اثر پديده جزيره گرمايي شهر تهران بر كوه‌هاي مجاور

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز




تهران و البرز


نوشته : مهندس جعفر سپهري



مدرس دانشگاه جامع علمي كاربردي و مدرس دانشگاه آزاد اسلامي ايران

"هرگونه آسيبي كه به محيط‌زيست وارد كنيم، طبيعت از ما و از فرزندان ما، به سختي و با بيرحمي انتقام ميگيرد".

تهران فرزند البرز (مركزي) است. اين فرزند خيره‌سر، اينك با پرورنده سر سپيد خود چنان مي‌كند، كه هيچ‌كس در تاريخ نكرده است. نمك خورده و نمكدان مي‌شكند و هيچ از قهر طبيعت و انتقام سخت آن نمي‌هراسد. با اين وجود، كوهپايه‌هاي زيباي البرز، حتي امروزه هم جايگاه گياهاني است كه از شبنم بامدادي مرواريدهاي غلتان بر سر تا به‌پاي خود دارند و اشك ژاله بر دامن كوهسار مي‌فشانند.

يكي از پديده‌هاي فيزيكي كه در پيرامون ما رخ مي‌دهد، جذب پرتو فرابنفش UV توسط زمين و گسيل پرتو فروسرخ IR به جاي آن است. در حقيقت گرمايي كه ما احساس مي‌كنيم از زمين به ما مي‌رسد. توجه به اين نكته ضروري است كه گرما نه در نيمروز كه اوج تابش خورشيد است، بلكه چند ساعت پس از آن به اوج خود مي‌رسد. هر چه سطوح تيره‌تر باشند، گرماي گسيل شده به هوا بيشتر خواهد بود. در شهرها به ويژه در اَبَرشهرها، پهنه گسترده‌اي از سطح شهر مانند سقف ساختمان‌ها و خيابان‌ها تيره رنگ هستند. اين سطوح تيره رنگ به ويژه در طي فصل تابستان، گرما را درخود جذب نموده و نابه هنگام آن را به هوا گسيل مي‌دارند. گرماي ناگوار اَبَرشهر تهران ريشه در اين نكته دارد. اين پديده باعث افزايش دماي مناطق مسكوني از 2 تا 15 درجه سانتيگراد شده و به نام پديده جزيره گرمايي Urban Heat Island شناخته مي‌شود. اين پديده نه‌تنها به محيط‌زيست تهران بلكه به پيرامون آن هم آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري وارد مي‌سازد. شايد زيباترين و غني‌ترين اين زادبوم‌ها بخشي از كوه‌هاي البرز مركزي كه در همسايگي شمال تهران است، باشد.

آنچه كه دشت بزرگ تهران و ري را از ژرفاي تاريخ تا كنون زندگي بخشيد، چشمه‌ساران جوشان و رودهاي پر آبي است كه از دل كوهستان برف‌انبار و افسانه‌اي البرز (مركزي) برمي‌خواسته است.

مطالعات‌ باستان‌شناختى‌ نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ رشته‌ كوه‌ البرز زيستگاه‌هايى‌ بسيار كهن‌ را در دل‌ خود جاي‌ داده‌ است‌ كه‌ بيشتر به‌ واسطة گذر زمان‌ مدفون‌ شده‌اند و به‌ نظر تپه‌هاي‌ طبيعى‌ مى‌آيند. اين‌بار كه عزم شيرپلا كرده از پس‌قلعه مي‌گذريد، بدانيد كه دست‌كم هفت‌هزارسال تاريخ به شما نگاه مي‌كند. از مسيري مي‌گذريد كه روزگاري تهمتن رستم دستان از آن گذشت تا كيقباد را از دژ البرز كوه آورده به تخت فرمانروايي ايران بنشاند. از مسيري مي‌رويد كه در گذشته‌اي نه چندان دور هنوز كتيبه اشكاني بر فراز ويرانه‌هاي كاخ شاه ميران (تله‌اسيژ كنوني) خودنمايي مي‌كرده است.

