چالش‌هايي كه شركت‌هاي جهاني با آن رو‌به‌رو هستند

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
چالش‌هايي كه شركت‌هاي جهاني با آن رو‌به‌رو هستند

مترجم: ملالی حبیبی
منبع: Mckinsey
همانطور كه تمركز اقتصادي بر بازارهاي رو به رشد افزايش مي‌يابد، شركت‌هاي جهاني به راه‌هاي جديدي براي مديريت تاكتيك‌ها، افراد و هزينه‌هايشان مي‌انديشند.



مديريت سازمان‌هاي جهاني براي قرن‌هاي مديدي است که چالشي براي كسب و كار محسوب می‌شود، اما اساس اين مديريت، همزمان با تغيير رويكرد سريع فعاليت اقتصادي از اروپا و آمريكاي شمالي به سمت بازارهاي آفريقا، آسيا و آمريكاي لاتين در حال تغيير است.
تحقيق انجام شده توسط موسسه جهاني
مك كینزي نشان مي‌دهد كه 400 شهر داراي بازارهاي نوظهور كه بيشترشان در غرب نا‌شناخته هستند، نزديك به 40 درصد از رشد جهاني در 15 سال آينده را به خود اختصاص خواهند داد. صندوق مالي بين‌الملل تصديق مي‌كند كه 10 اقتصاد داراي بيشترين رشد در سال‌هاي آينده همه از بازارهاي نوظهور سر برخواهند آورد. به منظور شكوفا شدن در چنين بازارهاي رو به رشدي، پيشرفت‌هاي تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات و روش‌هاي جديد همكاري‌هاي بين‌المللي جديد توانسته‌اند روش‌های بالقوه‌اي را براي شركت‌هاي جهاني ايجاد كنند.
گزارش‌های زیادی از كسب موفقيت‌هاي اختصاصي در دست است. IBM انتظار دارد كه 30 درصد از درآمد خود را تا سال 2015 از بازارهاي نوظهور كسب كند، ‌بيشتر از 17 درصدي كه در سال 2009 به دست آورده بود. در شركت Unilever بازارهاي نوظهور 56 درصد از كسب و كار را به خود اختصاص داده‌اند و گروه Aditya Birla يك شركت بزرگ چند مليتي در هند، ‌هم‌اكنون در 40 كشور فعاليت مي‌كند و بيش از نيمي از درآمد خود را از خارج از هند به دست مي‌آورد، اما به طور کلی سازمان‌هاي جهاني به شدت براي سازگاری خود تلاش مي‌كنند.
يك سال قبل ما با پدیده‌ای به نام «مجازات جهاني شدن» (Globalization Penalty) آشنا شدیم: شركت‌هاي بين‌المللي با قدرت اجرايي بالا نسبت به خيلي از شركت‌هاي متمركز منطقه‌اي، در ابعاد مختلف سلامت سازماني نمره ضعيف‌تري كسب كرده بودند. يافته‌هاي مشابهي از شركت مك كینزي نمايانگر اين موضوع است كه شركت‌هاي جهاني كه داراي نماينده و دفتر در بازارهاي نوظهور هستند نسبت به ديگر همقطاران خود كه در بازارهاي پيشرفته نماينده دارند با سرعت بيشتري در حال رشد هستند.
در سال اخير ما سعي كرديم كه چالش‌هايي كه سازمان‌هاي جهاني با آن روبه‌رو هستند و در كنار آن اقداماتي كه به برخي سازمان‌ها در امر رشد و پيشرفت كمك مي‌كند به نحو روشن‌تري مورد ارزيابي و شناخت قرار دهيم. كار ما شامل بررسي و مصاحبه‌هاي ساختار يافته با بيش از 300 مدير اجرايي در 17 سازمان جهاني پيشتاز كه شامل تنوع زياد در بخش‌های متفاوت و جغرافياي متنوع بوده و همچنين بررسي گسترده‌تر بيش از 4600 مدير اجرايي مي شد. ما زماني را هم به كار با مديران چندين سازمان جهاني با هدف مباحثه در مورد اين مسائل اختصاص دادیم.
واضح است كه هيچ مدل سازماني خاصي براي همه شركت‌هايي كه با واقعيت رشد سريع در بازارهاي نوظهور و ارتباطات جهاني شبانه روزي دست و پنجه نرم مي‌كنند، وجود ندارد. اين امر تا اندازه‌اي به اين موضوع برمي‌گردد كه موقعيت‌ها و چالش‌هايي كه شركت‌ها با آن روبه‌رو هستند متفاوت بوده و به مدل‌هاي كسب و كار آنها بستگي دارد. كارخانه‌هايي كه بر استخراج منابع تمركز دارند به صورت روز افزوني به سمت اتخاذ مديريت كنترل‌كننده و نظارتي بوده كه اين روند گاهي تبديل به نوعي مداخله مي‌شود. كارخانه‌هايي كه داراي رويكردي مشتري مدار هستند در حين تلاش براي حفظ استمرار روند جهاني گاهي اوقات با كش مكش‌هاي الزام آوري براي تغيير نوع كسب و كار خود مطابق با نيازهاي محلي رو‌به‌رو هستند.
