یادداشتی تحلیلی از سیدمصطفی تاج‌زاده درباره امتیازات وحدت یا تعدد نامزدی در میان اصلاح‌طلبان

Eng.A.Sarrami

عضو جدید
موج سوم: راهبرد اصلاح‌طلبان درباره انتخابات رياست جمهوري دهم بر اين مبنا استوار شده است كه هر شخصيتي كه خود را شايسته اين مقام مي‌داند يا از سوي احزاب،‌ گزينه مناسبي ارزيابي مي‌‌شود، به عنوان نامزد به جامعه معرفي شود تا ضمن تبيين ديدگاه‌ها و برنامه‌هاي خود، وضع موجود را نقد و نقاط ضعف و قوت آن را روشن كنند. آنان مي‌توانند بدون تعرض به يكديگر، رقابت سالم خود را تا زمان مورد نظر ادامه دهند. در آن لحظه با ساز وكاري كه به توافق خواهند رسيد همه داوطلبان به سود نامزدي كه از بيشترين اقبال عمومي برخوردار است و به‌رغم شرايط ناعادلانه انتخاباتي (رسانه‌اي، امكانات عمومي،‌ دولتي و...) مي‌تواند نامزد نهايي اصولگراها را كه علي‌القاعده آقاي احمدي‌نژاد خواهد بود،‌ پشت سر گذارد،‌ انصراف دهند.

بر اين مبنا گروه‌هاي مختلف اصلاح‌طلب از يكي از آقايان خاتمي، موسوي، كروبي و نوري حمايت كردند و چهره‌هايي مانند آقاي عارف نيز اعلام نمودند چنانچه آقاي خاتمي نامزد نشود، آمادگي دارند در صورت وجود شرايطي نامزدي انتخابات را بپذيرند.
بر اساس راهبرد فوق گروه‌هاي مختلف اصلاح‌طلب كوشيدند نامزد مورد نظر خود را به پذيرش كانديداتوري و اعلام آن قانع سازند. به علاوه قريب به اتفاق گروه‌ها سقف پيشنهادي را دهه فجر اعلام كردند. سرانجام در تاريخ 20 بهمن ماه سال جاري آقاي خاتمي كه از حمايت اكثر قريب به اتفاق احزاب اصلاح‌طلب برخوردار بود و در نظرسنجي‌ها در رأس چهره‌هاي مطرح قرار داشت، اعلام كرد به عنوان نامزد در اين دوره از انتخابات شركت خواهد كرد. به اين ترتيب آرايش نيروهاي سياسي تغيير يافت.

اصولگرایان مي‌كوشند با نامزد واحدي در برابر وي صف‌آرايي كنند و نامزدهاي ديگر اصلاح‌طلب نيز در معرض اين پرسش قرار گرفته‌اند كه با حضور آقاي خاتمي چه ضرورتي براي كانديداتوري آنان وجود دارد. به‌ويژه آن‌كه تجربه انتخابات دور نهم رياست جمهوري حاکی از آن است که پيروزي اصولگراها ناشي از تفرقه اصلاح‌طلبان بود.

با وجود اين گروهی از اصلاح‌طلبان هنوز از حضور هم‌زمان چند نامزد شناخته شده اصلاح‌طلب تا روز آغاز تبليغات رسمي نامزدها (دو هفته قبل از برگزاري انتخابات) دفاع مي‌كنند. به باور اين عزيزان با وجود آن‌كه آقاي خاتمي نامزدي خود را اعلام و حضور ايشان فرصتي تاريخي براي ملت ايران فراهم كرده و فوايد آن به مراتب بيش از هزينه‌ها و تهديدات احتمالي اعلام كانديداتوري است، اما لازم است از حضور يا تداوم فعاليت‌هاي تبليغاتي ديگر نامزدهاي مطرح اصلاح‌طلب همچنان استقبال كنيم و به دلايل زير از آقايان موسوي، كروبي و ‌نوري بخواهيم در صحنه رقابت‌هاي انتخاباتي تا ارديبهشت ماه سال 87 فعال بمانند.
 

Eng.A.Sarrami

عضو جدید
1. اصلاح‌طلبان با بي‌عدالتي رسانه‌اي مواجهند. جناح رقيب علاوه بر اين‌كه از تبليغات راديو و تلويزيون به طور كامل بهره‌مند است،‌ به تضعيف و تخريب اصلاح‌طلبان نيز مي‌پردازد. افزون بر آن از همه دستگاه‌ها و تريبون‌هاي رسمي تبليغاتي كشور به سود خود و عليه اصلاح‌طلبان استفاده مي‌كند. همچنين از روزنامه‌ها و نشريات بيشتري بهره‌مند است. در چنين شرايطي حضور نامزدهاي متعدد اصلاح‌طلب فرصت‌ بيشتري را براي دفاع از اصلاحات و نقد وضع موجود ايجاد مي‌كند. زيرا همه نامزدهاي اصلاح‌طلب در يك اصل مشتركند و آن مخاطرات ناشي از مديريت كنوني براي ايران و ايراني است. آنان معتقدند قطار مديريتي كشور بايد روي ريل خود قرار گيرد، چراكه ادامه مديريت كنوني كشور مي‌تواند به ايران، اسلام و مردم آسيب‌هاي جدي وارد كند. همه كانديداهاي اصلاح‌طلب وظيفه ملي، ديني و اخلاقي خود مي‌دانند اين روند را اصلاح كنند. به اين ترتيب بي‌عدالتي رسانه‌اي موجود و محدوديت‌هاي اصلاح‌طلبان در انتشار روزنامه‌ و ... با حضور نامزدهاي متعدد تا حدودي جبران مي‌شود. به اين ترتيب فقط يك نامزد اصلاح‌طلب و طرفدارانش به دفاع از اصلاحات و نقد وضع موجود نخواهد پرداخت.
2. با حضور نامزدهاي مختلف اصلاح‌طلب، تمركز تخريب عليه آقاي خاتمي كمتر مي‌شود، چراكه اصولگريان نمي‌توانند حضور نامزدهاي ديگر اصلاح‌طلب را به طور كامل ناديده انگارند و فقط به تخريب آقاي خاتمي بپردازند. به همين دليل هر زمان حضور مهندس موسوي را در انتخابات جدي ارزيابي مي‌كنند، عليه او موضع‌ مي‌گيرند و گاه صريحاً مي‌گويند كه مصلحت نيست ايشان وارد انتخابات شوند. همچنين وقتي آقاي كروبي به آقاي فيروز‌آبادي نامه‌اي انتقادي نوشت، بعضي اصولگراها به ايشان اعتراض كردند كه چرا شأن نيروهاي مسلح را رعايت نمي‌كند. گويي آقاي كروبي برخلاف قوانين و وصيت‌نامه امام و تجربيات بين‌المللي، مي‌كوشد نظاميان را وارد عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي كند! حملات كيهان پس از موضع‌گيري‌هاي اخير آقاي نوري نيز نمونه ديگري از اين حملات است.
3. تعدد كانديداهاي اصلاح‌طلب روند تصميم‌گيري را در جناح رقيب مختل مي‌كند. از نظر اين گروه چنانچه همه اصلاح‌طلبان فط از يك نامزد حمايت كنند، جناح راست علي‌رغم نارضايتي در پايين، با فشار از بالا مي‌تواند اختلافات گسترده و عميق خود را تحت‌الشعاع قرار دهد و يك نامزد را براي رقابت‌ با خاتمي معرفي كند. ولي در صورتي كه اصلاح‌طلبان با چند نامزد مطرح و شناخته شده در صحنه بمانند، اصولگرايان نمي‌توانند مانع حضور نامزدهاي ديگري از جناح خود شوند. تكثر در نامزدهاي اصولگرا هم متناظر خواهد بود با نقد بيشتر عملكرد دولت كنوني و اين به سود جناح اصلاح‌طلب است كه رسانه كافي در اختيار ندارد.
به بيان ديگر نتيجه مستقيم حضور نامزدهاي مختلف اصولگرا، نقد گسترده‌تر مديريت و وضع موجود است نه دفاع از عملكرد دولت نهم. به اين ترتيب همه نامزدها (اصلاح‌طلب يا اصولگرا) به جز آقاي احمدي‌نژاد مديريت و وضع موجود را نقد خواهند كرد. پس هر چند كانديداهاي اصولگرا مي‌‌كوشند خود پيروز نهايي انتخابات شوند، اما در نقد وضع موجود همراه اصلاح‌طلبان خواهند شد و به اين ترتيب تبليغات رسمي از جمله در صدا و سيما خنثي مي‌شود كه طبق آن گويي ايران ژاپن اسلامي شده است، نه اين‌كه قطار ميهن در حال حركت به سوي كره شمالي اسلامي شدن است.
 

