مکاشفاتی در یک کلاس!

ensan1

عضو جدید
من نمیدونم ولی تشنه آموختنم و با کمال میل میام شاگرد میشم و یاد میگیرم اما از من انتقام نگیر به جاش ازم انتقاد کن استاد عزیز...استادی که داری انتقام دوران سیاه دانشجویی خودت رو از ما میگیری و از سختی ها و شب بیداری های عجیب و غریب خودت برامون تعریف میکنی...خب تو اشتباه کردی چون راه تو و استادت اشتباه بوده این دلیل نمیشه تا باز هم ما این راه اشتباه رو بریم

به جای انتقام بیا بشین کنارم بیا دستم رو بگیر ببین اشکال کارم کجاست،تا بتونی من رو نقد کنی ....تو روخدا اول تفهیم کن مطلب رو بعد تحمیل ،

آخه چرا اصلا تفهیم نمیکنی مطلب رو؟ فقط داری تحمیل میکنی!....خیلی برات نگرانم خیلی سختی کشیدی خیلی چیزها رو هنوز نمیدونی...خیلی مونده تا استاد بشی،تا بتونی ما را راهنمایی کنی و راه را به ما نشون بدی...

میدونی مشکلت کجاست فکر میکنی که با تهدید و تحریک میتونی به ما درس یاد بدی؟ نه نمیتونی....

نه استاد عزیز با تهدید و تحریک نمیشه با "تشویق" میشه درس آموخت،نه مثل بچه های کلاس اول که به جای مهر صد آفرین و هزارآفرین ،+ بذاری جلوی اسممون نه،باید فضا سازی کنی ...اصلا تا حالا به گوشت فکر نکنم چنین واژه ای خورده باشه! خورده؟ میدونی چیه باید ما را تشنه آموختن کنی،میتونی؟

نه نمیتونی..آخه خودت تقصیر نداریا، چون خودت هم همیشه با چماق درس یاد گرفتی،حالا میخواد چماق هرچی باشه ..چماق ها این دور و زمونه زیاده از فکر آینده توهمی گرفته تا حرف مردم و نمره 20 و نیفتادن آخر ترم... از یکیش استفاده کردی دیگه

چرا به ندانستن های ما میخندی...مگه خودت از اول همه چیز رو میدونستی؟ نه مشکلت اینجا نیست مشکلت عمیق تر از این حرفهاست...اصلا میدونی چقدر مهمه فهم این ندانستن ...نمیدونی دیگه ...فهم ندانستن یک مطلب اولین مرتبه دانش هر فردیه که کمتر کسی از جمله شما بهش توجه و فکر میکنه،هر چه قدر هم که علمت بالاتر میره ،ندانستن هات عمیقتر میشه..

یه سوال اصلا میدونی علم چه طوری تولید میشه؟ چه سوالیه اگه میدونستی که نمیخندیدی....!

میدونی هیچی بدتر از این نیست که دیگران بترسن از آدم سوال کنن؟ چون میترسن ضایعشون کنی و بهشون بخندی

به جای این کارا خاکی باش ،خودمونی باش،ما هم خنگ نیستیم منطقی و عقلانی و منسجم صحبت کنی متوجه میشیم،یه ذره بیشتر به خودت نگاه کن ببین مشکلات چیه همش فکر نکن که دیگران مشکل دارن و تو کامل هستی..... اگه تونستی یه روزنه ی کوچیک از یه تفکر رو تو ذهنم باز کنی یه عالمه کار کردی....


خلاصه یک کلام..... آب کم جو تشنگی آور به دست....

مکاشفه پریشانی بود ببخشید.....
 

ensan1

عضو جدید
نشت نشا "رضا امیرخانی"

نشت نشا "رضا امیرخانی"

تازه فهمیدم متنی رو که به عنوان "مکاشفاتی در کلاس" گذاشته بودم رو رضا امیر خانی خیلی منظم تر گفته......

نویسنده این کتاب می نویسد: «فرار مغزها کلمه مناسبی نیست زیرا اولا اینهایی که می‌روند غالبا مغز نیستند بلکه استعداد هایی هستند که اگر شکوفا شوند تبدیل به مغز می‌شوند. پس بهتر است بجای کلمه مغز از کلمه نشاء استفاده کنیم که این معنا را بهتر برسانیم. فرار هم کلمه مناسبی نیست. وقتی می گوییم فرار این به ذهن می اید که شخصی چیز ترسناکی دیده است و دارد بخاطر این خطر خود را نجات می دهد. اما حقیقت این است که این مهاجرت دانشجویان به دانشگاههای خارجی بیشتر بدلیل خرابی ظرف آموزش و پرورش و دانشگاههاست. کلمه نشت که نشان دهنده خروج تدریجی و ناشی از خرابی ظرف است٬ بهتر است. پس بجای فرار مغزها بگوییم نشت نشاء!»