دليل ديگري که نشان می‌دهد يك مدل خاص با شرايط همه شركت‌هاي جهاني مطابقت ندارد، اين است كه پيشينه مختص هر شركت كاملا متفاوت است. شركت‌هايي كه خيلي سازمان يافته رشد كرده‌اند معمولا خيلي مستمر و يكپارچه در كشورهاي متفاوت عمل مي‌كنند، اما سازگار کردن توليدات و خدمات خود با احتياجات محلي را بسيار سخت مي‌بينند. در مقايسه، شركت‌هايي كه مشخصا از طريق M&A (ادغام و تملک) رشد کرده‌اند متناسب كردن عملكرد خود با بازارهاي محلي را آسان‌تر يافته؛ اما ادغام بخش‌هاي مختلف خود را كار سختي مي پندارند.
در این میان شركت‌هاي انفرادی خيلي متفاوت به موقعيت‌هاي جديد فرامرزي پاسخ مي‌دهند، بررسي ما نشان مي‌دهد كه بيشتر آنها با تنش‌هاي چهارگانه تاكتيك، کارمندان، هزينه‌ها و خطرپذيري در مقياس جهاني رو‌به‌رو هستند. اهميت هر يك از اين چهار تنش از شركتي تا شركت ديگر بسته به مدل عملكرد داخلي، پيشينه و عملكرد جهاني آن شركت متفاوت خواهد بود. بررسي همه جانبه وضعيت هر چهار تنش مي‌تواند نقطه شروع مفيدي براي تيم مديريتي ارشد با هدف بالا بردن عملكرد جهاني يك سازمان باشد.
خود باوري و كشش تاكتيكي
جهاني بودن فوايد تاكتيكي روشني را به ارمغان مي‌آورد: امكان دستيابي به بازارهاي مصرف‌كننده، تولیدكننده‌هاي جديد ‌و شركاي جديد. همچنين اين فوايد اوليه فوايد ثانويه‌اي را در پي خواهند داشت. براي مثال ساختن يك پايگاه مصرف‌كننده در بازاري جديد، آشنايي و رابطه‌اي را ايجاد مي‌كند كه شايد سرمايه‌گذاري بيشتري را به همراه آورد، اما جهاني بودن همزمان چالش‌هاي تاكتيكي را هم به همراه دارد. خيلي از شركت‌ها همانطور كه در حال توسعه حضور بين‌‌المللي خود هستند، انعطاف‌پذيري محلي را به صورت روز افزوني سخت مي‌انگارند. به ويژه بررسي تاكتيك‌هاي در حال گسترش و اختصاص دادن منابع مي‌تواند كنار آمدن با تنوع بازارها، مشتري‌ها و كانال‌ها را به چالش بكشد. اين مسائل در تحقيق ما به روشني قابل‌رويت است: كمتر از 40 درصد از 300 مدير ارشد اجرايي شركت‌هاي جهاني كه با آنها مصاحبه كرده‌ايم اعتقاد دارند كه كارمندانشان بهتر از رقباي محلي شرايط عملكرد و نيازهاي مشتري را مي‌فهميدند و كمتر از نيمي از شركت‌كنندگان در نظرسنجي ما تصور مي‌كردند كه شركت‌شان به روشني تاكتيك‌هاي مورد نياز در قبال نيروي كار را در تمام بازارهايي كه شركت داشته‌اند، اعمال كرده‌اند.
کارمندان به عنوان يك امتياز و در عين حال يك چالش
بيشتر مديران اجرايي كه با آنها مصاحبه كرديم به شدت اعتقاد داشتند كه اندوخته‌هاي وسيع مهارت‌، دانش و تجربه نيروي كاري شركت‌شان يك امتياز و دارايي اختصاصي است، اما سود جستن و بهره برداري از تمام اين دارايي كاري است سخت. براي مثال كمتر مدير اجرايي احساس مي‌كرد كه شركتش در انتقال تجربيات و درس‌هايي كه در يك بازار به دست آورده به بازار ديگر خوب عمل كرده است. در عين حال، بيشتر شركت‌ها در يافته‌اند كه مستقر كردن و توسعه دادن استعداد‌ها در بازارهاي نوظهور يك چالش مهم است.
كمتر از نيمي از مديران اجرايي در 17 شركت جهاني كه ما مورد مطالعه قرار داديم بر اين باور بودند كه شركتشان در هماهنگ كردن استخدام نيروي جديد، نگهداري نيروهاي سابق، آموزش و روند توسعه در كشور‌هاي متفاوت مفيد عمل كرده است. مدير يكي از شركت‌هاي جهاني در بازار نوظهور به ما گفت: روند حال حاضر ما به سمت متقاضياني كه تحصيلات خود را در آمريكا به پايان رسانده‌، با فرهنگ آمريكايي آشنايي دارند و قادرند در هر زمان با موفقيت با دفتر اصلي تماس تلفني برقرار كنند، تمايل دارد.
بررسي‌ اخير ما نشان مي‌دهد كه گسترش و توسعه استعداد براي بازارهاي نوظهور با سرعتي كه با رشد مورد نظرشان هماهنگ باشد خيلي سخت است. مديران اجرايي گزارش داده‌اند كه فقط 2 درصد از 200 كارمند موفق آنها در بازارهاي نوظهور آسيايي حضور دارد، در حالي كه اين بازارها در سال‌هاي آينده بالغ بر يك سوم از كل فروش را به خود اختصاص خواهند داد. وجود مسائل پيچيده باعث مي‌شود كه جاه طلبان محلي در برخي بازارهاي كليدي به صورت روز افزوني ترجيح ‌دهند براي كارفرمايان محلي كار كنند. بازارهاي جهاني از اين
تغيير آگاه هستند.
مدير اجرايي يك شركت چند مليتي كه با وي مصاحبه كرديم چنين ابراز کرد: امروزه برند‌ها و رقباي محلي، قوي‌تر شده‌اند و قادرند كه نقش‌هاي مهم‌تري در بازار خانگي ايفا كنند.
سود مقياس و محدوده و هزينه‌ مواجهه با پیچیدگی‌های محیط کسب وکار
شركت‌هاي بزرگ جهاني هنوز هم از توانايي خود براي سرمايه‌گذاري در زيرساخت‌هاي مشترك از مراكز R&D گرفته تا اقدامات تداركاتي بهره مي‌برند. همچنين اقتصادهاي مقياس (كاهش قيمت محصول به علت افزايش كلي ميزان محصول توليد شده) در خدمات مشترك هم داراي اهميت زيادي هستند، هر چند ديگر يكه تاز اين ميدان نيستند و حتي اقتصادهاي محلي هم قادر به فراهم کردن اين خدمات و توليدات مي‌باشند، اما همانطور كه شركت‌هاي جهاني بزرگ‌تر و متنوع‌تر مي‌شوند هزینه‌هایی که باعث می‌شوند، در دنیای متغیر کسب‌و‌کار شرکت‌هابرای رقابت‌پذیر بودن بپردازند، افزايش مي‌يابد. تلاش‌ها براي استاندارد كردن عملكردهاي ضروري، مثل فروش يا خدمات حقوقي مي‌توانند با احتياجات محلي در تضاد باشد و يك بازار نوظهور مسائل را پيچيده‌تر هم مي‌كند. همانطور كه فعاليت‌ها در اين بازارها جريان دارد گاهي شركت‌هاي بزرگ جهاني از هزينه‌هايي كه به عنوان بخشي از دنياي پيشرفته بايد بپردازند، خسته و ناراحت مي‌شوند: سهم آنها از هزينه‌ همكاري‌‌هاي از راه دور و همكاري با مراكز منطقه‌اي، هزينه پذيرفتن استانداردهاي جهاني و تبعيت از مديران، هماهنگي كشورهاي پراكنده ديگر و خطر از دست دادن چابكي و سرعت بازار كه به واسطه پيروي از پروسه‌هاي جهاني دقيق و سفت و سخت به آنها تحميل مي‌شود.
تنوع و گوناگوني خطر و از دست دادن شناخت
يك شركت جهاني از اينكه كسب و كارش در كشورهاي متنوعي واقع شده و در نتيجه باعث ايجاد حصاري طبيعي در برابر ناپايداري و بي ثباتي رشد منطقه‌اي، خطرات كشوري و خطرات مرتبط با پول رايج هر كشور مي‌شود سود مي‌جويد، اما تعقيب و پيگيري حجم بالاي موقعيت‌ها و امكانات بازارهاي نوظهور شركت‌هاي جهاني را با خطرات ناشناخته‌اي كه ارزيابي‌شان سخت و دشوار است رو‌به‌رو می‌کند. كمتر از نيمي از پاسخگويان ما در نظرسنجي 2011 بر اين باور بودند كه اين سازمان‌ها به منظور حمايت از مقياس جهاني و تنوع فعاليت‌هايشان داراي مهارت‌ها و زيرساخت‌هاي درست مديريت بحران بودند. به‌علاوه، پروسه‌هاي مديريت بحران جامع و استاندارد در سطح جهاني ممكن است بهترين راه براي مواجهه با خطر در بازارهايي كه سازمان‌هاي جهاني بايد براي تثبيت موقعيت‌هاي اوليه سريع دست به عمل شوند، نباشد. مدير اجرايي يكي از شركت‌هاي جهاني در بازاري نوظهور به ما گفت: اين طرز فكر كه «اين همان مسيري است كه ما كارها را انجام مي‌دهيم» در پروسه خطر‌پذيري ما جاي داده شده است. دانستن اين تنش‌ها نقطه‌ آغازين است. كسب فوايد و كاهش چالش‌هايي كه با هر كدام همراه است مستلزم آن بوده كه شركت‌هاي جهاني به دنبال راه‌هاي جديدي براي سازمان دادن و ادامه فعاليت باشند.

 
بالا