مشاعره عرفانی

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
تا دلبرم او باشد ، دل بر دگري ننهم

تا غمخورم او باشد ، غمخوار نخواهم شد

چون ساخته ي دردم ، در حلقه نيارامم

چون سوخته ي عشقم ، در نار نخواهم شد
 

helya.azad

عضو جدید
تا دلبرم او باشد ، دل بر دگري ننهم

تا غمخورم او باشد ، غمخوار نخواهم شد

چون ساخته ي دردم ، در حلقه نيارامم

چون سوخته ي عشقم ، در نار نخواهم شد
دانم كه با من دشمني، جاي تو در دل داده ام
مهمان صاحبخانه كش، در خانه منزل داده ام...
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی...
يا وفا يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب
بود آيا كه فلك زين دو سه كاري بكند؟
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
ره روی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی....
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
درسر کلاه بشکن در بر قبا بگردان....
حضرت خافظ
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
من به خود نامدم اين جا كه به خود باز روم

آن كه آورد مرا باز برد در وطنم

تو مپندار كه من شعر به خود می گويم

تا كه هشيارم و بيدار يكی دم نزنم

شمس تبريز اگر روی به من بنمايی

والله اين قالب مردار به هم در شكنم
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه عمر خود تماشاست
آنجا که جمال دلبر آمد
والله که میان خانه صحراست
وانجا که مراد دل برآمد
یک خار به از هزار خرماست
 

31434

عضو جدید
تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه عمر خود تماشاست
آنجا که جمال دلبر آمد
والله که میان خانه صحراست
وانجا که مراد دل برآمد
یک خار به از هزار خرماست

تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام امد و معشوقه به کام...
حضرت حافظ
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشاهی کنم در گدایی
بیاموزمت کیمیای سعادت
ز همصحبت بد جدایی جدایی...
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
یک دم به خود آی و ببین چه کسی

به چه دل بسته‌ ای به که هم نفسی


زین خواب گران بردار سری

برگیر ز عالم اولین، خبری

- شیخ بهایی

 

Similar threads

بالا