سخنان تامل برانگیز

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

M o R i S

مدیر تالار حسابداری
مدیر تالار
کاربر ممتاز
حکایت «مسلماً مورچه»

حکایت «مسلماً مورچه»

مورچه هر روز صبح زود سر كار مي رفت و بلافاصله كارش را شروع مي كرد و با خوشحالي هر روز كار زيادي انجام مي داد. رئيسش كه يك شير بود از اينكه مي ديد مورچه مي تواند بدون سرپرستي بدين گونه كار كند، بسيار متعجب بود. بنابراين سوسكي را كه تجربه بسيار بالايي در سرپرستي داشت و به نوشتن گزارشات عالي شهره بود، استخدام كرد تا اين موضوع را بررسي كند.

اولين تصميم سوسك راه اندازي دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود. او همچنين براي نوشتن و تايپ گزارشاتش به كمك يك منشي نياز داشت. عنكبوتي هم مديريت بايگاني و تماسهاي تلفني را بر عهده گرفت. شير از گزارشات سوسك لذت مي برد و از او خواست كه نمودارهايي كه نرخ توليد

را توصيف مي كند تهيه نموده كه با آن بشود روندها را تجزيه تحليل كند. او مي توانست از اين نمودارها در گزارشاتي كه به هيات مديره مي داد استفاده كند. بنابراين سوسك مجبور شد كه كامپيوتر جديدي به همراه يك دستگاه پرينت ليزري بخرد. او از يك مگس براي مديريت واحد تكنولوژي اطلاعات استفاده كرد.

مورچه كه زماني بسيار بهره ور و راحت بود از اين حد كاغذ بازي افراطي و جلساتي كه بيشتر وقتش را هدر مي داد متنفر بود. شير به اين نتيجه رسيد كه زمان آن فرا رسيده كه شخصي را به عنوان مسئول واحدي كه مورچه در آن كار مي كرد معرفي كند. اين سمت به جيرجيرك داده شد. اولين تصميم او هم خريد يك فرش و نيز يك صندلي ارگونوميك براي دفترش بود. اين مسئول جديد يعني جيرجيرك هم به يك عدد كامپيوتر و يك دستيار شخصي به منظور كمك به برنامه بهينه سازي استراتژيك كنترل كارها و بودجه نياز پيدا كرد.

اكنون واحدي كه مورچه در آن كار مي كرد به مكان غمگيني تبديل شده بود كه ديگر هيچ كسي در آن جا نمي خنديد و همه ناراحت بودند. در اين زمان بود كه جيرجيرك، شير را متقاعد كرد كه نياز مبرم به شروع يك مطالعه سنجش شرايط محيطي وجود دارد. با مرور هزينه هايي كه براي اداره واحد مورچه مي شد شير فهميد كه بهره وري بسيار كمتر از گذشته شده است.

بنابر اين او جغد كه مشاوري شناخته شده و معتبر بود را براي مميزي و پيشنهاد راه حل اصلاحي استخدام نمود. جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با يك گزارش حجيم چند جلدي باز آمد. نتيجه نهايي اين بود: «تعداد كاركنان زياد است».

حدس مي زنيد اولين كسي كه شير اخراج كرد چه كسي بود؟

مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگيزه اش را نشان داده و نگرش منفي داشت.
 

برشت

عضو جدید
نشانه‌ی «فکر کردن» آن است

نشانه‌ی «فکر کردن» آن است

نشانه‌ی «فکر کردن» آن است که آدم تناقض‌های «موقعیت انسانی» را در خودش و دیگران ببیند و دریابد. ما همیشه بر سر دو راهی «خوب» و «بد» نیستیم. این فقط علم اخلاق است که می‌تواند روی کاغذ، به آسانی، «خبر» را از «شر» جدا کند. در زندگی روزمره، همه چیز در مرزهای آشفته‌ی نیکی و بدی رخ می‌دهد و گزینش‌های ما را دشوار می‌کند. کسی که می‌اندیشد، دشواری تصمیم‌گرفتن و داوری کردن، هر دو، را می‌شناسد، بی‌آن‌که لزوماً راهی به بیرون بداند یا پیش بگذارد. به همین سبب است که اندیشیدن دردناک است، چون اندیشیدن به تناقض‌هاست؛ اندیشیدن به تراژدی است. اندیشیدن، تراژیک است.
 

