نگرفتم !
بیشتر توضیح میدی ؟
قبلا توی همین تاپیک توضیح دادم .
آخرین ویرایش:
نگرفتم !
بیشتر توضیح میدی ؟
ینی همه ی کاری که اسلام ، این کاملترین دین دنیا ، ارائه دهنده ی متعالی ترین مظاهر انسانیت ؛ میتونست انجام بده ، این بوده که بگه چند مرد نباید با یه کنیز باشن ... چند کنیز باید با یه مرد باشن ... !اره می گم همونطور که کتابای تاریخی هم نوشتن قبل از جنگ به سربازا این وعده رو می دادن که برین اگه شکستشون بدین اموال و ناموس و غنایم جنگی و ... چیزشون مال شماست اونا هم وقتی شکستشون می دادن می ریختن توی اون منطقه و جشن می گرفتن و شراب می خوردن و هر بلایی دلشون می خواست سر زن و بچه هایی که زنده مونده بودن میاوردن یعنی یه سری ادم مست با یه زن رابطه داشتن حتی همون روز یا شب نبرد که طرف عزیزش رو از دست داده بود و هیچ اختیار و انتخابی هم نداشت که باهاش این کار بشه یا نه ولی توی اسلام به کسی این اجازه داده نشده هر فردی که کنیزی می گرفت باید یه سری مسائل رو رعایت می کرد که قبلش این طور نبوده و بعضی از این ادما که اسیر می شدن بخاطر ازار و اذیتی که بهشون می شد همونجا می مردن میگم که وقتی داریم میگیم کنیزی که توی اسلام معرفی شده بده ببینیم این دستور در چه حالی داده شد قبلش چی بوده که این دستور داده شد
شما مثه اینکه فقط حرف خودت رو تکرار می کنی
اگه دوستان گذاشتن رفتن هم واقعا بهشون حق می دم
یه حرف رو هی تکرار می کنی
ببین من به ایرانی بودنم افتخار میکنم .. فکر کنم همه همین حس رو دارن ولی به این افتخار میکنم که یه مسلمون ایرانی هستم حالا یکی افتخار میکنه که ایرانی مسلمانه .. فرقش رو که می دونی
چون ایرانیم دوست ندارم از گذشته ی ایران بد بگم ولی شما که از دوره هخامنشی می گی از بقیه دوره ها هم بگو .. دوره های قبل از اسلام رو می گم... اگه کتاب آتوسا رو خونده باشی متوجه کاری که کمبوجیه پسر کوروش با خواهراش کرد هم هستی ؟ یه جوری نگو که انگار اسلام اومد و برای زن ها قوانین دست و پا گیر وضع کرد و قبلش همه ارباب بودن و زن ها خیلی با ارزش بودن و ..کتاب آتوسا رو بخون متوجه میشی
و اگه منکر ازدواج اجباری خواهرای کمبوجیه باهاش هستی دیگه من نمی دونم چی بگم.. یا اگه از ازدواج خواهر و برادر دفاع میکنی .. چون به نظر من مرخصی زایمان و حقوق و ... در مقابل چنین ظلمی در حق زن ها هیچی نیست
اسلام اومد و ازدواج محارم دیگه قانون نیست و حتی حرامه و شما می تونی با کسی که دوست داریش ازدواج کنی ..محدودیت هایی هم برای ازدواج هست که دلیلش هم گفته شده
جواب اون سوالم رو ندادی
قبلا صد تا مرد به یه زن که به دستشون می رسید حمله می کردن و هر بلایی سرشون می اوردن
کتابای تاریخی بخون متوجه می شی
یه زن و چند مرد رو مقایسه کن با این که می گه در یه زمان یه کنیز یا بقول تو یه مالک داره
خودت کدوم رو می پسندی ؟
شرایط الان خودت رو نبیبن
فکر کن توی همون شرایطی و قراره بعد از شکست یکی از این دو تا بلا سر زنا بیاد
واقعا این رو نمی تونی درک کنی ؟؟؟؟؟؟
بابا شرایط اون موقع این بوده که بعد از جنگ و پیروزی مثه وحشی ها می ریختن روی مال و اموال و ناموس طرف
اسلام بهشون این دستور رو داد که اینا بشن کنیزتون و کنیز هم قانون خودش رو داشت
تو ببین بهتر شده یا نه
نه اینکه با زن جامعه امروز مقایسه کنی
جواب اینا رو بده لطفا
وگرنه واقعا اصلا بحث باهات فایده نداره
راستی الان یعنی شما نه مسحیت نه اسلام و نه یهودی رو قبول نداری ؟ چون اسلام رو که خودت هم می گی کامل تره داری می بری زیر سوال و کلا توهین بارونش می کنی
میمونه بهایی و بودایی و ..
