دل نوشته ها ♥
- شروع کننده موضوع amir_4475
- تاریخ شروع
amir_4475
عضو جدید
دوست خوب •
دوست خوب •
پشت "قلبم "شهریست
که یک " دوست" در آن جا دارد...
هرکجا هست ...
دوست خوب •
پشت "قلبم "شهریست
که یک " دوست" در آن جا دارد...
هرکجا هست ...
به هر فکر, به هر حال
و به هر کار ...
و به هر کار ...
" عزیز است"
خدایا تو نگه دارش باش...
خدایا تو نگه دارش باش...
amir_4475
عضو جدید
...اهل دانشگاهم......
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی هم چون من مشروط
و اتاقی که که همین نزدیکی است ،پشت آن کوه بلند.
اهل دانشگاهم !
پیشه ام گپ زدن است.
گاه گاهی هم می نویسم تکلیف،می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانی است،
دلتان تازه شود - چه خیالی - چه خیالی
می دانم که گپ زدن بیهوده است.
خوب می دانم دانشم کم عمق است.
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی هم چون من مشروط
و اتاقی که که همین نزدیکی است ،پشت آن کوه بلند.
اهل دانشگاهم !
پیشه ام گپ زدن است.
گاه گاهی هم می نویسم تکلیف،می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانی است،
دلتان تازه شود - چه خیالی - چه خیالی
می دانم که گپ زدن بیهوده است.
خوب می دانم دانشم کم عمق است.
آخرین ویرایش:
گر بدینسان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست
گر بدینسان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود،چون کوه
یادگاری جاودانه،بر طراز بی بقای خاک
« احمد شاملو »
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست
گر بدینسان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود،چون کوه
یادگاری جاودانه،بر طراز بی بقای خاک
« احمد شاملو »
روزگار غریبی است نازنین
مهندس2010
عضو جدید
آسمونم...
کاش همیشه آبی بودی...کاش متوجه کبودی که داشتی نمی شدم...کاش نمیدونستم که یه زمانی شب بودی...تاریک بودی...
کاش همه ی اینایی که امروز فهمیدم خواب باشه...
کاش زودتر ازین خواب لعنتی بیدار شم...
کاش دلم تنگ نمی شد...
کاش می تونستم متنفر باشم...
چرا خودت از اول به من نگفتی؟چطور باور کنم دروغ نگفتی؟
پس اینا که امروز دیدم چی بود؟اینا که نشون میده قبل از اینکه خورشیدی طلوع کنه، یه ماه تو دلت بوده...
حالا خورشیدت داره غروب می کنه؟؟؟حواست هست؟؟؟
میخوای به جاش ستاره تو دلت بذاری؟؟؟چندتا؟؟؟تا کی؟؟؟ میدونم ستاره ها رو هم نگه نمی داری...چون دوسشون نداری...
ولی نمیدونم چرا تو که دوسشون نداری میذاری بیان تو دلت؟
چرا خودت همه چیزو نمی گی؟؟؟میدونم آسمون اونقد بزرگه که همه چی تو دلش جا میشه...
ولی مگه نباید آبی بودنش فقط برای خورشید باشه؟ها؟؟؟
تو داری میری...داره شب میشه...تو از خورشید یادت نمیاد..ولی میدونی حتی وقتی شبه و ستاره ها تو دلت اند...خورشید داره بهت فکر می کنه؟؟
میدونی این خورشیده که تو شب به ماه نور میده تا تو ببینیش؟؟
آسمون چرا ساکتی؟چرا چیزی نمی گی؟
چرا به خورشیدت نمی گی داره اشتباه می کنه؟؟چرا از خواب بیدارش نمی کنی؟
چرا نمی گی سوء تفاهم شده؟؟؟چرا حقیقت رو خودت بهش نمی گی؟؟؟
خورشید داره نابود میشه...دلش میخواد دیگه وجود نداشته باشه...می فهمی؟؟
آسمون...همیشه آبی بمون...
آسمونم...دلم برات خیلی تنگ شده...
بدترین شكل دلتنگی برای كسی آن است كه در كنار او باشی و بدانی كه هرگز به او نخواهی رسید...
کاش همیشه آبی بودی...کاش متوجه کبودی که داشتی نمی شدم...کاش نمیدونستم که یه زمانی شب بودی...تاریک بودی...
کاش همه ی اینایی که امروز فهمیدم خواب باشه...
کاش زودتر ازین خواب لعنتی بیدار شم...
کاش دلم تنگ نمی شد...
کاش می تونستم متنفر باشم...
چرا خودت از اول به من نگفتی؟چطور باور کنم دروغ نگفتی؟
پس اینا که امروز دیدم چی بود؟اینا که نشون میده قبل از اینکه خورشیدی طلوع کنه، یه ماه تو دلت بوده...