M o R i S

مدیر تالار حسابداری
مدیر تالار
کاربر ممتاز
خداوند متعال به حضرت موسي عليه السلام وحي فرمود:

اي موسي : شش چيز در شش موضع قرار دارد و مردم در شش چيز ديگر به دنبال آن مي گردند و هرگز به آن نمي رسند.

اول - من راحتي را در بهشت قرار دادم و مردم در دنيا به دنبال آن هستند.

دوم- من علم را در گرسنگي قرار دادم و مردم در سيري بدنبال آن هستند.

سوم- من عزّت را در نماز شب قرار دادم و مردم در ابواب سلاطين بدنبال آن هستند.

چهارم- من بلندي و رفعت و درجه را در تواضع قرار دادم و مردم در تكبّر بدنبال آن هستند.

پنجم- من اجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم و مردم در قيل و قال بد
نبال آن هستند.

ششم- من بي نيازي را در قناعت قرار دادم و مردم در زيادي مال و ملك بدنبال آن هستند
 

oneunited

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه می میرند همه فراموش می شوند

پس چه خوب است که از تک تک لحظه های زندگی،تک تک با هم بودن ها، لذت ببریم

و همه ی مشکلات دفن خواهند شد در چال گونه ی خندان ما:)


نوشته ی خودم،سادس،ولی با تموم سادگی خوشبختی رو براتون آرزو دارم
 

sahel70

عضو جدید
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
بی خیالی سپر هر درد است
آنقدر میخندیم که غم از رو برود
:w25::w25::w25::w25::w23::w40::w40:
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
نسیـــم ، دانــه از دوش مـورچــه انداخت ...
مورچـه دانـه را دوبـاره بر دوشـش گرفــت و رو به خــدا گفــت :
گــاهــی یــادم مـــی رود کــه ، هستی ...

کـاش بیـشتـــر نسیــــم بــوزد !!!
 

برشت

عضو جدید
انگار آدم خوب و بد وجود ندارد

انگار آدم خوب و بد وجود ندارد

انگار آدم خوب و بد وجود ندارد؛ خوبي و بدي آدمها تنها تصورات و برداشت هاي ما از آنهاست؛ برداشتي كه ممكن است تغيير كند نه چون لزوماً آدمهاي مقابل مان تغيير كرده اند بلكه چون ما به هر دليل يا علتي تغيير كرده ايم و برداشت مان عوض شده است؛ چاهِ يكي، ماهِ ديگريست و بالعكس! نقاشي شگفتي ست نه؟! خوبي و بدي آدمها تنها تصورات و برداشت هاي ما از آنهاست؛ برداشتي كه ممكن است تغيير كند نه چون لزوماً آدمهاي مقابل مان تغيير كرده اند بلكه چون ما به هر دليل يا علتي تغيير كرده ايم و برداشت مان عوض شده است؛ چاهِ يكي، ماهِ ديگريست و بالعكس! نقاشي شگفتي ست نه؟!
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم...
کسانی که درونم را می بینند برایم کافیند...
برای آن هایی که از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارم...
با خود می گویم بگذار همان بیرون بمانند...
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
" انسان نباید هیچوقت از اینکه در اشتباه بوده است ، خجل و شرمسار باشد ، هر چه که باشد ، امروز عاقل‌تر از گذشته شده است ."

جاناتان سویفت (Jonathan Swift)
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما رهبر ارکستر سمفونیک افكار و احساسات خويشيد. نبايد گامهاي خود را با صداي طبل و شيپور ديگران هماهنگ كنيد. گوش به نواي درون خود بسپاريد. نواهايي كه از درونتان بر ميخيزد را هدايت كنيد. الهی قمشه ای
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

سليمان باش و دستور بده. به خشمت بگو : برو اونطرف وايسا. برو و بر سر تكبرم خالي شو. به قهرت بگو: شما بفرماييد و بين من و جناب دروغ قهر برقرار كنيد. به ديو درونت قاطعانه بگو: نـــــــــه ، من غلام ِ تو نيستم. تو غلام مني. مانند سليمان مُـلك وجودت را فرمانروايي كن. الهی قمشه ای
 

Similar threads

بالا