اَلْبُرْز، رشته‌كوهى‌ غربى‌ - شرقى‌ در شمال‌ كشور ايران، و از رشته كوه‌هاي اصلي فلات ايران است. البرز را بازمانده‌ از واژة اوستايى‌ هرابرزئيتى دانسته‌اند. اين‌ دو نام‌ در زبان‌ پهلوي‌ هَربُرز و هربورچ‌ آمده‌ است‌. «بلند» و نيز «بالا» در فارسى‌ امروزي‌ از همان‌ ريشة بَرِز و برزئيتى‌ بازمانده‌ است. از همين ريشه واژه گَر در پارسي ميانه را داريم در برجاي مانده در واژگاني مانند گَرچال، گَرشاه، گريوه، گريبان، گريزه، گرياشان و گرپادگان(گلپايگان).

بخش‌ جنوب‌ البرز مركزي‌ به‌ توچال‌ معروف‌ است‌ كه‌ بلندترين‌ قلة آن‌ سرتوچال خوانده‌ مى‌شود. همچنين بلندترين قلة ايران، اين ديو سپيد پاي در بند، دماوند در جنوب‌شرقى‌ البرز مركزي‌ (شرق‌ تهران‌) قرار دارد. كوه‌هاي‌ جنوب‌ تهران‌ حد جنوبى‌ رشته‌ كوه‌ البرز (مركزي) به‌شمار مي‌رود. بر خلاف دامنه شمالي ‌ البرز با پوشش‌ انبوه‌ از گياهان‌ و درختان‌، دامنه جنوبي آن خشك‌ و بى‌درخت‌ است.

كوه توچال در شمال تهران از ارتفاع 1800 متر در كوهپايه آغاز شده و به 3966 متر در نوك قله مي‌رسد و يكي از زيباترين چشم‌اندازهاي طبيعي پيرامون تهران را بوجود مي‌آورد. اين كوه و همسايگانش زادبوم(اكوسيستم)‌هاي گوناگون و گونه‌هاي گياهي فراواني را در خود جاي مي‌دهد. با افزايش ارتفاع بر ميزان بارش باران و به خصوص برف افزوده شده و دما كاهش مي يابد و به علت سرماي شديد در ارتفاعات بالا برف تا ميانه مرداد ماه باقي مي‌ماند و بستر رشد گياهان گوناگوني را در خود جاي مي‌دهد. زادبوم و زيست‌گاه‌هايي منحصر به فرد، كه حاصل ميليون‌ها سال تعامل بسيار پيچيده و منظم عوامل محيطي، همانند اقليم، خاك و دگرگوني‌هاي زمين‌شناختي و هواشناختي با عوامل زيستي گياهي و جانوري است.

آبريز بيشتر رودهاي‌ دامنة جنوبى‌ البرز دشت‌ كوير است. اين‌ رودها هر چند به‌ سبب‌ شرايط خاص‌ اقليمى‌ و وسعت‌ كم‌ حوضة آبگير، از رودخانه‌هاي‌ فصلى‌ به‌ شمار مى‌آيند و در بيشتر ‌ سال‌ خشك‌ هستند‌، موجب‌ شكل‌گيري‌ و آبادانى‌ چشم‌اندازهاي‌ جنوب‌ البرز، از جمله‌ شكل‌گيري‌ شهرهاي‌ تهران‌، كرج‌ و ري‌ شده‌اند و هفت‌هزارسال تمدن شناخته شده را در اين مكان رقم زده‌اند. بخشي از جهان‌راه ابريشم، جاده همدان به هرات، يكى‌ از مهم‌ترين‌ راههاي‌ بازرگاني و ارتباطى‌ باستان، كه شرق و غرب عالم را به هم پيوند ميزد،‌ نيز در همين‌ محور پديد آمده‌ است‌. رودخانه‌هاي‌ كرج‌ و جاجرود كه‌ به كمك سدهاي اميركبير و لتيان، آب‌ شهر تهران‌ را تأمين‌ مى‌كنند، از كوه‌هاي‌ سربلند البرز (مركزي) سرچشمه‌ مى‌گيرند. برف‌ موجود در كوهستان البرز اهميتى‌ اساسى‌ در اقتصاد آبى‌ كشور دارد. با توجه‌ به‌ اينكه‌ اين‌ ارتفاعات‌ تا نيمى‌ از سال‌ پوشيده‌ از برف هستند، ذخيرة چشمگيري از آب‌ را در خود جاي‌ مى‌دهند كه‌ به‌ صورت‌ رودهاي‌ كوچك‌ از آن‌ جاري‌ مى‌شود. پايكوه‌هاي‌ جنوبى‌ البرز محل‌ مادرچاه‌ كاريز و قنات‌هاي‌ بسياري‌ بوده‌ است‌ كه‌ از منابع‌ آب‌ آشاميدنى‌ و آبياري‌ تهران‌ و پيرامون آن‌ بوده‌اند. روستاهاي‌ كوهستانى‌ دامنة جنوبى‌ و دره‌هاي‌ البرز مركزي‌ دست‌ كم‌ از هنگام‌ پايتخت شدن‌ تهران‌ گردشگاه‌ تابستانى‌ اهالى‌ تهران‌ بوده‌ است و مردم در هنگام بيماري‌هاي فراگير به آنها پناه مي‌بردند.

دو شاخة رود هراز، رود نور در شمال‌ دماوند و رودلار در جنوب‌ آن، با امتداد شرقى‌غربى‌ حوضة آبگير مهم‌ البرز مركزي‌ را پديد مى‌آورند. به‌جز حبله‌رود و رود فيروزكوه‌، ديگر رودخانه‌هايى‌ كه‌ به‌ سمت‌ جنوب‌ سرازير مى‌شوند، حتى‌ به‌ جلگه‌هاي‌ دامنه‌اي‌ جنوب‌ البرز هم‌ نمى‌رسند. در دامنه‌هاي‌ جنوبى‌، كوهپايه‌ها به‌ سبب‌ داشتن‌ شيب‌ كمتر، زمينة لازم‌ را براي‌ فعاليت‌ كشاورزى‌ و ايجاد سكونت‌گاه‌ها فراهم‌ ساخته‌ است. از جانورانى‌ كه‌ در كوههاي‌ البرز (مركزي) زندگى‌ مى‌كنند (مي‌كردند!) مى‌توان‌ از كل‌، بز كوهى‌، آهو، خرس‌هاي‌ بزرگ، قوچ‌، گراز، گوزن‌ سرخ‌، پلنگ‌ و همچنين‌ پرندگانى‌ مانند انواع‌ عقاب‌، قرقاول‌، توكا، غاز و تيهوي‌ شاهى‌ نام‌ برد. واژه‌هايي مانند پياز‌چال، شيرپلا و پلنگ‌چال گوياي چشم‌اندازي بي‌مانند، بازمانده از دوران طلايي طبيعت البرز (مركزي) هستند. هنوز هم گه‌گاهي گوشه چشمي از اوج زيبايي‌ها را مي‌توان در اين منطقه ديد.

با وجود گوناگوني بالاي گونه‌هاي گياهي اين منطقه از البرز (مركزي) كوه توچال و اهميتي كه پوشش‌هاي آن در پيش‌گيري از فرسايش خاك دارند، اين منطقه در معرض تخريب شديد و ويرانگري قرار دارد. اين ويرانگري‌ها، مستقيم و يا غيرمستقيم، از سوي ابرشهر تهران به اين منطقه وارد مي‌شود. با توجه به شيب تند دامنه‌هاي جنوبي اين كوه‌ها كه به ابرشهر تهران مي‌رسند، هر گونه تخريب پوشش‌هاي گياهي، علاوه بر نابود شدن گونه‌هاي نادر و زادبوم‌هاي طبيعي، منجر به عريان شدن زمين و فرسايش خاك مي‌شود كه پسامد آن اَبَرشهر تهران را در بر مي‌گيرد. جاري شدن سيلاب‌هاي ويرانگر نمونه روشن آن است.

اينك با افزايش پديده جزيره گرمايي شهر تهران، خطوط هم‌دما Isotherm بر فراز اين شهر رو به سوي بالا نهاده است. اين گرما غيرطبيعي، با برهم‌زدن قوانين طبيعي چهارفصل، كه حاصل ميليون‌هاسال همزيستي جانداران با همديگر است، پيامدهايي همچون خزان زودرس و بهاران كوتاه مدت به همراه دارد. حيات طبيعي مختل شده، زمان كافي براي رشد و نمو گونه‌هاي گياهي فراهم نمي‌شود، در نتيجه بسياري از اين گونه‌ها رو به نابودي مي‌روند. نابودي گونه‌هاي گياهي، در مرحله نخست يعني سيلاب‌هاي ويرانگر. همچنين ريشه‌هاي گياهان با متخلخل نمودن خاك، امكان نفوذ بيشتر آب به لايه‌هاي پايين‌تر فراهم كرده، چشمه‌ساران را پشتيباني مي‌كند. با از ميان رفتن پوشش گياهي، نفوذپذيري خاك كمتر شده، چشمه‌ها (دِبي) آب كمتري تراوش مي‌كنند. گرما باعث بالاتر رفتن خط ريزش برف شده، محل اين ذخيره‌گاه حيات بخش را كوچك‌تر مي‌نمايد. برف كمتر يعني آب كمتر و سرانجام زندگي كمتر، هم از ديدگاه كميت و هم از ديدگاه كيفيت. از سوي ديگر پديده جزيره گرمايي، همانند يك مانع سترگ طبيعي، ابرهاي باران‌زا را كنار زده، از ميزان و چگالي ريزش‌هاي جوي در منطقه مي‌كاهد.

از سوي ديگر با صعود خطوط هم‌دما، آلاينده‌هاي بند شده در اين لايه‌ها هم همراه آن صعود نموده و آسيب‌هاي بيشتري به محيط‌زيست وارد مي‌سازند. آلايندههايي مانند CO2، O3، ... و از همه خطرناك تر SO2 كه اين گاز در تركيب با رطوبت موجود در هوا به اسيدسولفوريك تبديل شده موجب سوختن اندام‌هاي تنفسي مي‌گردد. پديده نگروزه شدن يا سياه شدن و سوختن برگ درختان، حتي درختان مقاومي مانند گردو، اثر مستقيم اين آلاينده نابه‌هنجار زندگي صنعتي است. هواويزهاي‌زيستي bio aerosols هم كه تركيبي از هواويزهاي جاندار و هواويزهاي صنعتي هستند هم آثار ويرانگر خود را برجاي ميگذارند. مسبب اين فاجعه خود ما هستيم كه به جهت رفاه! بيشتر، هوا را مالامال از گرماي نادلپذير و زهرآگين آكنده مي‌كنيم.
اينك، هرگاه كه از فراز البرز كوه به اژدهاي هراس‌آور تهران نگاه مي‌كنيد، دم تَفيده و زهرآگين آن را به خاطر آوريد و بيانديشيد كه ما چه بكنيم تا آثار زيانبار و آسيب‌رسان اين پديده را به كمترين ميزان برسانيم. همواره به ياد داشته باشيم كه "هرگونه آسيبي كه از سوي ما به محيط‌زيست پيراموني وارد مي‌شود، مستوجب پيگرد و مجازات است؛ دست قهار طبيعت در پيگيري و مجازات نه تنها از ما بلكه از فرزندان ما هم بسيار بي‌رحمانه و بدون گذشت عمل مي‌كند".

 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
جهان در سال 2050 ميلادي
اگر می‌‌خواهید تصویری از سال 2050 میلادی در برابر چشمانتان ظاهر شود پس این مقاله را مطالعه کنید. حدود صد سال پیش ژول ورن نویسنده کتب علمی تخیلی، آنچه را که در نوشته‌هایش جای می‌داد فقط در رویاها می‌گنجید...

[ مقالات متفرقه ]​

جهان در سال 2050 ميلادي


اگر مي‌‌خواهيد تصويري از سال 2050 ميلادي در برابر چشمانتان ظاهر شود پس اين مقاله را مطالعه كنيد. حدود صد سال پيش ژول ورن نويسنده كتب علمي تخيلي، آنچه را كه در نوشته‌هايش جاي مي‌داد فقط در روياها مي‌گنجيد. كشتي زيردريايي، بالن، سفر به اعماق زمين، سفينه‌هاي فضايي و دريايي تنها جنبه تخيل اين نويسنده را نشان مي‌داد اما همان طور كه مي‌دانيم همه اين روياها به سرعت به حقيقت پيوست و همه تصاوير خيالي كتاب‌هاي ژول ورن واقعي شد و امروزه جزولاينفك زندگي بشر شده است. پس آنچه را كه درباره سال 2050 خواهيد خواند، شايد در حال حاضر كمي غيرواقعي جلوه كند اما شايد در42 سال آينده همه تخيلات و روياهاي انسان به تحقق خواهد پيوست.

همدم با روبات‌ها

كارشناسان و محققان هوش مصنوعي معتقدند تا 50 سال آينده روباتي به بازار خواهد آمد كه به عنوان همدم مي‌توان او را انتخاب كرد. در واقع روبات‌ها به دستگاه‌هايي بسيار مشابه انسان‌هاي امروزي تبديل خواهند شد كه احساس هم دارند و مي‌توانند با حركات خود انسان‌ها را عاشق خود كنند! اين روبات‌ها به عنوان دوست، ياري‌رسان و همدم در نظر گرفته خواهند شد. ديويد لوي يك محقق انگليسي هوش مصنوعي كه استاد بين‌المللي شطرنج نيز هست اظهار داشت، كه روبات‌ها كار خود را در كارخانجات خودروسازي آغاز كردند اما در آينده قرار است ارتباط بيشتري با انسان داشته باشند و رابطه‌اي احساسي را در پيش بگيرند.
روبات‌هاي آينده مي‌توانند شوخ‌طبع، جدي يا عبوس باشند و هر فرد طبق علاقه خود، روبات‌ها را انتخاب مي‌كند. كم‌كم روبات‌ها به اعضاي خانواده تبديل مي‌شوند در مشورت‌ها شركت مي‌كنند و نظر مي‌دهند و در گپ‌هاي دوستانه شركت ابراز احساسات مي‌كنند و مي‌توانند يك همدم خوب براي انسان‌ها باشند.

بدن مجازي

تا سال 2050 علوم پزشكي به دليل نقشه‌برداري از اعضاي هر انسان به صورت مشخصي خواهد شد يعني علم پزشكي براي هر فرد تصميم مي‌گيرد و دارو مي‌سازد و هر يك از انسان‌ها صاحب يك «من برتر مجازي» خواهند شد كه وزن، رژيم غذايي و پارامترهاي سلامتي ديگر را كنترل خواهد كرد. همچنين علم پزشكي روي ژن‌هاي خاص و بيماري‌هاي آينده متمركز مي‌شود و هر فرد يك نقشه ژنتيكي خواهد داشت و طبق آن درمان خواهد شد.همچنين براساس تغييرات پزشكي، پيش‌بيني مي‌شود كه پوكي استخوان كه يك بيماري رايج امروزي است، كاهش خواهد يافت و هيچ كس از استخوان درد و كمردرد رنج نخواهد كشيد.از اين رو دهه‌هاي بعدي پير شدن جمعيت جهان بروز خواهد كرد.

نيويورك در سال 2050

به علت گرم شدن بيش از حد زمين و طوفان‌هاي شديد، مردم نيويورك بايد اين شهر را به فراموشي بسپارند، پيش‌بيني‌هاي رايانه‌اي از زير آب رفتن اين شبه جزيره بزرگ در آينده خبر مي‌دهد. زيرا با شكسته شدن يكي از بزرگ‌ترين توده‌هاي يخي جزيره‌اي در آركتيك كانادا بر اثر گرم شدن سطح زمين، بسياري از شهرهاي جهان به ويژه نيويورك زيرآب خواهد رفت. به گفته كارشناسان سطح آب اطراف نيويورك تا سال 2050 تا 50 متر بالا خواهد آمد. لذا در چند دهه آينده شهر نيويورك بر اثر آب شدن يخ‌هاي مناطق اطراف به ويژه قطب شمال ناپديد خواهد شد.

آلودگي هوا از بين خواهد رفت

حال با نگاهي خوش‌بينانه به آينده مي‌نگريم پس بايد بگوييم كه به علت، تاثير گازهاي گلخانه‌اي كه ناشي از سوزاندن سوخت فسيلي است، بشر از انرژي فوزيوني استفاده خواهد كرد كه بهتر و ارزان‌تر خواهد بود. اتومبيل‌ها از سوخت‌هاي بدون آلوده‌كننده كه هيدروژني هستند و از راكتورهاي فوزيوني به دست مي‌آيد، استفاده خواهند كرد. لذا آلودگي هوا تا سال 2050 از بين خواهد رفت.براي سفر به ناشناخته‌ها، بشر وسيله‌هاي نقليه راحتي را به كره ماه و ديگر سياره‌ها خواهد ساخت. حتي عده‌اي در كره ماه سكني مي‌گزينند. همچنين روبات‌ها در خدمت انسان‌ها هستند. خانم‌هاي خانه‌دار با استخدام يك روبات مي‌توانند به راحتي بنشينند و تمام روز را تلويزيون تماشا كنند و خيالشان از بابت غذا و كارهاي خانه راحت باشد.حتي قرار است مدرسه‌ها ديگر تشكيل نشود و دانش‌آموزان پاي رايانه بنشينند و درس فرا بگيرند و درس جواب دهند. بدون آنكه مجبور باشند صبح خيلي زود از خواب بيدار و راهي مدرسه شوند و مورد بازخواست مسئولان مدرسه قرار گيرند.

اتمام نفت

حال با ديدي خلاف بر خوشبيني به آينده مي‌نگريم: توليد جهاني نفت به اوج خود مي‌رسد و همه سوخت فسيلي به پايان خواهد رسيد و مردم تا زماني كه انرژي ديگري را جايگزين نفت و گاز كنند، مدتي طول خواهد كشيد و به مشكلات زيادي برخورد خواهند كرد. اكولوژي رو به نابودي مي‌رود، بالا آمدن آب درياها، باعث مي‌شود اكثر شهرهاي قاره اروپا در آب فرو برود همچنين شهرهاي ساحل جنوب و جنوب شرق آسيا، به علت نبود سوخت‌هاي فسيلي و گران شدن اتومبيل‌ها با سوخت هيدروژني، مسافرت و حمل و نقل كالا محدود مي‌شود و انسان‌ها مجبورند يا از دوچرخه استفاده كنند يا با پاي پياده راهي شوند.كمبود آب در جهان به يك معضل تبديل خواهد شد و براي به دست آوردن آب كه يك نوشيدني حياتي براي انسان‌هاست، كشورها با هم مي‌جنگند تا آب بيشتري به دست آورند! حال نمي‌دانيم در پايان اين مقال اشاره داشته باشيم كه، زندگي در سال 2050 مناسب است يا نامناسب، آيا روي خوشش را به بشر نشان مي‌دهد و يا روي بدش را...
 

Similar threads

بالا