ماجرای واقعی درباره شخصی که به خدا نامه نوشت و خدا جوابش را داد!!+متن نامه

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید، مسجد خانه ی خداست.پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد امام در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان) نامه را در مسجد در یک سوراخ قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه!
او نامه را پنجشنبه در مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که به قول پروین اعتصامی
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند ،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:نامه ای که برای خدا نوشته بودند، ایشان به ما حواله فرمودند.پس ما باید انجامش دهیم و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود!

منبع:عصر ایمان
 

ensan1

عضو جدید
رسانه فرهنگی عصر ایمان چه چیزهایی میذاره به به !!! کار فرهنگی میکنه مثلا نه!! ترویج دهنده پایین ترین طرز تفکر از اسلامه
فکر کنم الان هر کسی این اتفاق رو بشنوه مسلمان بشه نه؟!!

جناب نظر علی خان با فونت نستعلیق تایپ فرموده بودن؟ برند پرینتر ایشون چیه ؟!


بر طبق آیه قرآن " لیس للانسان الا ما سعی" چنین داستانی واقعیت نداره!!

تشیع فردا تشیع انسان پروری است نه پخمه پروری

تشیع فردا تشیع قرآن است نه مفاتیح
 
آخرین ویرایش:
بالا