شما پیرو اینا هستی ؟ اگه بگی راحت تر می تونیم بحث کنیم .. بلاخره پیرو یه چیزی هستی دیگه
راستی من مطمئنم بحث من و شما اصلا فایده نداره چون هیچکدوممون امکان نداره از عقیدمون دست برداریم
یه سوال؟؟شما جواب سئوال من رو دادین که چرا از زن به عنوان غنیمت جنگی و گنج نام برده شده؟
در زن شوهر مرده چی هست که از اون به عنوان غنیمت و گنج نام میبرن؟
اینو اول تشریح بکنید لطفا.
در مورد اینکه میگی در جنگ های دیگه وضعیت بدتر بوده و اسلام بهترش کرده، دلیلت چیه؟
اینهمه کتاب در توحش مسلمانان هنگام حمله به کشورهای مختالف نشستن نخوندی مشکل بنده نیست.
پس فکر کردی ایرانی ها واسه چی با عمر لج افتادن.
در ضمن بحث سر کنیز و گروگان گیری زن ها پس از حمله بود، مثال کمبوجیه که زدی چه ربطی به کنیز داشت، یک عمل شنیع بی ربط با بحث ما بود.
چندتا مثال تاریخی بزن که کوروش هم به جایی حمله میکرده زن هاشون رو کنیز میکرده.
اسلام همون موقع میتونست اون هارو زنان آزاده ای اعلام کنه مثل بقیه زنان که بتونن ازدواج کنند.
چرا با لغت کنیز اونهارو از سایر زن ها جدا میکنه؟ پس حتما فرقی با زن های معمولی دارند؟ من دنبال اون فرق هام.
در مورد ادیان هم، یهودیت و مسیحیت و اسلام، یکی هستند توی یک منطقه جغرافیایی که فقط دست زمان باعث شده اون یکی منطقی تر به نظر بیاد.
نسبت به زمان خودش، وگرنه داستان های قرآن که اون زمان منطقی بودن، الان بیشتر فکاهی هستند از رفتن تو شکم نهنگ بگیر تا حرف زدن ادم با مورچه !!!!!
بهایی هم فرقه من در اوردی خود آدماست.
بودایی هم پیروانش ادعای آسمانی بودنش رو ندارن، بلکه یک مکتبی هست که توی شرق اسیا طرفداراش بیشتر هستند مثل اسلام که کانونش همین خاورمیانه هست.
من هم به هیچ کدوم از اینا باور ندارم، یعنی به چیزی به نام دین آسمانی اعتقادی ندارم و همه رو از دم کار خود آدم ها میدونم.
برای همین زیر سئوالشون میبرم.
تو دختر باشی و اسیر یک مرد باشی میفهمی، هر چی مالک راضی باشه رو انجام میدی، چون چاره ای نداری.
سند نمیخواد، انگار کنیز حق مصاحبه داشته که بیاد بگه به من ظلم شد.
یادت رفته تاریخ رو کی نوشته نه؟
فکر کردی تو کوفه خبرنگار راه میرفته از کنیزها میپرسیده، سرکار خانم از برخورد عرب مسلمون راضی هستین آیا؟
آقا یه سوال ...
کدوم زنی حاضره با قاتل پدر ، برادر ، شوهر و پسرش بخوابه ؟
چطور میشه زنی جلو چشمش خونوادشو بکشن ، بعد حاضر بشه برای قاتلین کار کنه یا بدتر از اون نیازهایِ جنسیشونو برآورده کنه ؟
تعارفو با خودتون بزارید کنار دیگه ...
