رد پای احساس ...

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این که باید
فراموش ات می کردم را هم

فراموش کردم !

تو تکراری ترین حضور ِ روزگار ِ منی

و من عجیب ؛

...به آغوش ِ تو
از آن سوی فاصله ها

خو گرفته ام
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این که باید
فراموش ات می کردم را هم

فراموش کردم !

تو تکراری ترین حضور ِ روزگار ِ منی

و من عجیب ؛

...به آغوش ِ تو
از آن سوی فاصله ها

خو گرفته ام

درخت با جنگل سخن می گوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن می گویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده

حرفت را به من بگو

قلبت را به من بده

من ریشه های تو را دریافته ام

و با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

و دستهایت با دستان من آشناست

در خلوت روشن با تو گریسته ام

برای خاطر زندگان......


احمد شاملو
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز


[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]آيينه اي برابر آيينه ات مي گذارم تا از تو ابديتي بسازم [/FONT]

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]از تقسيم ناعادلانه عشق سهم من نگاهي بود كه از لابه لاي در هر روز به بهانه اي مي تراويد[/FONT]
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
چــه بیـــرحم می شویــــ تقــدیـــر
آنـــــــگاه کـــه می گویــــــــی :
تقصـــــیر خودتـــــ بـــــــود....!
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد،
اما شبها..
وای از شبها...!
...
هوای آغوشت دیوانه ام میکند،
و من در اشک غرق می شوم...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چــه بیـــرحم می شویــــ تقــدیـــر
آنـــــــگاه کـــه می گویــــــــی :
تقصـــــیر خودتـــــ بـــــــود....!
هر جاده خالی از نگاه توست

من چشم به راهت اشک میریزم

رویاتو دارم توی این خونه

اما از این تنهایی لبریزم

بین منو تو جز تو راهی نیست

تا وقتی عکسِ ِ پشت پلکامی

کی با من ِ دیوونه میسازه

جز تو که اوج عشق و معنامی

اینجا فراموشی یه تسکینه

اما برای من فقط درده

کی میگه دوری تا ابد از من

کی میگه"رفته بر نمیگرده"



نذار احساس دلتنگی واسم مثل یه عادت شه

دعا کردم که برگردی یه کاری کن اجابت شه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد،
اما شبها..
وای از شبها...!
...
هوای آغوشت دیوانه ام میکند،
و من در اشک غرق می شوم...!
وقتی که رفتی تازه فهمیدم

دنیام تو چشمای سیاهت بود

درد عجیبی مبتلام کرده

دردی که معنای نگاهت بود




هرروز تکرار روزای قبل

تکرار بی دستای تو بودن

روزای تلخ و بی سرانجام ِ

دور از تو و چشمای تو بودن




هرروز بی اسم تو گم میشم

هرروز عاشق تر از این میشم

با این غرور زخمی ِ بی مرز

با حسرت تو هم نشین میشم




من با تو بد کردم مثه پاییز

لبخند و از دنیای تو بردم

آهسته جون می دادی و غافل

من بودم اونکه بی تو میمردم




من بودم اونکه سردو سنگی بود

اشکاتو میدید و نمیفهمید

شب گریه هات با درد جاری بود

درداتو میشنید و نمیفهمید




وقتی که رفتی تازه فهمیدم

عاشق شدم با این من ِ مغرور

عاشق شدم اما چقدر دیره

عاشق به اونکه دوره...خیلی دور


بعد رفتنت همیشه اومدم

اونجا که عطر نگات شناوره
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش می دانستم
چه کسی این سرنوشت را برایم بافت
آنوقت به او می گفتم
یقه را آنقدر تنگ بافته ای
که بغض هایم را نمی توانم
فرو بدهم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در لحظه های خیس نیایش

لحظه هایی از جنس پرستش

با تو سخن میگویم گاه با زبان

گاه با اشک
چقدر زیباست لحظه های ناب دل دل کردنم

با تو

می دانم در خلوت سکوتمان

سکوتی که برایت پر است از فریاد

نا گفته های من

تنها من هستم

و
تنها توچقدر خوب است که حرفهای دلمرا فقط تو میدانی
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
عشق
• دق الباب نميکند،
• مودب نيست ، حرف شنو نيست
• درس خوانده نيست ، درويش نيست
• سربزير نيست ،مطيع نيست
• عشق ديوار را باور نميکند، کوه را باور نميکند
• گرداب را باور نميکند، مرگ را حتی باور ندارد
پس بیخودی با او نجنگ ..


تو برنده نمیشی
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا دیوانه نامیدند...
به جرم دلدادگی‌هایم٬
به حکم سادگی‌هایم٬
مرا نشان یکدیگر دادند و خندیدند!!!
مرا بیمار دانستند...
برای صداقت در حمایت‌هایم٬
نجابت در رفاقت‌هایم٬
نسخه تزویر را برایم تجویز کردند!!!
مرا کُشتند و با دست خود برایم چاله‌ای کندند...
به عمق زخم‌هایم٬
به طول خستگی‌هایم٬
منِ بیمارِ دیوانه٬
نمی‌خواهم رهایی را از چاه تنهایی...
که مردن در این اعماق تاریکی٬
به از با آدمک‌ها زیستن در باغ رویایی!!!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



هیچ رقیبی ندارم....جز آیینه ..... که هر روز تو را نگاه میکند .... او را هم شکست خواهم داد

به یادت هستم بی هیچ بهانه ای ... شاید دوست داشتن همین باشد
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درباره ی چشمانت میدانی؟
هفت آسمان که می گویند
در چشمان بی انتهای تـ
ـوست
هفت آسمان پر از عشق
خوش بحال مـ
ـن که مالک چشمان توام
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید...گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز...گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم...گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
 

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
فریاد ها مرده اند...
سکوت جاریست...
تنهایی حاکم سرزمین بی کسی است
میگویند خدا تنهاست...
ما که خدا نیستیم
پس چرا تنهاییم؟.......
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالادیگر
نه شعرآرامم می کند
نه تخیل قدم زدن عاشقانه ی زیرباران
نه چای تازه دم کرده
ونه هیچ چیزدیگر
بیزارم ازکلماتی که وقت وبی وقت
مثل قطاری باسوت ممتد
ازروی ذهنم عبورمی کنند
اصلاهمه خوشی های دنیامال تو
وقتی نیستی
هیچ چیزی سرجای خودش نیست
حتی
دلی که قول داده بود
بدون اجازه ی من آب نخورد
پایش راازخانه بیرون نگذارد
حالادیگرنه باتوکاری دارم
نه بادلی که اختیارش راندارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تقدیم به تو:
دلم میخواست بهترین را به تو تقدیم کنم.
اما تو....
در میان بهترین هایم بهترینی.
و در میان بزرگترین هایم بزرگترین.
تقدیم به تو که دلم میخواست نان شادی هایم را با تو قسمت کنم​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزگــ ــآر ِ هـَــرزه اَستــــ

یـــا روزگــــار ِ هــَـرزه گــیـ ــ ....

نمیــــدآنمــ ــ !!!!!

اَمــّـا خـــُدا ..

مــَرآ اَز گـــُنآه ِ هــَرزگی مبــرأ ِ کـــُن !!

چـ ـــون شَرط ِ مـآنـ ــدَنش هـــَرزگـــیـ ــس !!
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواستم دست هایت را بگیرم
پرده ی نجابتت مانع ان شد

خواستم لبهایت را ببوسم
داغی صورتت مانع دلمان شد

خواستم فقط بو بکشم نوع مهربانی هایت را
ولی ...


بکارتت ارزانی خودت

بزرگی
مهربانی

ولی دلی فاحشه داری
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
این روزها با اینکه خوب می دانم دیگر پاسخم را هم نمی دهد هم باز صدایش می زنم.......!!!
دست خودم نیست.......!!!
امید پاسخ دادنش هنوز هم تنها بهانه ی زندگیم است........!!!
بهانه ای شاید محال اما دوست داشتنی..........!!
 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
خودت خواستی که من مجبور باشم

برم جایی که از تو دور باشم

تو پای منو از قلبت بریدی


خودت خواستی که احساسم بشه سرد

خودت خواستی کاریم نمیشه کرد

 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و تو
چه زمين را دوست بداريم
چه نه
اندكي از مسير خود منحرف نمي شود
گلوله اي كه مي رود
يا قلب آهويي را بدرد
يا سينه ي مرداني كه جهان را
بي آهو دوست ندارند
با اين همه
تو همچنان دست به دعا باش عزيزم!
-دستان دعاي تو
آسمان را نگه داشته اند-
دعا كن راننده ي تانكي
كه از كنار لانه ي بلدرچين ها مي گذرد
يا شاعر باشد
يا جهان را
بي آهو دوست نداشته باشد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیوانگی از سیمین بهبهانی:

یارب مرا یاری بده تا خوب آزارش کنم

رنجش دهم، زجرش دهم، زارش کنم، خوارش کنم

از بوسه های دلنشین، وز خنده های آتشین

صد شعله در جانش کنم، رامش کنم، یارش کنم

در پیش چشمش ساغری، گیرم زدست دلبری

از ننگ آزارش دهم، از غصه بیمارش کنم

بندی به پایش افکنم، گویم خداوندش منم

چون بنده در سودای زر، کالای بازارش کنم

گوید بیفزا مهر خود، گویم بکاهم مهر خود

گوید که کمتر کن جفا، گویم که بسیارش کنم

هرشامگه درخانه ای، چابکتر از پروانه ای

رقصم بر بیگانه ای، از خویش بیزارش کنم

چون بینم آن شیدای من، فارغ شد از سودای من

منزل کنم در کوی او، باشد که دیدارش کنم

گیسوی خود افشان کنم، جادوی خود شرمان کنم

با گونه گون سوگندها، بار دگر یارش کنم

چون یار شد بار دگر، کوشم به آزار دگر

تا این دل دیوانه را، راضی ز آزارش کنم





پاسخ دیوانگی(از ابراهیم صبا)

یارت شوم، یارت شوم، هرچند آزارم کنی

نازت کشم، نازت کشم، گر در جهان خوارم کنی

برمن پسندی گر منم، دل را نسازم غرق غم

باشد شفابخش دلم، کز عشق بیمارم کنی

گر رانیم از کوی خود، ور باز خوانی سوی خود

با قهر و مهرت خوشدلم، هر عشوه در کارم کنی

من طائر پربسته ام، در کنج غم بنشسته ام

من گر قفس بشکسته ام، تاخود گرفتارم کنی

من عاشق دلداده ام، بهر بلا آماده ام

یار من دلداده شو، تا با بلا یارم کنی

ما را چو کردی امتحان، ناچار گردی مهربان

رحم آخر ای آرام جان، بر این دل زارم کنی

گر حال دشنامم دهی، روز دگر جانم دهی

کامم دهی، کامم دهی، الطاف بسیارم کنی



جواب(از سیمین بهبهانی)

گفتی شفا بخشم تورا، وز عشق بیمارت کنم؟

یعنی بخود دشمن شوم، با خویشتن یارت کنم؟

گفتی که دلدارت شوم، شمع شب تارت شوم؟

خوابی مبارک دیده ای، ترسم که بیدارت کنم!!
 

sana84

عضو جدید
هوای دلم ابریست
کوچه های فروردین چشمم پارومی خواهد
هواگرگ ومیش است
زمستان متولدمی شود
مثل همیشه
باگریه هایش سرد،سرد
اردیبهشت نگاهم یخبندان است
احساس می کنم
ردپای بهاراینجانیست!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیـچ وقت نباید به اجبار خندید ..

گاهی باید تا نهایــــــــت آرامـش گـریه کـرد ..

تبسم بعد از گـریه ..

از رنگین کمـان بعد از باران هم زیبـاتر است ..!
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
ته سیگار هایم، پوکه های خاطرات است

ته سیگار هایم، پوکه های خاطرات است

ته سیگار هایم،

پوکه های خاطرات است

که شلیک می کنم

وسط مغزم!!!

می کشد مرا...

اما شاید

تو را

فراری دهد از ذهنم...!

همه را خطا زدم...

پاکت بعدی

خشابی دیگر!!!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چـقـــــدر سخــــت اســـت،

کـه لبـــریـــز بـاشی از " گـفـتـــــن " ولــی .....

در هـیـــــــچ ســویـــت محـــرمـی نبـاشد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2234

Similar threads

بالا