صندلی داغ محسن ( mohsen_24 )( موصن )( موزن ) !

وضعیت
موضوع بسته شده است.

بوگاتی رنسانس

عضو جدید
کاربر ممتاز
زود باش جواب بده دیه
خوب بریم سراغ سوالهای فلسفی و روانشناختی و جامعه شناختی
1- اگه قرار باشه جای یکی از این افراد باشی کدومو انتخاب میکردی
الف) کوروش ب ) داریوش ج) خسرو پرویز د ) امیر کبیر
2- اگه گنج قارون رو داشتی چکار میکردی ( به جز باز کردن حساب توی بانک :D )
3- بیشتر دوست داری جک بشنوی یا جک بگی ؟
4- دوست داری جلب توجه کنی و توی چشم باشی یا آروم و منزوی
5- برای بیشتر مورد توجه قرار گرفتن کدوم کارو میکنی
الف ) خندوندن دیگران ب ) گریدوندن دیگران ج) انجام کارهای عجیب د ) همه موارد
6- از انجام چه کاری خوشحال میشی
7- از انجام چه کاری ناراحت میشی
8- تا حالا به کسی درخواست ازدواج دادی
9- این جمله ای رو که من مینویسم به فارسی برشگردون ( راهنمایی : من فارسی نوشتم ولی زبون تایپ کردنم انگلیسی بود میخوام چشات باباقوری بشه :D )
r,vd c rgl rgl c r,vd / j, uar lkd ',',gd l',gd
10- چقدر دوست داری من دیگه نیام و سوال نپرسم ( باید درنظر داشته باشی که فعلا دارم گرمت میکنم حالا از سری بعد میخوام آتیشت بزنم :D)
 

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی شدی موسن ها خوبه:ديييييييييييي
1.کلافه نشدی اینهمه سوالای منو جواب دادی؟ هوم نه والا سوال زياد داري هنوز تو
2.نظرتو در مورد اتفاقات اخیر رئیس جمهور کشورمون بگو(چاوز) خوبه ديگ نظر من اينه ك طفلي چاوز شاد رو مادرش حساس باشه خو!طفلي دستش از دنيا كوتاه بود:D
3.با این کلمه ها جمله بساز جمله های مسخره نه ها عین پدر من ... است!
مرخصی بعضي وقتا تو هر شرايطي واقعا لازمه برا هر كسي :دييييييييييييييي
علاف علاف يعني چي؟؟
الاف دلم برا الافاي سر كوچه ميسوزه خخخ
موصن انسانيست بسيار شريف :دييي
مینی بوس چه خاطراتي ك با ميني بوس ندارم من:دييييييييييييي
سرفه چند روزه ك امونمو بريده :ا
ثواب نميدونم چرا همه دنبال ثوابن !!
شلوغ من متنفرم از روزا و جاهاي شلوغ:D
عید از عيدم متنفرم
مادر مادر همدم تمام غم ها و غصه هاي بچه هاش:gol:
پدر پدر كسيه ك تلاش ميكنه و از خودش مايه ميذاره تا خانوادش اسايش داشته باشن:gol:
صندلی اگ داغش باشه عاقلانه نيست بشيني روش :دييييييييييييي


2. با کلمه هایی که زیرشون خط کشیده شده جمله بساز (غیر جمله خود متن) ببين جمله خيلي سخته بيا من شعر بگم خخخ
· ( ) همه ببینند نه این صنع كه من می بینم
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت

آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد


· ( ) ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب
دلت گر به راه خطا مایلست

ترا دشمن اندر جهان خود دلست


· ( ) كه گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال


هزار نکته در این کار و بار دلداریست



· ( ) ما لعبتكانیم و فلك لعبت باز
والا اين كلمه لعبتكانیم نميدونم چيه اصن!!
· ( ) جوش سودا را علاج از دیده تر می كنم
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است


لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست


· ( ) می خور كه شیخ و زاهد و مفتی و محتسب
مفتي كسيست ك فتوا ميدهد و مردم گوش ميدهند!!!:Dراجع به اين شعر بلد نبودم خخخخ
· ( ) در نفیرم مرد و زن نالیده اند
معني نفيرم رو نميدونم وگرنه جمله مينوشتم باهاش خخخخخخخ:D
· ( ) خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
معني كلمه مستعجل ميشود شتاب كننده يعني كسي ك عجله داره:D
· ( ) مكن نماز بر آن هیچ كس كه هیچ نكرد
از اهنگاي هيچكس اصن خوشم نمياد:ديييييييييييي
· ( ) هر كه پرهیز و علم و زهد فروخت
گیرم که خارم خار بد خار از پی گل می‌زهد


صراف زر هم می‌نهد جو بر سر مثقال‌ها



· ( ) خرمنی گرد كرد و پاك بسوخت
طي اخرين تحقيقات سي ان جي به عنوان يك سوخت پاك شناخته شده:D
· ( ) آن نه خال است و زنخدان و سر زلف پریشان
زنخدان (چاله زير چونه خخخ) به چهره ادم جذابيت خاصي ميده:D
· ( ) نكنم خاصه در ایام اتابك دو هوایی
خو مسلما دو هوايي از يه هوايي بهتر است :دييييييييييييييي

· ( ) به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه
ای بکرده اعتماد واثقی


بر دم و بر چاپلوس فاسقی



· ( ) نه آن گروه كه ازرق لباس و دل سیه اند
يه جمله از نوشته هاي دهخدا هميشه تو ذهنم هست ك تو يه داستانش از قول مادرش چشماي پدرشو به چشماي ازرق يا ارزق شامي تشبيه كرده بود!:دييييييييييييييي
زير چشاي دوستم ازرق شده خخخخ:D

· ( ) غلام همت دردی كشان یكرنگم
هم دردي كردن با ادمي ك رنج ديده هيچ چيزي از ما كم نميكنه، اما باعث ارامش خاطر اون ادم ميشه:gol:
· ( ) سر آن ندارد امشب كه بر آید آفتابی
سرم درد ميكنه!!:D
· ( ) مكن با سر بزرگان سر بزرگی
خو راست ميگه با سر بزرگان نبايد بازي كرد ميزنن لهت ميكنن:D
· ( ) آن می برد كه ما به كمند وی اندریم
گرفتار ابروي كمند يار شدم من خخخخ
· ( ) روز صحرا و سماع است و لب و جوی و تماشا
جان هم به سماع اندرآمد


آغاز نهاد کف زنی را


· ( ) شمع را باید از این خانه به در بردن و كشتن
ادم كشتن كار خيلي زشتي هست:دييييييييييييييي

· ( ) كلاه داری و آیین سروری داند
اگ كلاه داري سفت رو سرت نگه دار كلاتو ور ندارن :D
· ( ) تن زجان و جان زتن مستور نسیت
زهی لطف و زهی نوری زهی حاضر زهی دوری


چنین پیدا و مستوری کند منقاد صورت را


· ( ) نی حریف هر كه از یاری برید
صد بار گفتم بازم ميگم پرسپوليس حريف استقلال نميشه :ديييييي
· ( ) پرده هایش پرده های ما درید
ما واسه عيد پرده هاي خونمنو عوض ميكنيم:دييييييييييييييي
· ( ) سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
هر وقت اين كلمه شرحه شرحه رو ميبينم ياد جيگر زليخا ميفتم!!خودمم نميدونم چرا:D

· ( ) در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
هواي تميز هم واقعا نعمتيه ها :ديي
· ( ) هم خواجه و هم خانه و هم كعبه شمایید
معنه كلمه جواجه چي ميشه؟؟:D
· ( ) ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
جدي ده بار از ان راه بدان خانه برفتند؟:surprised:
· ( ) قاصد روزان ابری داروك كی می رسد باران
داروك همون موجود عجيبي و خاله زنكيه ك قبل بارون بياد سريع مياد خبر ميده:D
· ( ) و گر دست محبت سوی كس یازی
من بازي دوست دارم
· ( ) این طارم نه سپهر ارقم هیچ است
ارقام جمع رقم ميباشد :ديييييييييي
· ( )لطافت آنچنان دارد كه در وقت خرامیدن
خراميدن فقط كار طاووسه:ديييييييييييييييييي
· ( ) فردا به چه حجتم به داور خوانند
فردا يكشنبه ميباشد:دييييييييييي

خسته نباشی
من از بچگي جمله نويسيم خوب نبود:D

ممنونم
خدا بگم چيكارت نكنه دختر!!:D
 
آخرین ویرایش:

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
لطف کن 1 کلمه ای جواب بده:
1.علم یا ثروت?
2.پول بادآورده یا پول زحمت کشیدن?
3.پراید یا لامبورگینی?
4.مدرسه یا دانشگاه?
5.معلم یا اساتید?
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
پاسخ مناسب دهید:
1.بحران فعلى نرم افزار توسط مسئله......ايجاد شده است؟
2.اين چيست؟6mpixel
3.منظور از رساناى انتقال چيست؟
4.آيا به كامپيوتر علاقه منديد؟علت و عامل اصلی این علاقه چیست?با رسم شکل توضیح دهید?
5.فيبر نورى را در1کلمه شرح دهید؟
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم رب الشهدا و الصدیقین

از آنجا که هیچ جستاری بی حضور عطار باشگاه صفایی نداره، و به خواست مریدان و چاکران، در این جستار حضور همی بهم رسانیدم
باشد که خاطره ای شود آینده و آیندگان را ...

سیلام موسن، چطوری دادا؟
چند تا سوال من باب خالی نبودن عریضه میپرسم، تو هم من باب خالی نبودن عریضه پاسخگو باش!

1- چقدر دوست داری من رو صندلی داغ بشینم؟ چرا؟ مگه مرض داری؟

2- به نظرت دلیل محبوبیت بالای من تو باشگاه چیه؟ صادقانه بوگو ها

3- سوالی که همیشه دوس داشتی از من بپرسی چیه؟

4- چی شد که اومدی با من دوستی کردی؟ از اول اولش بوگو

5- منو بیشتر دوس داری یا همکاریمو؟ یکی رو فقط میتونی بگیااا

6- یک بیت شعر از شاعری که دوست داری بنویس ...

7- اگر میتونستی فقط یک نفر از کسایی که تو نت میشناسی رو تو دنیای واقعی باهاش ارتباط داشته باشی اون کیه؟

8- یک عکس از سیستمت در همین لحظه بزار بینیم، قبلا گذاشتمم نداریم!

9- مامانی هستی یا بابایی؟

10- خودت فهمیدی دیگه قافیه که تنگ آید و شاعر به جفنگ آید و این صوبتا خلاصه

این یک بیت رو هم از عطار داشته باش:

آتش عشق تو در جان خوشتر است
جان ز عشقت آتش‌افشان خوشتر است ...
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام موصن کچل...حیف نبودم زیاد وگرنه زودتر هیزم میاوردم :D

خب شروع کنیم...سخت شد کار همه سوالا رو پرسیدن ته دیگش ب ما رسید پس باید سوالای خصوصی تر و داغ تر بپرسم از همین الان محسن جان غذر میخوام من نارفیق نیستما :D

1-نظرت درباره بیمه چیست؟چرا علاقه داری همیشه ب دفتر بیمه بری؟:whistle::D

2-چرا اینقدر ب مدیرا علاقه داری؟چرا همش دوس داری باهاشون بحرفی؟:D

3-چرا وقتایی ک سرت شلوغ میشه یهویی جیم میشی میری مثلا یکی دو ساعت بعدش بیای؟ اگه حوصلت نمیرسه مگه خب ... داری ک اینقدر شلوغ میکنی؟:w02:

4-چرا الان با این سنت هنوز بیکاری؟ چرا حتی مکانیکی سر کوچتون راهت نمیده بری اونجا پنچری بگیری؟:w25:

5-اصن تو با این وضعت چطور دانشگا قبول شدی؟کی تو رو ب دانشگاه راه داد؟:question::d

6-جز اسپم تو این باشگاه کار دیگه ای هم بلدی؟ اصن پست مفید دادی تا حالا؟:d

7-ی خاطره از اون شبی ک من و تو و ساناز و سمیه علیه پیرجو توطئه کردیم رو بگو :D

8-عمو پورونگو بیشتر دوس داری یا فیتیله ها؟کدومشو بیشتر میبینی؟:biggrin:

9-این اوتارت چی داره ک تو اینقد دوسش داری کچل؟ خو یکی بذار مثه خودت باشه کچل و زشت و... :D

10-نظرت درباره سوالا من چیه؟ وقتی خوندیشون جون محسن فحشی چیزی هم دادی یا نه؟:D


پ.ن:بازم سوال پیدا کردم میام اتیشت میزنم...تازه الان رفاقتی عمل کردم از خیلی چیزا چشم پوشیدم ...بیا دست بوسی تا دهنمو باز نکردم:D
 
آخرین ویرایش:

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای دادبی دود.میبینم که کتلت شدی!
از معایب محبوبیت زیاد همینه دی.

آغا دیگه تو باشی اینقد دوستت داشته باشن:surprised:،1- اینا دوستن یادشمن؟
من دیگه اذیتت نکنم بهتره.چیقد کند جواب میدی؟
آخرین سوالاتمو بپرسم دیگه بسه.
نظرتو راجع به موارد زیر بگو.
2-یچیزی به این بگو.(خجالتم خوب چیزیه) >>

3- این چی میگه؟(فک کنم داره فحش میده) >>

4- چرا بعضیا باهات اینطوری میکنن؟(بچه به این خوبی!دی) >>

5- یک انشای خوب وکامل درمورد این حرکت بنویس البته باعنوان. >>

(شک نکن کوتاهی کنی گزارش تخلف رد میکنم.)
6-بنظرت این به نتیجه میرسه؟(یچیزی(دشنام بده) به سازنده این شکلک که این بنده خدارو گذاشته سرکار) >>

7- رو این کلیک کن یه اتفاق خفن میوفته .>>

8- این صدای زدی(z) که از پشتش درمیاد چه صداییه؟؟! >>

9- نظرتو راجع به عکس زیر بگو.


10- نظرتو راجع به هرکدوم از جملات زیر بگو.
* سایه‌ها، در هوای ابری خستگی در می‌کنند.
* وقتی کاسه سرم داغ می‌شود، افکارم را فوت می‌کنم.
* اگر خودتان را به آن راه زدید، مواظب باشید گم نشوید.
* اون هایی که شما را آدم حساب نمی‌کنند، ریاضی بلد نیستند.
* در کوچه رویاها قرار داشتیم، اما خیالش بد قولی کرد.
* برای آن‌که آینده‌اش را خراب کنند حالش را گرفتند.
.
.
.
دیگه تو باشی با باشگاه مهندسان ور بری.

 

pari khano0m

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم نیومد قبل رفتن سوال نپرسم :دی
خب خب.... اینم سری دوم تا بعد.............

1. تا حالا شده احساس دلتنگی نسبت به کسی داشته باشی که فقط یه بار دیدیش؟ (توضیح دهید)

2. از صلیب خوشت میاد؟ چرا؟

3. یه جمله بگو این کلمات توش باشه: من، ناصر، الاغه، ملاقه، سیبیل، استخر، تنبک، شکلات، عیدی

4. تا حالا شده سوتی بدی بعد بخوای سوتیتو درس کنی بازم سوتی بدی؟

5. یه بیت شعر بگو توش این کلمات باشه: یار، موصن، بیریخت، ناصر، جوراب

6. از اون مدل آدما هستی که جورابشون سوراخ میشه میدوزن یا میندازی دور؟

7. یه فانتزی دیگه بگو که توش خودت و ناصر و ملودی باشن :دییییییییی

8. به نطرت دنیاهای موازی وجود دارن؟؟

9. دوس داشتی واقعا مورچه خوار بودی؟؟

10. اگه مورچه خوار بودی حاضر بودی ناصر جوراب خورو بخوری؟!