یه سوال؟؟
همین الان تو هزاره سوم تو جامعه خودمون اگه یه زن مجرد یا بیوه تو یه ساختمون یا یه محله باشه جوونای همون ساختمون چه مزاحمت هایی ممکنه براش ایجاد کنن؟خوب حالا تصور کنین بعد از جنگ ، جنگجو ها زنا و بچه ها رو میزاشتن و میرفتن و کسی کاری باهاشون نداشت.ایا فکر کردین قبایل وحشی همسایه اونارو ول میکردن.؟؟
خوب حالا خدا گفته زنا و بچه هارو با خودتون ببرید.برای اونها اسم کنیز رو در نظر گرفته با قوانین مشخص که گفته شد.بالاخره نه همسر اون شخص بودن نه فرزندش و برای قانون گذاری باید با یه اسم مورد خطاب قرار میگرفتن یا نه؟خوب بحث رابطه هم که معلوم شد چطوریه.پس مشکل شما چیه الان؟
حالا اگه من نمیگفتم کنیط یعنی گنج نمیدونم به چی میخاستین گیر بدین؟
خدا در قران ار انفاق به عنوان قرض نیکو یاد کرده.شمایی که قران و خدا رو قبول نداری و با دید مادی به همه چی نگاه میکنی مطمئنا میای میگی خدا حتما به اندازه شما هم نفهمیده .اخه مگه میشه ادم پولشو از دست بده و ازون به عنوان یه کار نیکو یاد بشه.مطمئنا مغذت هنگ میکنه.در صورتی که دنیا تک بعدی نیست و همه چیز نباید منفعت مادی داشته باشه.
کسی هم که کنیز میگرفته یا به تعبیری اسیر میگرفته و اونو به خونش میبره و خرجشو میده مطمئنا خدا براش پاداشی در نظر میگیره.باز بحث کشتن شوهر و .....رو پیش نکشید که اونا هم پاسخ داده شد و علل مختلفی داشته که شما نمیخاید بپزیرید
اون کنیز هم از خداش بوده بعد از مرگ شوهرش به هر دلیلی تحت حمایت کسی قرار بگیره نه اینکه زیر تجاوز یه عده جون بده
بعضیا خوب توضیح دادن ، اما کسی که نخواهد متوجه شود ، نمیخواد ! راه نداره .
اینجور بحث ها وقتی درسته که واقعاً منطقی باشه ، نه اینکه فرض و نتیجه رو برا خودمون تموم شده بدونیم بیایم دعوا ! مجادله ! و ....
پس فایده ای نداره و فقط برای شبهه افکنی یه .
توجیه صحیح است .
بعدا شما چطوری تشخیص دادین کی متوجه هست و کی نیست؟
با افکار و اعتقادات خودتون سنجیدین درسته؟
البته همه ادما اینجورین، من و شما هم مستثنی نیستیم، همه فکر میکنن خودشون تشخیص درست رو دادن، هم من هم شما.
به قول خیام:
قومی متفکرند اندره راه دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از ان که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این
باوشه.هر چی شما بگی.شما به من گفتین یک سند از کنیزی بیار که گفته باشه به من به زور تجاوز کردن تا من قبول کنم مسلمونا وحشی بودن.
خوب شما میتونی سند از کنیزی بیاری که گفته من عاشق اینم که اربابم با من رابطه داره؟
دنبال چه سندهایی میگردی !!!!!!
شما اصل وحشیانه حمله رو رها کردین، میگین خوب حالا که کشتن کشتن، با زن ها چیکار کنیم !!!
اونوقت نتیجه میگیری بله بهترین راه همون اسارت و کنیز شدنه که حداقل جانش در امان باشه.
هر قبیله وحشی دیگری هم حمله میکرد زن رو میبرد به نوکری و رابطه جنسی.
نکنه فکر کردی اطراف ایران آدم خوارها زندگی میکردن؟
مغول ها هم وقتی به ایران حمله کردن، مردها رو کشتن، زنان زیادی رو هم کشتن و زن هارو کنیز کردن.
اعراب چه کردند که مغول ها نکردند؟
از طرفی مدام میگی اسلام گفته حق نداری به زور به کنیز تجاوز کنی، در حالیکه اصلا متوجه نیستی، زنی که همه خانه و همسرش از بین رفته :
یک زن داغون از نظر روحی هست که دلیلی برای مقاومت در برابر خواسته مالکش نداره.
چرا واقعا اینو متوجه نمیشی و خودت رو جای اون کنیز نمیذاری؟
در ازدواج با کنیز ها طبق نص قرآن هیچ محدودیتی در تعداد نیست، این رو هم منکری؟
الان هم اگر زن بیوه جایی بیوفته، بیشتر کمکش میکنند تا آزار بهش برسونن.
مگر اینکه اطرافش با عرض معذت مسلمان زیاد باشه که خیلی به رابطه جنسی علاقه داره.
توی غربش هم برخوردها مثل این جوامع اسلامی با زن های تنها نیست و اینجا هست که بوق میزنند و همه فکرشون دنبال سکـــس هست.
چی بر سرت اومده که اینطوری شدی؟
فقط خواهشا همین رو بگو، چی بر سر یک ملت میاد که از کنیز شدن مادران و خواهرانشون به دست اجنبی تنها با توجیه جهاد فی سبیل الله دفاع میکنند.
دقت هم کنی تو این تاپیک هرچی خواستی از روانی و نفهم و شهوتران و...بارم کردی ولی هیچی جوابت رو ندادم و سعی کردم به نوشته هات پاسخ بدم.
اما تو باز سعی میکنی یک جایی توهین شخصیتو به من بزنی.
ممنون.
باوشه.هر چی شما بگی.
ولی خدایی این تیکت خیلی باهال بود
الان هم اگر زن بیوه جایی بیوفته، بیشتر کمکش میکنند تا آزار بهش برسونن.
من هم بیشتر کشور های همسایه رو رفتم.(غرب نرفتم) و این مساله ای میگید به دین ربطی نداره.به قانون و فرهنگ مربوطه.ای کاش اون مگر اینکه بعدش رو هم که نوشتم میخوندین.
حداقل خیلی از دوستام دارن تنها توی غرب تحصیل میکنند و یک دهم مشکلات امنیتی از سوی مردهارو توی تهران رو ندارن، هرچند بازم مشکلاتی هست.
خودم هم چند کشوری که بودم فقط مسلمونا هستند که خیلی با ولع به دخترها نگاه میکنند، مردم کشورها کمتر هستند، هر چیزی رو جای خودش گذاشتن.
من هم بیشتر کشور های همسایه رو رفتم.(غرب نرفتم) و این مساله ای میگید به دین ربطی نداره.به قانون و فرهنگ مربوطه.
مثلا تو ایران با وجود قانون(هر چند ضعیف )مشکلا راهنمایی و رانندگی بیداد میکنه.حتما میگکید اینم به خاطر دینه؟
این که میگید فرهنگ کشور ما از اسلام گرفته شده قبول ندارم.چون کشور ما اسمش اسلامیه ولی در عمل .........چی بگم والا.نمیخام اخراج بشم.مشکلات اخلاقی بحثش با مشکلات راهنمایی و رانندگی و مشابه فرق میکنه.
چون بخش اعظم اخلاق تو جامعه رو فرهنگ یک کشور میسازه، فرهنگ این سرزمین هم امروز برگرفته از اسلام هست قسمت بیشترش.
وقتی میگم مشکل از دینه، نه اینکه اسلام بر فرض گفته به همه دخترها متلک بندازین.
ولی چون نتونسته راه حل های درستی در روابط دختر و پسر بده، جوان رو عقده ای کرده.
غرب هم زیادی شل رفته، اما خیلی جاها تونستن کنترل کنن و حد و حدودش رو نگه دارند، با دین نمیشه کنترل کرد.
اگر میشد وضع ایران و افغانستان و عربستان و... از نظر حقوق بشر و..امروز این نبود.
حکم شرعی چنین زنانی این است که اگر مالک آنها بخواهد آنها را به همسری بر گزیند، نیازی به خواندن عقد نکاح نیست. همچنین مالک آنان می تواند آنها را به کسی دیگر هدیه کند که در این صورت با رعایت عده و سایر مسائل شرعی و بدون عقد نکاح می تواند همسر مالک دوم خود شود. اگر کنیز حامله و بچه دار شود اصطلاحا "أمة المستولده" می شود و دیگر مالک او حق فروش او را ندارد تا از سهم فرزندش آزاد گردد. فرزند کنیز اگر پدرش مرد آزاد باشد آزاد است مثل بقیه فرزندان از پدرش ارث می برد و اگر پدرش غلام باشد او نیز متعلق به مالک پدرش خواهد بود. (منبع) جهت مطالعه بیشتر (نگاه اسلام به برده داری) |
سلام،
تا جایی که تاپیک رو خوندم، بیشتر کل کل بود تا پاسخ مناسب. یکی از دوستان هم مرتباً بیانیه صادر می کردند.
در پاسخ به این سوال،
اول ببینیم اسلام و قرآن در چه شرایطی نازل شده:
برده گیری در میان اعراب پیش از اسلام رایج بوده است. بازرگانان برده که آنها را نخّاس می خواندند، از نواحی گوناکون بردگان را به مکه می آوردند و می فروختند. جرجی زیدان می نویسد: «اگر کسی برده ای خریداری می کرد، ریسمانی را به گردنش می افکند و چون حیوانی او را به خانه اش می کشید.» راه های برده گیری در میان عرب جاهلی گوناگون بود.
در کتاب تاریخ بردگی این گونه آمده است: «اعراب که همواره مشغول جنگ و جدال و غارت و چپاول اموال یکدیگر بودند، زنان و مردان و کودکان قبیله ی مغلوب را اسیر و بنده کرده و آنها را در بازارهای متعدد بنده فروشی که مهمترین آنها بازار عکاظ بود به معرض خرید و فروش می گذاشتند.
ابوجعفر طبری گزارش می کند :”در روزگار جاهلیت، کنیزان را به روسپیگری وامی داشتند و مزدشان را برای خود می گرفتند” (تفسیر طبری، ج9، ص۱۰۴)، چنانکه آیه ی «لاتکرهوا فتیاتکم علی البغاء… نور، 33»؛ (کنیزانتان را به زناکاری وامدارید) ناظر به همین مسئله است.
جرجی زیدان می نویسد: «تازیان با کنیزان خویش هم بستر می شدند و چون فرزندانی برای ایشان زاده می شد آنان را به بردگی می گرفتند، مگر آنکه کسی از آنها نجابت و اصالت خود را به اثبات می رساند که در آن صورت به خویشاوندانش می پیوست و او را می پذیرفتند وگرنه، به حالت بردگی باقی می ماند.» او داستان عنترۀ عبسی و پیوستن به پدرش شدّاد را، پس از تحمل سختی ها و دلاوری هایی که از خود نشان داد، گویای همین امر می داند. برده مثل کالا جزء ارثیه محسوب می شد، ولی اگر صاحب برده به او می گفت پس از مرگ من آزاد هستی برده جزء ارث در نمی آمد، برده مهر و شیربهای عروس نیز می شد. برده ها را کمتر به جنگ می فرستادند، زیرا به آنان اعتماد نداشتند ولی در جنگ ها از آنان کمک می گرفتند. در جنگ ها به برده از غنایم سهم نمی دادند و سهم برده از آن صاحبش بود، همچنین دیۀ برده نصف دیۀ فرد آزاد بود.
زنان از تمامى مزایاى مجتمع بشرى محروم بودند، نه مالك اراده خود بودند و نه مالك عملى از اعمال خود، و نه مالك ارثى از پدر و مادر و برادر، مردان با آنان ازدواج مىكردند، اما ازدواجى بدون هیچ حد و قیدى، هم چنان كه در یهود و بعضى از وثنىها ازدواج به این صورت بوده و با این حال زنان به این كار افتخار مىكردند و هر كسى را كه دوست مىداشتند به سوى خود دعوت مىكردند.
در نتیجه عمل زنا و ازدواجهاى نامشروع از قبیل ازدواج زنان شوهردار بین آنان شایع شد و از عجایب زنان آن روز این بود كه چه بسا لخت و مادرزاد به زیارت خانه كعبه مىآمدند.
و اما فرزندان عرب جاهلیت تنها ملحق به پدران بودند و اگر در خردسالى پدر را از دست مىدادند، ارث نمىبردند و ارث خاص فرزندان كبیر بود و از جمله چیزهایى كه به ارث برده مىشد همسر متوفى بود و زنان و فرزندان خردسال چه پسر و چه دختر از ارث محروم بودند. البته اگر فرزندان كبیرى در بین نبود، اولاد صغار ارث مىبردند ولیكن باز خویشاوندان نیرومند، ولى یتیم مىشدند و اموال او را مىخوردند و اگر یتیم دختر مىبود با او ازدواج مىكردند تا اموالش را ببلعند، بعد از آنكه همه اموالش را مىخوردند آن وقت طلاقش مىدادند، در آن حال نه مالى داشت تا قوت لایموتى براى خود فراهم كند و نه دیگر كسى رغبت مىكرد با او ازدواج نماید و شكمش را سیر سازد و ابتلاى به امر ایتام از هر حادثه دیگرى در بین عرب بیشتر مایه نابسامانى بود، براى اینكه در اثر جنگهاى پى در پى و غارتگریها، طبعا آدمكشى شایع بود كه در نتیجه یتیم عرب هم زیاد مىشده. (تاریخ برده داری در عربستان قبل و بعد از اسلام)
حالا اسلام و قرآن نازل میشه. هدایت مردم از بت پرستی به خداپرستی، از غارت اموال همدیگه به برادری، از زنده به گور کردن به تکریم فرزندان دختر و .... مسائل اشتباه زیادی وجود داره که باید تصحیح بشه و تغییر کنه. حالا میاد به جای این که یه جنگ دیگه به جنگ های عقیدتی اضافه کنه، اون رو هدایت می کنه.
اسلام مکانیزم و سیستمی را طراحی کرد که بر اساس آن به تدریج این مسئله قابل حل بود. به این صورت که خوشرفتاری و مهربانی را با آنان از اصول اخلاق دینی بر شمرد و پاداش و ثواب زیادی در آزادی بندگان اعلام کرده. کفارات اعمال زیادی که ناشی از خطاهای روزمره مسلمانان بود را آزاد سازی بردگان قرار داد. اگر صاحب غلام یا کنیزی به او صدماتی وارد میکرد موجب آزادی او میشد و کنیز یا غلام میتوانست با در آمد مضاعف خود با صاحب خویش "مکاتبه" کرده و موجبات آزادی خود را فراهم آورد و اگر کنیزی از مالک خود صاحب فرزند میشد مالک او دیگر حق فروش او را نداشت و اگر توسط مالک خود هم آزاد نمیشد در نهایت این کنیز از سهم الارث فرزند خود آزاد میگشت. به این ترتیب علاوه بر اینکه با ورود مشرکان به کانون خانواده مسلمانان، آنان عملاً با معارف دینی و اخلاق و مشی اسلامی آشنا گشته و کمکم مسالک و معالم دینی را أخذ میکردند و در اخلاق و دین مسلمانان داخل میشدند، به تدریج شرایط آزادی آنان بدون عوارض منفی به وجود میآمد.
رفتار قبل از اسلام رو با حکمی که اسلام تعیین کرده، مقایسه کنید:
حکم کنیز:
حکم شرعی چنین زنانی این است که اگر مالک آنها بخواهد آنها را به همسری بر گزیند، نیازی به خواندن عقد نکاح نیست. همچنین مالک آنان می تواند آنها را به کسی دیگر هدیه کند که در این صورت با رعایت عده و سایر مسائل شرعی و بدون عقد نکاح می تواند همسر مالک دوم خود شود.
اگر کنیز حامله و بچه دار شود اصطلاحا "أمة المستولده" می شود و دیگر مالک او حق فروش او را ندارد تا از سهم فرزندش آزاد گردد. فرزند کنیز اگر پدرش مرد آزاد باشد آزاد است مثل بقیه فرزندان از پدرش ارث می برد و اگر پدرش غلام باشد او نیز متعلق به مالک پدرش خواهد بود. (منبع)
جهت مطالعه بیشتر (نگاه اسلام به برده داری)
حالا اسلام و قرآن نازل میشه. هدایت مردم از بت پرستی به خداپرستی، از غارت اموال همدیگه به برادری، از زنده به گور کردن به تکریم فرزندان دختر و .... مسائل اشتباه زیادی وجود داره که باید تصحیح بشه و تغییر کنه. حالا میاد به جای این که یه جنگ دیگه به جنگ های عقیدتی اضافه کنه، اون رو هدایت می کنه.
اسلام مکانیزم و سیستمی را طراحی کرد که بر اساس آن به تدریج این مسئله قابل حل بود. به این صورت که خوشرفتاری و مهربانی را با آنان از اصول اخلاق دینی بر شمرد و پاداش و ثواب زیادی در آزادی بندگان اعلام کرده. کفارات اعمال زیادی که ناشی از خطاهای روزمره مسلمانان بود را آزاد سازی بردگان قرار داد. اگر صاحب غلام یا کنیزی به او صدماتی وارد میکرد موجب آزادی او میشد و کنیز یا غلام میتوانست با در آمد مضاعف خود با صاحب خویش "مکاتبه" کرده و موجبات آزادی خود را فراهم آورد و اگر کنیزی از مالک خود صاحب فرزند میشد مالک او دیگر حق فروش او را نداشت و اگر توسط مالک خود هم آزاد نمیشد در نهایت این کنیز از سهم الارث فرزند خود آزاد میگشت. به این ترتیب علاوه بر اینکه با ورود مشرکان به کانون خانواده مسلمانان، آنان عملاً با معارف دینی و اخلاق و مشی اسلامی آشنا گشته و کمکم مسالک و معالم دینی را أخذ میکردند و در اخلاق و دین مسلمانان داخل میشدند، به تدریج شرایط آزادی آنان بدون عوارض منفی به وجود میآمد.
رفتار قبل از اسلام رو با حکمی که اسلام تعیین کرده، مقایسه کنید:
يعني در جنگ با كفار زناني كه اسير گرفته ميشدند حكم كنيز رو داشتند
ما واسه مردها یا کنیز بودیم، یا ولمیه برای مومنین تو بهشت !!!
هیچ توجیهی هم نداره، جامعه مردسالار، احکامش هم مردسالاریه.
اگر چیزی غیر این توی قرآن میدیدیم اسباب تعجب بود، چون باید تحت تاثیر همون زمان خودش میبود.
تازه احادیث جالب تری هم در مورد خودمون از زبان پیامبر اسلام پیدا کردم:
ألا أخبركم بنسائكم من أهل الجنّة؟ الودود الولود العئود الّتي إذا ظلمت قالت هذه يدي في يدك لا أذوق غمضا حتّى ترضى.(461)
مى خواهيد شما را از زنانى كه اهل بهشتند خبر دهم؟ زن وفادارى كه فرزند زياد آورد و زود آشتى كند و همين كه بدى كرد گويد اين دست من در دست توست چشم بر هم نمى گذارم تا از من راضى شوى
إنّ اللَّه تعالى كتب الغيرة على النّساء و الجهاد على الرّجال فمن صبر منهنّ إيمانا و احتسابا كان لها مثل أجر الشّهيد. (711)
خداوند رنج هوودارى را نصيب زنان و جنگ را قسمت مردان قرار داد هر زنى از روى ايمان و در انتظار پاداش خدا بر رنج هو و دارى صبر كند ثواب شهيد دارد.