Bookcrossing : پدیده ای نو در کشور ایران ، آیا امکان پذیر است که عمومی شود؟

EECi

مدیر بازنشسته
سلام
اسمش رو شنیدید؟

در تهران ، مدتی در اتوبوس ها انجام شد( مشابه ش)
آیا در شهر شما این کار انجام گرفته؟
نظر شما در مورد این کار چیه؟
به نظرتان روش موفقی هست برای کتاب خوندن ؟

آیا مایلید نهاد های فرهنگی دانشگاه ، این کار رو در دانشگاه ها انجام بدن؟

خب ممکنه بگید این کار بعنی چی کلا!:دی
"کتاب در گردش (به انگلیسی: BookCrossing)‏ در واقع به معنای رها کردن کتاب در مکانهای عمومی است تا بوسیله اشخاص دیگر برداشته شود و بعد از خوانده شدن بار دیگر در مکانی عمومی رها شود تا دیگر افراد نیز از آن کتاب بهره مند شوند. این واژه برگرفته شده از نام یک باشگاه کتاب خوانی مجازی به نام bookcrossing.com می‌باشد که جهت تشویق مردم به کتابخوانی و با شعار تمام دنیا را یک کتابخانه کنید تأسیس شده است."
ویکی پدیا
 

EECi

مدیر بازنشسته
چند عکس در این مورد:



کیسه ای که کتاب رو در اون قرار میدن








 
آخرین ویرایش:

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
طرح " کتابت را جا بگذار " به اون صورتی که در سایر کشورها اجرا شده علی رغم گذشت مدت زمان زیادی به نظر نمیاد تو ایران اجرایی شده باشه.
این طرحی هم که تو اتوبوس ها اجرا میشه خیلی شباهتی به این نداره
این کار بیشتر خودجوش و مردمی هست و در واقع از همون ابتدا عمومی هست و امکان اجرایی کردنش هم وجود داره همونطور که تا حالا یه کارهای هم در این زمینه انجام شده.
اینجا هم میتونید مختصری از تاریخچه ش رو بخونید:

جا گذاشتن کتاب در مکان‌های عمومی رفتاری است که اکنون در ایتالیا و فرانسه هم رو به فزونی گذاشته. کسی که کتابش را در مکانی عمومی رها می‌کند، هویت خود را آشکار نمی‌کند و ادعایی هم بابت قیمت کتاب ندارد، اما یک درخواست از خواننده یا خوانندگان احتمالی بعدی دارد: "شما نیز بعد از خواندن کتاب، آن را در محلی مشابه قرار دهید تا دیگران هم بتوانند از این اثر استفاده کنند."
رول هورنباکر نخستین کسی بود که این حرکت را انجام داد. او یک فروشنده کامپیوتر در ایالت میسوری امریکا بود و نام این رفتار را Book Crossing گذاشت؛ یعنی کتاب در گردش. در فرانسه کتاب‌های در حال گردش از 10 هزار جلد فراتر رفته است. این رفتار جدید را می‌شود به نوعی "کمپین کتابخوانی" یا "کمپین به اشتراک گذاشتن کتاب" در نظر گرفت؛ کمپینی که می‌تواند به مثابه یک پروژه فرهنگی قابل تامل باشد.

حالا رفتار مذکور به قدری در غرب رواج یافته که کم‌کم از ترکیه نیز سر درآورده است. در ترک‌بوکو – یکی از شهرهای ساحلی ترکیه – کنار دریا قدم می‌زدم که کتابی روی شن‌ها توجهم را جلب کرد. فکر کردم حتما صاحب کتاب‌ فراموش کرده آن را با خود ببرد. برش داشتم و همین‌که چشمم به صفحه اولش افتاد؛ از خوشحالی در پوست خود نگنجیدم. در صفحه اول کتاب یک نفر متن زیر را نوشته بود:

"من این کتاب را با علاقه خواندم و آن را در همان مکانی که به آخر رسانده بودم رها کردم. امیدوارم شما هم از این کتاب خوش‌تان بیاید. اگر از آن خوش‌تان آمد بخوانید و گرنه در همان نقطه‌ای که پیدایش کرده‌اید، بگذارید بماند اگر کتاب را خواندید شماره‌ای به تعداد خوانندگان اضافه کنید و با ذکر محل پایان مطالعه، در جایی رهایش کنید."

در همان صفحه دستخط سومین خواننده توجهم را جلب کرد: "خواننده شماره سه در ترک‌بوکو". پس تا به‌حال سه نفر که همدیگر را نمی‌شناسند این کتاب را خوانده‌اند. طبق اطلاعات موجود در همان صفحه، خواننده اول کتاب را در استانبول و خواننده دوم در شهر بُدروم مطالعه‌ی آن را به پایان رسانده و رهایش کرده بود.