شاید دیـــــــر ولی برمی گردم :دییییییی
 

iQl

عضو جدید
کاربر ممتاز
به سلاااان موحصن خان اصن من سوال نمیپرسم الان منو دعوت میکنی اصلا من باهات قهرم اسپمر هم اسپمرهای قدیم...:razz:
حالا چون اسرار(اصرار) کردی برای حضورم ازت سوال میپرسم!!:D
تا الان چندتا سوال جواب دادی ( عددشو دقیق بگو!)!؟
حالا تو این تعداد سوال چندتاش تکراری بودن!؟
حالا اگه این تعداد سوالا را ضربدر تعداد پست هات کنیم و تقسیم بر تعداد امتیاز هایی که گالری من گرفته ( تو امضام هست) کنیم جواب چند میشه!؟:confused:
نظرت چیه سال جدید دیگه اسپم نکنی (این سوال حکم آب یخ را داره)!!!

حالا چقد به خودت ناسزا گفتی منو دعوت کردی !!!!؟؟؟
.
.
.
.
پ.ن : عدد سوالا رو دقیق بگو چون خودم جوابشو پیدا میکنا نپیچونی!!!!
منظور از الان زمان پاسخگویی شما می باشد!!
 
آخرین ویرایش:

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من آمده ام باااااااااااااااااااز..

محسن دس بجنبون پسر...چقد شلی تو جواب دادن..اینجور بخای جواب بدی میریه تا عید سال بعد فک کنم:biggrin:

1.چرا خندیدن آسان تر از گریه کردن است؟

2.کنسرت کدوم خواننده رو دوست داری بری؟

3.بهترین خاطرت توی راهنمایی ؟

4. بدترین خاطرت توی دبیرستان ؟

5.تا حالا شیشه شکستی؟

6.آخرین باری که کتک خوردی کی بوده؟

7. چرا پاهای عنکبوت به تارهایش نمی چسبد ؟

8.دوست داشتی جای کدوم خواننده بودی؟

9.زمستون رو دوست داری یا تابستون ؟

10. بستی بیشتر دوست داری یا لبو ؟

پیروز باشی..تا سری بعد ...:D
 

ava_s

عضو جدید
للام مخسننننننننننننننننن....مهنم اومدم

خو مهن کلی سوال برام پیش بیامده

1.چی شد که تو خود ناصر شدی؟
2.اصنا تو خود ناصری یا ناصر خود تونه؟
3.الان تو اونی یا اون تونه؟
4.الان تونم مثه ناصر جوراب خوری ننی؟
5.بهد چی شد حمید شد روحه تونو ناصر؟
6.ننی الان شوما 3تا روحین در ی بدن؟یا 3تا بدنین در ی روح؟
7.ننی الان تونو ناصرم مدیر تفریحین؟
8.تو مزدوج شدی؟رزا اون بالا گفت چرا دیشب به ما نگفتی؟ها؟هاااااااا؟؟؟هااااااااااااااااااااا؟؟؟؟
9.ما چند سال پیش اومدیم نیشابور نو کوجا بودی؟آیا ما تونه دیدیم؟اگر دیدیم چرا هادمون نمیهاد؟چرا نهومدی استخبالمون؟ای مهمون ننواز :دی
10.چرا تو 2تا تاپیک تفلد داشتی اونم با 2تا تاریخ موتوفاوت؟ننی تو 2بار در سال متولد شدی؟ننی الان تو خودتم 2تایی؟یا 2تا بودین به هم چسبیدین؟ننی الان جدا شدین؟بهد چرا همش تاپیکت بالاست ننی تو هر روز متولد میشی؟ این ممکنه آیا؟


باز میگردممممممممممممم
 

ava_s

عضو جدید
مهن بازگشتممممممممممممم....
یوهاهاهاهااااااااااااااااااااااااااااا


1.الان نیلو دخمره تونه یا دخمره ناصر؟
2.ننی ناصر نیلو رو از تو دزدید؟اونوختا تو قبول کردی بشی خودش؟
3.الانه تو اگه خود ناصری پ چیرا عمو ثمینی؟نباهد داداش ثمین باشی؟
4.الان تو دخیخا چیکاره مهنی؟

خو بیریم سراخ سوالات درمورد بخیه دوستان


5.چرا به ناصر موگوهن جوراب خور؟
6.چرا به خونفاده رضا و ناصر موگوهن زشتستانی؟
7.اصنا چرا ثمین این همه داداش داره؟
8.الانه تو چرا شوهر عمه پارمهری؟عمه پارمهر کینه؟تو چیرا برا عروسیت مانه دهوت ننمودی؟
9.تو دیشب موخواستی همه مانه گول بزنی ادعا نمودی مجردی؟بزنم بوکوشمت مخسن؟
10.آیا بچه هم داری یا که نداری؟

خو دیه سوالا بخیه با سوالا خودت خاطی شد مهم نیس دیه من مدلم اینه همه دوستامم مودونن
 

ava_s

عضو جدید
خو من بازگشتم با سری سوم سوالات


خو بریم سراخ کدبانوگری


1.تا حالا خونتونو جارو کشیدی؟اعتراف کن
2.تا حالا گردگیری نمودی؟تو خونه تکونی به مامی جون کمک نمودی؟دلوخ نگویی هااااااااااااا
3.گفته بودی کوکو سبزی بلتی بپزی از کی هاد بگرفتی؟اصنا تا حالا چند باری پختی؟
4.بهد خذا پختی حتی املت یا نیمرو کسی خورد؟اگه خوردن رفتن بیمارستان یا نه؟
5.تو پذیرایی از مهمونا کمک مینمایی؟اگه مینمایی وخنی چایی میبری برا مهمونا دستات میلرزه چایی بریزه تو سینی؟
6.تا حالا مرخو ماهی تمیز کردی؟اگه کردی چگونه این کارو انجام میدن (اخه من بلت نیست موخوام هاد بیگیرم
)...بهد اونوخت موخه تمیز کردن چه احساسی داشتی؟
7.طرز تمیز کردن شیشه چوگونه است؟
8. به نظرت تی وی ال سی دی رو باهدا با چی تمیز کنیم که جا انگشت نمونه؟
9.شیرینی پزی و سفره آرایی بلتی؟اگه بلت نیستی بیرو هاد بیگیر برا آیندگونت خوفه

10.طرز شستن پرده حمام چوگونه میباشد؟

خو دیه سوالات کدبانوگری تموم شد....موفخ باشی مخسن
 

ava_s

عضو جدید
پخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ....یوهاهاهاااااااااااااااا
من بازگشتم با سری چهارم سوالات....
گفتم تو پست قبلیم نگم بازمیگردم سوپرایز شی


1.من شنفتم تو با بهزادی داداشی؟ننی تو الان پیسمر داداشی مهنی؟ننی اونوختا مهن خاله عمتم؟بهد ناصرم میشه پیسمر احسااااااااااااااااان؟؟؟اونوختا رضا هم پیسمر احسانه؟بهد چیجوریا رضا هه مدت موگوفت بابا مهنو احسانه؟بهدش ننی الان ثمین چیکاره احسانه؟بهد چرا ما خواستیم بیگیریمش برا احسان؟هااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟

2.بهد مهن شنفتم تو داداش عطارم بیدی؟ننی تو پیسمر رزایی؟بهد میشی فرزند خونده مهن؟ننی الان مهن نا ننتم؟اگه اینجوریاست چیرا زودتر نهومدی دست بوسی ننت؟

3.بهد الان ثمین نوه احسانه یا دخمرشه؟این سوال بسی ذهنه مهنو مخشول بنموده واخهنی خیلی برام جای سوال میداره پاسخگو باش لفطا
4.الان ننی تو عمو بابا مرجی میباشی؟پ چجوریا مرجی به ناصر موگوهه عمو؟اصنا تو چجوری خود ناصری وختی عمو خواهرشی؟مهن هنگیدم الانه
5.الان حمید اگه روحه تونو ناصره الان با ما چه نسبتی داره؟ننی عمو مرجیه؟بهد مهن عمشم؟
6.الان مهن هم عمتم هم نا ننت؟یا تو فخدرا عموی خواهرزاده هامی؟یا نه خالتم؟شایدم مادربزرگتم؟الان من اینجا چیکارم؟
7.الان چرا ستایش به تو فخدرا گفته خوفی؟ننی تو بدی و به ماها نگفتی؟چرا بدی؟چی شده که بدی؟تا چه حد بدی؟خو خوف بودنو بد بودن منظورش حالته یا شصخیتته؟
8.الان بردیا چرا هم پیسمر احسانه هم ناصر؟ننی پروزشگاهی بیده بهد یکیشون به فرزند خوندگی قبولش کردن بهد اون یکی بابا واخهنیشه؟
9.سامان (سوکی) چجوریا هم داداش مرجیو شبنمه هم پیسمر ناصر؟ننی الان سامان پیسمر تونم هسته بید؟نکنه باز ناصر سامانم از تو بدزدیده؟ننی اونوختا نیلو و مرجیم با هم خواهرن؟اگه اینجوریاست چیجوریا مزدوج شدن؟اونوختا چجوری یکیش بچه ناصره یکیش بچه رضا؟نکنه این 2تا داداش بچه هاتو ازت دزدیدن؟الهی بگردم برا دلت که چخذه داخ دیدی


خو ی سوال موتوفاوت برا اینکه از هنگی خارج شی

10.ی شعر عارفانه عخشولانه بی بهانه که خیلی دومسشم میداری برامون بینیویس....آهنگ نباشه ها شهر یکی از شعرا باشه

میسیییییییییییییی مخسن جان مهن فیلن بیرم بهدما برمیگردم الان دیه خیلی خسته شدم...موفخ باشی
 

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز
رابطه ی عالم و طبیعت و خدا رو جوری که همه قانع بشن با سند و مدرک، من به جون خودم تحقیق میکنم و اگه اشتباه باشه .....!!!:D
راجع به چي ميخواي تحقيق كني تو ك ميگي من نظر خودمو بگم!!!:surprised:
خوب راستش به رابطش تا حالا اونجوري ك بخوام كسي رو قانع كنم فك نكردم
الا از هر كسي بپرسي ( چ كودك و چ بزرگسال) جوابش در مقابل اين پرسش اينه ك ك عالم و طبيعت ساخته خدايي ك به همه چيز دانا و تواناست!
اين پرسشت منو ياد كاربراي انداخت ك تو تالار اسلام قران هستن و هيچ جوره هم نميخوان قانع بشن ك خدا وجود داره و....
والا من نميتونم اونا رو قانع كنم خخخخخ
:D



2.نظریه داروین رو توضیح بده

داروین معتقد بود که در میان موجودات اعم از حیوانات و انسان و .... هر موجودی که توانایی سازگاری نداشته باشد از چرخه طبیعت خارج ميشه.. مثلا انسانها در هنگام سرما برای سازگاری نیاز داشتند که بدنشان مو در آورد ..... ميگه ك به طور کلی، محیط از میان اعضای گوناگون یک جمعیت ، به نفع جاندارانی که بهتر سازگاری پیدا کرده اند دست به انتخاب می زند ، که به آن نظریه داروينه!!


3.زمينه‌ها و امواج فمينيسم رو توضیح بده:D

فمنيسم داري سه موجه!!
موج اول:

موج اول در سال 1830 شروع شد. مرى ولستون کرافت با نوشتن کتاب حقانیت حقوق زن (1792) تأثیر اصلى را بر این موج گذاشت. پس از وى، جان استوارت میل با همکارى همسر اولش، هرى تیلور، کتاب انقیاد زنان (1869) را نوشت که تأثیر مهم بعدى را بر این موج گذاشت. نگارش این کتاب در حالى صورت گرفت که زنان در دوره ویکتوریا، در اوج سرکوب به سر مى‏بردند.مى‏توان گفت: اساسا اندیشه حقوق لیبرال سنتى، زمینه اصلى بروز این موج به شمار مى‏رود؛ دیدگاهى که برخاسته از اندیشه جان لاک بود. گسترش حقوق مدنى و سیاسى، به ویژه اعطاى حق رأى به زنان، خواسته و هدف اصلى این موج بود. البته در کنار هدف اصلى، اهداف فرعى نیز وجود داشتند. از جمله این اهداف مى‏توان به دست‏یابى زنان به کار، آموزش، بهبود موقعیت زنان متأهّل در قوانین، حق برابر با مردان براى طلاق و متارکه قانونى و مسائل پیرامون ویژگى‏هاى جنسى اشاره کرد.

در دهه 1920 زنان به هدف اصلى خود ـ یعنى حق رأى ـ دست یافتند. با دست‏یابى به این هدف، دوران وقفه فعالیت فمنیست‏ها آغاز شد و بجز فعالیت براى صلح‏خواهى، فعالیت دیگرى نداشتند.البته رسیدن به حق رأى، تنها دلیل توقف فعالیت فمنیست‏ها نبود، بلکه اساسا شرایط حاکم بر آن دوران ایجاب مى‏نمود که فمنیست‏ها فعالیت جدّى نداشته باشند. پیدایش جنبش‏هاى اقتدارگرا، از جمله «فاشیسم» و «نازیسم» و مهم‏تر از آن، وقوع دو جنگ خانمانسوز جهانى اول و دوم، مهم‏ترین عواملى بودند که فمینست‏ها را در آن دوران مهار کردند و آنان را از فعالیت جدّى بازداشتند.


موج دوم:

موج دوم فمنیسم از دهه 1960 آغاز مى‏شود. سیمون دوبووار با نوشتن کتاب جنس دوم (1949) و بتى فریدن با نگارش کتاب زن فریب خورده، (1963) تأثیر اصلى را در برانگیختن این موج داشتند. از دیگر متفکران مهم در این موج، مى‏توان به کیت میلت، نویسنده سیاست جنسى (1970) و جرماین گرییر، نویسنده خواجه زن (1970) اشاره کرد. موج اول تا حدّى توانست وضعیت زنان را در رابطه با برخى از مسائل بهبود بخشد. گسترش آموزش و پرورش، شایستگى زنان براى ورود به مشاغل متعدد، قانونى شدن سقط جنین، پرداخت دست‏مزد برابر به زنان، برخوردارى از حقوق مدنى برابر و گسترش امکانات تجدید موالید از جمله نتایج مهم تلاش‏ها در موج اول بودند. موفقیت در این زمینه‏ها موجب شد برخى از فمنیست‏ها به دنبال برداشتن گام‏هاى بعدى باشند.

هدف اصلى فمنیست‏ها در موج دوم «نجات زن» بود. آنان معتقد بودند: دست‏یابى به حقوق سیاسى و قانونى برابر با مردان مسأله زنان را کاملاً حل نکرده است. بنابراین، صرف رهایى زنان از نابرابرى‏ها کافى نبوده است، بلکه باید زنان را از دست مردان نجات داد. اما نجات زنان هم تنها از راه اصلاحات تدریجى امکان‏پذیر نیست، بلکه به یک فرایند ریشه‏اى و انقلابى نیاز است؛ چرا که اساسا از نظر فمنیست‏ها نظریه‏هاى موجود عمیقا جنسگرا و غیر قابل اصلاح هستند.

نقد دانش مردانه، نقد ساختارهاى اعتقادى ریشه‏دار مانند «مردسالارى» و «قرارداد اجتماعى»، ردّ کلیت ازدواج، تأکید بر تجرّد و حرفه اقتصادى از جمله دیدگاه‏هاى مهم فمنیست‏ها در این موج به شمار مى‏روند. فمنیست‏ها در این دوران، آن‏قدر به سمت افراط رفتند که حتى بر ظاهرى مردانه در پوشش و آرایش نیز تأکید داشتند. موهاى کوتاه، کفش بدون پاشنه، کت و شلوار زمخت و چهره بدون آرایش، قیافه ظاهرى یک فمنیست زن در دهه 1970 بود.


موج سوم:

موج سوم فمنیسم از اوایل دهه 1990 آغاز مى‏شود. فمنیسم، که در دهه‏هاى 1960 و 1970 در اوج خود به سر مى‏برد، در اواخر قرن بیستم با مشکلات زیادى مواجه شد و در نتیجه، در سرازیرى انحطاط افتاد. شکاف‏ها و دسته‏بندى‏هاى آشکارى در درون جنبش زنان به وجود آمدند. دولت‏هاى تاچر و ریگان در دهه 1980، آشکارا با این نهضت ستیز کرده، خواستار اعاده از دست رفته «ارزش‏هاى خانوادگى» شدند. فمنیست‏ها، که به بسیارى از اهداف اصلى‏شان دست یافته بودند، آن‏قدر به سمت افراط پیش رفتند که حتى نهضت مردان در حال شکل‏گیرى بود. این مسائل باعث شدند فمنیسم در اوایل دهه 1990 یک فرایند اعتدال را تجربه کند. جناح مبارز و انقلابى آن کنار گذاشته شد و به ستایش و اهمیت به دنیا آوردن فرزند و نقش مادرى پرداخته‏اند.