دانش‌آموز ما چون نحوه‌ تولید علم غربی را نمی‌فهمد، زندگی علمی را نمی‌بیند، عادت می‌کند به لقمه‌ آماده جویدن، پس دستگاه گوارشش نحیف و نحیف‌تر می‌شود. تا آنجا که به یک هندبوک ساده، یک حل‌المسائل مبتذل، یک دائرة المعارف تنک، تبدیل می‌شود.




علم بومی ....
تنها راه آب‌بندی نشت نشا
به عوض تعلیم علم ترجمه‌ای باید قصه گفت. به همین ساده‌گی. باید قصه‌ تولید علم را تعریف کرد. یعنی زندگی مولد دانش را به دانش‌آموزان نشان داد. همان تقدم سیره بر سنت ...

از کل نیوتن همین را به ما چپانده‌اند که یک سیب از بالای درختی- تالاپ - افتاد و همه چیز کشف شد. حالا همه‌ سیستم آموزشی کشور هم منتظر نشسته‌اند تا سیبی از بالای درخت بیافتد و خورشید مشرقی به درآید ...
«هیچ زمانی کسی برای ما قصه نیوتن را تعریف نکرده است که چگونه سطوح شیبدار را در زوایای مختلف می آزمود و نمودار سرعت و زمان را نقطه-نقطه رسم میکرد و شبه خطی بودن آن را در می یافت و ......تا این قصه را به کسی یاد ندهیم ،او نمی فهمد که علم چگونه تولید میشود

دانش‌آموز ما چون نحوه‌ تولید علم غربی را نمی‌فهمد، زندگی علمی را نمی‌بیند، عادت می‌کند به لقمه‌ آماده جویدن، پس دستگاه گوارشش نحیف و نحیف‌تر می‌شود. تا آنجا که به یک هندبوک ساده، یک حل‌المسائل مبتذل، یک دائرة المعارف تنک، تبدیل می‌شود. نه او که استاد دانش‌گاه هم از متدلوژی علمی بی‌بهره است. ما نمی‌دانیم که علم چگونه تولید می‌شود. برای همین پای این قافله تا به حشر لنگ است. روند ترجمه‌ علم، اگر به تولید علم تبدیل نشود، روزاروز پرت و پلاتر خواهیم شد. تازه حتا با آوردن روش‌شناسی علم تجربی غرب هم به جایی نخواهیم رسید. دست بالا می‌شویم یک شعبه از شعبات بد و عقب‌افتاده‌ دانش‌گاه‌های غربی. ما حتا باید روش‌شناسی علمی‌مان را نیز خود تولید کنیم. و این علم، از تولید سؤال آغاز می‌شود. ما باید بتوانیم سؤال بومی طرح کنیم تا برای یافتن جواب مجبور به تولید علم شویم. سال‌هاست که باب تولید سؤال علمی در این مملکت بسته شده است. از شور و نشاط علمی هیچ خبری نیست. دانش‌گاه‌هایی که در آن علم تولید نشود و زورکی تدریس شود، بدل می‌شود به گورستان‌های علمی، باور کنیم که همیشه اینگونه نبوده است ...»

در زمين كه مي‌كاريم؟
در همه جاي دنيا دانشگاه ساخته مي‌شود تا مشكلات علمي آن كشور را حل نمايد، اما در جهان سوم مساله جور ديگري است.
اينجا دانشگاه ساخته نشده است. دانشگاه ترجمه شده است. لذا مي‌بيني دانشگاه به جاي حل مشكلات مملكت ما، مشكلات ممالك ديگر را حل مي‌كند.
نشت نشا يك امر طبيعي است. يعني اگر دانش‌جوي مهندسي بعد از پايان تحصيل به اين نتيجه نرسد كه بايستي براي زنده‌گي علمي به خارج از كشور برود، يك تصميم غيرعقلاني گرفته است.
...حالا همين قضيه را ترجمه كرده‌ايم و تعداد مقالات چاپ شده، موجبات افتخارات اساتيد شده است. اما در زمين كه مي‌كاريم؟

اين مقالات كه مقام وزارت به آن مي‌بالد و دانشگاه‌ها فخر مي‌فروشند با تعداد آن‌ها، در همان نشريات غربي چاپ مي‌شوند! يعني ما بي‌جيره و مواجب به سؤالات علمي غربيان پاسخ مي‌دهيم؛ .....



کتاب خیلی خوبیه!

http://www.ermia.ir
 
آخرین ویرایش:

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
درددلهای یک دانشجوی معماری زخم خورده... درکت می کنم رفیق
 

wall_E

عضو جدید
دردلای همه ی کسانی هست که الان دانشجون ...یا بودن .....همه جاو توی همه ی رشته ها هست ....ممنون دوست عزیز .......
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظام آموزشی ای که از مغزهای فعال و پرسشگر یه مشت ترسو درست می کنه که حتی جسارت دفاع از فکر خودشونو ندارن.....
 

ensan1

عضو جدید
اما با تمام این مشکلات

من آنم که میخواهم باشم نه انکه تو میخواهی نه آنکه شرایط مرا بسازد،من شرایط پذیر نیستم

میدانم رنج های زیادی باید بکشم اما نمیخواهم شرایط مرا بنویسد...اگر مشکلات را میگویم نه برای اینکه من ناراحتم و غصه دار...میگویم که شاید بتوانیم با هم فکر کنیم و مشکلات را در آینده حل کنیم و آگاهانه مسیر تعالی را بپیماییم....همین
 

peggijaan

عضو جدید
این که همه چیز رو بر عکس نوشته!
نمیدونم چرا ما ایرانیها به خودمون اجازه میدیم بدون اینکه مطالعه کنیم از خودمون یه چیزی بدیم بیرون. آقای رضا امیرخانی حتی اینقدر وقت نذاشته که بفهمه که مشکل چیه اونوقت اومده واسه خودش یه کتاب نوشته. حالا کلی آدم بی سواد هم میخونن و چون اطلاع ندارن میشن دنباله روی حرفهای غلط اون. تازه بعضیها هم ازش در راستای اهداف خودشون سود میبرن.
 

ensan1

عضو جدید
این که همه چیز رو بر عکس نوشته!
1.نمیدونم چرا ما ایرانیها به خودمون اجازه میدیم بدون اینکه مطالعه کنیم از خودمون یه چیزی بدیم بیرون.
2.آقای رضا امیرخانی حتی اینقدر وقت نذاشته که بفهمه که مشکل چیه اونوقت اومده واسه خودش یه کتاب نوشته.
3.حالا کلی آدم بی سواد هم میخونن و چون اطلاع ندارن میشن دنباله روی حرفهای غلط اون. تازه بعضیها هم ازش در راستای اهداف خودشون سود میبرن.


سلام

شاید مشکل از نحوه ی نوشتن من بوده که شما چنین فکری کردید اما سعی کردم بخش هایی از کتاب رو بذارم که واضح و روشن باشه.
اما با نظری که داشتید انگار کتاب را خوندید،ولی نه ....انگار کتاب رو نخوندید،چون گفتید مطالعه نکرده..موضوع این کتاب از مطالعه فراتر رفته و نویسنده تجربیات خودش رو در دبیرستان ،دانشگاه و سفرش به آمریکا و دانشگاه هاروارد را مینویسه!!!


فرمودید "همه چیز رو برعکس نوشته" چی رو بر عکس نوشته؟کمی بیشتر من را روشن کنید...

1.احتمالا میدانید "رضا امیر خانی" در دبیرستان علامه حلی و دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کرده و از نزدیک با همه چیز برخورد داشته و لمس کرده بحث مورد نظر رو...

2.اتفاقا در زمینه آموزش و نقد این موضوع تنها کتاب عمیقی است که بحث رو آسیب شناسی کرده االبته به نظر بنده،حتی اگه کتاب خوبی هم نباشه باز هم جای تحسین داره که جرات چنین کاری را داشته که حتی در موردش فک کنه....برخلاف دیگران که میگن همه چی خوبه و در حال پیش رفت هستیم!!

3.نظر شما نظر شماست و قابل نقد،اما برام جالبه که گفتید " چون اطلاع ندارن" از چی اطلاع نداریم؟ از سیستم آموزشی؟!! اگر منظورتون سیستم آموزشیه که تنها چیزیه که تمامی دانش آموزان آگاه ازش مطلع هستند

ثانیا:هر آدم بی سوادی (که من هم جزء آنها هستم)، بیارید متوجه میشه که سیستم آموزش ما ضعیفه و دچار بحران هویت شده....

به عنوان یک آدم بیسواد سوال میکنم که مسئولین محترم چرا با داشتن این همه نوع!دانشگاه و این همه ثروت آموزشی باز اقتصاد ما به نان شبش محتاج است؟
چرا با داشتن این همه دانشگاه باز میگویند و میبینیم که شهر ما زیبا نیست و کارایی ندارد..چرا خانه ها یمان تنها محلی برای خواب تبدیل شده و مفهوم سکونت در آن از بین رفته؟

پس در دانشگاه چه میکنید؟ به هم مدرک میدید و بعد هم حقوق میگیرید؟




منتظر پاسخ شما هستم....
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا