ایل و تبار بابا سیلور و مامان سحر بیا تو

behnam.95

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشق عاشق تر

نبود در تار و پودش ديدي گفت عاشقه عاشق

@@@@@@@@ نبودش @@@@@@@@@@

امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه ديدار اين خونه

فقط خوابه ، تو كه رفتي هواي خونه تب داره ، داره از درو ديوارش غم

عشق تو مي باره ، دارم مي ميرم از بس غصه خوردم ، بيا بر گرد تا ازعشقت

نمردم، همون كه فكر نمي كردي نمونده پيشت، ديدي رفت ودل ما رو سوزوندش

حيات خونه دل مي گه درخت ها همه خاموشن، به جاي كفتر و گنجشك كلاغاي

سياه پوشن ، چراغ خونه خوابيده توي دنياي خاموشي ، ديگه ساعت رو

طاقچه شده كارش فراموشي ، شده كارش فراموشي ، ديگه بارون نمي

باره اگر چه ابر سياه ، تو كه نيستي توي اين خونه ، ديگه آشفته

بازاريست ، تموم گل ها خشكيدن مثل خار بيابون ها ، ديگه از

رنگ و رو رفته ، كوچه و خيابون ها ،،، من گفتم و يارم گفت

گفتيم و سفر كرديم،از دشت شقايق ها،با عشق گذركرديم

گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداري، عشقو

به فراموشي ،چند روزه تو مي سپاري

گفتم كه تو مي دوني،سرخاك

تو مي ميرم ، ولي

تا لحظه مردن

نمي گيرم

دل از

تو
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی خوفه . من بابا میرحسین دوست دارم .

اووووووووووری !

بیا ننه من شو تا میر حسین بابام بشه

رز این جمله ای که گفتی یعنی چی؟ من بابا میرحسین دوست دارم

میرحسین؟؟؟!!!!!!!!!!!!



:cry:

بله مادر جان؟ :cry:

مامان جون من همیشه به یادتم که

با میرحسین فرار کرده بودیم
ببخشید خبر ندادم

مامان جون سحر چی شد ه چرا داد میزنی خو!

با سرعت 40 تا فرار کردیم، یادش بخیر، خسته شدیما ولی :(

سحر جونم من هی میام چک میکنم میبینم خبری نیست اخه !
تو که خوتد بدتر از مایی که

بله مامان جون

من واقعا شرمنده هستم
چهره من و شطرنجی کنید
ولی هرچی از داداشم اجازه گرفتیم بی دلیل گفت نه
تتورو هم که پیدا نمیکردم هر وقت میومدم نبودی
دیگه مجبور شدی م از دادگاه نامه گرفتیم
خودمون باهم مزدوج شدیم

نوزمد منه دیگه :D:heart::heart:

با هم ازدواج کردین؟؟؟
بدون من؟؟؟
من که موافق بودم که

خوب میدونستیم تو موافقی :gol:

؟

یه بار با میرحسین که داداشم به همش زد دیگه
یادت نیست؟
دیدم طاقت دوریه همدیگه رو نداریم ...خواستیم هرکی بره پی سرنوشته خودش ولی نشد که نشد
دیگه گفتیم جولوی زمین و زمان وایمیستیم !

اوهوم، عشق رو نمیشه جلوشو گرفت :razz:

میگم دیدی چطولی بچه هامون ما رو فراموش کردن
مگه من این میرحسینو نبینم

:cry::cry:
 

ooraman

عضو جدید
کاربر ممتاز
ا

بهزاد داداشته!
من یه داداش داشتم اونم بابک بود !

که الان فک کنم اسممو از شناسنامش خط زده
بزار خودمنو معرفی کنم....

پدر احسان ..مادر فاطمه ...خواهر شیما ....داماد خانواده ما رضا .......


حالا بع جا آوردی:دی:smile:

ینی من و تو خواهر برادریم ؟
شیماهم خواهره منه؟ !!!
اوه اوه !
چه اتفاقات عجیبی!
البته شیما قدیمیه ولی دیگه اعضای جدیدتر و اعمال نکرده خواهرم :w16:

ولش کن عزیزم
این شجره نامه کاملا اشتباهه
شجره نا مه مشکلی نداره
فقط فک کنم تورو یادشون رفته بذارن !:biggrin:
این شجره نامه رو کی درس کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهر جونم ستی...دیگه اینجا نمیاد !
نه بابا اورامان
ما که اولین بچه های احسانو فاطمه بودیمو اصلا گذشتن کنار!!...

اخه موضوع اینه که احسان اول داداش من بود !بعد ازونجایی که من و رها و ستی باهم خواهر بودیم معلوم شد پس احسان بابامم هست
اینجوری شد که قاطی پاتی شد
ما به همون بابا رضایت دادضم!


با سرعت 40 تا فرار کردیم، یادش بخیر، خسته شدیما ولی :(

:biggrin:
اره یادمه
دیگه چاره ای نداشتیم
پاهامون درب و داغون شد !:love:
نوزمد منه دیگه :D:heart::heart:
:heart: :heart:


اوهوم، عشق رو نمیشه جلوشو گرفت :razz:
:love:
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
مگه ندیدی دو نفر که زیاد با هم لاو میترکونن
بقی حالشون بد میشه و میگن هوووووووووووووووووووووووووووق :D

گفتم الان یکیم میاد برای من و تو میگه هوووووووق:w15:

:love:
کسی جرات اینکارو واسه ما نداره!!!!
بچه ها کجان؟
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
مگه ندیدی دو نفر که زیاد با هم لاو میترکونن
بقی حالشون بد میشه و میگن هوووووووووووووووووووووووووووق :D

گفتم الان یکیم میاد برای من و تو میگه هوووووووق:w15:

:love:

باشه ..باشه .. یعنی ماها اینقدر بدیم و حسودیم ..؟!!:(:(

sلام به همه:smile::smile:

اجازه هست ما هم بیاییم تو .. ؟!!
 

t#h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام من دیروز اینجا اومدم ولی شماها رو ندیدم از چیزی هم خبر ندارم.
 

ooraman

عضو جدید
کاربر ممتاز

کلاریکلا

عضو جدید
سلام.با اجازه اومدم تو

بهاي عشق چست بجزعشق به هم رسيدن يعني اغاز با هم ماندن يعني زند گي ...زندگي با عشق يعني کا ميابي در شگفتم که سلام آغاز هر ديداريست ، ولي در نماز پايان است . شايد اين بدين معناست که پايان نماز ، آغاز ديدار است
 

مولتی متر

عضو جدید
سلام.با اجازه اومدم تو

بهاي عشق چست بجزعشق به هم رسيدن يعني اغاز با هم ماندن يعني زند گي ...زندگي با عشق يعني کا ميابي در شگفتم که سلام آغاز هر ديداريست ، ولي در نماز پايان است . شايد اين بدين معناست که پايان نماز ، آغاز ديدار است
!!!!!!!!!!!!!!!!
 
بالا