برای این سنت جدید کتابخوانی سایت اینترنتی‌ای راه‌اندازی شده تا علاقمندان بتوانند با عضویت در آن به رهگیری کتاب‌هایی که رها کرده‌اند، بپردازند. توصیه می‌کنم سری به سایت bookcrossing.com بزنید. طبق اطلاعات موجود در حال حاضر بیش از 2 میلیون و 500 هزار جلد کتاب که اطلاعات‌شان در این سایت ثبت شده در حال گردش هستند.
هدف گردانندگان سایت یاد شده، تبدیل کردن دنیا به یک کتابخانه‌ی بزرگ است. از این به بعد اگر در کافه، در لابی هتل، یا سالن انتظار سینما کتابی را پیدا کردید، تعجب نکنید چون ممکن است با یک جلد "کتاب در گردش" روبرو شده باشید...
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شهر کتاب


اینجا سایت رهگیری بین المللی هست:
http://www.bookcrossing.com/

توی این سایت هم میتونید کتابهاتون رو داخل ایران رها و رهگیری کنید:
http://www.ketabemosafer.com/default.asp
 
آخرین ویرایش:

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من راجع بهش نشنیده بودم،اما به نظر من تو تهران جواب میده
اون کیوسک زیاد جالب نیست،شاید نقاطی از شهر پر بشه از کتاب و جاهایی خالی
اما کتاب های پای درخت خیلی عالی و کاربردی بود.

راجع به شهرهای دیگه هم باید با توجه به امکانات و فرهنگ کار بشه تا جواب بده

پریروز تو یکی از شهرها بودم،شهرداری تازه کل کاشته بود،ملت ریخته بودن و داشتن میکندن.اگر رو فرهنگ کار نشه،تو همچین شهرهایی جواب نمیده

استارتر عزیزم،یه دنیا ممنون
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
این طرح تو اتوبوسها انجام شد
کتاباش خوب نبود..........بعضیا حتی با خودشون می بردن کتاب رو!
 
  • Like
واکنش ها: EECi

Samaneh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جالبه و خیلی خوبه اجرا بشه البته اگر تا مرحله بعد از فرهنگ سازی هم پیش بره!
چون استقبالی از کتابهای اتوبوسی نشد و فرهنگش جا نیفتاد و صورت مسئله پاک شد و کتابها رو جمع کردن!
 

EECi

مدیر بازنشسته
ایده ی عالی ای هستش
منتها آنچه الان در جامعه بیشتر شاهدش هستیم Booklifting ست تا Bookcrossing
:D
این طرح تو اتوبوسها انجام شد
کتاباش خوب نبود..........بعضیا حتی با خودشون می بردن کتاب رو!
به نظر شما برداشتن و برنگردوندن کتاب ها تا چه میزان می تونه به نهاد های دولتی خسارت بزنه؟( فکر نکنم مردم پیش قدم باشن برای قرار دادن کتابهاشون در ابتدای کار)
شاید بهتر باشه تا جا افتادن کار یکم دست و دلباز باشن!:Dاولای همه کارها همیشه از این جور اتفاقات پیش میاد

در مورد کیفیت کتاب ها
به نظر شما بهترین موضوعاتی که میشه برای مردم کتاب گذاشت چیه؟
داستانی ، آموزشی ، ورزشی ؟کدوم موضوعات مهم تره؟
 

EECi

مدیر بازنشسته
من راجع بهش نشنیده بودم،اما به نظر من تو تهران جواب میده
اون کیوسک زیاد جالب نیست،شاید نقاطی از شهر پر بشه از کتاب و جاهایی خالی
اما کتاب های پای درخت خیلی عالی و کاربردی بود.

راجع به شهرهای دیگه هم باید با توجه به امکانات و فرهنگ کار بشه تا جواب بده

پریروز تو یکی از شهرها بودم،شهرداری تازه کل کاشته بود،ملت ریخته بودن و داشتن میکندن.اگر رو فرهنگ کار نشه،تو همچین شهرهایی جواب نمیده

استارتر عزیزم،یه دنیا ممنون
کیوسک ها در چه محلی قرار بگیرن بهتره؟
برای شهر های کوچیک میشه همین کار رو در مدارس و دانشگاه ها انجام داد؟ به نظر من اینجور جاها بهتره و کم کم فرهنگ رو جا میندازه

به نظر شما میشه رو همین موضوع واسه فرهنگ سازی کار کرد؟ یعنی خود این کار یه ابزار واسه فرهنگ سازی استفاده بشه
 

EECi

مدیر بازنشسته
جالبه و خیلی خوبه اجرا بشه البته اگر تا مرحله بعد از فرهنگ سازی هم پیش بره!
چون استقبالی از کتابهای اتوبوسی نشد و فرهنگش جا نیفتاد و صورت مسئله پاک شد و کتابها رو جمع کردن!
به نظر شما چطور میشه مردم رو راضی کرد تا کتاب هایی که خوندن و دیگه لازم ندارن ، به دیگران بدن؟
 

Schneider

مدیر بازنشسته
به نظر شما برداشتن و برنگردوندن کتاب ها تا چه میزان می تونه به نهاد های دولتی خسارت بزنه؟( فکر نکنم مردم پیش قدم باشن برای قرار دادن کتابهاشون در ابتدای کار)
شاید بهتر باشه تا جا افتادن کار یکم دست و دلباز باشن!:Dاولای همه کارها همیشه از این جور اتفاقات پیش میاد

در مورد کیفیت کتاب ها
به نظر شما بهترین موضوعاتی که میشه برای مردم کتاب گذاشت چیه؟
داستانی ، آموزشی ، ورزشی ؟کدوم موضوعات مهم تره؟

هیچی!