Eng.A.Sarrami

عضو جدید
4. فضاي نابرابر تبليغاتي، ضرورت استفاده از تجربيات كشورهاي دموكراتيك را براي اصلاح‌طلبان دو چندان مي‌كند. به‌ويژه آن‌كه رقابت‌هاي درون‌گروهي اصلاح‌طلبان به معني صف‌كشي آن‌ها در برابر يكديگر نيست و همه آن‌‌ها به نقد وضع موجود و به تبليغ نامزد مورد نظر خود مي‌پردازند، كاري كه به‌ويژه طرفداران آقاي خاتمي آن را تئوريزه كرده‌اند. نامزدهاي اصلاح‌طلب حاضر نيستند يكديگر را نقد كنند و معتقدند با تكيه بر پايگاه مردمي و كارنامه قابل قبول در اداره ميهن برغم همه مشكلات و كارشكني‌ها، قادرند در انتخابات پيروز شوند و كشور را از وضعيت فعلي نجات دهد. از ديد كساني كه معتقد به تعدد كانديدا هستند، رقابت درون‌گروهي اصلاح‌طلبان، به شيوه فوق فضاي انتخابات را تسخير مي‌كند، شبيه آنچه در انتخابات اخير آمريكا رخ داد؛ رقابت بين كلينتون و اوباما فضاي انتخاباتي آن كشور را در ماه‌هاي پيش از برگزاري انتخابات تحت‌الشعاع قرار داد و بسياري پيش‌بيني كردند به اين ترتيب نامزد نهايي حزب دموكرات، رييس‌جمهور آمريكا خواهد شد. در ايران نيز عدم خويشتنداري جناح اصولگرا و توجه همه رسانه‌ها اعم از اصلاح‌طلب يا اصولگرا به رقابت درون جناحي نامزدهاي اصلاح‌طلب، فضاي انتخاباتي كشور را تحت‌الشعاع قرار داده است. جالب آن‌كه تاكنون مسأله اصلي رسانه‌هاي جريان راست از كيهان تا رسالت، به جاي دفاع از نامزد يا نامزدهاي اصولگرا اين بوده است كه آيا يكي از داوطلبان مطرح اصلاح طلب كانديداي نهايي آنان خواهد بود يا آنان به رقابت با يكديگر تا انتها ادامه خواهند داد. رسانه‌هاي اصولگرا ناخودآگاه به اين موضوع دامن زدند كه رقم‌زنندگان اصلي رقابت انتخابات رياست جمهوري دهم اصلاح‌طلبان هستند و گاه تصريح مي‌كنند چنانچه اصلاح‌طلبان از نامزد واحد حمايت كنند پيروز انتخابات خواهند بود. بعضي اصولگراها نيز تا اين حد پيش رفته‌اند كه بگويند اگر اصولگراها نتوانند از نامزد واحدي پشتيباني كنند، موفقيت اصلاح‌طلبان حتي در صورت نداشتن نامزد واحد هم دور از دسترس نيست.
اين در حالي است كه آقاي احمدي‌نژاد مصلحت نمي‌بيند نامزدي خود را از هم‌اكنون اعلام كند، چراكه در آن صورت بسياري از كارها را نمي‌تواند به علت شائبه تبليغاتي داشتن انجام دهد. به علاوه براي ساير نامزدهاي اصولگرا بهانه و فرصت فراهم مي‌‌كند كه آنان نيز نامزدي خود را اعلام كنند. به نظر مي‌رسد آقاي احمدي‌نژاد مايل است ساير نامزدهاي اصولگرا فرصت‌ها را از دست بدهند، زيرا در وضعيت تعليق، آنان نخواهند توانست علناً وارد عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي شوند و در