شش کلاه تفکر

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
اين مطلب در مورد تکنيکي است که تفکر را براي شخص آسان کرده و با ساده‌سازي تفکر و جهت دادن به تفکر اين امکان را براي فرد بوجود مي‌آورد که نتيجه عمل فکر کردنش به همگرايي رسيده و در عين حال داراي جامعيت در نگاه بوده و بالطبع موفقيتش در حصول نتيجه بهتر محتمل‌تر شود. گذشته از اين ابزاري را براي يک گروه که در حال بررسي يک موضوع هستند فراهم مي‌آورد که در عين اينکه براي هر فرد گروه سادگي و جهت دهي را ايجاد مي‌نمايد همچنين کل اعضاء گروه را نيز با يکديگر هماهنگ مي‌نمايد. اين تکنيک را ادوارد دبونو پدر تفكر خلاق‌ ارايه‌ مي‌كند و مي‌كوشد نشست‌ افراد به‌ دور يكديگر را به‌ اقدامي‌ ثمربخش‌ و كارا تبديل‌ نمايد. «دبونو» سعي‌ مي‌كند به‌ كساني‌ كه‌ به‌ دور هم‌ جمع‌ مي‌شوند، بياموزد كه‌ به‌ تفكر خود نظم‌ دهند و با تفکر ديگران همراه شده و آنگاه‌ در اين‌ ميان‌، به‌ راههاي‌ خلاقانه‌ بيانديشند و با يك‌ هماهنگي‌ مدبرانه‌ نتايج‌ را طبقه‌بندي‌ و اولويت‌بندي‌ كرده‌ و در تصميم‌گيري‌ها از آن‌ استفاده‌ كنند. کلاه آبي تصور كنيد به‌ يك‌ جلسه‌ قدم‌ گذاشته‌ايد و شما مسوول‌ نظم‌دهي‌، هدايت‌ و نتيجه‌گيري‌ از آن‌ جلسه‌ هستيد، در اينجا كلاه‌ آبي‌ را بر سر شما خواهند گذاشت‌، زيرا هنگامي‌ كه‌ كسي‌ كلاه‌ آبي‌ را بر سر مي‌گذارد بايد به‌ موارد زير دقت‌ كند. 1) رنگ‌ آبي‌ نماد آسمان‌ آبي‌ رنگ‌ است‌ كه‌ چتر آن‌ بر همه‌ جا گسترده‌ شده‌ است‌ و كسي‌ كه‌ كلاه‌ آبي‌ بر سر خود مي‌گذارد بايد بتواند افكار جاري‌ در محيط‌ جلسه‌ را در ذهن‌ خود به‌ جريان‌ درآورد و نظم‌ و تمركز دهد. 2) كلاه‌ آبي‌ همچون‌ يك‌ نرم‌افزار است‌ كه‌ تلاش‌ مي‌كند به‌ تفكركردن‌ جمع‌، جهت‌ دهد و با برنامه‌اي‌ مشخص آن‌ را به‌ سرانجام‌ برساند و گويي‌ همچون‌ يك‌ كارگردان‌ تفكر ما را هدايت‌ مي‌كند. 3) با كلاه‌ آبي‌ اولويت‌ها و محدوديت‌ها تعيين‌ مي‌شود. به‌ هرحال‌ فرد خوش‌شانسي‌ هستيد كه‌ كلاه‌ آبي‌ بر سر شما قرار مي‌گيرد و اگر مدبرانه‌ عمل‌ كنيد مي‌توانيد به‌ انجام‌ يك‌ تصميم‌ خوب‌ موفق‌ شويد. اكنون‌ بر روي‌ صندلي‌ خود بنشيند و موضوع‌ و يا مشكل‌ مورد بحث‌ را بر روي‌ تخته‌سياه‌ بنويسيد. کلاه سفيد در نخستين‌ اقدام‌ و با هدايت‌ شما همه‌ اعضا بايد كلاه‌ سفيد را بر سر بگذارند و در مورد موضوع‌ بيان‌ شده‌ بيانديشند. هنگامي‌ افراد همگي‌ تصميم‌ مي‌گيرند با كلاه‌ سفيد تفكر كنند بايد به‌ نكات‌ زير توجه‌ كنند: 1) كسي‌ كه‌ كلاه‌ سفيد بر سر مي‌گذارد بايد بطور موقت‌ عقايد و نظراتش‌ را به‌ بايگاني‌ ذهنش‌ بسپارد. 2) هر آن‌ چيزي‌ كه‌ از اطلاعات‌ محض‌ در مورد موضوع‌ يا مشكل‌ مورد بحث‌ مي‌دانيد بيان‌ كنيد. 3) «ادوارد دبونو» در اين‌ باره‌ مي‌گويد: چنين‌ فردي‌ همچون‌ كودكي‌ است‌ كه‌ محتويات‌ جيب‌ خود را بر روي‌ ميز خالي‌ مي‌كند. 4) هنگامي‌ كه‌ كلاه‌ سفيد را بر سر مي‌گذاريد، نبايد به‌ چيزهايي‌ كه‌ شامل‌ الهامات، قضاوت‌هاي‌ متكي‌ به‌ تجارب‌ گذشته‌، عواطف‌، احساسات‌ و عقايد است‌ توجه‌ كنيد و تنها بايد همچون‌ يك‌ رايانه‌، فقط‌ اطلاعات‌ ارايه‌ كنيد. حال‌ شما بايد اطلاعات‌ به‌ دست‌ آمده‌ از حاضرين‌ در جلسه‌ را كه‌ به‌ واسطه‌ تفكر با كلاه‌ سفيد ارايه‌ شده‌ است‌ را جمع‌بندي‌ كنيد و اعضاي‌ جلسه‌ را وارد مرحله‌ بعد كنيد تا با گذاشتن‌ كلاه‌ قرمز بر سر، شروع‌ به‌ تفكر كنند. کلاه قرمز هنگامي كه حاضرين‌ مي‌خواهند با كلاه‌ قرمز در مورد موضوع‌ مورد نظر تفكر كنند بايد به‌ نكات‌ زير توجه‌ كنند: 1) اجازه‌ دهيد احساسات‌ و عواطف‌ بر وجود شما حاكم‌ شده‌ و به‌ زبان‌ درآيند و هركسي‌ مي‌تواند از الهامات‌ و دريافت‌هاي‌ ناگهاني‌ خويش‌ سخن‌ گويد و ديگر نيازي‌ به‌ استدلال‌ نيست‌. اگر به‌ احساسات‌ اجازه‌ بروز ندهيم‌ بدون‌ شك‌ ناخواسته‌ و بدون‌ دقت‌ نظر، در تصميم‌گيري‌ها وارد شده‌ و چه‌ بسا سبب‌ بروز مشكلاتي‌ براي‌ ما شوند.. 2) هنگامي‌ كه‌ از كلاه‌ قرمز استفاده‌ مي‌كنيم‌ از قوي‌ترين‌ احساسات‌ خود نظير ترس‌ و نفرت‌ گرفته‌ تا احساسات‌ ظريف‌ نظير ترديد و سوءظن‌ بايد سخن‌ به‌ ميان‌ آوريم‌ و به‌ گفته‌ «دبونو» بايد همچون‌ آينه‌‌ شويم‌ كه‌ احساسات‌ با تمام‌ پيچيده‌گي‌هايش‌ بيان‌ شوند. بدون‌ شك‌ احساسات‌ نقش‌ مهمي‌ در زندگي‌ انسان‌ دارند و چه‌ بسا سبب‌ ايجاد هدف‌هايي‌ نيز در زندگي‌ ما شوند. شما با كلاه‌ قرمز ممكن‌ است‌ چنين‌ جملاتي‌ را به‌ زبان‌ آوريد: «اگرچه‌ همه‌ آمارها و اطلاعات‌ احتمال‌ موفقيت‌ مي‌دهد اما احساسم‌ مي‌گويد،موفق‌ نمي‌شويم‌» و يا بگوييد: «اگرچه‌ اطلاعات‌ و آمار احتمال‌ موفقيت‌ نمي‌دهند اما احساسم‌ مي‌گويد، موفق‌ مي‌شويم‌» پس‌ از اينكه‌ تمام‌ نظرات‌ اعضاي‌ جلسه‌ ارايه‌ شد، شما اقدام‌ به‌ جمع‌بندي‌ تراوشات‌ فكري‌ حاضران‌ كرده‌ و آنگاه‌ به‌ مرحله‌ بعد قدم‌ بگذاريد و اجازه‌ دهيد حاضران‌ كلاه‌ سياه‌ را بر سر بگذارند. کلاه سياه با گذاشتن‌ اين‌ كلاه‌ بر سر نبايد احساسات‌ منفي‌ بدون‌ منطق‌ بيان‌ شوند بلكه‌ فرد بايد ديدگاه‌هاي‌ منفي‌ خود را در خصوص‌ مشكل‌ يا موضوع‌ مورد بحث‌ به‌ صورت‌ منطقي‌ بيان‌ كند. بدون‌ شك‌ اگر از اين‌ كلاه‌ بخوبي‌ استفاده‌ شود،مي‌تواند ما را از مخاطراتي‌ كه‌ در آينده‌ از چشمان‌ ما دور مي‌ماند آگاه‌ كند. ما بايد به‌ خاطر داشته‌ باشيم‌ امروزه‌ بسياري‌ از مردم‌ كلاه‌هاي‌ سياه‌ رنگي‌ بر سر مي‌گذارند كه‌ تنها با احساسات‌ منفي‌ همراه‌ است‌ كه‌ در آن‌ از منطق‌ خبري‌ نيست‌. منفي‌بودن‌ اصولا آسان‌تر است‌. زيرا خراب‌ كردن‌ از درست‌ كردن‌ آسان‌تر است‌. تفكر منفي‌ به‌ گفته‌ «دبونو» جذاب‌ است‌، زيرا دستاوردهاي‌ آن‌ را مي‌توان‌ به‌ فوريت‌ مشاهده‌ كرد. اثبات‌ خطاي‌ ديگران‌ براي‌ ما رضايت‌ در پي‌ دارد و حمله‌ كردن‌ به‌ يك‌ ديدگاه‌ در ما احساس‌ برتري‌ مي‌بخشد و برعكس‌ ستودن‌ يك‌ نظر سبب‌ مي‌شود در خود احساس‌ كنيم‌ با فرد برتري‌ روبرو شده‌ايم‌. اصولا در اين‌ مرحله‌، افراد بايد اشتباهات‌ و خطاها و موارد نادرست‌ موجود در موضوع‌ يا مشكل‌ مورد بحث‌ را مطرح‌ كنند و نتايج‌ بحث‌هاي‌ ارايه‌ شده‌ توسط‌ شما جمع‌بندي‌ شده‌ و در نهايت‌ ثبت‌ شود و آنگاه‌ بار ديگر اجازه‌ دهيد حاضران‌ كلاه‌ زرد را بر سر خود بگذارند و شروع‌ به‌ تفكر كنند. کلاه زرد زرد نماد آفتاب‌ است‌ و آفتاب‌ شروعي‌ براي‌ سازندگي‌، شادابي‌ و خوش‌بيني‌ است‌. گويي‌ هر جا سراغ‌ از خورشيد گرفته‌ مي‌شود گرمي‌ زندگي‌ و زايشي‌ ديگر در ميان‌ است‌ و تفكر مثبت‌ بايد به‌ همراه‌ كنجكاوي‌ و شادماني‌ و سرور و تلاش‌ براي‌ درست‌ شدن‌ كارها باشد. فرد با گذاشتن‌ كلاه‌ زرد تلاش‌ مي‌كند به‌ نكات‌ ارزشمند و مثبت‌ موضوع‌ بنگرد. اصولا افكار سازنده‌ به‌ سوي‌ مثبت‌گرايي‌ تمايل‌ دارند. يكي‌ از تمريناتي‌ كه‌ فرد با كلاه‌ زرد مي‌تواند انجام‌ دهد بهره‌گيري‌ از تجربيات‌ ارزشمند گذشته‌ است‌. كلاه‌ زرد در ابتدا درصدد كشف‌ فوايد موجود در موضوع‌ مورد بحث‌ است‌ و هر آنچه‌ مي‌كاود، بيان‌ مي‌دارد. اكنون‌ بار ديگر به‌ جمع‌بندي‌ نظرات‌ به‌ دست‌ آمده‌ بر اثر كلاه‌ زرد بپردازيد. کلاه سبز اكنون‌ حاضران‌ بايد كلاه‌ سبز را بر سر بگذارند. كلاه‌ سبز، كلاه‌ خلاقيت‌ است‌. سبز، رنگ‌ باروري‌ است‌ و همچون‌ دانه‌يي‌ است‌ كه‌ هنگامي‌ كه‌ دردل‌ خاك‌ مي‌رويد،روزي‌ به‌ درختي‌ تناور و سرسبز تبديل‌ مي‌شود هنگامي‌ كه‌ افراد كلاه‌ سبز را بر سر مي‌گذارند، بايد به‌ راه‌هاي‌ نو بيانديشند كه‌ مي‌تواند در آن‌ موضوع‌ مورد نظر اثرگذار بوده‌ و به‌ تصميم‌ گيري‌هاي‌ خلاقانه‌ منجر شود. شما با اين‌ كلاه‌ علاقه‌مند هستيد در راه‌ تغيير قدم‌ بگذاريد و تحول‌ را در آغوش‌ بگيريد. نظرات‌ جديد و بديع‌ ارايه‌ كنيد و جرقه‌ خلاقيت‌ را از ذهن‌ خود به‌ بيرون‌ رها كنيد. هرگاه‌ تمامي‌ اين‌ راهها با بن‌بست‌ روبرو شد اكنون‌ بايد به‌ مدد خلاقيت‌ راههاي‌ جديدي‌ را كشف‌ كنيد. خلاقيت‌ شامل‌ انگيزش‌، كندوكاو و پذيرش‌ خطر است‌. هنگامي‌ كه‌ حاضران‌ كلاه‌ سبز را بر سر مي‌گذارند، فرصتي‌ مي‌يابند كه‌ مغز را از روزمرگي‌ بيرون‌ آورده‌ و به‌ جست‌وجوي‌ چيزهاي‌ كشف‌ نشده‌ هدايت‌ كنند. حال‌ فرصتي‌ به‌ حاضران‌ دهيد تا ايده‌هاي‌ نو ارايه‌ كنند و آنگاه‌ به‌ ثبت‌ اين‌ ايده‌ها پرداخته‌ و به‌ جمع‌بندي‌ نظرات‌ بپردازيد. بدون‌ شك‌ براي‌ خلاقانه‌ انديشيدن‌ بايد فرهنگ‌ خلاقيت‌ را بر فضاي‌ جلسه‌ حاكم‌ كنيد. اكنون‌ شما بايد تلاش‌ كنيد كه‌ با كلاه‌ آبي‌ كه‌ بر سر گذاشته‌ايد به‌ ارزيابي‌ نتايج‌ پرداخته‌ و به‌ يك‌ جمع‌بندي‌ مناسب‌ برسيد و در نهايت‌ در جهت‌ حل‌ مشكل‌ يا پيگيري‌ مورد نظر تصميم‌ نهايي‌ را بگيريد. بدون‌ شك‌ هر يك‌ از اعضا مي‌توانند كلاه‌ آبي‌ را به‌ امانت‌ گرفته‌ و با آن‌ به‌ تفكر بپردازند و در اتخاذ تصميمات‌ به‌ شما كمك‌ كنند. در پايان‌ شما در مي‌يابيد هنگامي‌ كه‌ جلسه‌ را اينگونه‌ مديريت‌ مي‌كنيد، ديگر تنها شاهد آن‌ نخواهيد بود كه‌ يك‌ فرد تنها با كلاه‌ سياه‌ به‌ جلسه‌ قدم‌ بگذارد و يا فرد ديگري‌ تنها با كلاه‌ قرمز تفكر كند. بلكه‌ همه‌ مجبورند با شش‌ كلاه‌ مذكور تفكر كنند و انديشه‌هاي‌ ذهن‌ خود را ارايه‌ كنند.
 
بالا