شما اگر بدونی همین الان که داریم اینجا حرف میزنیم چه حجم بزرگی از گاز سر flare ها داره میسوزه(در ساعت) چی میگی؟؟؟؟؟ :D

کشور نیست که!
مخزن انواع منابعه عظیمه خاکی-آبیه!
(منتاها بلد نیستیم استفاده کنیم)

اون کتابهایی هم که من تو اتوبوسها دیدم، تقریبا همگی هیچ بار علمی ندارن
شاید حق هم داشته باشن...
مخاطبشون که فقط قشر دانشجو نیست
30-40 صفحست با تصاویر تقریبا کاریکاتوری....بار معنایی ضعیف....و دید خاص که مخاطب خاصی رو میطلبه و دنبال این نیست که دیدی رو توسعه بده
دنبال اینه که "چیزی" رو حفظ کنه(ابقا کنه)

من که ترجیح میدم تو اتوبوس چند دقیقه ای رو چرت بزنم تا اینکه اونارو بخونم
 
  • Like
واکنش ها: EECi

EECi

مدیر بازنشسته

هیچی!

شما اگر بدونی همین الان که داریم اینجا حرف میزنیم چه حجم بزرگی از گاز سر flare ها داره میسوزه(در ساعت) چی میگی؟؟؟؟؟ :D

کشور نیست که!
مخزن انواع منابعه عظیمه خاکی-آبیه!
(منتاها بلد نیستیم استفاده کنیم)

اون کتابهایی هم که من تو اتوبوسها دیدم، تقریبا همگی هیچ بار علمی ندارن
شاید حق هم داشته باشن...
مخاطبشون که فقط قشر دانشجو نیست
30-40 صفحست با تصاویر تقریبا کاریکاتوری....بار معنایی ضعیف....و دید خاص که مخاطب خاصی رو میطلبه و دنبال این نیست که دیدی رو توسعه بده
دنبال اینه که "چیزی" رو حفظ کنه(ابقا کنه)

من که ترجیح میدم تو اتوبوس چند دقیقه ای رو چرت بزنم تا اینکه اونارو بخونم
بله می دونم:D

حالا بحث ما کتابه!
شاید اتوبوس جای کتاب خوندن نباشه
به نظر من روزنامه واسه اتوبوس بهتره!:دی
در مورد اون دید خاصی که گفتی :

اگر حالت عمومی پیدا کنه و همه شرکت کنن به نظرت می تونه همه دید ها رو شامل میشه مثل فلسفی ، عرفانی ، دینی ، علمی و... ؟
اگر منظورت کتابای ممنوع ه هستش که تو هر کشوری اینجوریه و قانون مخصوص خودشون رو دارن ، مثلا تو خود ایتالیا نمیزارن کتاب مربوط به نئونازی ها رو قرار بدی و میان برش میدارن!

تو جاهایی مثل پارک و دانشگاه و مدرسه و... میشه شبیه همین کیوسک ها رو ساخت تا مردم کتاباشون رو به اشتراک بزارن و اولش خود نهادی که مسئولیتشو بر عهده داره چند تا کتاب میزاره ، تبلیغم می کنه بعدش کم کم فرهنگش جا میفته( این ساده ترین راهی بود که به ذهن میرسه)
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کیوسک ها در چه محلی قرار بگیرن بهتره؟
برای شهر های کوچیک میشه همین کار رو در مدارس و دانشگاه ها انجام داد؟ به نظر من اینجور جاها بهتره و کم کم فرهنگ رو جا میندازه

به نظر شما میشه رو همین موضوع واسه فرهنگ سازی کار کرد؟ یعنی خود این کار یه ابزار واسه فرهنگ سازی استفاده بشه

به نظر من کیوسک ها میتونه تو مترم،تو اتوبوس های درون یا حتی بین شهری قرار بگیره خوب میشه.
سرچهار راهها،تو بانک ها یا هرجایی که ملت مجبورن منتظر باشن،این انتظار بهترین فرصته برای کسانی که همیشه میگن سرشون شلوغه تا مطالعه کنن

من برای یه شهرداری که ملت گل هارو میکندن(به طرز وحشتناکی)نظر دادم و گفتم انقد بکارید تا خسته بشن و دیگه کاری بهش نداشته باشن،انقده بکنن تا دستشون بیفته.
به نظرم برای گل های کوچیک جواب داده،اما گلایر ها رو باز جوویدن.

برای اینکه این کار بشه فرهنگ سازی تو جاهای دیگه،نیاز به این داره که انقدر زیاد باشه که به چشم نیاد،شما بیاین 300 تا کتاب رو تو یه شهر مثلا 10000 نفری بذاری تو خیابون،شب نشده یدونه اش هم نمیمونه.
ملت وقتی ببینن کمه،احتیاج وافر به مطالعه دقیق و چندباره کتاب پیدا میکنن.
 
  • Like
واکنش ها: EECi

Samaneh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کیوسک ها در چه محلی قرار بگیرن بهتره؟
برای شهر های کوچیک میشه همین کار رو در مدارس و دانشگاه ها انجام داد؟ به نظر من اینجور جاها بهتره و کم کم فرهنگ رو جا میندازه

به نظر شما میشه رو همین موضوع واسه فرهنگ سازی کار کرد؟ یعنی خود این کار یه ابزار واسه فرهنگ سازی استفاده بشه

به نظر منم باید فرهنگ سازی رو از محیط های کوچیک شروع کرد. علاوه بر مدرسه و دانشگاه پارکهای کوچک محله که همه ی افراد استفاده کننده از اون مکان همدیگر رو می شناسن هم جای مناسبیه.
و این فقط تو فرهنگ سازی در زمینه ی کتاب خوانی نیست تو همه ی کارها از محیط های کوچکتر خصوصا محله شروع کردن و کمک گرفتن از خود ساکنین محله و آگاه کردنشون در مورد نوع کاری که قراره انجام بشه بیشتر جواب می ده.

به نظر شما چطور میشه مردم رو راضی کرد تا کتاب هایی که خوندن و دیگه لازم ندارن ، به دیگران بدن؟

همش بستگی به اطلاع رسانی داره
من خودم کتابهای داشتم تو خونه که استفاده ای ازش نمی کردم و تغریبا دوسالی بود که به شدت مزاحمم بود یکسری ها که کمک درسی بود رو اهدا کردم به کتابخونه دانشگاه و مدرسه یه سری ها رو دادم کتابخونه و یه سری ها رو دادم بازیافت.
مطمئنن اگر از همچین طرحی اطلاع داشتم تعدادیشون که مناسب بود رو اهدا می کردم.
یکبار یادمه چند سال پیش یکی از آشناها تو ترمینال روی یکی از صندلی ها یه کتاب دیده بود و چون متظر حرکت ماشین بود کتاب رو تا چند صفحه مطالعه می کنه و چون کنجکاو موضوعش می شه اون با خودش می بره اون کتاب مهر یه کتابخونه داشت که 1700 کیلومتر با جای که پیداش کرده بودن فاصله داشت.بعد این کتاب به دست من رسید منم خوندمش و دادم به یکی دیگه.فکر می کنم زندگی نامه ی این کتاب هم خیلی جالب بوده باشه الان نمی دونم کجاست ولی خودشBookcrossing البته به شیوه ی کاملا سنتیشه.
 
  • Like
واکنش ها: EECi

EECi

مدیر بازنشسته
به نظر من کیوسک ها میتونه تو مترم،تو اتوبوس های درون یا حتی بین شهری قرار بگیره خوب میشه.
سرچهار راهها،تو بانک ها یا هرجایی که ملت مجبورن منتظر باشن،این انتظار بهترین فرصته برای کسانی که همیشه میگن سرشون شلوغه تا مطالعه کنن

من برای یه شهرداری که ملت گل هارو میکندن(به طرز وحشتناکی)نظر دادم و گفتم انقد بکارید تا خسته بشن و دیگه کاری بهش نداشته باشن،انقده بکنن تا دستشون بیفته.
به نظرم برای گل های کوچیک جواب داده،اما گلایر ها رو باز جوویدن.

برای اینکه این کار بشه فرهنگ سازی تو جاهای دیگه،نیاز به این داره که انقدر زیاد باشه که به چشم نیاد،شما بیاین 300 تا کتاب رو تو یه شهر مثلا 10000 نفری بذاری تو خیابون،شب نشده یدونه اش هم نمیمونه.
ملت وقتی ببینن کمه،احتیاج وافر به مطالعه دقیق و چندباره کتاب پیدا میکنن.

دقیقا چه علتی داره این طمع برای خود خواستن؟
ایا میتونه با اعتماد سازی حل بشه؟
 

EECi

مدیر بازنشسته
به نظر منم باید فرهنگ سازی رو از محیط های کوچیک شروع کرد. علاوه بر مدرسه و دانشگاه پارکهای کوچک محله که همه ی افراد استفاده کننده از اون مکان همدیگر رو می شناسن هم جای مناسبیه.
و این فقط تو فرهنگ سازی در زمینه ی کتاب خوانی نیست تو همه ی کارها از محیط های کوچکتر خصوصا محله شروع کردن و کمک گرفتن از خود ساکنین محله و آگاه کردنشون در مورد نوع کاری که قراره انجام بشه بیشتر جواب می ده.
عالی توضیح دادید ;)


همش بستگی به اطلاع رسانی داره
من خودم کتابهای داشتم تو خونه که استفاده ای ازش نمی کردم و تغریبا دوسالی بود که به شدت مزاحمم بود یکسری ها که کمک درسی بود رو اهدا کردم به کتابخونه دانشگاه و مدرسه یه سری ها رو دادم کتابخونه و یه سری ها رو دادم بازیافت.
مطمئنن اگر از همچین طرحی اطلاع داشتم تعدادیشون که مناسب بود رو اهدا می کردم.
یکبار یادمه چند سال پیش یکی از آشناها تو ترمینال روی یکی از صندلی ها یه کتاب دیده بود و چون متظر حرکت ماشین بود کتاب رو تا چند صفحه مطالعه می کنه و چون کنجکاو موضوعش می شه اون با خودش می بره اون کتاب مهر یه کتابخونه داشت که 1700 کیلومتر با جای که پیداش کرده بودن فاصله داشت.بعد این کتاب به دست من رسید منم خوندمش و دادم به یکی دیگه.فکر می کنم زندگی نامه ی این کتاب هم خیلی جالب بوده باشه الان نمی دونم کجاست ولی خودشBookcrossing البته به شیوه ی کاملا سنتیشه.
تجربه جالبی بوده
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دقیقا چه علتی داره این طمع برای خود خواستن؟
ایا میتونه با اعتماد سازی حل بشه؟

تا منظورتون از اعتماد سازی چی باشه.
من هدفم این بود که با حرفام بیام و کاربردی بحث کنم،باید اول تمام مراحل کار رو از اول تا آخر بچینید،بعد بیاین نقدش کنید.

من به شکل طنز صحبت کردم،اما خدا شاهده خودم ناراحت شده ام که درباره ملت ام و مردمم اینجوری حرف زدم.

مثال بزنم؟توی این قضیه مرغ،کافی بود که شایعه بشه که یه محموله مرغ تو مرز آدربایجان خوابیده،مردم حمله کردند به بازار که نکنه یه شب بیمرغ بمونن،تو شرایط عادی شاید هفته ای یه بار هم مصرف مرغ نداشته باشن،اما خریدن و انبار کردن.

مردم اگر بدونن که شما چندین جلد محدود تو شهر میذارید،میان میبرنش،کمااینکه یادم یکبار چنین وضعی رو دیدم و ملت صلوات میفرستادن و میبردن(صلواتی)

لازمه اش تبلیغات وسیعه،جنگ روانی،هزاران جلد کتاب در سراسر شهر پخش شده.اعتماد سازی نه،ایجاد حرف و شایعه بین مردم
 

EECi

مدیر بازنشسته
نظرتون چیه این کار در دانشگاه ها با همکاری نهاد های دانشجویی انجام بگیره؟
دانشگاه می تونه پیشگام خیلی از فرهنگ سازی ها باشه
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز

هیچی!

شما اگر بدونی همین الان که داریم اینجا حرف میزنیم چه حجم بزرگی از گاز سر flare ها داره میسوزه(در ساعت) چی میگی؟؟؟؟؟ :D

کشور نیست که!
مخزن انواع منابعه عظیمه خاکی-آبیه!
(منتاها بلد نیستیم استفاده کنیم)

اون کتابهایی هم که من تو اتوبوسها دیدم، تقریبا همگی هیچ بار علمی ندارن
شاید حق هم داشته باشن...
مخاطبشون که فقط قشر دانشجو نیست
30-40 صفحست با تصاویر تقریبا کاریکاتوری....بار معنایی ضعیف....و دید خاص که مخاطب خاصی رو میطلبه و دنبال این نیست که دیدی رو توسعه بده
دنبال اینه که "چیزی" رو حفظ کنه(ابقا کنه)

من که ترجیح میدم تو اتوبوس چند دقیقه ای رو چرت بزنم تا اینکه اونارو بخونم
گاز هایی که توسط فلر سوزونده میشه صرفه ی اقتصادی برای انتقال نداره!
و متاسفانه باعث نابودی محیط زیست میشه که محیط زیست خودش بزرگترین سرمایه هس که داریم نابودش می کنیم


نظرتون چیه این کار در دانشگاه ها با همکاری نهاد های دانشجویی انجام بگیره؟
دانشگاه می تونه پیشگام خیلی از فرهنگ سازی ها باشه
از الان باید به فکر نسل بعدی باشیم
ترک عادت موجب مرض هست;)
 

hasan_g2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاز هایی که توسط فلر سوزونده میشه صرفه ی اقتصادی برای انتقال نداره!
و متاسفانه باعث نابودی محیط زیست میشه که محیط زیست خودش بزرگترین سرمایه هس که داریم نابودش می کنیم


از الان باید به فکر نسل بعدی باشیم
ترک عادت موجب مرض هست;)


ببخشید یک سوال ...
گازی که توی پالایشگاه میسوزه که خوب هیچ ، توی پتروشیمی چرا میسوزه ؟؟؟
خوراک پتروشیمی که باقلواست ، درصد مخلوط مناسب ، دما و فشار مناسب ، تقریبا بدون گوگرد و ....
چرا به فکر نسل بعدی نیستیم ؟؟؟
 

EECi

مدیر بازنشسته
از الان باید به فکر نسل بعدی باشیم
ترک عادت موجب مرض هست;)
منظور شما رو متوجه نشدم
:que:


چرا به فکر نسل بعدی نیستیم ؟؟؟
به نظرتان فرهنگ گردش کتاب در مکان های عمومی در حال حاضر در شهرهای بزرگ قابل اجراس؟
ایا کمکی به کتابخوانی بیشتر می کنه این کار؟
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید یک سوال ...
گازی که توی پالایشگاه میسوزه که خوب هیچ ، توی پتروشیمی چرا میسوزه ؟؟؟
خوراک پتروشیمی که باقلواست ، درصد مخلوط مناسب ، دما و فشار مناسب ، تقریبا بدون گوگرد و ....
چرا به فکر نسل بعدی نیستیم ؟؟؟
کلا بحث مشعل و سوختن گاز باعث نابودی محیط زیست هست
چه مشعل سکوی نفتی چه پالایشگاه و...
از پتروشیمی نمی دونم پس قضاوت نمی کنم....
اما مشعلهایی که تو خلیج فارس داریم گازی که همراه با گازهای اسیدی یا ناخالصی های دیگه می سوزه.....برای جمع آوری و انتقال ارزش اقتصادی نداره
اما این نگاه نگاهی اشتباه هست........چون با این کار به محیط زیست آسیب می زنیم........و زمین رو بدست خودمون داریم نابود می کنیم
البته خبر امیدوار کننده تو این چندسال اخیر این بود که مشعلهای سکوها رو دارن یکی یکی خاموش می کنند.........امیدوارم نسل آینده تاوان کارهای ما رو ندن
این نکته رو هم بگم وجود مشعل از نظر ایمنی ضروری هست
باعرض پوزش از استارتر محترم که بحث منحرف شد

منظور شما رو متوجه نشدم
:que:
منظورم اینه بهتره روی نسل بعدی سرمایه گذاری کنیم و از مدارس شروع کنیم..........
تو ایران همیشه برعکس عمل میشه!
یه مثال بزنم که ملموستر باشه
مثلا ما هیچوقت به رده های سنی پایینتر توجه نداریم مورد واضحش ورزشمون هس
اکثر کشورهای صاحب نام فوتبال دارای مدرسه های فوتبال با کیفیت بالا هستند! و ثمره ی این کارشون رو هم وقتی بازیکنا به رده های سنی بالاتر میرسن می بینن
فکر کنم فرهنگسازی ما در مدارسمون بسیار ضعیف هست .
باید واسه نسل بعدیمون سرمایه گذاری کنیم تا به امید خدا ایرانی بهتر داشته باشیم
تغییر الگوی رفتار یک انسان بزرگسال به مراتب سخت تر هست
 
  • Like
واکنش ها: EECi

EECi

مدیر بازنشسته
منظورم اینه بهتره روی نسل بعدی سرمایه گذاری کنیم و از مدارس شروع کنیم..........
تو ایران همیشه برعکس عمل میشه!
یه مثال بزنم که ملموستر باشه
مثلا ما هیچوقت به رده های سنی پایینتر توجه نداریم مورد واضحش ورزشمون هس
اکثر کشورهای صاحب نام فوتبال دارای مدرسه های فوتبال با کیفیت بالا هستند! و ثمره ی این کارشون رو هم وقتی بازیکنا به رده های سنی بالاتر میرسن می بینن
فکر کنم فرهنگسازی ما در مدارسمون بسیار ضعیف هست .
باید واسه نسل بعدیمون سرمایه گذاری کنیم تا به امید خدا ایرانی بهتر داشته باشیم
تغییر الگوی رفتار یک انسان بزرگسال به مراتب سخت تر هست
بله تغییر الگو سخته
ولی دقت بکنید که سرمایه گذاری روی نسل اینده اغلب توسط والدینشون انجام میگیره
و تا وقتی که پدر و مادر در خونه کتاب نخونن بچه ها هم این کار رو نمی کنند

در کل کتاب خوانی باید کم کم جا بگیره و یکی از روش هاش هم اشتراک کتاب هست
 

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
من راجع بهش قبلا تحقیق هم کردم و می خواستم یکی از کتابهامو اون طوری بکنم، نشد ولی حداقل سایتشو توی برگ اول کتابی که اهدا کردم نوشتم که بقیه هم بدونن یعنی چی!!

توی ترمینال هم غرفه هایی رو دیدم که از طرف کتابخانه عمومی زدن که کتاب رو از یه ترمینال تا مقصد می تون بخونی و موقع پیاده شدن توی ترمینال مقصد توی غرفه کتابخونه بذاری، اما موقعی که من دیدم خالی بود و نمیدونم یا طرحه خوابیده یا اصلا کتابی نذاشتن یا همه کتابها رو برده بودن!!
 
  • Like
واکنش ها: EECi

G E O L O G Y

متخصص تالار زمین
کاربر ممتاز
راستش فکر فکره خوب و قابل تاملی هست
ولی باید دید چه هدفی رو پوشش میده
هدف از خوندن یه کتاب کسب اطلاعات هست که امروزه از طرف مختلف قابل دستیابی هست
ضمن اینکه اینجور اشتراک گذاری برای کتابهایی که جنبه عمومی داشته باشه خوب جواب میده
مثلا در ایران کتابهای مذهبی بنظرم امکانش هست که به این صورت بشه اونها رو پر خواننده کرد
مرسی از این تاپیک بابت پرداختن به این ایده:gol:
 

وهاب...

اخراجی موقت
خوبه
اگه فرهنگ سازی بشه
بستر مناسب برای چنین کاری باید صورت بگیرد
 

Unline

عضو جدید
سلام

من اولین باری که با این مورد برخورد کردم در تهران سوار اتوبوس شدم و روی صندلی که نشستم دیدم یک مممم پاکت یا هر چیزی ( الان نمیدونم چه کلمه ای قرار بدم اینجا ) کنار صندلی هست و در اون چند کتاب قرار داده شده - اولین سوالی که توی ذهنم مطرح شد این بود که : "ایران؟؟!!؟!!" و بعد سوالات مشابه - منتها فکر کردم هرکسی روی این صندلی میشینه ممکنه با خودش همین سوالات رو مرور بکنه و به خاطر اینکه بگه من خیلی انسان فرهیخته و با فرهنگی هستم مثل یک جنتل من واقعی کتاب رو مطالعه کنه و بذاره سر جاش - این شد که گفتم "خواهی نشوی رسوا ... " و یکی از کتاب ها رو برداشتم و شروع به خوندنش کردم

خوشبختانه همون کتاب اول از همه در ذهن من موندگارتر شد - نمیدونم شاید چون اولی بود و یا شاید واقعا جالب بود - اون روز خسته بودم و کلی کار داشتم و از این سمت تهران میرفتم اون سمت و کلافه شده بودم

این کتاب محتواش حالت طنز داشت - یعنی مسائل واقعی و تجربیات بزرگان و در کل اندیشه هایی که می تونن روی آدم تاثیر بذارن و همین طور مشکلات و ... رو به صورت طنز و خنده داری بیان کرده بود - از طرفی چون به این مسائل علاقه داشتم توجهم رو جلب کرده بود و از طرفی چون طنز بود خسته نمیشدم از خوندنشون و دعا می کردم ترافیک بشه و تا عصر الاف!!! بشم ولی این کتاب رو بتونم تا آخر بخونم

منتها این اتفاق نیفتاد و از بخت بد اتوبوس رفت توی خط ویژه و مثل بنز حرکت می کرد و فرصت کردم چند صفحه ای از اون رو بخونم

یک سری از جملاتش در ذهن من موندن و الان که شاید 5 - 6 سال از اون روز می گذره هنوز خیلی از جملاتش رو یادم هست

خوب من اینقدر صحبت کردم که نظرم رو بگم ( البته در حدی نیستم که نظر بدم ولی حوصله ام سر رفتهه گفتم یه مقدار اسپم بدم ) به نظر من - چون این کتاب ها معمولا در اماکن عمومی و وسایل نقلیه ی عمومی قرار داده می شوند - مخاطبین اونها افرادی هستند که قریب به اتفاق یا دارن میرن سرِکار یا بر می گردند یا دانشگاه یا به قول خودمون دنبال یک لقمه نان هستند - این افراد معمولا از شلوغی و ایستادن در خیابون و ایستگاه اتوبوس و فشار داخل مترو و اتوبوس و زمان زیادی که برای رفت و آمد تلف میشه و مسائلی از این قبیل در عذاب هستند و به دنبال یک سرگرمی می کردند

اگر دقت کنید در چنین مکان هایی مردم یا در حال موسیقی گوش دادن هستند ( با هندزفری ) یا سرشون توی گوشیشونه یا جدول حل می کنند و یا به این موارد دسترسی ندارند و به در و دیوار و مناظر اطراف و .. خیره می شوند و دائم به تابلوی راهنمای ایستگاه ها یا ساعت خودشون نگاه می کنند

چیزی که عموم مردم باهاش موافق هستند یک مقدار تفریح و یا انعطافیه که میشه به این فضاها اضافه کرد - حالا بحث ما کتابه اینجا - میشه کتاب هایی مثل اون موردی که اشاره کردم باشند - دایره المعارف های مصور خیلی خوب هستند - به طوری که سعی بشه اکثر توضیحات در همون تصاویر گنجونده بشن تا مخاطب وقت زیادی بابت خوندشون به خرج نده - سخنان بزرگان گزینه ی مناسبی است - در کل یک معجونی که هم به اطلاعات ادم اضافه کنه - هم خسته کننده نباشه و هم خلاصه باشه تا ادم دعا نکنه که ترافیک بشه و از همه مهمتر - حتی انسان هایی که با کتاب میونه ای ندارند رو عاشق مطالعه بکنه

البته این بحث رو ما در اماکن عمومی روش صحبت کردیم - به فرض کتاب هایی که در سالن های انتظار و دفاتر کاری می توان قرار داد خیلی می توانند پربار تر باشند و فرصت ما هم برای مطالعه ی اونها بیشتره

در مورد بحث فرهنگی اش هم صحبت نمی کنم چون به نظرم اول باید کاملا اجرا بشه و جا بیفته و بعد در مورد فرهنگ سازی صحبت بشه - یک سری جملات جادویی هم هستند که می توان روی جلد کتاب نوشت تا به مخاطب احساس "بزرگی" و "شرافت" بده - همین میشه فرهنگ و باعث میشه همه درست استفاده کنند از این منابع

بیشتر از این هم صحبت نمی کنم چون می دونم تا همین جاش هم اگر خوندید کلافه شدید

موفق باشید
 

Samaneh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام

من اولین باری که با این مورد برخورد کردم در تهران سوار اتوبوس شدم و روی صندلی که نشستم دیدم یک مممم پاکت یا هر چیزی ( الان نمیدونم چه کلمه ای قرار بدم اینجا ) کنار صندلی هست و در اون چند کتاب قرار داده شده - اولین سوالی که توی ذهنم مطرح شد این بود که : "ایران؟؟!!؟!!" و بعد سوالات مشابه - منتها فکر کردم هرکسی روی این صندلی میشینه ممکنه با خودش همین سوالات رو مرور بکنه و به خاطر اینکه بگه من خیلی انسان فرهیخته و با فرهنگی هستم مثل یک جنتل من واقعی کتاب رو مطالعه کنه و بذاره سر جاش - این شد که گفتم "خواهی نشوی رسوا ... " و یکی از کتاب ها رو برداشتم و شروع به خوندنش کردم

خوشبختانه همون کتاب اول از همه در ذهن من موندگارتر شد - نمیدونم شاید چون اولی بود و یا شاید واقعا جالب بود - اون روز خسته بودم و کلی کار داشتم و از این سمت تهران میرفتم اون سمت و کلافه شده بودم

این کتاب محتواش حالت طنز داشت - یعنی مسائل واقعی و تجربیات بزرگان و در کل اندیشه هایی که می تونن روی آدم تاثیر بذارن و همین طور مشکلات و ... رو به صورت طنز و خنده داری بیان کرده بود - از طرفی چون به این مسائل علاقه داشتم توجهم رو جلب کرده بود و از طرفی چون طنز بود خسته نمیشدم از خوندنشون و دعا می کردم ترافیک بشه و تا عصر الاف!!! بشم ولی این کتاب رو بتونم تا آخر بخونم

منتها این اتفاق نیفتاد و از بخت بد اتوبوس رفت توی خط ویژه و مثل بنز حرکت می کرد و فرصت کردم چند صفحه ای از اون رو بخونم

یک سری از جملاتش در ذهن من موندن و الان که شاید 5 - 6 سال از اون روز می گذره هنوز خیلی از جملاتش رو یادم هست

خوب من اینقدر صحبت کردم که نظرم رو بگم ( البته در حدی نیستم که نظر بدم ولی حوصله ام سر رفتهه گفتم یه مقدار اسپم بدم ) به نظر من - چون این کتاب ها معمولا در اماکن عمومی و وسایل نقلیه ی عمومی قرار داده می شوند - مخاطبین اونها افرادی هستند که قریب به اتفاق یا دارن میرن سرِکار یا بر می گردند یا دانشگاه یا به قول خودمون دنبال یک لقمه نان هستند - این افراد معمولا از شلوغی و ایستادن در خیابون و ایستگاه اتوبوس و فشار داخل مترو و اتوبوس و زمان زیادی که برای رفت و آمد تلف میشه و مسائلی از این قبیل در عذاب هستند و به دنبال یک سرگرمی می کردند

اگر دقت کنید در چنین مکان هایی مردم یا در حال موسیقی گوش دادن هستند ( با هندزفری ) یا سرشون توی گوشیشونه یا جدول حل می کنند و یا به این موارد دسترسی ندارند و به در و دیوار و مناظر اطراف و .. خیره می شوند و دائم به تابلوی راهنمای ایستگاه ها یا ساعت خودشون نگاه می کنند

چیزی که عموم مردم باهاش موافق هستند یک مقدار تفریح و یا انعطافیه که میشه به این فضاها اضافه کرد - حالا بحث ما کتابه اینجا - میشه کتاب هایی مثل اون موردی که اشاره کردم باشند - دایره المعارف های مصور خیلی خوب هستند - به طوری که سعی بشه اکثر توضیحات در همون تصاویر گنجونده بشن تا مخاطب وقت زیادی بابت خوندشون به خرج نده - سخنان بزرگان گزینه ی مناسبی است - در کل یک معجونی که هم به اطلاعات ادم اضافه کنه - هم خسته کننده نباشه و هم خلاصه باشه تا ادم دعا نکنه که ترافیک بشه و از همه مهمتر - حتی انسان هایی که با کتاب میونه ای ندارند رو عاشق مطالعه بکنه

البته این بحث رو ما در اماکن عمومی روش صحبت کردیم - به فرض کتاب هایی که در سالن های انتظار و دفاتر کاری می توان قرار داد خیلی می توانند پربار تر باشند و فرصت ما هم برای مطالعه ی اونها بیشتره

در مورد بحث فرهنگی اش هم صحبت نمی کنم چون به نظرم اول باید کاملا اجرا بشه و جا بیفته و بعد در مورد فرهنگ سازی صحبت بشه - یک سری جملات جادویی هم هستند که می توان روی جلد کتاب نوشت تا به مخاطب احساس "بزرگی" و "شرافت" بده - همین میشه فرهنگ و باعث میشه همه درست استفاده کنند از این منابع

بیشتر از این هم صحبت نمی کنم چون می دونم تا همین جاش هم اگر خوندید کلافه شدید

موفق باشید

من متن کاملی که نوشتید رو خوندم و به نظرم جالب بود،با قرار دادن کتابهای مصور موافقم اما با این موضوع که ذکر کردیددر مورد موضوع فرهنگ صحبت نمی کنید چون فکر می کنید طرح باید اجرا بشه بعد فرهنگ سازی بشه مخالفم چرا که من همیشه این باور رو دارم و بهم اثبات هم شده که یه طرح همزمان باید اجرا بشه و همزمان روی فرهنگ سازیش هم کار بشه لازم و ملزوم یکدیگرن.
 

Samaneh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من راجع بهش قبلا تحقیق هم کردم و می خواستم یکی از کتابهامو اون طوری بکنم، نشد ولی حداقل سایتشو توی برگ اول کتابی که اهدا کردم نوشتم که بقیه هم بدونن یعنی چی!!

توی ترمینال هم غرفه هایی رو دیدم که از طرف کتابخانه عمومی زدن که کتاب رو از یه ترمینال تا مقصد می تون بخونی و موقع پیاده شدن توی ترمینال مقصد توی غرفه کتابخونه بذاری، اما موقعی که من دیدم خالی بود و نمیدونم یا طرحه خوابیده یا اصلا کتابی نذاشتن یا همه کتابها رو برده بودن!!

اتفاق من هم این طرح رو دیدم اما کتابهاش به هیچ وجه ارزش مطالعه اونم در یک سفر رو نداشتن
یه مشکل دیگه هم که داشتن این بود که کتابها به هیچ وجه تمیز نبود پر از خاک و ورقه های لول خورده که اونم در اثر موندن در فضار به ظاهر بسته با شیشه های شکسته بود،
هدفم از گفت این حرفا این بود که صرفا اجرا کردن طرح مهم نیست.
 
بالا