اندیشه‏هاى برخى از پسانوگراها همچون میشل فوکو و ژاک دریدا در برانگیختن این موج، تأثیر بسزایى داشتند. علاوه بر این، خانم جین بتکه الشتین با نوشتن کتاب مرد عمومى، زن خصوصى (1981)، تلاش کرد دیدگاه‏هاى افراطى در موج دوم را تعدیل کند. بر خلاف موج دوم، فمنیست‏ها در این موج، بر ظاهر زنانه و رفتار ظریف تأکید مى‏ورزیدند. آنان معتقد به احیاى مادرى بودند و از خانواده فرزند محور و همچنین زندگى خصوصى دفاع مى‏کردند.

گرایش‏هاى فمنیستى:

گرایش لیبرالى
«برابرى» و «رفع تبعیض جنسى» مهم‏ترین محور مطالعات فمنیسم لیبرال بوده است. لیبرال‏ها، به مقتضاى فردگرایى معتقدند که تمایزى میان زن و مرد وجود نداشته و جنسیت زنان هیچ‏گونه ارتباطى با برخوردارى یا عدم برخوردارى از حقوق مدنى ندارد. زنان از قابلیت قدرت تعقل کامل برخوردار بوده و از این‏رو، استحقاق برخوردارى از تمام حقوق انسانى را دارا هستند.

مرى ولستونکرافت، جان استوارت میل و هرى تیلور از جمله مهم‏ترین متفکران این گرایش محسوب مى‏شوند. ولستونکرافت در نخستین متن مهم فمنیسم، حقانیت حقوق زنان، مى‏نویسد: «زنان حق بهره‏مندى از همان حقوق و امتیازات مردان را دارند. اگر زنان به تحصیلات دست یابند و به نوبه خود، مخلوقاتى صاحب عقل به شمار آیند، موضوع "تفاوت جنسیتى" اهمیت خود را در حیات سیاسى و اجتماعى از دست خواهد داد.»

جان استوارت میل معتقد است: «جامعه باید بر طبق اصل "عقل" سازمان‏دهى شود. جنسیت زنانه ناشى از تولد، بایستى یک امر نامربوط به شمار آید و لذا، زنان باید حق بهره‏مندى از حقوق و آزادى‏هایى را داشته باشند که مردان از آن بهره‏مند مى‏باشند، به ویژه حق رأى براى زنان.»

براین اساس، تفاوت میان دو جنس زن و مرد ذاتى نبوده، بلکه نتیجه اجتماعى شدن و زندگى جمعى است. به نظر این دسته از فمنیست‏ها، تقریبا از لحظه تولد، با پسرها و دخترها به شیوه متفاوتى رفتار مى‏شود، به گونه‏اى که زنان از پرورش تمامى استعدادشان به عنوان انسان باز داشته مى‏شوند. این در حالى است که مردان و زنان از لحاظ استعداد با هم برابر بوده، زنان همانند مردان انسان‏هایى کامل محسوب مى‏شوند. تفاوت‏هاى میان مردان و زنان ناشى از روش‏ها، انتظارات و قوانین تبعیض‏آمیز اجتماعى است که بر اساس آن، پسران و دختران تربیت مى‏شوند.

رفع تبعیض جنسى مرحله‏اى بالاتر از رفع تفاوت جنسى است. به نظر فمنیست‏هاى لیبرال، براى بهبود مسائل زنان، تنها برابرى رسمى کافى نیست، بلکه باید قوانینى براى ممنوع کردن تبعیض‏علیه‏زنان وضع شوند که‏براساس آن‏ها، حقوقى‏براى‏زنان در محل‏کار ـ از قبیل مرخصى‏ودستمزددوران‏زایمان ـ وضع شوند.

به نظر این دسته از فمنیست‏ها اصلاحات تنها راه رسیدن به آن حقوق هستند. گرچه هدف اولیه و اصلى فمنیست‏هاى لیبرال اعطاى حقوق کامل شهروندى دموکراتیک به زنان است، اما این هدف با تعقل، متقاعدسازى دولت و جامعه و اصلاحات قانون اساسى تحقق مى‏یابد.

از این طریق است که حقوق قانونى، سیاسى، اجتماعى و اقتصادى زنان به طور کامل تأمین شده، آنان در همه زمینه‏ها در جایگاهى مساوى با مردان قرار خواهند گرفت. با انجام برخى اصلاحات، نهاد خانواده تداوم یافته و مردان در آن نقش مساوى و در برابر ایفاى وظایف خانگى بر عهده خواهند داشت، علاوه بر آن، زندگى زنان به هیچ وجه با موانع مصنوعى، همچون پرورش کودکان، مختل نخواهد شد.



گرایش مارکسیستى
محور عمده مطالعات فمنیسم مارکسیستى در زمینه «برابرى» و «حذف سرمایه‏دارى» است. به نظر این دسته از فمنیست‏ها، سرمایه‏دارى مشکل عمده نابرابرى میان زنان و مردان است. سرمایه‏دارى اساسا باعث دو ستم بر زنان شده است: اول آن‏که زنان را از کارمزدى باز داشته و سپس نقش آنان را در حوزه خانگى تعیین کرده است. به عبارت دیگر، کار بى‏مزد زنان در مراقبت از نیروى کار و پرورش نسل بعدى کارگران، به سرمایه‏دارى سود مى‏رساند و براى بقاى آن ضرورت دارد

اگرچه مارکس به عنوان نظریه‏پرداز و پدر مارکسیسم در ارتباط با زنان همچون یهود، بحثى ارائه نداده است، اما همکار دیرینش، انگلس، با نوشتن کتاب منشأ خانواده، مالکیت خصوصى و دولت (1884)، مباحث مهمى در زمینه زنان و فمنیسم مطرح نمود. انگلس با حمله بر نهاد خانواده و ازدواج، معتقد بود: «خانواده هسته‏اى» به دلیل ضرورت‏هاى نظام سرمایه‏دارى تشکیل شده است، مردان به دلیل آن‏که مى‏خواستند دارایى خود را به وارثان مشروعشان بسپارند با ازدواج، زنان را محدود کردند تا بفهمند وارثان حقیقى‏شان چه کسانى هستند. وى همچنین معتقد بود: رهایى زنان زمانى رخ خواهد داد که زنان بتوانند به طور گسترده در امر تولید شرکت کرده، وظایف خانگى خود را به حداقل برسانند. به عبارت دیگر، استقلال اقتصادى زنان یکى از عوامل مهم براى رهایى زنان به شمار مى‏رود.

میشل بارت با نوشتن کتاب ستم امروز بر زنان (1980) یکى از کامل‏ترین توضیحات فمنیسم مارکسیستى را ارائه داده است. وى معتقد است: استثمار زنان تنها ناشى از تفاوت‏هاى زیستى میان مردان و زنان و یا ضرورت‏هاى نظام سرمایه‏دارى نبوده، بلکه ناشى از عقاید مسلّط نیز بوده است. به نظر وى، بر اساس این عقاید زنان فروتر از مردان بوده و وظیفه زنان همسرى، مادرى و یا مانند این‏ها هستند

به نظر بارت، رمز ستم‏دیدگى زنان، نظام «خانواده یا خانوار» است. بر اساس اعتقاد حاکم بر نظام خانواده، خانواده هسته‏اى به‏طور طبیعى شکل گرفته است. این نوع نظام، جهان‏شمول بوده و تقسیم کار در آن نیز براساس طبیعیت صورت پذیرفته است؛ تقسیم کارى که مرد را تأمین‏کننده امکانات اقتصادى و زن را تیماردار و تأمین‏کننده کار بى‏مزد خانگى مى‏داند.

خانم الکساندرا کولنتاى به عنوان اولین زن سفیر در جهان، یکى دیگر از مارکسیست‏هاى فمنیست است. وى معتقد است: مشکل عمده نابرابرى، بقا و ادامه مالکیت خصوصى است. وى حسادت و احساس مالکیت جنسى را به عنوان آخرین نشانه‏هاى ذهنیت مالکیت خصوصى دانسته است که باید از سوى دولت ممنوع گردد.بر این اساس، ایشان به الغاى روابط تک‏همسرى معتقد بوده، آن را براى سلامتى انسان بهتر مى‏داند. همچنین اعتقاد دارد: رابطه جنسى را نباید جدّى گرفت؛ چرا که رابطه جنسى همانند تشنگى است که تنها باید ارضا شود.

بنابراین، در گرایش مارکسیستى، پیدایش مالکیت خصوصى، روابط و مناسبات اجتماعى غلط، نهاد خانواده، نظام پدرسالارى و باز داشتن زنان از تولید عمومى از جمله عوامل مهم نابرابرى میان زنان و مردان در جامعه محسوب مى‏شوند. بر این اساس، فمنیست‏هاى مدافع این نوع گرایش‏خواهان طلاق آسان، الغاى روابط تک‏همسرى، استقلال اقتصادى زنان، جدّى نگرفتن روابط جنسى و از همه مهم‏تر، حذف مالکیت خصوصى هستند.

از نظر سیاسى، این دسته از فمنیست‏ها راه‏حل را در انقلاب کمونیستى (پرولتاریا) مى‏بینند. اینان معتقدند: همان‏گونه که نجات کارگران و طبقه «پرولتاریا» از سرمایه‏دارى با انقلاب کمونیستى تحقق خواهد پذیرفت، رفع نابرابرى میان زنان و مردان نیز با انقلاب کمونیستى امکان‏پذیر خواهد شد؛ چرا که اساسا تنها با حذف سرمایه‏دارى است که تمام مشکلات از جمله مشکل زنان نیز حل خواهند شد.


گرایش رادیکالى
نجات زنان و حذف مردسالارى محور اصلى مطالعات و مطالبات این دسته از فمنیست‏ها هستند. این گرایش در مطالعات فمنیستى آن‏قدر حایز اهمیت است که حتى برخى از محققان معتقدند: جنبش اصلى فمنیسم در واقع همین گرایش رادیکالى است. بر اساس این نگرش، به دلیل آن‏که هیچ حوزه‏اى از جامعه از تبیین مردانه برکنار نیست، نابرابرى‏هاى جنسیتى ناشى از نظام مستقل مردسالارى است.

هرچند سیمون دوبووار، ایوانیگز و جرماین گرییر از جمله متفکران اولیه این گرایش به شمار مى‏آیند، اما در اثر فعالیت سیاسى افرادى همچون کیت میلت با نوشتن کتاب سیاست جنسیتى (1970) و شولامیت فایرستون با نوشتن کتاب دیالکتیک جنسیت (1972) گرایش رادیکالى به یک نظریه نظام‏مند درباره ظلم جنسیتى مبدّل گردید فایرستون در کتاب دیالکتیک جنسیت (1974) معتقد است: فرودستى زنان نه تنها در زمینه‏هاى آشکارى مانند قانون و اشتغال تحقق دارد، بلکه در روابط شخصى نیز وجود دارد. زنان نه تنها از مردان متمایزند، بلکه زیردست آنانند. اساسا مرد دشمن اصلى زن است. بنابراین وظیفه نظرى، فهمیدن نظام جنس و جنسیت و وظیفه سیاسى پایان دادن به آن است. به نظر فایرستون، تفاوت میان مردان و زنان مبنایى زیستى دارد. زنان به دلیل ویژگى‏هاى تناسلى‏شان و به این دلیل که ناگزیرند از نوزاد ناتوان انسان مراقبت کنند، از لحاظ جسمى ضعیف‏تر از مردان هستند. این امر روابط اجتماعى را ایجاب کرده است که بر اساس آن، زنان براى تأمین امنیت جسمانى خویش ناچارند به وابستگى به مردان تن دهند. اما چون پیشرفت‏هاى فناورانه، باردارى را به نحو دیگرى نیز میسر ساخته است، بنابراین، مبناى زیستى عملاً خاصیت خویش را از دست داده و فرو دستى زنان و در مقابل، سلطه مردان دیگر ضرورتى ندارد. این پیشرفت‏ها زنان را از اجبار به بچه‏دار شدن رها کرده، در نتیجه مردان و زنان مى‏توانند در کار بچه آوردن و بچه‏دارىسهیم شوند.

البته فمنیست‏هاى افراطى جدید این نظر را رد کرده، معتقدند: فرودستى زنان مبناى زیستى ندارد، بلکه ناشى از زیست‏شناسى مردانه است. مردان به طور طبیعى خشن هستند و از خشونتشان براى تسلّط یافتن بر زنان استفاده مى‏کنند. مرى دیلى در کتاب پزشکى زنان (1978)، چند نمونه از شیوه‏هایى که مردان به وسیله آن‏ها زنان را آسیب رسانده‏اند و براى تسلط داشتن بر آنان خشونت را به کار برده‏اند، ذکر مى‏کند: خودسوزى زن هندو ـ رسمى که طبق آن، زن هندو خود را در آتش جنازه در حال سوختن شوهرش قربانى مى‏کند ـ بستن پاى زنان چینى، ختنه زنان افریقایى، شکار ساحره‏هاى اروپایى و پزشکى زنان امریکایى از این قبیل هستند.

در هر صورت، فمنیست‏هاى افراطى معتقدند: امروزه فمنیسم به دنبال تساوى حقوق زنان و مردان نیست، بلکه به دنبال یک نظریه مهم است که منشأ اصلى کلیه پلیدى‏ها را در برترى طلبى جنس مرد خلاصه مى‏کند. اساسا برترى طلبى مردان از «گناهان اولیه» محسوب مى‏شود. این دسته از فمنیست‏ها نظریه بزرگ خود را «چشم‏انداز جنسیت» خوانده‏اند. در قاموس این‏ها «جنسیت» حرف رمز است همچنان‏که بهره‏کشى طبقاتى، نژادپرستى و نظایر آن از اشکال بى عدالتى در جامعه محسوب مى‏شوند، «ظلم جنسیتى» بنیادى‏ترین و اساسى‏ترین شکل بى‏عدالتى در جامعه است. به نظر این دسته از فمنیست‏ها، اساسا اگر جامعه به عنوان «جامعه مردسالار» درک شود، روشنگر نقش محورى ظلم جنسیتى خواهد بود. مردان در همه حوزه‏هاى زندگى به طور نظام‏مند زنان را زیر سلطه خود در آورده‏اند و از این سلطه بهره‏مند مى‏شوند. بنابراین، رابطه میان دو جنس زن و مرد رابطه‏اى سیاسى است. مردان فرهنگ، دانش و توان ذهنى زنان را تماما انکار مى‏کنند، به گونه‏اى که حتى علم مردانه براى مشروعیت بخشیدن به اعتقاداتى به کار برده مى‏شود که زنان را فروتر ازمردان و نقش آنان را نقش کارگران خانگى تعریف مى‏کنند

این دسته از فمنیست‏ها «انقلاب سیاسى» را تنها راه‏حل نجات زنان مى‏دانند. تا زمانى که ذهن زنان از تصور مردسالارانه زدوده نشود و ارزش‏هاى سنّتى مردانه از طریق فعالیت‏هاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى تضعیف نگردند و شیوه تولید دانش مردانه دگرگون نشود، مشکل زنان حل نخواهد شد. زنان باید براساس زنانگى واقعى، هویّت جدیدى براى خودشان به وجود آورند؛ چرا که با ارزش‏ترین خصوصیات، مربوط به خصوصیات خاص زنان است. زنان باید جدا از مردان زندگى کنند؛ چون حتى در نزدیک‏ترین روابط، زنان زیر سلطه مردان قرار مى‏گیرند برخى از آن‏ها آن‏قدر افراط ورزیدند که معتقد به کشتار جمعى مردان هستند.

