 

nargessss

عضو جدید
سلام بچه ها من یه مشکل دارم ، کجا باید مطرحش کنم ؟
اینجا ؟
کسی هست که بتونه تو پیام خصوصی راهنماییم کنه ؟
ممنون
 

niki kiyani

عضو جدید
سلام...
چچرا دوستی با جنس مخالف اشکال داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظر من ادم نیاز داره گاهی اوقات که حرفاش رو به جنس مخالفش بزنه تا هم جنسش!!!!!!!!!!نیاز داره که یکی دوستش داشته باشه و...!!!!!!!!!!
چرا اخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟لطفا کمکم کنید....چون به راهنمایی هاتون واقعا نیاز دارم!
 

omid_008

عضو جدید
سلام...
چچرا دوستی با جنس مخالف اشکال داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظر من ادم نیاز داره گاهی اوقات که حرفاش رو به جنس مخالفش بزنه تا هم جنسش!!!!!!!!!!نیاز داره که یکی دوستش داشته باشه و...!!!!!!!!!!
چرا اخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟لطفا کمکم کنید....چون به راهنمایی هاتون واقعا نیاز دارم!

سلام.الکل یه فوایدی داره ولی ضررش بیشتر از فایده شه.این نوع دوستی ها هم شاید یه فواید ظاهری داشته باشن ولی ضررشون خیلی بیشتره.توی این دوستی ها دل بستن و عاشق شدن هست که در دوستی هم جنس نیست.و گاهی ممکن عاشق و دل بسته ی کسی شد که ارزشش رو نداشته باشه.شما دوست بشو ولی چه تضمینی داره که عاشق نشی؟ در دوستی خیلی ملاک ها در نظر گرفته نمی شه .واست مهم نیست که طرف چیکاره باشه می گی یه دوستی ساده س.بعد که احتمالش زیاده و دل بسته شدی طرف رو با تمامی کاستی هاش قبول می کنی .و بعد از ازدواج تازه متوجه می شی چه کلاهی سرت رفته.نگو عاشق نمی شی چون محاله.یه بار جستی ملخک اخرش تو مشتی ملخ ک .این چیزهایی که گفتم بر اساس تجربیات چند ساله س.
و خیلی حرف های دیگه.
موفق باشی
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
سلام.الکل یه فوایدی داره ولی ضررش بیشتر از فایده شه.این نوع دوستی ها هم شاید یه فواید ظاهری داشته باشن ولی ضررشون خیلی بیشتره.توی این دوستی ها دل بستن و عاشق شدن هست که در دوستی هم جنس نیست.و گاهی ممکن عاشق و دل بسته ی کسی شد که ارزشش رو نداشته باشه.شما دوست بشو ولی چه تضمینی داره که عاشق نشی؟ در دوستی خیلی ملاک ها در نظر گرفته نمی شه .واست مهم نیست که طرف چیکاره باشه می گی یه دوستی ساده س.بعد که احتمالش زیاده و دل بسته شدی طرف رو با تمامی کاستی هاش قبول می کنی .و بعد از ازدواج تازه متوجه می شی چه کلاهی سرت رفته.نگو عاشق نمی شی چون محاله.یه بار جستی ملخک اخرش تو مشتی ملخ ک .این چیزهایی که گفتم بر اساس تجربیات چند ساله س.
و خیلی حرف های دیگه.
موفق باشی

کاملا باهاتون موافقم
اگه بخوای دوستی رو راها کنی می بینی که وابستگی انجام شده و برای دوطرف یا یکی واقعا سخته !
اگه بخوای ادامه بدی و بعد یه مدت دیگه جدا شین ، لطمه روحی هستش چون فکر می کنی دنیا به آخر رسیده !

به نظر من باید همه جوانب رو دید ؟
 

niki kiyani

عضو جدید
چرا وابسته که میشیم...............ولی الزاما که همه ی دوستی ها به ازدواج ختم نمیشه!!!!!!!
 

Similar threads

بالا