حالا خورشیدت داره غروب می کنه؟؟؟حواست هست؟؟؟
میخوای به جاش ستاره تو دلت بذاری؟؟؟چندتا؟؟؟تا کی؟؟؟ میدونم ستاره ها رو هم نگه نمی داری...چون دوسشون نداری...
ولی نمیدونم چرا تو که دوسشون نداری میذاری بیان تو دلت؟
چرا خودت همه چیزو نمی گی؟؟؟میدونم آسمون اونقد بزرگه که همه چی تو دلش جا میشه...
ولی مگه نباید آبی بودنش فقط برای خورشید باشه؟ها؟؟؟
تو داری میری...داره شب میشه...تو از خورشید یادت نمیاد..ولی میدونی حتی وقتی شبه و ستاره ها تو دلت اند...خورشید داره بهت فکر می کنه؟؟
میدونی این خورشیده که تو شب به ماه نور میده تا تو ببینیش؟؟
آسمون چرا ساکتی؟چرا چیزی نمی گی؟
چرا به خورشیدت نمی گی داره اشتباه می کنه؟؟چرا از خواب بیدارش نمی کنی؟
چرا نمی گی سوء تفاهم شده؟؟؟چرا حقیقت رو خودت بهش نمی گی؟؟؟
خورشید داره نابود میشه...دلش میخواد دیگه وجود نداشته باشه...می فهمی؟؟
آسمون...همیشه آبی بمون...
آسمونم...دلم برات خیلی تنگ شده...
بدترین شكل دلتنگی برای كسی آن است كه در كنار او باشی و بدانی كه هرگز به او نخواهی رسید...
هیچکس استحقاق اشکهای توراندارد
و آنکه استحقاق آنها را دارد
هیچگاه باعث گریه تو نمی شود
« گابریل گارسیا مارکز
و آنکه استحقاق آنها را دارد
هیچگاه باعث گریه تو نمی شود
« گابریل گارسیا مارکز
mahdicoming
عضو جدید
آنچه مرا نکشت قوی تر ساخت
(نیچه)
(نیچه)
amir_4475
عضو جدید
جملات ماندگار
جملات ماندگار
هیچ کس نمی تواند بهتر از خودمان ما را فریب دهد.
عصبانیت انتقام اشتباه دیگران را از خود گرفتن است.
غرور از فرشته شیطان می سازد و تواضع از خاک انسان.
بهتر است روی پاهای خود بمیری تا روی زانوهایت زندگی کنی.
برای شاد بودن تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داریم.
می توان حقیقتی را دوست نداشت ولی نمی توان منکر آن شد.
از تمام خنده ها آن را می ستایم که جانشین گریستن شده است.
هر چند وقت یک بار خودت رو از خودت طلب کن ! شاید گم شده باشی !
هر قدیس گذشته ای دارد و هر گناهکاری آینده ای . . .
آنچه را نمی توانی فراموش کنی ببخش ! و آنچه را نمی توانی ببخشی فراموش کن !
بزرگترین افسوس آدمی این است که می خواهد ولی نمی تواند و به یاد می آورد روزی می توانست و نخواست !
جملات ماندگار
هیچ کس نمی تواند بهتر از خودمان ما را فریب دهد.
عصبانیت انتقام اشتباه دیگران را از خود گرفتن است.
غرور از فرشته شیطان می سازد و تواضع از خاک انسان.
بهتر است روی پاهای خود بمیری تا روی زانوهایت زندگی کنی.
برای شاد بودن تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داریم.
می توان حقیقتی را دوست نداشت ولی نمی توان منکر آن شد.
از تمام خنده ها آن را می ستایم که جانشین گریستن شده است.
هر چند وقت یک بار خودت رو از خودت طلب کن ! شاید گم شده باشی !
هر قدیس گذشته ای دارد و هر گناهکاری آینده ای . . .
آنچه را نمی توانی فراموش کنی ببخش ! و آنچه را نمی توانی ببخشی فراموش کن !
بزرگترین افسوس آدمی این است که می خواهد ولی نمی تواند و به یاد می آورد روزی می توانست و نخواست !
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
برای دل خودم | زنگ تفريح | 339 | |
|
دل بی رخ یار خوش نباشد❤❤❤بی باده بهار خوش نباشد.... | زنگ تفريح | 1 | |
|
پاتوق (عاشقان و دل شکستهای)"تنها" | زنگ تفريح | 401 | |
| Д | انتخاب دل نازک ترین کاربر (سری دوم) | زنگ تفريح | 241 | |
|
انشای شاگردای بابام(ابتدایی هستن) با موضوع درد و دل یک دانش اموز | زنگ تفريح | 1 |
Similar threads
-
-
-
-
-
انشای شاگردای بابام(ابتدایی هستن) با موضوع درد و دل یک دانش اموز
- شروع شده توسط mohammad370
- پاسخ ها: 1