به هر حال، به نظر این دسته از فمنیست‏ها استقلال کامل از مردسالارى، دگرگونى نظام خانواده، بى اهمیتى تک‏همسرى، تحدید موالید رایگان، سقط جنین آزاد، و جانب‏دارى از همجنس‏گرایى زنانه برخى از خواسته‏هایى هستند که باید در تلاش سیاسى به آن‏ها دست یافت



گرایش سوسیالیستى
حذف نظام «سرمایه‏دارى» و «مردسالارى» محور مطالعه فمنیست‏ها در این نگرش هستند. فمنیست‏هاى سوسیال معتقدند: براى فهم مشکلات زنان و رهایى از آن‏ها باید هر دو نظام سرمایه‏دارى و مردسالارى را به طور همزمان مورد مطالعه‏وارزیابى قرارداد، که از این‏نظر این‏یک‏نگرشى «دوگانه‏گرا» است.

مردسالارى در جوامع سرمایه‏دارى داراى شکل خاصى است. اگرچه مردسالارى فرایندى فراتاریخى است و مردان در تمام جوامع بر زنان اعمال قدرت مى‏کردند، اما زمانى که جوامع به سمت سرمایه‏دارى پیش رفتند، مردسالارى در چنین جوامعى داراى شکل خاصى شده است. سیلویا والبى (1988)، یکى از متفکران برجسته این نگرش، معتقد است: تمایز میان حوزه عمومى و خصوصى هم به نفع سرمایه‏داران است و هم مردان. سرمایه‏دارى موجب گردید مردان به پیشرفت‏هایى نایل شوند؛ برخى از آنان به عرصه‏هاى سیاسى از جمله مجلس دست یافتند، در حالى که هیچ زنى به این عرصه‏ها راه پیدا نکرد. مردان در حوزه عمومى توانستند به مبانى قدرت جدید بسیارى دست یابند که زنان را به آن‏ها راهى نبود. این مسائل موجب شد که آنان به طور گسترده بر اعتقادات خانگى مسلط شوند. بنابراین، فرودستى زنان در جامعه سرمایه‏دارى تنها حاصل منطق سرمایه‏دارى یا مردسالارى نیست، بلکه نتیجه تغییرى در منابع قدرت مردانه در پى گسترش سرمایه‏دارى است. هنگامى که اقتصاد خانگى محدود گردید و تولید سرمایه‏دارى جایگزین آن شد، مردان در موقعیت کسب مبانى قدرت جدید قرار گرفتند. بنابراین، از زمان پیدایش سرمایه‏دارى، شکل مردسالارى نیز تغییر پیدا کرده است؛ مردسالارى خصوصى به مردسالارى عمومى تبدیل شده است. در مردسالارى خصوصى، تنها زنان را در خانه نگاه مى‏داشتند، در حالى که در مردسالارى عمومى مردان در تمام حوزه‏ها بر زنان مسلط هستند)

در این گرایش، رهایى زنان با «انقلاب اجتماعى» صورت خواهد پذیرفت؛ چرا که اساسا جنس، طبقه، نژاد، سن و ملیت همگى ستم‏دیدگى زنان را پدید آورده‏اند و فقدان آزادى زنان، حاصل اوضاعى است که در آن، زنان در حوزه‏هاى عمومى و خصوصى به سلطه مردان در مى‏آیند. بنابراین، رهایى زنان تنها زمانى فراخواهد رسید که تقسیم جنسى کار در تمام حوزه‏ها از بین برود. به بیان دیگر، روابط اجتماعى که مردم را به صورت کارگران و سرمایه‏داران و نیز زنان و مردان در مى‏آورند، باید از طریق انقلاب اجتماعى برچیده شوند. روابطى که ریشه در خود ساختار اجتماعى و اقتصادى دارد و از این‏رو، هیچ چیز کم‏تر از ایجاد تحوّل عمیق یا «انقلاب اجتماعى» قادر نیست یک چشم‏انداز نجات حقیقى را به زنان عرضه کند.

بر این اساس، سوسیالیست‏هاى متأخّر توسعه تحدید موالید رایگان، سقط جنین، مراقبت‏هاى درمانى و بهداشتى براى زنان، مراکز مراقبت از کودکان، رسمى شدن کار در خانه از سوى دولت و سهیم شدن مردان در پرورش کودکان را خواستار شدند.



گرایش پسانوگرا
این گرایش نیز «حذف مردسالارى» را محور عمده مطالعات خویش قرار داده است. پسانوگراها به دلیل آن‏که با ارائه هرگونه تفسیر واحد و جهان‏شمول از جهان مخالفت مى‏کنند، در باب مسائل زنان نیز معتقدند: همه نگرش‏هاى فمنیستى چون در جهت ارائه تفسیرى واحد و جهان‏شمول از زنان برآمدند، دچار مشکل هستند. به نظر این دسته از فمنیست‏ها، اساسا ارائه تفسیرى واحد و کلى در باب واقعیت، حقیقت، معرفت اخلاق و سیاست، در واقع تداوم فرهنگ مردسالارانه است، در حالى که در مقابل این‏گونه تفسیرها، چندگانگى و کثرت امرى مطلوب و ضرورى به نظر مى‏رسد.

میشل فوکو و ژاک دریدا، دو پسانوگراى برجسته، تلاش کردند تفسیرهایى از فمنیسم ارائه دهند. در حالى که دریدا در مباحث اندیشه‏اى به «ساخت‏شکنى» توجه داشت، فوکو تلاش نمود تا بحث از «قدرت و همبستگى‏اش با دانش» را گسترش دهد. به نظر دریدا، با توجه به دو قطبى بودن کاربردهاى زبان، مانند زمین و آسمان، ماده و روح، زن و مرد، باید این‏ها را از برداشت‏هاى ما بعدالطبیعه‏اى رها ساخته، بنیادهاى ساخته شده آن را مورد سؤال قرار داد، و به تعبیرى دیگر، آن‏ها باید «ساخت‏شکنى» شوند. مردسالارى علت است، اما این «زبان» است که مردسالارى را بر تمام قلمرو فرهنگ و ادبیات حاکم کرده. فوکو به کل مسأله جنسیت از جمله جایگاه و نقش زنان و ارتباط آن‏ها با تولید و توزیع قدرت، که عمدتا مردسالارانه یا پدرسالارانه هستند، نگریست.

به نظر این دسته از فمنیست‏ها، خصلتى به نام «مؤنث» و «مذکر» وجود ندارد. اساسا روابطى که بر زنان تحمیل مى‏شوند و برخوردهایى که میان دختر و پسر تفاوت ایجاد مى‏کنند، ناشى از ساخت‏هایى اجتماعى هستند که موجب بردگى زن در طول تاریخ شده و باید ساخت‏شکنى شوند. اما در عین حال، آن‏ها تأکید مى‏کنند که این مسأله هیچ ارتباطى با ازدواج و نقش مادرى ندارد.

بر این اساس، با توجه به نگرش فمنیست‏هاى پسانوگرا، شاهد تحوّل در گرایش فمنیستى هستیم. در دهه 1990 علاقه فکرى در نهضت فمنیستى از موضوعات سیاسى و اقتصادى به سمت موضوعات فرهنگى، روان‏شناختى و زبان‏شناختى سوق پیدا کرده است. نظریه‏پردازى درباره این موضوع در نوشته‏هاى فمنیستى فرانسوى یا ساختارگرایى و نظریه «فروپاشى» شکوفا شده است.

اين بخش به سوال ربطي نداره ولي جالبه خو بخونيد!!!خخخخخخ
اولین سخنرانی فمنیستی در تاریخ:

«پوران‌دخت»، پادشاه ایرانی دوره ساسانی 1400 سال پیش اولین سخن «فمنیستی» ایرانی را بیان کرد. «پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند.
پوران‌دخت در نامه‌ای که به سپاهیانش نوشته بود جمله فمنیستی خود را بیان کرد و خود را در لیست اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قرار داد.
پس از کشتن خسروپرویز به دست پسرش شیرویه در سال 628 م، شیرویه بیش از شش ماه حکومت نکرد و دختر بزرگ خسروپرویز پوران‌دخت به سلطنت نشست.
«محمد باقر وثوقی»، استاد تاریخ باستان دانشگاه تهران درباره پوران‌دخت می‌گوید: «بر خلاف دوره حکومت هخامنشیان که جنسیت اهمیت زیادی نداشت، دوره حکومت ساسانیان دوره تفوق و برتری مرد بر زن بود. در دوران هخامنشیان، سرپرست کارگاه‌های تخت جمشید، بیشتر زن بودند. عده‌ای از زنان دو برابر مردان حقوق می‌گرفتند. این زنان، مهندسان و طراحانی بودند که بهترین و زیباترین هنرها را در تخت جمشید آفریدند. حتی زنان در این دوره جیره زایمان می‌گرفتند. دوره ساسانی کاملا متفاوت از دوره هخامنشیان بود. در امپراطوری ساسانی، زن شخصیت حقوقی نداشت و فرد محسوب نمی‌شد. زن از هر نظر تحت سرپرستی «کتک ختای» یا کدخدای خانواده بود. در چنین شرایطی پوران‌دخت در تیسفون تاج بر سر گذاشت و بدون توجه به جنسیت خود، قدرت را بار دیگر به خاندان از هم پاشیده ساسانی بازگرداند.»
وثوقی، درباره شرایط آن دوران گفت: «البته هنگامی که شیرویه و پسرش اردشیر مردند، مردان و سران ساسانی در مدائن، از میان خاندان شاهی، هیچ مردی را نیافتند که به تخت سلطنت بنشانند پس به ناچار دختر پرویز را به سلطنت نشاندند. شرایط آن زمان نشان می‌دهد که حتی کودکی برای پادشاهی باقی نمانده بود زیرا خاندان‌های حکومتگر به جان هم افتاده و کشت و کشتار بزرگی راه انداخته بودند.»
فردوسی هم در اشعار خود گفته است:
یکی دختری بود پوران بنام چون زن شاه شد کارها گشت خام
پوران‌دخت با تمام آشفتگی‌ها و طرز فکرهایی که درباره زنان در آن زمان رواج داشت تصمیم گرفت تا اوضاع کشور را سر و سامان دهد. نخست یک سال مالیات را بر مردم بخشید. با هراکلیوس، قیصر رم معاهده صلحی امضا کرد.
برگرداندن صلیب مقدس حضرت عیسی به اورشلیم یکی دیگر از اقدامات مهم او بود. به افتخار بازگرداندن این صلیب در بیت‌المقدس جشن باشکوهی گرفته شد. حتی فردوسی که با به سلطنت نشستن زنان مخالف است مجبور شد در اشعارش به اقدامات او اشاره کند.
کسی را که درویش باشد، ز گنج توانگر کنم، تا نماند به رنج
ز کشور کنم دور بدخواه را بر آیین شاهان کنم راه را
پوران‌دخت به معنای دختری با چهره گلگون، نخستین زن ایرانی است که به مقام سلطنت رسید. دوران سلطنت او مصادف بود با اواخر خلافت ابوبکر و اوایل خلافت عمر.
در کتب او زنی عاقل، عادل و نیکو سیرت آورده‌اند که چون شاه شد در میان رعایا عدل را گسترش داد. وی زمانی که سپاهی برای جنگ با اعراب فرستاد در مداین بیمار شد و در همانجا درگذشت.
در دوران آشفتگی دربار ساسانی او تنها حاکمی بود که به مرگ طبیعی درگذشت. زمان حکومت او یک سال و چهار ماه بود. بسیاری معتقدند که اگر پوران‌دخت زمان دیگری به حکومت می‌رسید کفایت و لیاقت بیشتری از خود نشان می‌داد.

فك كردي كم ميارم خخخخخ


4. اینارو معنی کن
Purple freak عجایب بنفش
leather چرم
pottery سفالگري
Robust تنومند
Armadaنيروي درياي
exhume از خاك در اوردن
settle on something حل و فصل در چيزي
recession بحران اقتصادي خخخخخ
puerilism حركت بچه گانه
blitzkrieg حمله رعد اسا
fissure چاك
palliate تسكين دادن
mason بنا
prompt بي درنگ


موصن مواظب باش معنی همه اینارو دارما:D

در مورد اینا توضیح بده
متاماریزم
در حقیقت یک پدیده خطا در رنگرزی می باشد . این پدیده زمانی رخ می دهد که دو شیء در زیر یک منبع نوری همرنگ دیده شوند ولی در زیر منبع نوری دیگر غیرهمرنگ مشاهده شوند . مثلاً دو پارچه در زیر نور لامپ تنگستن سبز تیره و همرنگ به نظر می رسند ولی با بردن آن نمونه ها به زیر منبع نوری خورشید، یکی از پارچه ها کمی متمایل به قهوه ای دیده می شود و دیگری هنوز سبز سیر است
عاشقتم ويكي



اسپکتروفتومتری
روشهای طیف سنجی براساس بر هم کنش تابش الکترومغناطیسی با ماده بنیان گذاری شده است و چون امواج الکترومغناطیس، حاصل کاهش سرعت ذرات با بار الکتریکی است بنابراین توسط ماده جذب شده و سبب افزایش سرعت ذرات می گردد. علاوه بر این انرژی نورانی در بر هم کنش با ماده و جذب آن توسط ماده، باعث برانگیختن ماده به ترازهای انرژی بالاتر می گردد. بنابراین بسته به شدت و قدرت انرژی وارده به ذره با ماده بر هم کنش کرده و پدیده خاصی را سبب می گردد که اساس اندازه گیریهایی نظیر اسپکتروفتومتری را تشکیل می دهد.و می تواند شامل کلیه نواحی طیف الکترومغناطیس از اشعه گاما و ناحیه مریی تا امواج رادیویی باشد. در این رابطه، روشهای جذب، نشر، شکست، پراش (Diffraction) و پلاریزه شدن نور را می توان مورد توجه قرار داد که مهمترین آنها روشهای اسپکتروفتومتری جذبی و نشری و فلورسانس است.

5.
نماز خواندن به زبان عربی رو توضیح بده
دقيقا منظورت از اينكه به زبان عربي تو ضيح بدم يعني چي؟؟ممنون ميشم بگي:gol:

6.
چرا به هنگام شنيدن نام قائم(عج) لازم است برخيزيم؟ تو 5 خط توضیح بده

والا مريم جان من وقتي اسم حضرت مهدي رو ميشنوم بلند نميشم و كسي رو هم نديدم ك بلند بشه!
اما خوب بلند شدن جلو يك نفر به نشانه ادب و بزرگي اون شخص و همچنين نشانه ارادتي ك به شخص مقابل دارن لابد به اون دليله ديگ!:gol:


7.
آثار و عواقب کبر و غرور و راه درمان آن از دیدگاه احادیث و روایات رو بگو:D

عواقب کبر و غرور و راه درمان آن از دیدگاه احادیث و روایات

ريشه‏ يابى تكبر
صفت رذيله تكبر مانند ساير رذايل اخلاقى، ريشه‏ هايى دارد كه بايد آنها را جستجو كرد و دقيقا شناخت، در غير اين صورت ريشه‏كن كردن اين صفت رذيله غير ممكن است.
بعضى از بزرگان مانند مرحوم <فيض كاشانى‏» در <المحجة البيضاء» چهار ريشه براى <تكبر» ذكر كرده است: عجب، كينه، حسد و ريا.
او معتقد است تكبر درونى ريشه ‏اش«عجب‏» - خود بزرگ‏بينى - است، اين خود بزرگ‏بينى سبب می‏شود ...