كنار اصلاح‌طلبان، عملكرد آقاي احمدي‌نژاد را نقد كنند. به اين ترتيب تا اطلاع ثانوي نامزدهاي مطرح اصلاح‌طلب حرف نخست را در جامعه مي‌زنند و اصولگراها نمي‌دانند بايد اختلافات آنان را پر رنگ كنند و به اين جو دامن زنند كه مهم‌ترين مسأله انتخابات كشور،‌ اجماع يا تعدد نامزدهاي اصلاح‌طلب است يا درباره اين وضعيت سكوت كنند. در هر دو حال به سود اصلاح‌طلبان حركت كرده‌اند، مگر آن‌كه زود...
5. با حضور نامزدهاي متنوع، اصلاح‌طلبان مي‌توانند از جنبه‌هاي مختلف از اصلاحات دفاع و وضع موجود را نقد كرد. عده‌اي با موضع راديكال‌ و با سطح انتقادي بالاتر و گروهي با گفتمان معتدل‌تر. جمعي از آن‌ها حكومت يكدست را نقد می‌کنند و عده‌اي ديگر منتقد وضع قوه مجريه مي‌شوند. هر نامزد اصلاح‌‌طلب با روش و ادبيات خاص خود مي‌تواند ضرورت اصلاح را تبيين كند. توجه كنيد كه در ايام انتخابات حتي اصولگراها سعي مي‌كنند مواضع اصلاح‌طلبانه اتخاذ كنند. به همين دليل آقاي احمدي‌نژاد در ماه‌هاي آخر رياست جمهوري خود به ياد حقوق شهروندي مردم و جوانان مي‌افتد و در اين باره به وزير كشور خود نامه مي‌نويسد. به اين ترتيب تعدد نامزدهاي اصلاح‌طلب موجب مي‌شود اصلاح‌طلبي، صرف نظر از نتيجه انتخابات،‌ گفتمان حاكم بر همه رسانه‌ها مكتوب و اينترنتي و... شود. به علاوه اگر هر نامزد از يك منظر خاص اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي،‌ ديني و اخلاقي دولت را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌نقد كند، و در حالي كه بسياري از اصولگراها مايل يا حاضر به دفاع از عملكرد آقاي احمدي‌نژاد نيستند، جناح رقيب در موضع ضعيف‌تري قرار خواهد گرفت. تسخير فضاي تبليغاتي كشور بدون داشتن رسانه هنر بزرگ اصلاح‌طلبان بوده است.
6. تعدد نامزدها نشان‌دهنده توان اصلاح‌طلبان و بر خلاف تبليغات اصولگراهاست كه آنان را فاقد چهره‌هاي مؤثر و پايگاه مردمي گسترده مي‌خوانند. تلاش اصولگراها براي تخريب خاتمي سبب شده است كه عملاً مبلغ نامزدهاي ديگر اصلاح‌طلب شوند و بعضاً آنان را محبوب‌تر از خاتمي بخوانند و به اين ترتيب به پايگاه مردمي وسيع اصلاحات اعتراف كنند.
7. تكثر و تعدد كانديداها به سلامت انتخابات نيز كمك خواهد كرد. حضور چند نامزد اصلاح‌طلب و انتقاد آنان به دخالت نظاميان در انتخابات و جانبداري صدا و سيما و سوء استفاده دولت از امكانات عمومي به سود خود،‌ فضا و ظرفيت‌هايي ايجاد مي‌كند كه جناح مقابل وادار به عقب‌نشيني و دست كشيدن از رفتارهاي غيرقانوني مي‌شود. به اين ترتيب امكان رقابت آزاد و سالم براي همه نامزدها البته به صورت نسبي به وجود مي‌آيد.
 

Eng.A.Sarrami

عضو جدید
به دلايل فوق، اين عزيزان از حضور چند نامزد مطرح در جبهه اصلاحات دفاع مي‌‌كنند و معتقدند اين امر بيش از آن‌كه نشانه نقطه ضعف يا تهديد عليه اصلاح‌‌طلبان باشد، فرصتي بي‌نظير براي آنان فراهم مي‌‌كند كه با تدبير مي‌توانند از مزاياي آن استفاده كنند، به‌ويژه آن‌كه اصلاح‌طلبان در نهايت مي‌توانند با مكانيزم روشن و موجهي مانند نظرسنجي يا شوراي حكميت يا پارلمان اصلاحات يا مجمع مديران اصلاح‌طلب و... درباره يك نامزد توافق و او را به جامعه معرفي كنند و احترام خود را به خرد جمعي ثابت و به خواست عمومي اكثريت شهروندان تمكين كنند.
در نقطه مقابل، بسياري از اصلاح‌طلبان ضمن تأييد نكات مثبت ياد شده و اين‌كه بدون داشتن رسانه توانسته‌اند فضاي انتخابات را در دست بگيرند، معتقدند تعدد نامزدها تا زماني معين (بهمن ماه 87) مفيد بود، اما اكنون مي‌تواند آسيب‌زا باشد. به باور اين گروه، حال كه آقاي خاتمي اعلام حضور كرده است و نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهد كه از نامزدهاي ديگر اصلاح‌طلب و نيز آقاي احمدي‌نژاد رأي بيشتري دارد، بهتر است ساير نامزدهاي اصلاح‌طلب از او حمايت كنند و ايشان نيز متقابلاً با آن عزيزان همكاري و تعامل كنند. دلايل طرفداران اين نظر عبارت است از:
1. درست است كه ما در موقعيت نابرابر رسانه‌اي وارد عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي شده‌ايم و تدبير اصلاح‌طلبان فضاي انتخاباتي را به سود آنان تغيير داده است،‌ اما با اعلان حضور آقاي خاتمي در عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي شرايط تغيير كرده و توجه افكار عمومي در داخل و نيز رسانه‌‌هاي جهان معطوف به نامزدي وي شده است. چنين اقبال گسترده‌اي، بي‌عدالتي رسانه‌اي كشور را تحت‌الشعاع قرار داده است،‌ به‌ويژه آن‌كه آقاي خاتمي خود مانند يك رسانه موفق و مردمي عمل مي‌كند و اگر نامزدهاي ديگر از وي حمايت كنند، اين موقعيت بهتر نيز مي‌شود.
از سوي ديگر عملكرد غيرعلمي و غيركارشناسانه دولت نهم موجب شده است كه نارضايتي از وضع موجود فراگير شود و تبليغات رسمي نتواند توجيه‌گر مديريت اجرايي كشور شود. افزون بر آن‌ قرار نيست نامزدهاي محترم با اعلام حمايت از آقاي خاتمي، دفاع از اصلاحات و نقد وضع موجود را رها كنند. اتفاقاً در موقعيت جديد سخنان آنان تأثير بيشتري خواهد داشت، چراكه از موضع يك نامزد انتخاباتي سخن نمي‌گويند.
2. چنانچه چند نامزد اصلاح‌طلب در صحنه رقابت‌هاي انتخاباتي حاضر باشند، باز هم اكثر قريب به اتفاق تخريب‌ها متوجه آقاي خاتمي خواهد شد، چرا‌كه به تصور رقيب، شخصي كه در نهايت مي‌تواند در جامعه موج ايجاد كند و در فرهنگ و رفتار انتخاباتي شهروندان (حتي اصولگراها) اثر گذارد، آقاي خاتمي است. به همين دليل با وجود نامزدهاي ديگر، همت اصلي اصولگراها و گردانندگان رسانه و تبليغات آنان تخريب و تضعيف آقاي خاتمي بوده، تا جايي كه كار را به تهديد ايشان به ترور فيزيكي كشانده‌اند. حتي اگر آقاي خاتمي ديرتر كانديداتوري خود را اعلام مي‌كرد، كم و بيش همين وضعيت را مشاهده مي‌كرديم. زيرا اصولگرایان در اين توهم به سر مي‌برند كه مي‌‌توانند با افزايش هزينه كانديداتوري، آقاي خاتمي را از حضور در اين عرصه منصرف كنند. در هر حال تعدد كانديداها تمركز تخريب‌ها عليه آقاي خاتمي را منتفي نخواهد كرد، اگرچه ممكن است اندكي آن را كاهش دهد.
نكته بسيار مهم آن‌كه تلاش غيرقانوني و غيراخلاقي بعضي اصولگرایان در تخريب خاتمي تاكنون نتيجه عكس داده است. گذشته از آن جبهه ضداصلاحات سوژه جديدي ندارد كه بتواند آن را عليه خاتمي به كار برد. آنان آنچه داشته‌اند را مطرح كرده‌‌اند. اين تخريب‌ها بر مظلوميت و محبوبيت «فرزند باتقوا، فاضل و متعهد» امام خميني افزوده است.
 

Eng.A.Sarrami

عضو جدید
3. دليل اصلي اين‌كه جناح راست نمي‌تواند در مورد يك نامزد انتخاباتي به اجماع برسد، اختلافات عميق آن‌ها است. در حقيقت درصد عظيمي از اصولگرایان تداوم رياست جمهوري آقاي احمدي‌نژاد را براي ايران و ايراني فاجعه‌بار مي‌دانند و حاضر به حمايت از آقاي احمدي‌نژاد نيستند و بعضاً‌ مي‌گويند با حضور وي،‌ به آقاي خاتمي رأي خواهند داد. در هر حال، چه اصلاح‌طلبان يك نامزد داشته باشند چه چند نامزد، اختلافات ميان اصولگراها ادامه خواهد داشت و فشار از بالا، نارضايتي در پايين را از بين نخواهد برد ولو آن‌كه همه گروه‌هاي اصولگرا رسماً از آقاي احمدي‌نژاد حمايت كنند.
اختلافات اصولگرایان آن‌قدر گسترده و عميق است كه حتي پس از اعلام كانديداتوري آقاي خاتمي، هنوز نتوانسته‌‌اند درباره حمايت از آقاي احمدي‌نژاد اجماع كنند و هيچ كدام از نامزدهاي اصولگرا ستادهاي انتخاباتي غيررسمي و غيرعلني خود را تعطيل نكرده‌اند و بعضاً مي‌گويند تحت هيچ شرايطي نمي‌توانند طرفداران خود را مجاب كنند كه به آقاي احمدي‌نژاد رأي دهند. به باور آنان حتي اگر اصولگراها درباره آقاي احمدي‌‌نژاد اجماع كنند، پيروز انتخابات نخواهند بود و بعضاً به اين مسأله اعتراف كرده‌اند.
افزون بر موارد فوق اگر دو قطبي خاتمي- احمدي‌نژاد در انتخابات شكل گيرد، به سود اصلاح‌طلبان است، زيرا رقابت را جدي‌تر و شهروندان بيتشري را به نفع آقاي خاتمي بسيج خواهد كرد. به‌ويژه آن‌كه سقف آراي آقاي احمدي‌نژاد ثابت است.
4. دغدغه‌هاي خاتمي و خطاي استراتژيك اصولگرايان باعث شده است پس از مدت‌ها بحث درباره آمدن خاتمي و سپس طرح دوگانه خاتمي يا موسوي، مسأله كنوني جامعه پيروزي نهايي نامزد اصلي اصلاح‌طلبان باشد. در حقيقت دغدغه و تدبير آقاي خاتمي بدون اين‌كه حتي يك روزنامه داشته باشد، سبب شد توجه افكار عمومي در چند ماه گذشته به اين موضوع معطوف شود كه خاتمي مي‌آيد يا نه، سپس به اين موضوع تغيير يابد كه خاتمي يا مهندس موسوي؟
در حال حاضر نيز بحث مهم ايرانيان اين است كه چگونه از آقاي خاتمي حمايت كنند تا بتواند در اين رقابت نابرابر كه همه اركان حكومت به سود آقاي احمدي‌نژاد بسيج شده‌اند،‌ پيروز شود.
به اين ترتيب اصلاح‌طلبان در مرحله اول (تا دهه فجر سال جاري) به آن‌چه مي‌خواستند رسيده‌اند. سؤال از اين‌كه خاتمي مي‌آيد يا نه و سپس سؤال از اين‌كه خاتمي مي‌آيد يا موسوي، در حقيقت پرسش از اين بود كه خاتمي رييس‌جمهور مي‌شود يا موسوي؟ در مرحله كنوني تمركز امكانات و حمايت‌ها بايد بر نامزد نهايي اصلاح‌طلب باشد. جلب توجه هرچه بيشتر شهروندان مهم‌تر از اختلاف يا اجماع اصولگراهاست.
به باور اين عده در شرايط آزاد و فضاي رقابتي است كه مي‌توان تا ايام منتهي به ثبت‌نام، از تعدد نامزدها بهره برد. اما در شرايط نابرابر انتخاباتي، رسيدن به اجماع چند ماه قبل از روز انتخابات ضروري است.
 

Eng.A.Sarrami

عضو جدید
5. خوشبختانه جايگاه مردمي اصلاح‌طلبان و نامزدهايشان و نيز برتري گفتمان اصلاحي يكبار ديگر مشخص شد. آقاي خاتمي نيز علاوه بر جاذبه‌هاي شخصيتي، گفتماني را نمايندگي مي‌كند كه موج‌ساز است و مي‌تواند با دفاع از حقوق شهروندان، آنان را بسيج كند. حضور يك نفره وي مي‌تواند پيروزي نهايي را به ارمغان آورد.
6. ايرانيان مي‌دانند چنانچه انتخابات آزاد باشد، همه از جمله اصلاح‌طلبان مي‌توانند چهره‌هاي جديدي معرفي كنند كه احتمال پيروزي آنان در رقابت آزاد و برابر با آقاي احمدي‌نژاد زياد است، اما هفت‌خوان انتخاباتي اصولگرایان، بسياري از اصلاح‌طلبان را مجبور كرده است كه بر آقاي خاتمي تأكيد كنند چراكه مي‌تواند همه خوان‌ها را به سلامت پشت سر بگذارد و كشور را از وضعيت بحران كنوني نجات دهد. شهروندان ايران اسلامي از توان اصلاح‌طلبان و تنگ‌نظري‌ اصولگراها مطلعند.
7. سلامت انتخابات،‌ دغدغه همه اصلاح‌طلبان و بسياري از مردم است و بهترين راه تضمين آن، هوشياري عمومي است، مانند آنچه در دوم خرداد سال‌ 76 اتفاق افتاد كه تخلف‌ها نتوانست نتيجه انتخابات را تغيير دهد. به نظر اين گروه، نامزدي آقاي خاتمي موج اجتماعي ايجاد و مشاركت مردم را حداكثري خواهد كرد. همين مسأله، تخلف و تقلب وسيع را ناممكن و سلامت نسبي انتخابات را تضمين خواهد كرد.‌ در عين حال لازم است همه اصلاح‌طلبان تا پايان برگزاري انتخابات هوشياري و اقدام‌هاي نظارتي خود را حفظ كنند.
با توجه به اين دو ديدگاه، به نظر مي‌رسد تا زماني كه همه گروه‌هاي اصلاح‌طلب رسماً از آقاي خاتمي حمايت نكرده‌اند، بايد از حضور نامزدهاي متعدد ‌‌‌‌استفاده كنيم و نگذاريم اين فرصت به تهديد عليه اصلاح‌طلبان تبديل شود و خداي ناكرده حاميان هر نامزد به جاي نقد عملكرد اصولگراها و دفاع از نامزد مورد نظر خود، به نقد نامزدهاي ديگر اصلاح‌طلب بپردازند.
مردم مي‌دانند كه چنين روشي، اصلاح‌طلبانه نيست و خواست و آرزوي قلبي اقتداگرایان است. پس در جبهه اصلاحات بايد همه نيروها صرف دفاع از گفتمان اصلاحي و عملكرد اصلاح‌طلبان و نيز نقد وضع موجود ‌شود كه موجوديت و كيان ايران اسلامي را به خطر انداخته است. عموم اصلاح‌طلبان در اين انتخابات با اتكال به خداوند و اتكاي به مردم از يك نامزد حمايت خواهند كرد و پيروز مهم‌ترين انتخابات جهان، پس از انتخابات رياست‌جمهوري آمريكا شود
 

shanli

مدیر بازنشسته
برای بار دوم!
قوانین رو رعایت کنید و لینک منبع رو تو پستتون قرار بدید..در غیر اینصورت تاپیک قفل میشه.
 

Eng.A.Sarrami

عضو جدید
درود بر شما

درود بر شما

دوست عزیز من که اول متن با جمله " موج سوم : " شروع کردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی منبع موج سوم دیگه!!!:wallbash::wallbash::wallbash:
 

okanava

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاتمی سرمایه ای بزرگ برای اصلاح طلبان است و بر همچنان می شود روی اعتبار و شخصیت داخلی و بین المللی او تکیه کرد و این برگ برنده ای است که نباید با آن ساده بازی کرد . (مرعشی .سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی )

به نظر من وجود سه رقیب ممتاز اصلاح طلب یک اتفاق شایسته و نیک روی کرسی انتخابات است . کروبی .موسوی و رییس جمهور اسبق آقای سید خاتمی .
خوشحالم که می بینم مردم با اعتماد به این سه گزینه چشم دوخته اند .
 

Similar threads

بالا