وقتی که بچه بودم، خدایی همیشه مرا از شر تازیانه ها و داد و فریادهای انسانها رهایی میداد؛ و به همین جهت، بدون هراس، با گلهای وحشی صحرایی بازی میکردم، و نسیم آسمانی هم با من بازی میکرد.همچنان که تو قلب گیاهان را؛ وقتی که بازوان ظریفشان را به طرف تو میگشایند، از شادی و شعف لبریز میکنی، قلب مرا هم از شادی و شعف سرشار میسازی