كه خود را برتر از آنها بداند و بر آنها فخرفروشى كند و ريشه‏هاى ديگرى دارد كه يكى از آنها <كينه‏» است كه نسبت‏به شخص خاصى پيدا مى‏كند و همين امر سبب مى‏شود كه امتيازات واقعى يا پندارى خود را به رخ او بكشد، و ديگر <حسد» است كه سبب بروز اين رذيله اخلاقى مى‏گردد و ديگرى <رياكارى‏» است كه سبب مى‏شود شخص رياكار امتيازات خود را به ديگران ارائه دهد.
اين ريشه‏هاى چهارگانه، ريشه‏هاى اصلى تكبر را تشكيل مى‏دهد.
ولى ظاهر اين است كه ريشه‏ها منحصر به اين چهار صفت نيست، بلكه امور ديگرى نيز مى‏تواند ريشه تكبر گردد.
آثار و نشانه‏ها
بيماريهاى اخلاقى مانند بيماريهاى درونى و جسمانى هميشه همراه با آثارى در برون است همان گونه كه يك بيمارى كبدى علايم مختلفى بر پوست‏بدن، چهره، رنگ چشم، زبان و مانند آن دارد، كسى كه به يك بيمارى سخت اخلاقى گرفتار است آثار و نشانه‏هايش در اعمال و سخنان او ظاهر مى‏شود.
بزرگان اخلاق آثار كبر را به طور مشروح و گسترده شمرده‏اند، اين آثار گاه در چهره ظاهر مى‏شود، مثل اينكه شخص متكبر در برابر اشخاص مختلف چهره در هم مى‏كشد و نگاه‏هاى تحقير آميزى مى‏كند حتى حاضر نيست‏با تمام صورت با افراد روبرو شود.
گاه آثار اين خوى نكوهيده در سخنانش آشكار مى‏گردد، تعبيرهايى كه از خود مى‏كند مبالغه آميز است و پيوسته ضميرهاى جمع در باره خود به كار مى‏برد، حتى تن صداى او نشان مى‏دهد كه آدم مغرور و متكبرى است.
در ميان حرف اين و آن مى‏دود و به كسى اجازه سخن گفتن نمى‏دهد، به سخنان مردم گوش نمى‏دهد ولى انتظار دارد همه به سخنانش گوش فرا دهند، سخنان كوتاه ديگران را طولانى مى‏شمرد و سخنان طولانى و بى محتواى خودش را كوتاه و لازم و واجب مى‏داند!
گاه آثار آن در حركات و اعمال، ظاهر مى‏شود، دوست دارد ديگران در برابر او بايستند و او نشسته باشد، هنگامى كه وارد مجلس مى‏شود همه براى او قيام كنند، ولى او براى كسى قيام نكند!
در حديثى از اميرمؤمنان على(ع) مى‏خوانيم: <من اراد ان ينظر الى رجل من اهل النار فلينظر الى رجل قاعد و بين يديه قوم قيام!; كسى كه مى‏خواهد به يكى از دوزخيان نگاه كند، نگاه به كسى كند كه نشسته است و مردم در برابر او ايستاده‏اند»! (47)
و نيز دوست دارد در كوچه و بازار تنها نباشد و فرد يا گروهى پشت‏سر او حركت كنند.
در حديثى آمده است: <كان رسول الله فى بعض الاوقات يمشى مع الاصحاب فيامرهم بالتقدم و يمشى فى غمارهم!; پيامبر اكرم گاه با يارانش حركت مى‏كرد به آنها دستور مى‏داد بر او تقدم جويند و او در لا به لاى آنها راه مى‏رفت‏»! (48)
دوست دارد كه ديگران به ديدن او آيند بى آنكه او به ديدن ديگران برود، از همنشينى با فقيران و مستمندان و كسانى كه ظاهر نامرتبى دارند پرهيز مى‏كند و اگر گرفتار چنين افرادى شود سعى دارد در نخستين فرصت از كنار آنان برخيزد يا آنها را از خود دور سازد!
دوست دارد هرگز چيزى براى اهل خانه با دست‏خود خريدارى نكند و در خانه كمترين كارى انجام ندهد، زن و فرزند و خدمتكار دست‏به سينه در برابر او براى انجام حوائج‏حاضر باشند و او به آنها فرمان دهد!
گاه آثار تكبر در طرز پوشيدن لباس، مخصوصا لباسهاى گرانقيمتى كه جلب توجه مى‏كند، يا مركب سوارى، خانه و وسايل زندگى، مركز كسب و كار و تجارت و يا حتى طرز لباس و زندگى فرزندان و بستگان و منتسبين به او آشكار مى‏گردد و در همه اين موارد هدفش اين است كه قارون‏وار ثروت خود را به رخ ديگران بكشد و به گمان خود برترى خويش را نسبت‏به سايرين ثابت نمايد.
البته اين سخن بدان معنى نيست كه انسان از پوشيدن لباس خوب خوددارى كند و لباسهاى مندرس و پاره در تن نمايد، بلكه همانطور كه در حديث نبوى وارد شده، عمل نمايد: <كلوا واشربوا والبسوا و تصدقوا فى غير سرف و لامخيلة; بخوريد و بياشاميد و بپوشيد و در راه خدا صدقه دهيد بى آنكه اسراف كنيد يا تكبر و برترى‏جويى نماييد». (49)
كوتاه سخن اينكه ظهور و بروز خوى نكوهيده <تكبر و برترى‏جويى‏» در تمام شؤون زندگى انسان امكان پذير است و ممكن نيست كسى اين صفت رذيله را به صورت شديد يا خفيف داشته باشد و در چهره و سخن و اعمال او ظاهر نگردد.
مفاسد و پيامدهاى تكبر و استكبار
اين خوى زشت - همانگونه كه در سابق اشاره شد - آثار بسيار مخربى در روح و جان و اعتقادات و افكار افراد و نيز در سطح جوامع انسانى دارد، به گونه‏اى كه مى‏توان گفت هيچ بخش از زندگى فردى و اجتماعى از مصايب آن در امان نيست كه به چند قسمت از آن در ذيل اشاره مى‏شود:
1- نخستين مفسده آن كه از همه خطرناك‏تر است آلودگى به شرك و كفر است !
آيا كفر ابليس و انحراف او از مسير توحيد و حتى اعتراض او بر حكمت پروردگار سرچشمه‏اى جز كبر داشت؟
آيا فراعنه و نمرودها و همچنين بسيارى از اقوام سركش كه از پذيرش دعوت انبياى الهى سرباز زدند دليلى جز تكبر داشت؟
تكبر به انسان اجازه نمى‏دهد كه در برابر حق تسليم گردد، چرا كه كبر و غرور حجاب سنگينى در برابر چشم انسان مى‏افكند و او را از ديدن چهره زيباى حق محروم مى‏كند، بلكه گاهى فرشته حق را به صورت هيولاى وحشتناك مى‏بيند! و اين بالاترين ضرر و زيان تكبر است.
شايد به همين دليل است كه در حديثى مى‏خوانيم كه راوى از امام صادق(ع) در باره كمترين درجه <الحاد» سؤال كرد، امام(ع) فرمود: <ان الكبر ادناه!; كمترين درجه كفر و الحاد، تكبر است‏»! (50)
2- محروم شدن از علم و دانش
يكى ديگر از پيامدهاى شوم كبر است، زيرا انسان وقتى به حقيقت علم و دانش مى‏رسد كه آن را در هر جا و نزد هر كس ببيند همچون گوهر گمشده‏اى بربايد، حال آنكه اشخاص متكبر به آسانى حاضر نمى‏شوند بهترين علوم و دانشها و برترين و والاترين حكمت‏ها را از افراد همرديف و يا زير دست‏خود بپذيرند.
آنها علوم و دانشهايى را قبول دارند كه از فكر خودشان بجوشد در حالى كه صفت كبر و غرور اجازه نمى‏دهد مطلب مهمى از كبر آنان بجوشد، به همين دليل در حديث معروف <هشام بن حكم‏» از امام كاظم(ع) مى‏خوانيم: <ان الزرع ينبت فى السهل و لاينبت فى الصفا فكذلك الحكمة تعمر فى قلب المتواضع و لاتعمر فى قلب المتكبر الجبار، لان الله جعل التواضع آلة العقل و جعل التكبر من آلة الجهل!; زراعت در زمينهاى نرم و هموار مى‏رويد و روى سنگهاى سخت هرگز رويش ندارد، همين گونه دانش و حكمت در قلب انسان متواضع رويش دارد، و قلب متكبر جبار هرگز آباد نمى‏گردد; زيرا خداوند تواضع را وسيله عقل و تكبر را از ابزار جهل قرار داده است‏»! (51)
3- تكبر سرچشمه اصلى بسيارى از گناهان است
گاه در حالات افراد حسود، حريص، بدزبان و آلوده به انواع گناهان دقت مى‏كنيم مى‏بينيم سرچشمه همه اين رذايل را در وجود آنها تكبر تشكيل مى‏دهد.
آنها هيچگاه مايل نيستند كسى را برتر از خود ببينند به همين دليل هر گاه نعمت و موهبت و موفقيتى نصيب ديگران شود، به آنها حسد مى‏ورزند.
آنها براى تحكيم پايه‏هاى برترى‏جويى خود حريص در جمع‏آورى مالند.
آنها براى اظهار برترى بر ديگران به خود اجاز مى‏دهند كه سايرين را تحقير كنند و با هتك و توهين و صب و دشنام، زبان خود را آلوده سازند و به اين وسيله آتش درونى خود را فرو نشانده و خويش را اشباع كنند.
در حديثى از اميرمؤمنان على(ع) مى‏خوانيم كه فرمود: <الحرص و الكبر و الحسد دواع الى تقحم فى الذنوب; حرص و تكبر و حسد سبب مى‏شود كه انسان در انواع گناهان فرو رود». (52)
در حديث ديگرى از آن حضرت(ع) مى‏خوانيم: <التكبر يظهر الرذيلة; تكبر رذايل اخلاقى را ظاهر مى‏سازد». (53)
4- تكبر مايه تنفر و پراكندگى مردم است
از بلاهاى مهمى كه بر سر متكبران وارد مى‏شود انزواى اجتماعى و پراكندگى مردم از اطراف آنهاست، چرا كه شرف هيچ انسانى اجازه نمى‏دهد تسليم برترى‏جوييهاى افراد متكبر و مغرور شود، به همين دليل به زودى حتى نزديك‏ترين دوستان و بستگان از آنها فاصله مى‏گيرند و اگر به حكم الزامهاى اجتماعى مجبور باشند با آنان زندگى كنند، در دل از آنان متنفرند!
در حديثى از امام اميرالمؤمنين(ع) مى‏خوانيم: <من تكبر على الناس ذل; كسى كه فخرفروشى كند، ذليل مى‏شود». (54)
در حديث ديگرى از امام صادق(ع) مى‏خوانيم كه از رسول خدا(ص) فرمود: <امقت الناس المتكبر; منفورترين مردم، متكبر است‏». (55)
در حديث ديگرى از على(ع) آمده است: <ثمرة الكبر المسبة; ميوه درخت تكبر بدگويى مردم است‏». (56)
اين تعبير كه در حديثى از اميرمؤمنان(ع) رسيده است نيز بسيار عبرت انگيز است: <ليس للمتكبر صديق; براى متكبر دوستى باقى نمى‏ماند»! (57)
در حديث ديگرى فرمود: <ما اجتلب المقت‏بمثل الكبر; چيزى مانند تكبر خشم مردم را برنمى‏انگيزد»! (58)
5- تكبر سبب از دست دادن امكانات زندگى است
انسان در صورتى در زندگى موفق خواهد بود كه بتواند همكارى ديگران را جلب كند، افراد منزوى كه تلاشهاى آنها تنها جنبه فردى دارد يا شكست مى‏خورند و يا موفقيت ناچيزى نصيبشان مى‏شود و از آنجا كه تكبر انسان را به انزوا مى‏كشاند طبعا موفقيت او را در صحنه زندگى ناچيز مى‏كند.
در حديثى از امام اميرمؤمنان على(ع) مى‏خوانيم: <بكثرة التكبر يكون التلف; فزونى تكبر مايه اتلاف(اسباب موفقيت) است‏». (59)
اين سخن را به گونه ديگرى نيز مى‏توان تفسير كرد و آن اينكه بسيارى از جنگها و خونريزى‏ها و ويرانى‏ها از تكبر و استكبار سرچشمه مى‏گيرد، گروهى خودخواه زمام امور كشورهاى جهان را به دست مى‏گيرند و هر يك مى‏خواهد بر ديگران برترى‏جويى كند و همين امر سبب درگيرى ميان آنان مى‏گردد، خونهاى بى گناهان در اين راه ريخته مى‏شود و خانه‏ها ويران مى‏گردد.
گاه تكبر به صورت گروهى ظاهر مى‏شود و نژاد خود را برتر از نژادهاى ديگر مى‏پندارد و همين برترى‏جويى نژادى يكى از اسباب مهم جنگها در طول تاريخ بوده است.
برترى‏جويى نژاد ژرمن يكى از علل عمده بروز جنگهاى جهانى بود كه ميليونها كشته و مجروح و ميلياردها ميليارد، زيان و ضرر به جاى گذاشت.
كوتاه سخن اينكه: اگر ضايعات تكبر را در روح و جسم انسان و در زندگى فردى و اجتماعى او مورد بررسى قرار دهيم خواهيم ديد كه هيچ صفتى از صفات ذميمه، تا اين حد ويرانگر نبوده و پيامدهاى شوم نداشته است.
درمان تكبر
بزرگان اخلاق در باره راه درمان تكبر، بحثهاى بسيار مشروح دارند كه غالب آنها بر اين محور دور مى‏زند كه راه درمان تكبر، دو راه است: راه <علمى‏» و راه <عملى‏».
اما راه علمى، به اين صورت است كه افراد متكبر در باره خود بينديشند كه كيستند و چيستند؟ و كجا بودند؟ و به كجا مى‏روند؟ و سرانجام كار آنها چه خواهد شد؟
و نيز در باره عظمت‏خداوند بينديشند و خود را در برابر ذات بى مثال او ببينند.
تاريخ سراسر عبرت جهان را بررسى كنند، در باره سرنوشت فرعونها و نمرودها و كسراها و خاقانها و قيصرها و سرانجام كار هريك كمى مطالعه كنند تا بدانند پيروزى‏هاى زودگذر جهان چيزى نيست كه بتوان بر آن تكيه كرد و آن را نشانه بزرگى شمرد.
انسانى كه در آغاز، نظفه بى ارزشى بوده و در پايان مردار گنديده‏اى مى‏شود و چند روزى كه در ميان اين دو زندگى مى‏كند، چيزى نيست كه به خاطر آن مغرور شود و فخرفروشى نمايد.
در ابتداى تولد نوزادى بسيار ضعيف و ناتوان است كه قدرت بر كمترين كارى ندارد و حتى نمى‏تواند آب دهانش را به كمك لبها حفظ كند و در دوران پيرى چنان ضعيف و ناتوان مى‏شود كه اگر دست و پاى سالمى داشته باشد براى پيمودن راه كوتاهى چندين بار بايد بنشيند و نفس تازه كند و برخيزد و با قامت‏خميده عصازنان بقيه راه را طى كند و اگر دست و پاى سالم نداشته باشد يا گرفتار عوارض پيرى كه براى غالب اشخاص پيش مى‏آيد بشود بايد او را به وسيله چرخ به اين طرف و آن طرف ببرند!
در حديثى از امام باقر(ع) مى‏خوانيم: <عجبا للمختال الفخور و انما خلق من نطفة ثم يعود جيفة و هو فيما بين ذلك لايدرى ما يصنع به; از متكبر فخرفروش در شگفتم! او در آغاز از نطفه بى ارزشى آفريده شده و در پايان كار مردار گنديده‏اى خواهد بود و در اين ميان نمى‏داند به چه سرنوشتى گرفتار مى‏شود و با او چه مى‏كنند». (60)
اگر سرى به بيمارستانها بزنيم و افراد نيرومند و قوى پيكرى را كه بر اثر يك حادثه يا يك بيمارى به روى تخت‏بيمارستان افتاده‏اند و قدرت بر حركت ندارند مشاهده كنيم مى‏دانيم قوت و قدرت جسمانى چيزى نيست كه انسان به آن فخر كند.
اگر به ثروتمندان معروفى كه با دگرگونى مختصر در وضع اقتصادى دنيا گرفتار ورشكستگى عظيم شده و بر خاك سياه نشسته‏اند بنگريم خواهيم ديد ثروت نيز چيزى نيست كه انسان بر آن تكيه كند و به آن فخر نمايد.
و اگر به قدرتمندان بزرگى بنگريم كه با دگرگونيهاى وضع سياسى در چند روز به كلى از قدرت سقوط كردند يا پشت ميله‏هاى زندان قرار گرفتند، يا اعدام شدند، خواهيم دانست كه قدرت ظاهرى نيز قابل اعتماد نيست.
پس انسان به چه چيزش مى‏نازد؟ و به چه چيز افتخار مى‏كند؟ و بر ديگران فخرفروشى مى‏كند؟!
در حديثى از امام زين العابدين‏7 آمده است كه <ميان سلمان فارسى و مرد خودخواه و متكبرى خصومت و سخنى واقع شد آن مرد به سلمان گفت تو كيستى؟(و چه كاره‏اى؟!) سلمان گفت: اما آغاز من و تو هر دو نطفه كثيفى بوده و پايان كار من و تو مردار گنديده‏اى است، هنگامى كه روز قيامت‏شود و ترازوهاى سنجش برقرار گردد هر كس ترازوى عملش سنگين باشد كريم و با شخصيت و بزرگوار است و هر كس ترازوى عملش سبك باشد پست و بى مقدار است‏»! (61)
كوتاه سخن اينكه انسان هرگاه در اين گونه امور بيشتر بينديشد از مركب كبر و غرور پياده مى‏شود.
و اما درمان تكبر از طريق عملى به اين طريق حاصل مى‏شود كه سعى كند اعمال متواضعان را انجام دهد تا اين فضيلت اخلاقى در اعماق وجود او ريشه بدواند، در برابر خداوند و خلق او تواضع كند، سر به سجده و بر روى خاك نهد و لااله الا الله حقا حقا سجدت لك تعبدا و رقا لا مستنكفا و لامستكبرا و مانند اين جمله‏ها را تكرار كند.
لباس ساده بپوشد، غذاى ساده بخورد، با خادمان يا كارگرانش بر سر يك سفره بنشيند، در سلام كردن بر ديگران تقدم جويد، صدر مجلس ننشيند و در راه رفتن بر ديگران پيشى نگيرد.
با كوچك و بزرگ گرم بگيرد و از همنشينى با افراد متكبر و مغرور بپرهيزد و در عمل امتيازى براى خود بر ديگران قائل نشود، خلاصه آنچه را نشانه تواضع يا از مظاهر آن است در عمل و سخن به كار بندد و سعى كند حالت و عادت و سپس ملكه او گردد.
در حالات پيامبر اسلام(ص) آمده است كه روى زمين مى‏نشست و غذا ى‏خورد و مى‏فرمود: <انما انا عبد آكل كما ياكل العبد; من بنده‏اى هستم مانند غلامان غذا مى‏خوردم‏». (62)
غالبا اين حديث معروف را در باره على(ع) شنيده‏ايم كه روزى دو پيراهن خريد يكى به چهار درهم و ديگرى به سه درهم، سپس به غلامش قنبر فرمود: يكى از اين دو را انتخاب كن، قنبر پيراهن چهار درهمى را انتخاب كرد و امام پيراهن سه درهمى را پوشيد. (63)
در خطبه 160 نهج البلاغه آمده است كه امام(ع) در باره پيامبر اكرم(ص) چنين مى‏فرمايد: <و لقد كان ياكل على الارض و يجلس جلسة العبد و يخصف بيده نعله، و يرقع بيده ثوبه و يركب الحمار العارى و يردف خلفه; پيامبر اكرم(ص) روى زمين(بدون فرش) مى‏نشست و غذا مى‏خورد و با تواضع همچون بردگان جلوس مى‏كرد و با دست‏خود كفش خويش را وصله مى‏كرد و بر مركب برهنه سوار مى‏شد و حتى كسى را پشت‏سر خويش سوار مى‏كرد».
البته با تغيير شرايط زمان بسيارى از اين امور، امروز معمول نيست و انجام آن توصيه نمى‏شود، هدف اين است‏با مطالعه حالات پيشوايان بزرگ و توجه به مقام والاى تواضع آنها درس بگيريم و كبر و غرور را از خود دور سازيم.
اينها همه از يك سو و از سوى ديگر:
از آنجا كه تكبر اسباب و عللى دارد كه در سابق به هفت قسمت از اسباب آن اشاره شد بزرگان اخلاق براى از ميان بردن هريك از اين اسباب هفتگانه تمهيداتى ارائه كرده‏اند كه بسيار قابل توجه است، از جمله:
آنها كه به خاطر نسب خود بر ديگران فخر مى‏فروشند بايد در اين حقيقت‏بينديشند كه اولا افتخار به كمالات ديگران عين جهالت است و اگر پدر كسى فاضل بوده، ولى خودش بى بهره است، از علم پدر حاصلى ندارد و ارزشى براى او ايجاد نخواهد شد و ثانيا اگر نيك بينديشد، پدر او نطفه است و جد اعلايش خاك و اينها امورى نيستند كه انسان به سبب آنها افتخار كند و براى خود امتيازى قائل باشد.
در حديثى آمده است كه لقمان حكيم به فرزندش گفت: <يا بنى ويل لمن تجبر و تكبر، كيف يتعظم من خلق من طين، و الى طين يعود؟ لايدرى الى ماذا يصير؟ الى الجنة فقد فاز او الى النار فقد خسر خسرانا مبينا!; واى بر كسى كه تكبر و برترى‏جويى مى‏كند، چگونه خود را بزرگ مى‏پندارد كسى كه از خاك آفريد شده و به خاك برمى‏گردد؟ نمى‏داند به كجا مى‏رود؟ به سوى بهشت تا رستگار باشد يا به سوى دوزخ تا گرفتار خسران آشكارى گردد»!
اما كسانى كه به خاطر جمال و زيبايى گرفتار كبر و غرور مى‏شوند بايد در اين معنى بينديشند كه با يك بيمارى، مخصوصا بيماريهاى پوستى، تمام اين جمال و زيبايى بر باد مى‏رود و اگر بيماريها آن را بر باد ندهد چند روزى كه گذشت گرد و غبار پيرى بر سر و صورتش مى‏نشيند و آن جوان زيباى راست قامت ديروز به پيرمرد خميده ناتوانى كه صورتش پر از چين و چروك پيرى است مبدل مى‏شود! چيزى كه به اين سرعت قابل زوال است چگونه مى‏تواند سبب غرور و برترى‏جويى بر ديگران شود؟
و اگر سبب تكبر او قوت و قدرت جسمانى است‏بايد فراموش نكند كه گاه با يك عارضه كوچك قلبى يا مغزى تمام يا قسمتى از بدن فلج مى‏شود و به كلى از كار مى‏افتد، به گونه‏اى كه نتواند حتى مگسى را از خود دور كند؟ اگر خار و يا سوزنى به پاى او رود و نتواند آن را بيرون بياورد پيوسته معذب است.
اما آنها كه به سبب ثروت و فزونى اموال و كثرت ياران و انصار گرفتار غرور و تكبر مى‏شوند اولا بايد به اين نكته توجه كنند كه اينها امورى است از بيرون وجود انسان و چيزى كه بيرون وجود انسان است نمى‏تواند مايه مباهات او گردد، چگونه انسان داراى شخصيت، به اسب و استر، اتومبيل و خانه‏اش افتخار مى‏كند؟ و چگونه شرف و شخصيت‏خود را در اين امور مى‏پندارد؟ امورى كه مى‏تواند در دست پست‏ترين خلق خدا نيز باشد، امورى كه بسيارى از آنها را دزدان به آسانى مى‏ربايند. چه بى ارزش است‏شرفى كه دزد آن را مى‏ربايد و صاحبش را فاقد آن مى‏كند!
از اين گذشته همه مى‏دانيم اموال و ثروت‏هاى دنيوى دائما دست‏به دست مى‏گردد، ثروتمندان بزرگ روزى فقير مى‏شوند و كاخ نشينان، خاك نشين مى‏گردند.
چيزى كه اين قدر ناپايدار و قرار است چگونه ممكن است اين همه مايه غرور و غفلت گردد.
اگر سبب كبر و غرور او علم و دانش فراوان است كه متاسفانه از بدترين آفات نفسانى است و به همين نسبت درمانش سخت‏تر و پيچيده‏تر است‏به خصوص اينكه در فضيلت علم آن قدر آيات و روايات وارد شده كه مطالعه آنها ممكن است انسان را گرفتار كبر و غرور كند، بايد عالمان بينديشند كه قرآن مجيد در آيه 5 سوره جمعه عالمان بى عمل را به خزانى تشبيه كرده كه بارى از كتاب بر پشت دارند و نيز بينديشند كه شخص عالم به همان نسبت كه بر ديگران برترى علمى دارد مسؤوليتش سنگين‏تر است، ممكن است‏خداوند از هفتاد گناه جاهل بگذرد پيش از آنكه از يك گناه عالم بگذرد.
نبايد فراموش كنند كه حساب آنها در قيامت از ديگران بسيار مشكل‏تر است، با اين حال چگونه مى‏توانند به ديگران فخرفروشى كنند؟!
و سر انجام اگر سرچشمه تكبر انواع عبادت و طاعات الهى است كه انسان متكبر انجام داده بايد به اين واقعيت‏بينديشد كه خداوند تنها عبادتى را مى‏پذيرد كه از هرگونه عجب و كبر پاك باشد و به يقين گناهكاران نادم و پشيمان به نجات نزديكترند تا عابدان مغرور!
بخصوص اينكه از نشانه‏هاى قبولى عبادت اين است كه انسان خود را كوچك و حقير و بى مقدار بداند و اگر تمام عبادت جن و انس را انجام دهد باز از خوف خدا غافل نشود.
پاورقی:
26- كنزالعمال، حديث 7734.
27- نهج البلاغه، خطبه 192(خطبه قاصعه).
28- غررالحكم،2609.
29- بحار الانوار، جلد 75، صفحه‏186.
30- اصول كافى، جلد 2، صفحه‏289، حديث 1.
31- اصول كافى، جلد 2، صفحه 310.
32- غررالحكم، 2898.
33- بحار الانوار، جلد 70، صفحه 234.
34- نهج البلاغه، كلمات قصار،419.
35- نازعات، 24.
36- قصص، 38.
37- حجر،33.
38- اعراف، 12.
39- مؤمنون،47.
40- همان سوره، 34.
41- فرقان، 21.
42- اقتباس از المحجة البيضاء، جلد3، صفحه‏269.
43- المحجة البيضاء، جلد6، صفحه 240.
44- المحجة البيضاء، جلد6، صفحه‏243.
45- قصص،79.
46- براى توضيح بيشتر و براى اطلاع از وضع قارون، به جلد 18 تفسير نمونه ذيل آيات بالا مراجعه نماييد.
47- بحار الانوار، جلد 70، صفحه‏206، چاپ آخوندى.
48- مسند الفردوس ديلمى، مطابق نقل المحجة البيضاء، جلد6، صفحه‏247.
49- سنن ابن ماجه، شماره حديث 3605.
50- اصول كافى، جلد 2، صفحه‏309(باب الكبر، حديث 1).
51- بحار الانوار، جلد 1، صفحه‏153.
52- نهج البلاغه، حكمت 371.
53- غررالحكم، حديث‏523.
54- بحار الانوار، جلد 74، صفحه 235.
55- همان، جلد 70، صفحه 231.
56- غررالحكم، حديث 4614.
57- همان مدرك، حديث 7162.
58- همان مدرك، حديث‏7167.
59- غررالحكم، حديث‏7169.
60- بحار الانوار، جلد 70، صفحه‏229.
61- بحار الانوار، جلد 70، صفحه 231 (حديث 24).
62- محجة البيضاء، جلد6، صفحه‏256.
63- بحار الانوار، جلد76، صفحه 310.

منبع : کتاب اخلاق در قرآن ایت الله مکارم شیرازی
کتاب خانه اسلامی مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
حوض کوثر
التماس دعا
اينم اثار و عقبوتش!!
:D


خسته نباشی پسر:D مونده نباشي دختر:D

اوه خدا بگم چيكارت نكنه مريم!!:D
 

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادم ك مهربون باشه همينه ديگ خخخخخ :ديييييييييي

ادم ك مهربون باشه همينه ديگ خخخخخ :ديييييييييي

موصحن؟! :huh: هاع؟:D

جزغوله شدی یا نع؟!
نع:D

بریم سراغ سوال اول. از اینکه تاپیک ازدواجت رو زدم چه حسی داشتی؟!
صادقانه بگو. ناراحت نمیشم:D
صادقانه بگم؟؟:surprised:
اولش ك گفتي زدي باور نكردم!!
بعد ك رفتم ديدمش اول كلي خنديدم و بعد گفتم خدايا اين چقده بيكاره خخخخ:D
ولي خو راستش احساس خاصي نداشتم اما تو اون تاپيك پست ندادم چون دوستش نداشتم;) اما از شوخي تو ناراحت هم نشدم! همون قضيه خوش باشيد و شاد باشيد:D

سوال دوم. چرا بچه ها این همه سوال کپی کردن؟! و تو چرا جواب میدی و اصلا چرا قبول کردی بشینی روی صندلی داغ؟!

نميدونم والا چرا به خون من اين همه تشنه هستن خخخ لابد واس اينه ك بس ك دوسم دارن
:D
منم مجبورم ديگ الان سايه مديريت قوي شوكت زنگ تفريحو رو سرم ميبينم مجبورم خخخ
:D
راستش خومم دوس داشتم بشينم ببينم چه چيزي جالبي دارم ك بچه ها بيان بپرسن
سوال سوم. چرا دوست دارم اذیتت کنم؟!
نميدونم والا اين از خباثت تويه يا از مظلوميت بيش از اندازه من :ا
:D

سوال چهارم. چرا باید حتما 5 تا سوال بنویسم؟! خوابم میاد عاخه! :|
هوم اره خو حميد ميگه بايد 5 تا باشه!! والا با اين قانوناش!!
:D

واقعن خسته نباشید موصحن! :gol: مرسي روسا
:D
مرسي دختر همساده ك امدي:D
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
سلام داداش محسن گل گلاب
من اومدم :D
یه خسته نباشی ویجههههه :gol:

1. برام توی یه سطر محسن رو تعریف میکنی (کار ندارم قبلا گفتی .. میخوام این یه سطرت برای من باشه :smile:)

2.حالا یه سوتی باحال تعریف کن :d

3. سه تا از بهترین دخترایی که توی این باشگاه دیدی بگو .. (حتما سه نفر رو باید نام ببری .. حتما حتما :D )

4. بزار یکم سوال فکری بپرسم .. (فقط نظر شخصیتو بگو .. کار با نظرات بقیه ندارم :smile:)
خب یه دنیا ساخته شد .. آدمهایی آفریده شد .. زندگی برقرار شد ..

الف : بنظر تو اصلا چرا باید چنین روندی انجام بشه و اصلا ما برای چی آفریده شده اییم ؟!!
ب : زندگی رو چی تعریف میکنی ؟!!
ج: هدفت در این زندگی که تعریف کردی چی هست ؟!!
د: بنظرت چیکار باید بکنیم که در آخر کار پشیمون نشیم ؟!!

ه: بنظر تو اصلا همه اینا راست هست؟ .. یعنی اصلا بنظرت دنیایی وجود داره ؟.. یعنی ما واقعا هستیم یا توهم زدیم و همه چیز جز خوابی نیست ؟؟ میخوام دلیل شخصی برام بیار .. و بری بالاتر از منطق و احساس؟؟ (این سوال رو دوس داشتی جواب نده .. ولی اگر جواب دادی میخوام بترکونیش:D)


5. از چه تیپ شخصیتی خوشت میاد ؟!! (هم ظاهری بگو و هم باطنی .. هم زنشو بگو و هم مردشو .. و اگر مشابهش توی باشگاه هست بگو)


6.پررنگ ترین چیزی که میتونه تو رو نجات ابدی ببخشه .. بنظرت چیه ؟!! چقدر اونو میشناسی ؟!! چقدر دوست داری بشناسیش ؟!! چقدر همت میکنی که بشناسیش ؟!!اصلا اگر بشناسیش فکر میکنی چیکار کنی ؟!!

7.دوست داری لحظات (خوب و بد) رو جستجو کنی ؟!! اگه آره , دوست داری با چه کفشی توی اونا قدم بزنی ؟!!:smile:


8.اگر یه خانواده داشته باشی که جوونت براشون بره و استعداد خوبی داشته باشی طوری که همه بهت پیشنهاد ادامه تحصیل بدن .. اونوقت حاضری خانواده رو ترک کنی و بری خارج ادامه تحصیل بدی ؟؟ چرا ؟؟ (خانوادت فقط ایران زندگی میکنن و اگر بری باید تنها بری .. خانواده هم میشه راضی کنی که بزارن بری .. یعنی میخوام ببینم بین دلت و استعدادت کدوم رو انتخاب میکنی:))


9.دوتا از کارهایی که واقعا از ته دل دوست داری انجامش بدی چی هست ؟!! و یک استعدادی که بنظرت بهترین استعدادت هست ؟!!


