[h=1]فقر واقعی در هنگام محاسبه اعمال
[/h]
انسان در قیامت میبیند هیچی ندارد. شروع میكند به گدایی. از همه افراد استمداد میكند. از خوبها و بدها استمداد میكند . استمداد میكند از شیطان، استمداد میكند از ملائكه، استمداد میكند از خداوند. همه هم در قرآن بیان شده است.
[h=2]
استمداد کردن از خوب ها در قیامت[/h] از خوبها استمداد میكند: «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ» (حدید/13) ای خوبها، یك نگاهی به ما كنید ما از نور شما اقتباس كنیم : «أَفیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّه» (اعراف/50) یك خرده نعمتهایی كه خدا در بهشت به شما داده، به ما هم پرتاب كنید.
خوب ها میگویند: این نعمتها برای شما حرام است. یادت هست در دنیا تو شراب میخوردی، من آب میخوردم. در دنیا شما یك چیزهای حرام میخوردی، ما نخوردیم. حالا جبران آن غذاهای حرام كه خوردی، اینجا باید محروم شوی.
این محتاجین میگوید: «أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ» (حدید/14) ما در دنیا با هم در یك منطقه نبودیم؟ هر دو منطقه هجده بودیم. هردو منطقه دوازده بودیم. هر دو فلان استان بودیم، فلان روستا و شهر و كارخانه و مزرعه و مدرسه و دانشگاه بودیم.(نون و نمک هم را نخوردیم؟) میگوید: چرا با هم بودیم اما خط فکریمان از هم جدا بود ، من حرف كه میزدم به غیبت كه میرسیدم، خودم را نگه میداشتم. میگفتم: حالا بگذار چیزی نگوییم. ولی شما راحت دهانت را باز میكردی، هرچه میخواستی میگفتی.
من سال اولی كه وضعم خوب شد مكه رفتم. تو سالها واجب الحج بودی و مِن و مِن كردی. من دختر و پسرم را در اولین مرحله كه احساس كردم باید اینها را عروس كنم، داماد كنم تو هی من و من كردی، گفتی: حالا این باشد لیسانس بگیرد. حالا باشد بناییام تمام شود. حالا باشد مدركش را بگیرد. «تَرَبَّصْتُم» (حدید/14) یعنی مِن و مِن كردی در مكه رفتنت، در كمك به فقرایت، در ازدواج بچههایت، در نمازت.
نمازت را دم غروب خواندی. دم تیغ آفتاب خواندی. مِن و مِن كردی و جدی نبودی.
هر چه به خوبها میگویند: كمك، میگویند: نمیتوانیم. نعمتهای بهشتی، ممنوع! چرا؟ خوب در دنیا ما هم ممنوع بودیم. از یك سری غذاها نخوردیم. با هم بودیم، میگوید: با هم بودیم اما خط فكریمان دو تا بود.
[h=2]استمداد پیروان از پیشوایان در قیامت[/h] استمداد از بدها میكند. «إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعا»(غافر/47) ما تابع شما بودیم. ما بله قربان گوی شما بودیم و حالا به این روزگار سیاه رسیدیم. حالا با تو آدم بدبخت شدم. میگویند: «قَالَ الَّذِینَ اسْتَكْبرَُواْ إِنَّا كلٌُّ فِیهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَینَْ الْعِبَاد» (غافر/48) ما خودمان هم در جهنم هستیم. تو آمدی از من كمك بگیری، من خودم هم میسوزم.
مجرمین از بدها كمك میخواهند. بدها میگویند: خودمان هم میسوزیم.
مجرم به خدا میگوید: خدایا عذاب این دانه درشتها را دو برابر كن. خدا میگوید: «لِكُلٍّ ضِعْف» (اعراف/38) هم دانه درشتها دو برابر است، هم دانه ریزها دو برابر.
علامه طباطبایی در تفسیر میگوید: عذاب دانه درشتها دو برابر هست، چون هم دانه درشت هستند، هم كج رفتند، هم دانه ریزها را عقب خودشان بردند.
چرا عذاب دانه ریزها چرا دیگر برابر هست؟ علامه میگوید: دانه ریزها هم دو برابر هستند. چون دانه ریزها هم كج رفتند، هم با پیرویشان كج روها را تقویت كردند. «لِكُلٍّ ضِعْف» هر دو، دو برابر. كج رفتی و كج بردی، به او هم میگویند: كج رفتی و كج رو را تشویق كردی. و لذا نمیشود برای هر كسی كف زد. نمیشود برای هر كسی سوت كشید. نمیشود در صورت هر كسی خندید.
[h=2]خدایا بر لبخند من بر ظالم ببخش[/h] امام زین العابدین میگوید: خدایا اگر به ظالمی لبخند زدم، من را ببخش. نمیشود به ظالم لبخند زد.
امام فرمود: تو شترهایت را به هارون الرشید اجاره دادی، گفتی بله برای مكه. گفت: حاضر هستی هارون الرشید زنده باشد، از مكه برگردد كرایهی شترهایت را بدهد؟ گفت: بله. امام فرمود: همین مقداری كه راضی هستی هارون زنده بماند، همین مقدار گناه است. تو نباید راضی باشی یك دقیقه هارون الرشید زنده باشد. ولی تو میخواهی این زنده بماند برگردد و كرایهات را بگیری.
[h=2]لعن به شیطان و استمداد از فرشتگان[/h] سراغ شیطان میروند، میگویند: ای خدا لعنتت كند. میگوید: چرا به من لعنت كردی؟ میگوید: تو مرا گول زدی. میگوید: «فَلا تَلُومُونی» (ابراهیم/22) مرا ملامت نكنید. «لُومُوا أَنْفُسَكُمْ» خودت را ملامت كن. میگوید: آخر تو شیطان بودی. میگوید: من شیطان بودم. من كه تو را هل ندادم. «دَعَوْتُكُمْ» كیش كیش كردم ، دعوتت کردم «فَاسْتَجَبْتُمْ» (ابراهیم/22) آمدی، نباید می آمدی، خودت انتخاب کردی ، من که مجبورت نکردم. من به خیلیها كیش كیش كردم، تو آمدی، یك عده هم نیامدند. كیش كیشت كردم، مجبورت كه نكردم.
[h=2]استمداد از ملائکه[/h] میروند نزد فرشته، به مسۆول ملائكه كه مسۆول جهنم است میگویند: یا مالك! اسم مسۆول جهنم مالك است. یا مالك، «ادْعُ لَنا رَبَّك» (بقره/68) از پروردگارت بخواه، «یُخَفَّف» لا اقل تخفیف بده ، «یَوْماً مِنَ الْعَذابِ» (غافر/49)، یعنی یك روز یك خرده كمش كنید.
آخر خط نزد خود خدا میآیند. میگویند: «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها» ما را از این جهنم خارج كن. «فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ» (مۆمنون/107) ما را برگردان به دنیا، اگر این سفر بد كردیم، «فَإِنَّا ظالِمُونَ» ما ظالم هستیم. « قَالَ اخْسَُواْ فِیهَا وَ لَا تُكلَِّمُونِ» (مۆمنون/108)
[h=2]اِخسَ یعنی چه؟ [/h] یعنی چِخ، به حیوان میگویند: چخ! اِخسَ، خفه شوید. حرف نزنید. یادتان هست یك كسی حجاب داشت مسخرهاش كردید. یك كسی نماز خواند مسخرهاش كردید. در عروسی رفت نماز بخواند، گفتید: حالا شیخ نشو، بنشین حالا امشب عروسی است. گفتید این مقدس بازیها را ول كن.
گفت برویم مكه، گفتی پولم را به این عربها بدهم. هر جای دین را گفتند، متلك گفتید.
كسانی كه متلك بگویند، راه خدا، قانون خدا، بندگان خدا را، روز قیامت میگوید: اِخسَ، یعنی چخ! این دادگاه قیامت است.
به امید آنکه در قیامت محتاج گدایی کردن از غیر خدا و اهل بیت علیهم السلام نباشیم.
[/h]
انسان در قیامت میبیند هیچی ندارد. شروع میكند به گدایی. از همه افراد استمداد میكند. از خوبها و بدها استمداد میكند . استمداد میكند از شیطان، استمداد میكند از ملائكه، استمداد میكند از خداوند. همه هم در قرآن بیان شده است.
[h=2]
استمداد کردن از خوب ها در قیامت[/h] از خوبها استمداد میكند: «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ» (حدید/13) ای خوبها، یك نگاهی به ما كنید ما از نور شما اقتباس كنیم : «أَفیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّه» (اعراف/50) یك خرده نعمتهایی كه خدا در بهشت به شما داده، به ما هم پرتاب كنید.
خوب ها میگویند: این نعمتها برای شما حرام است. یادت هست در دنیا تو شراب میخوردی، من آب میخوردم. در دنیا شما یك چیزهای حرام میخوردی، ما نخوردیم. حالا جبران آن غذاهای حرام كه خوردی، اینجا باید محروم شوی.
این محتاجین میگوید: «أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ» (حدید/14) ما در دنیا با هم در یك منطقه نبودیم؟ هر دو منطقه هجده بودیم. هردو منطقه دوازده بودیم. هر دو فلان استان بودیم، فلان روستا و شهر و كارخانه و مزرعه و مدرسه و دانشگاه بودیم.(نون و نمک هم را نخوردیم؟) میگوید: چرا با هم بودیم اما خط فکریمان از هم جدا بود ، من حرف كه میزدم به غیبت كه میرسیدم، خودم را نگه میداشتم. میگفتم: حالا بگذار چیزی نگوییم. ولی شما راحت دهانت را باز میكردی، هرچه میخواستی میگفتی.
من سال اولی كه وضعم خوب شد مكه رفتم. تو سالها واجب الحج بودی و مِن و مِن كردی. من دختر و پسرم را در اولین مرحله كه احساس كردم باید اینها را عروس كنم، داماد كنم تو هی من و من كردی، گفتی: حالا این باشد لیسانس بگیرد. حالا باشد بناییام تمام شود. حالا باشد مدركش را بگیرد. «تَرَبَّصْتُم» (حدید/14) یعنی مِن و مِن كردی در مكه رفتنت، در كمك به فقرایت، در ازدواج بچههایت، در نمازت.
نمازت را دم غروب خواندی. دم تیغ آفتاب خواندی. مِن و مِن كردی و جدی نبودی.
هر چه به خوبها میگویند: كمك، میگویند: نمیتوانیم. نعمتهای بهشتی، ممنوع! چرا؟ خوب در دنیا ما هم ممنوع بودیم. از یك سری غذاها نخوردیم. با هم بودیم، میگوید: با هم بودیم اما خط فكریمان دو تا بود.
علامه طباطبایی در تفسیر میگوید: دانه درشتها دو برابر هستند، چون هم دانه درشت هستند، هم كج رفتند، هم دانه ریزها را عقب خودشان بردند. دانه ریزها چرا دیگر دو برابر هستند؟ علامه میگوید: دانه ریزها هم دو برابر هستند. چون دانه ریزها هم كج رفتند، هم با پیرویشان كج روها را تقویت كردند. «لِكُلٍّ ضِعْف» هردو، دو برابر. كج رفتی و كج بردی، به او هم میگویند: كج رفتی و كج رو را تشویق كردی
[h=2]استمداد پیروان از پیشوایان در قیامت[/h] استمداد از بدها میكند. «إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعا»(غافر/47) ما تابع شما بودیم. ما بله قربان گوی شما بودیم و حالا به این روزگار سیاه رسیدیم. حالا با تو آدم بدبخت شدم. میگویند: «قَالَ الَّذِینَ اسْتَكْبرَُواْ إِنَّا كلٌُّ فِیهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَینَْ الْعِبَاد» (غافر/48) ما خودمان هم در جهنم هستیم. تو آمدی از من كمك بگیری، من خودم هم میسوزم.
مجرمین از بدها كمك میخواهند. بدها میگویند: خودمان هم میسوزیم.
مجرم به خدا میگوید: خدایا عذاب این دانه درشتها را دو برابر كن. خدا میگوید: «لِكُلٍّ ضِعْف» (اعراف/38) هم دانه درشتها دو برابر است، هم دانه ریزها دو برابر.
علامه طباطبایی در تفسیر میگوید: عذاب دانه درشتها دو برابر هست، چون هم دانه درشت هستند، هم كج رفتند، هم دانه ریزها را عقب خودشان بردند.
چرا عذاب دانه ریزها چرا دیگر برابر هست؟ علامه میگوید: دانه ریزها هم دو برابر هستند. چون دانه ریزها هم كج رفتند، هم با پیرویشان كج روها را تقویت كردند. «لِكُلٍّ ضِعْف» هر دو، دو برابر. كج رفتی و كج بردی، به او هم میگویند: كج رفتی و كج رو را تشویق كردی. و لذا نمیشود برای هر كسی كف زد. نمیشود برای هر كسی سوت كشید. نمیشود در صورت هر كسی خندید.
[h=2]خدایا بر لبخند من بر ظالم ببخش[/h] امام زین العابدین میگوید: خدایا اگر به ظالمی لبخند زدم، من را ببخش. نمیشود به ظالم لبخند زد.
امام فرمود: تو شترهایت را به هارون الرشید اجاره دادی، گفتی بله برای مكه. گفت: حاضر هستی هارون الرشید زنده باشد، از مكه برگردد كرایهی شترهایت را بدهد؟ گفت: بله. امام فرمود: همین مقداری كه راضی هستی هارون زنده بماند، همین مقدار گناه است. تو نباید راضی باشی یك دقیقه هارون الرشید زنده باشد. ولی تو میخواهی این زنده بماند برگردد و كرایهات را بگیری.
هرچه به خوبها میگویند: كمك، میگویند: نمیتوانیم. نعمتهای بهشتی، ممنوع! چرا؟ خوب در دنیا ما هم ممنوع بودیم. از یك سری غذاها نخوردیم. با هم بودیم، میگوید: با هم بودیم اما خط فكریمان دو تا بود
[h=2]لعن به شیطان و استمداد از فرشتگان[/h] سراغ شیطان میروند، میگویند: ای خدا لعنتت كند. میگوید: چرا به من لعنت كردی؟ میگوید: تو مرا گول زدی. میگوید: «فَلا تَلُومُونی» (ابراهیم/22) مرا ملامت نكنید. «لُومُوا أَنْفُسَكُمْ» خودت را ملامت كن. میگوید: آخر تو شیطان بودی. میگوید: من شیطان بودم. من كه تو را هل ندادم. «دَعَوْتُكُمْ» كیش كیش كردم ، دعوتت کردم «فَاسْتَجَبْتُمْ» (ابراهیم/22) آمدی، نباید می آمدی، خودت انتخاب کردی ، من که مجبورت نکردم. من به خیلیها كیش كیش كردم، تو آمدی، یك عده هم نیامدند. كیش كیشت كردم، مجبورت كه نكردم.
[h=2]استمداد از ملائکه[/h] میروند نزد فرشته، به مسۆول ملائكه كه مسۆول جهنم است میگویند: یا مالك! اسم مسۆول جهنم مالك است. یا مالك، «ادْعُ لَنا رَبَّك» (بقره/68) از پروردگارت بخواه، «یُخَفَّف» لا اقل تخفیف بده ، «یَوْماً مِنَ الْعَذابِ» (غافر/49)، یعنی یك روز یك خرده كمش كنید.
آخر خط نزد خود خدا میآیند. میگویند: «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها» ما را از این جهنم خارج كن. «فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ» (مۆمنون/107) ما را برگردان به دنیا، اگر این سفر بد كردیم، «فَإِنَّا ظالِمُونَ» ما ظالم هستیم. « قَالَ اخْسَُواْ فِیهَا وَ لَا تُكلَِّمُونِ» (مۆمنون/108)
[h=2]اِخسَ یعنی چه؟ [/h] یعنی چِخ، به حیوان میگویند: چخ! اِخسَ، خفه شوید. حرف نزنید. یادتان هست یك كسی حجاب داشت مسخرهاش كردید. یك كسی نماز خواند مسخرهاش كردید. در عروسی رفت نماز بخواند، گفتید: حالا شیخ نشو، بنشین حالا امشب عروسی است. گفتید این مقدس بازیها را ول كن.
گفت برویم مكه، گفتی پولم را به این عربها بدهم. هر جای دین را گفتند، متلك گفتید.
كسانی كه متلك بگویند، راه خدا، قانون خدا، بندگان خدا را، روز قیامت میگوید: اِخسَ، یعنی چخ! این دادگاه قیامت است.
به امید آنکه در قیامت محتاج گدایی کردن از غیر خدا و اهل بیت علیهم السلام نباشیم.