10.این دکلمه رو توی صندلی داغم برام گذاشتن .. وقتی گوشش میدم یه حس خوبی پیدا میکنم .. دوست دارم تو هم گوشش کنی و اگر دوست داشتی حست رو هم در حین شنیدنش برام بنویسی .. اینجا کلیک کن

پیش پیش ممنون



اگر دوتا از ایرادهای منو هم بگی یه سفر میزارم با کشتیم به هر جا خواستی بری
امضا ناخدا ویکی





 
آخرین ویرایش:

nafis...

مدیر بازنشسته
سلام علیکم جمیعا

خوبی نَه نٍه؟!

1-چی شد که به من علاقه مند شدی و دوست من شدی؟! چی شد که یهویی به من پیام دادی؟! یادت هست اولین بارو ! من یادم هست! نمیدونم چرا ! اگه یادت نیست بگو تا یادت بیارم!:surprised:
2-از بین بچه های باشگاه یک پسر و یک دختر ور نام ببر که واقعا دوسشون دارند از نظر اخلاقی(کلیشه ای نگو همه، فقط نام دو شخص رو اعلام کردند) :surprised:
3-مخاطب خاص داری:eek::redface:(دروغ بگی سر پل صراط جلوتو میگیرم)
4-از خاطره اولین روزه باشگاهت رو برام بگو قشنگ وزیبا توصیف کرد:surprised:

5-اولین دوستت تو باشگاه کی هست؟!:surprised:
نظرت رو زیبا درباره دستیارای زیر بیان نمایید با رسم شکل:surprised:(8مورد دستیار دیگه یه این موارد اضافه نمایید با توضیخات کافی)
من
زهرا
رسا
شقا
امیرکچل

6- کسی از بچه ها هست که رفته باشه از باشگاه و دلت هواشو کرده است، نام ببرید:surprised:

7- موقع هایی که دلت میگیره چی کار میکنی
8- تو یه جمله یه توصیف قشنگ از خدا رو برام بگو

شاید اومدم دوباره:|
فقط جوابمو دادی برام لینکشو بذار
:redface:
یه دونه ای:gol:
 
آخرین ویرایش:

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرخ شدیا نه خيرم سفيدم من:d
1-این ضرب المثلارو یه جور دیگ کامل کن.
با یه گل...... با يك گل ملت نميرن خاستگاري!!
جوجرو ...... جوجه رو هر وقت از قفس بگيري تازس:D
هرک بامش بیش.... هر كه بامش بيش ايزوگام مصرفيش بيشتر:D
در دیزی بازه.... در ديزي بازه خو مام يه لقمه ميخوريم خو:D
دیگ ب دیگ میگه.... ديگ به ديگ ميگه قابلمه:D
2-این سوالو بالا پیچوندی.خصوصیات بد خودتو بگو:d من بس ك خوبم اصن خصوصيت بد ندارم!! خخخ
سوالت تكراريه ولي بازم ميگم من وقتي ناراحت يا گرفته باشم غير قابل تحمل ميشم
:gol:

3-به زبان انگیلیسی در 5خط باشگاه و با ادمینو توصیف کن.5خطم ترجمه باید بنویسی:d
The club is a place for people.
Who are seeking knowledge.
And a very lovely place.
Site administrators also are human personality.
But sometimes the message does not read out


.Khkhkhkhkhkhkhkhkhkhkhkhkh


باشگاه یك جای مناسب واسه كسانی است.
كه به دنبال علم میگردند.
و یك جای خیلی دوست داشتنی است.
ادمین سایت هم انسان با شخصیتی هستند.
ولی گاهی اوقات پیام خصوصی ها رو مطالعه نمیكند. خخخخخخخخخخخخخ
:d
-بتن ریزی در هوای سرد باید در چ دمایی انجام بشه؟ + پنج نوشته اينجا:ا
ولي خو ما تو تابستون بتن ريزي ميكنيم چ كاريه خو:D

5سبکای معماریو همرو نام ببر در مورد هرکدوم دوخط توضیح بده با ذکر دو مثال از بناهای شاخص بلد نیستم نداریم:d
- سبک خراسانی:
با طلوع اسلام ساخت بناهای مذهبی به خصوص مساجدآغاز گردید. سبک خراسانی اولین سبک معماری اسلامی بوده، چون اولین بناها در خراسان ایجاد شده، لذا به سبک خراسانی معروف است. این سبک در قرون اولین (1 تا 4 هجری) رایج بوده و تحت تأثیر پلان و نقشه مساجد عربی با ساختمانی ایرانی (پارتی) با فضای ساده (فاقد تزئینات) بنا احداث شده اند.


- سبک رازی:

تغییرات اسلوب معماری روندی تدریجی و آرام دارد،آغاز تغییرات در اسلوب خراسانی و نزدیک شدن آن به سبک رازی از دوره ی آل زیار وسامانیان صورت پذیرفته است. سبک رازی دومین سبک معماری پس از اسلام در ایران می باشد. که اوج آن در دوره ی سلجوقی بوده است. چون اولین بناها در شهر ری (راز) احداث گردیده، به سبک رازی معروف است. از مهمترین تغییرات این سبک حذف فضای شبستانی و ستون های آن و احداث ایوان، گنبد با پلان چهار ایوانی می باشد.

- سبک آذری:
با ورود مغولان (ایلخانی) این شیوه معماری آغاز گردید و تا زمان صفویه ادامه داشته است. چون اولین بناها درتبریز احداث گردید به سبک آذری معروف است. دوره ی حکومت غازان خان را آغاز سبک آذری می دانند.


- سبک اصفهانی:
به شیوه ی معماری دوره ی صفویه، سبک اصفهانی اطلاق می شود. چون اولین بنادر شهرهای اصفهان ساخته شده و به سبک اصفهانی معروف است. دوره ی حکومت شاه عباس را عصر طلایی سبک اصفهانی می دانند.










فعلن اینارو جواب بده تابعد

من معماري خوندم ؟؟:d
 
آخرین ویرایش:

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز
میبینم ک رنگ و روت پریده رنگ و روم سر جاشه!!:d
1-نام کاربری قبلیت چی بود؟چرا عوضش کردی؟ اسم خودم بود و دوس داشتم عوضش كنم خخخخخخخ دوس نداشتم اسممو كسي بدونه
2-*گاتر* چیه توضیح بده مفصل:d
گاتر (gutter) : جوی ، آبرو ، ناودان و فاضلاب معنی شده است. معمولاً‌ به كانال آبی كه دور استخر ،‌ زیر دوش ها ،‌ دور جكوزی و ... كار می شود ، گاتر می گویند.
3-از ترکیب اون رنگای مدادرنگی پروفت چ رنگی ب دست میاد؟
رنگ ابي و قرمزش ميشه بنفش:D
اصن دقت كن نگاه همه رنگ ها رو ك تركيب كني دسته اخر رنگ سياهو ك اضافه كني همش سياه ميشه خخخخ
4-یه شعر در وصف خودت بگو.یه شعر در وصف سمیه.یه شعر در وصف من.یه شعرم بگو ک توش اسم 5تا از دوستات باشه:dمثل هم نباشه.بپیچونی خودت میدونی با حمیت:d
دختري (سميه ) دارم شاه نداره از خوشگلي تا نداره خخخخ

جان مریم چشماتو وا کن ، منو صدا کن

شد هوا سپید ، در اومد خورشید

وقت اون رسید که بریم به صحرا

آی نازنین مریم


تو اي ناصر می آیی،همراه عطار
به سمت بوستاني رهسپار
دستانت در دستان سپیده و رزا
اینجا که من هستم
بهنام انتظار تو را میکشد
و تنها تو را میستاید
خدايا منو ببخش
:D




5-یه نقاشی بکش از هرچی خواستی بزار ببینیم.زیر برگت با مدادت اسمتو بنویس)محض احتیاط ک سرچ نکنی کپی کنی:)d
اسكنر ندارم من خو الان!!:surprised:ساعت 1 نصف شب :ا
اگ دوست داشتيد بعدا يه نقاشي ميذارم اينجا! :redface:
6-وقتی عصبانی میشی چ شکلی میشی؟چرا من فک میکنم ک یه وقتایی حرصت در میاد ولی ب روی خودت نمیاری؟:huh:
عصباني ك ميشم شكل خاصي نميشم فقط سكوت مميكنم همين
هوم خو من خيلي چيزا رو به روي خودم نميارم خخخخ نه تو حرص منو در نياوردي
:D
7-اسم همه بازیکنای بارسلونارو با یکی یه دونه عکس از هرکدوم برامون بزار:d
والدز! پپيكه پويول. الوز.البا. ژاوي.اينيستا. بوسكتس.ويا. سانچز. پدرو

عاشق خلاقيت خودمم:D



8-با لهجه نیشابوری عیدو ب من تبریک بگو.
عيد شوما مبارك:d
9-کدوم ماه از سالو خیلی دوست داری؟چرا؟چطوری شد ک اینجوری شد؟
والا همشون يه جورن ولي ارديبهشت و تير خيلي دوس دارم ارديبهشت به خاطر هواش و تير هم همينجوري:d
10-پس کی برای من و سمیه مامان میگیری؟:biggrin:

همه سوالارو ج میدی.بپیچونی با حمید میایم سراغت.:d

نپيچوندم خو:d
ممنونم اوا .....نه مريم جان
 

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب مصن 25 من شروع ميكنم.ايشالله جزغاله شى :Dبرى پى كارت:p
سلام قاصدك خوبي؟ مرسي خوب كردي ك امدي
:D
1.دلت ميخواد اسم واقعى كى رو تو باشگاه بدونى؟ هوم؟ اسم واقعيه پيرجو رو خخخ
:D
2.آى كيو ات چند درصده؟ زياده!! تست نكردم ولي خيليه خخ
:D
3.چقدر مذهبى اى؟ نگاه سوالت كليه خيلي اما مذهبي نيستم خيلي !! منظورم خيلي سخت گير نيستم اما يه سري اعتقادات دارم ك هيچ وقت ازشون چشم نميپوشم
:gol:
4.كى گريه كردى؟ چند وقت پيش
:gol:
5.نظرت درباره مشتق چيه؟چقدر تو زندگيت تاثير داشته؟ مشتق رياضيشون اينا؟؟ هيچي!! كو وايستا فك كنم ...ممممم ... اره هيچي!!
:D

مرسي قاصدك جان:gol:
 

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز
- چرا همه میگن دستت روئه؟ وقتی دستت رو میشه دقیقا چجوری میشه؟ هنوز نتيجه تحقيقات مشخص نشده!!اما فك كنم دستت رو بشه واسه بقيه دقيقا جور خاصي نميشه ها:D
- چرا مریم دخترت اینقد زشته ؟ فکر نمیکنی بهتره ببری چنتا جراحی زیبایی انجام بده؟ نميدونم!! نه دختررام جفتشون بيريختن به مادرشون رفتن

- چرا مریم مث خواهرش خوشکل و ناز و جیگر و مهربون نیست و به خودت رفته ؟چرا مث خواهرش نشده؟ اينا ك گفتي الان تو بودي سميه؟؟

- چرا بهت میگن جوجه خروس؟ هيچكس نميگه چرا حرف در مياري؟؟در ضمن موهامم خيليم قشنگه:D
- نظرت درباره کفشای من چیه؟ اخه خو كي كفش قرمز ميپوشه اونم اونجوري

- نظرت درباره موچین مریم چیه؟ نظر خاصي ندارم

- پسرا بین خودشون به هر کی یه لقب میدن...مثن به یکی میگن پاکوتا یکی کرکس .. دوستات به تو چی میگن؟ راستشو بگیااااوا مطمعني پسرا همچين لقباي به هم ميدن؟! من ك نشنيدم!! به من هيچي نميگفتن!!خخخ

- چن بار تا حالا کتک خوردی؟ همشو تعریف کن هر چند بار که شده..

من اصلا اهل دعوا و كتك كاري و شاخ شونه كشيدن و اين حرف نيستم!
اما چند وقت پيش با چند
نفر دعوام شد كتك خوردم خخخخ لازم به ذكر است ك اونا چند نفر بودن من يه نفر خخخ
ولي خو تو لحظه حساس دوستم رسيد نجاتم داد زديمشون بعدش

- شده تو دانشگاه دخترا بهت تیکه بندازن بوسوزی؟ حتما شده .. بگو چی بوده قضیه ش ..
تيكه ك اره انداختن ولي نسوختم يه بار رفتم سر يه كلاس به عنوان مهمان!! خيلي حرف زدم استاده بهم گفت پاشو برو تخته پاك كنو بشور بيار!!
رفتم شستم اوردم!
بعد گفت برو يه صندلي برام بيار!
زماني ك رفتم بيارم يه دختر به استاده گفته بود استاد به اين پسره بگيد كلاسم يه جارو بزنه ديگ
:D (نامرد)
امدم سر كلاس دوستم گفت دختره چي گفته! وسط تايم كلاس بود ك استاده دخترو رو گفت بياد پاي تخته! همون لحظه بلند شدم اجازه گرفتم برم بيرون استاده ازم پرسيد كجا ميخواي بري! بهش گفتم برم 5 6 تا اجر بيارم اين خانومه بذاره زير پاش دستش برسه به تابلو!!!! كلاسشون تركيد
اخر كلاس احساس ميكردم ميخواد منو بزنه دختره!:D
-شده تو خونه احساس اضافی بودن و بچه سرراهی بودن بکنی؟ چی شد که همچین حسی کردی؟
نع نشده باو گل سر سبده خونه مونم من خخخخ:D

تا سری بعد خدافظ

ممنونم سميه جان:D
 

"Dezire"

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب عــــــــــمو محسن ، یا بابا محسن ..چمــــــــیدونم :D

1. نظرت درمودِ برنجِ محسن چیه ؟ ( به قولِ خودت خخخخخخخخ)

2.چندتا کلمه میگم بگو اولین کلمه ای که با شنیدنشون به ذهنت میاد چیه ؟

آسمان

کرم خاکی

لک لک

چسبِ نواری

قرمه سبزی

جغد

هلیکوپتر

:D

3. از سوالای کی بیشتر از همه خوشت اومد تو صندلیت تا الان ؟؟؟

4. بچه ها میگن زنِ نتی داری ، اسمش چیه ؟:D

5. فیلم هندی نگاه میکنی ؟

6. سریال کره ای چی ؟ نگاه میکنی ؟

7. آ ، راستی در روز چند بار میری جلوی آینه ؟ :D

8. تا به حال تو زندگیت دچارِ افسردگی شدی ؟ چرا ؟
 

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب داداشی محسن ما رو هر کی اذیت کنه با من طرفه :smile: اخي تو چقده مهربوني:D


سوال فکری بپرسم که اذیت نشی :smile:

  1. اعتمادتان به آدم ها بر اساس گذر زمان هست یا یک واقعه آنی میتواند موجب اعتمادتان به افراد شود؟سلب اعتماد چطور؟ اعتماد ك راستش فك كنم تو همه همينجوريه ك اعتماد با گذر زمان جلب ميشه و در يك لحظه اني سلب (چقد قشنگ حرف زدم:D)چون بهزاد جان يك لحظه واسه خيانت كردن و يا نارو زدن كافيه! زياد اهل اعتماد كردن نيستم من! البته سخت گير هم نيستم
  2. به نظرتان اگر سیاه و سفید روی یک خط، کران بالا و پایین باشند(ویا برعکس) مرکز این خط چه رنگی ست؟ خاكستري
  3. وقتی جمله ی مشهور من( مه ...لیم) رو بعد از هر عصبانیت و یا شوخی می شنوید چه احساسی پیدا می کنید؟ جمله مشهور چي؟!!تو جمله مشهورت كجا بود باو!!:D
  4. اگر انتخاب، دست خودتان بود دوست داشتید عالم بزرگ می شدید یا هنرمند بزرگ؟ دلیلتان چیست؟ من خودم هنرو بيشتر دوس دارم با روحياتم بيشتر سازگاره:gol:
  5. اگر یک رتبه ی عالی و مقام اجرایی داشتید،به عنوان فردی که امرش نافذ می بود تا چه اندازه می توانستید در صراط مستقیم باقی بمانید؟ راستش از خدا ك پنهون نيست پسرم از تو چ پنهون نميدونم از يك طرف دوست دارم تو همين صراط مستقيمشون اينا وايستم ولي از يه طرف توقعي ك گاهي بعضي افراد از ادم دارن با توجه به شناختي ك از خودم دارم مشكل درست ميكنه خخخخ:D
  6. بدترین و بهترین خاطره تان از فضای مجازی؟ اگ بهت بگم اين جا! همش واسه من خاطره خوب بوده حتي بغض كردناش و.....باور ميكني؟:gol: خاطره خوبمو گفتم!! هر چند ك چيز خاصي ياد نمياد
  7. همانند دیدگاه اکثریت،آیا نمای یک نقطه ی سیاه در صفحه ی سفید برایتان زننده است؟آیا نمای یک نقطه ی سفید در یک تابلوی سیاه به عنوان یک حادثه ی غیر قابل پیشبینی ستودنی ست؟ نه زنده چرا؟ هر دو تاش ميتونه زيبا باشه:gol:
  8. در مورد زود گذر بودن زمان در برخی از اوقات و کند بودن آن در اوقات دیگر از دو دیدگاه فلسفی و علمی بحث کنید. ديدگاه فلسفيم كجا بود باو ولي نگاه كن وقتي بهت خوش ميگذره زمان مثل باد ميگذره و اصلا گذر عمر و زمان احساس نميكني! اما بد به حالت اگ مكاني بر وقف مرادت نباشه!! زمان هم اون لحظه باهات سر ناسازگاري داره و دير ميگذره!!:D البته زمان هميشه سرعتش ثابته و اين صرفا احساس شماست ك به شما القا ميكنه اين وضعيتو
  9. والا از نظر علمي ميگم ك زمان سرعتش ثابته خخخخخ:D

ممنونم بهزاد جان عالي بود:D
 

"Dezire"

عضو جدید
کاربر ممتاز
و اما سریِ سوم :cool:

1. نظرت در موردِ این عکس چیه ؟:D



2. تو زندگیت چند درصد فکر میکنی به دیگران اعتماد کردی ؟

3. اگه فردی رو در حالِ خودکشی ببینی عکس العملت چیه ؟ تماشا میکنی یا بهش کمک میکنی ؟

4. اگه با کسی تصادف کنی چند درصد احتمال داره که نترسی و ببریش بیمارستان ؟

5. تو زندگیت چند بار شده به مادرت گل هدیه بدی ؟

6. چقدر اهلِ سیاست هستی؟

8. یه عکس از سفره هفت سینتون برام بذار

9. به نظرت چرا من سوالِ 7 رو جا انداختم ؟:D

10 . اگه بازی جرات یا حقیقت رو انجام بدی کودمو انتخاب میکنی ؟ :D

فیلا
 

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز
خو الان میگی بیا تو همون سری د.وم سوالامو جواب دادی که بیام ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هوم!اره باو جواب دادم خو:D
سرعت جوابگوییت پایینه نمیدونم چیه یه حس خبیثی تو تنم هی منو تحریک میکنه برم به حمید بگم بیاد مزینت کنه اين حسو از خودت دور كن باو الكي ميگه اين حسه ...اون حسه از اولم با من مشكل داشته:D
دما پایینه ها ؟؟؟؟ خوب تقصیر خودمه که نخواستم بسوزونمت ، اگه میتونم بسوزونمت ها ؟؟؟؟ پس ببین و بسوز:tooth: هوم نه دما خوبه الان دست به اون تنظيم كننده دما نزن بچه:D
1- تو که مکانیک خوندی جواب بده : اگه شتاب ماشینی از صفر تا 100 کیلومتر بر ساعت 7.4 ثانیه باشه ، وقتی گشتاورش از 4100 به 4521 افزایش پیدا کنه و تاثیر مستقیم بذاره روی شتاب ، شتابش چقدر میشه ؟؟؟؟؟؟ بيشتر ميشه:) سوالت مورد داره ناقصه!!:lol:
2- بزرگترین شاعر ایران حافظه یا سعدی ؟؟؟؟؟ با ذکر دیلی محکمه پسند توی 5 خط توضیح بده ( فونتت باید 3 باشه از اینتر هم نباید استفاده کنی ، باید انقدر بنویسی که 5 خط بشه ، در صورت تخلف میدم مزین کنن تاپیکو )
اگ بگم هيچكدوم نيست چي؟؟ اگ بگم فردوسيه! اگ بگم مولاناست! اگ بگم عطاره ك همين مولانا در وصفش ميگه عطار هفت شهر عشق را گشت و ما اندر خم يك كوچه ايم! اصن بگو ببينم اين مملكت مگه كم شاعراي بزرگ داشته؟ تو چرا فقط اسم اين دو تا رو اوردي؟اها خيام رو هم يادم رفتم بگم ك رباعياتش واقعا حرف نداره حتما بهت توصيه ميكنم بخون! و بعد خو حالا به احترام تو عزيزم از بين حافظ و سعدي من حافظ انتخاب ميكنم و تنها دليل محكمه پسندم دلمه ك شعراش وافعا به دل ميشينه و همين واسه دوست داشتن شعراش كافيه! پنج خط شد؟؟خخخخخ:D
3- نام مادر بزرگ پدری کوزت چیست؟ اقدس البته تو بگو اقدس جون:D
4- سوالای شخصی : دوست داری چندتا بچه داشته باشی قبلا گفتم دوست دارم دو تا بچه گل و خوشگل و سالم و مودب و ناز و تپل و ناز و سفيد داشته باشم خخخخخ:D
5- بچه پسر دوست داری یا دختر هر دوش:gol:
6- میگن دختر برای مردمه راسته ؟؟؟؟؟ نه من اينو قبول ندارم دختر خيلي بيشتر تازه دل ميسوزونه واسه پدر و مادر!! دختر نداشته باشي گير عروس ميفتي بچه خخخخ:D
7- چندتا دوست دختر داری ( دوست دختر نه ها ( منظور همون دوست اجتماعیه ) ، دوست دختر چندتا داری ( منظور همون زیده ))

خخخخخخخخخخخخخخخخخخ زيادددددددد تا دلت بخواد:Dاخه اين چه سواليه خو خخخخ
8- زیاد آب میخوری ؟ نه ميزان معمولي!:gol:
9- تا حالا تب خال زدی ؟؟؟ من نزدم تا حالا منم نزدم!منظور داشتي!!؟:D
10 -تا حالا بیهوش شدی ؟؟؟؟؟ من نشدم تا حالا ( یه بار یه آهن خیلی گنده خورد تو سرم سرم خون اومد هی منتظربودم بیهوش بشم نشد !!!!!! )با موتور ك تصادف كردم اره شدم!! خوب نيست طرفش نرو اخر عاقبت نداره:D

مرسي علي جون بازم بيا عالي بود:gol::D
 

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب خوب خوب گفته بودم روزی 2 تا پستت با من ، من هر حرفی بزنم روش وایمستم قابل توجه بعضیا که شاید اصلا این نوشته رو نخونن شایدم بخخونن ) هوم من ك خودنم بقيه رو نميدونم!:D
1- در زمان تولد قیافت چطور بود ماه شب چهارده خخخخخخخ:biggrin:
2- خوب بسه سوالای خنده دار بریم سراغ گریه دار : اگه یه روز بفهمی دیگه نمیتونی بخندی چکار میکنی ؟ خو نميخندم!!بدون خنديدن هم ميشه شاد بود و دل خوشي داشت!ولي در كل سخته خو:D
3- اگه بهت بگن خودتو بکشی دنیا گلستون میشه این کارو میکنی دروغ چرا نه!! البته بستگي به شرايط داره ولي در كل نه !!بعدشم كي جرات كرده هميچين صوبتي بكنه!!دنيا با وجود من گلستان ميشه و لاغير:D
4- به این جمله اعتقاد داری که دیگی که برای من نجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه ؟ نع قبولش ندارم!!:gol:
5- فلسفه رو بیشتر دوست داری یا جامع شناسی الان يه دونشون انتخاب كنم!! هيچكدوم! البته فلسفه بهتره!:gol:
6- دوست داشتی یه دست و یه پا نداشتی رشتت عمران بود ؟؟؟؟ عمرااااااااااااااا:Dيه دست و يه پا رو خوب امدي! اگ دست نداشتم و عمران بودم ك ديگ نميتونستم اجر پرت كنم بالاي ساختمون!!:biggrin: الان حميد مياد ميكشه منو!! شوخي كردم:D
7- اگه نیرویی مثل مرد عنکبوتی یا هرکدوم از قهرمانان داستانی داشته باشی چطور ازش استفاده میکنی ؟؟؟ این سوال خیلی مهمه توی 5 خط با فونت 4 ( بهت ارفاق کردم ) و بدون استفاده از اینتر بنویس
مرد عنكبوتي! اتفاقا امروز داشتم فيلمشو ميديم!چي كار ميكردم!!مممم ببين از كاراي قهرمان بازي و جو گير شدن و اينا خوشم نمياد اما خو اگ كسي نياز داشته باشه خو كمكش ميكنم!!:Dالبته خو منم خرج و برج دارم ديگ ميفهمي ك چي ميگم اره؟:Dاما از دردسر خوشم نمياد جدي:gol:
8- اگه قرار باشه روزی یه جانور باشی البته بلا نسبت فقط برای دونستن روحیت میپرسم ، دوست داشتی مثل یه ببر قوی و با اراده و محکم باشی یا مثل یه اسب آزاد و رها ؟ دوست دارم ازاد و رها باشم:gol:چون تو بودي و دوست داشتم خيلي جواب اين سوالو دادماا:D
9- 5 تا از اثرات انتوان چخوف با ذکر سالش رو بگو ( یادته 500 تا کتاب مینوشتی واسم میگفتی هم فیها خالدون نویسنده شو توضیح بده )

نع يادم نيست:D
هنگام سحر
استپ، روشنايي ها، جشن تولد، زنگها 1888
"فراريان ساخالين"، "دوئل" و "زنان" 1891
"داستان مرد ناشناس" 1893
داستانهاي "خانم و سگ ملوسش" و "درراوين" 1899

10- محبوبترین بازیگرت کیه ايراني يا خارجي؟ ايراني من از لفظ و شيوه حرف زدن بهداد خوشم مياد
الف- مرد توی ایران اها بهداد
ب- زن توی ایران نيكي كريمي:D
ج - مرد توی خارجه جاني دپ
د- زن توی خارجه همشون خخخخخخخخ:D
آخ آخ سری بعدی سوالامو میخوام تو همشون الف ب ج د تا ی استفاده کنم ، اونوقت یه پستم میشه 2000 تا سوال !!!!
یکی نیست بگه مگه آزار داری خوب 200 تا پست بزن اینطوری که بهتره:biggrin:

ممنونم داداش گلم مرسي:gol: كاش بتونم تلافي كنم:D
 
آخرین ویرایش:

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام مجدد مُخسِـــــــــــن

واقعا خسته نباشید بهت میگم،میدونم چه زجری میکشی عمو:D
(خفت بالاتر از اینکه اوا 40 تا پرسیده من سی تا؟)

بریم سراغ سوالا

1.اینارو واسه من توضیح بده: (کامل)

*عادت ندارم درد دلم را ،
به همه کس بگویم ..! ! !
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ،
تا همه فکر کنند . . .
نه دردی دارم و نه قلبی


*یه احساس صمیمی توی خونس که پاهامو تا به اینجا میکشونه
مثه امنیت آغوش مادر که قد آرزوی هردومونه
خدا اینجاست توی خونه ما اگه آینده رو روشن ببینیم
اگه قسمت کنی دنیاتو با من اگه از قاب چشم من ببینی


2.به نظرت میشه یه روز دستگاهی اختراع شه که بعد 5 یعنی زمان رو تغییر بده؟؟؟ببره اینده،گذشته،یه چیزی تو مایه های ماشین زمان؟؟؟؟چرا؟؟؟میخوام قانعم کنی(یه دو ساعت پیش روش کلی بحث کردیم به نتیجه نرسیدم)


3.مُخسِـــن سوال انتخاب کردم همش بر میگیرده به استعداد خودت:Dباید بعد جوابش بدی به نظرت چه سوالیه؟؟؟(نمیدونم و اینا نداره باید بگی چه سوالیه)


4.قبول داری که موجوداتی دیگه توی سیارات دیه زندگی میکنن یا نه؟؟؟چرا؟؟؟حیات هس اصن تو سیارات دیه؟؟؟آب هس؟؟؟این اب مایع حیاته


5.میایی بریم مریخ؟؟؟؟به نظرت اونجا چه امکاناتی داره؟؟؟چیا باید با خودمون ببریم؟؟؟با چی بریم اصن؟؟؟اون تاپیک که راه به جایی نبرد:|


6.کف دستتو ببین!چه عددیه؟؟؟(مثلا18 -81 )به نظرت اونایی که از روی این خطوط فال میگیرن راسته؟؟؟یعنی طول عمر ما به اندازه ی این خطوط ربط داره؟؟؟نظر شخصیت راجع به کف بینی چیه ؟؟؟


7.اول کدوم بوجود اومده؟؟؟

مرغ یا تخم مرغ؟؟؟
اسمان یا زمین؟؟؟
درخت گردو یا تخم گردو؟؟؟
فرشتگان یا جنیان؟؟؟

8.چرا مدیر راهنمای سایت(افشینی
) به لینکی که بهش دادم توجه ننمود؟؟؟مرا مورد بی توجهی قرار داده آیا؟؟چرا به من عیدی نداده هنوز؟؟؟خجالت نمیکشه آیا؟؟؟

9.مُخسِـــــــــــن بی شخصیت من الان یادم اومده تو به من عیدی ندادی.چرا به من عیدی ندادی؟؟؟ایا قبول نداری بزرگتر باید به کوچیکتر عیدی بده؟؟؟اقا به خانم عیدی بده؟؟؟عمو به برادر زاده؟؟؟مُخسِـن:|حالا چی میخوای بهم عیدی بدی؟؟؟


10.برام آهنگ طناز رو اینجا بنویس که روح منو اوا و نیلو شاد شه


باز میــــــــــــــــــــــــــــــــــــــگردم
 
آخرین ویرایش:

*وروجک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوباره سلام موصن جان:redface: میبینم که خعلی سوختتتی اوخ اوخ نگاش کن:w24:
چون قوانین نمیدونستم پست قبلیم سوالام از 5تا کمتر بود دوباره اومدم.:smile:
خدا خودش از سر تخصیرات مسئولین و قوانین بگذره.:d
1-خودتو تو یه جمله تعریف کن؟:w01:
2- داداش کوچولوت چند سالشونه که انقد دوسشون داری؟خو چرا بین داداشات فرق میذاری؟بچه چندمی؟:D
3-دوس داری بعد از سربازی تحصیلو  ادامه بدی یا بری دنبال کار ؟:w12:
4-مهمترين و پر تكرارترين نصيحتي كه باباتون بهتون كرده چی بوده؟:w26:
5-هیجان انگیز ترین كاری كه كردی چی بوده؟ سقوط از ارتفاع.. مسابقه اتومیبل رانی یا.....:w29:
6-اگر قرار باشه یه مسافرت بری دلت میخواد کدوم کشور باشه؟:w20:
7-چرا جزوه هاتو از دخترا می گرفتی؟:huh:
8-اگر بخوای به هوش خودت یه نمره بدی چه نمره ای میدی ؟
9-وقتی عصبانی میشی چی یا کی یاچه کاری بهت آرامش میده؟
10-توی اوقات بیکاری چه کارهایی انجام میدی؟:w46:

خسته نباشی داداش بزرگه .:love:
 

mahshid-engineer

عضو جدید
سلام محسن جان

خو من چی بگم!!! همه سوالاتو که پرسیدین.........:)
داداش محسن خدا قوت:D


فقط 5 تا سوال....

1.در این لحظه چی تو فکرته؟


2.نظرت درمورد گل نرگس؟
3.نظرت درمورد هم حسی با آدما؟
4.نظرت درمورد کمک به آدما؟
5.نظرت درمورد آدمای کم حرف چیه؟
6.یه شکلک برا من بذار

مهشید :
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا