دخترا عبرت بگيريد...پسرا دست از ؟؟؟ برداريد

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
این پیام رو هم بعد آبروریزی داده
گفتم تا یه طرفه به قاضی نرید


به به....خواهر گلم رها....که میخواسته آبروم ببره ولی نتونسته...
خوبیییییی آبجی....
آبجی من ازت ناراحت نیستم که داری آبرومو میبری..
من از این ناراحتم که نمیای با خودم بحرفی...میری به قیه میگی...آفرین راه خوبیه برای انتقامی که بی دلیل میگیری....
نگاه کن آبجی ...اصلا همه کلمه هایی که بهت گفتم به ستایش هم گفتم...
به شبنم گفتم
به مرجان گفتم...به هرکی که فکرشو بکنی گفتم..چون همه منو میشناسن که اهل عشق و عاشقی نیستم....
به اونایی که میگم عاشقتونم ....دوستتون دارم....فقط برا اینه که بگم واسه من ارزش دارین..مهمین....دوست دارم ب به اونایی که میگم عاشقتونم ....دوستتون دارم....فقط برا اینه که بگم واسه من ارزش دارین..مهمین....دوست دارم باهاتون بمونم که از تجربه ی زندگیتون بهره ببرم....
همه رو هم دوست دارم...چون من آدم بدی نمیبینم...همه خوبن...تو فرشته ای....
به خدا نمیخواستم دل رها رو بشکونم...میدونم دل نازکی داری...میدونم...آخه تو نمیدونستی من همه حرف هایی که بهت میزنم به همه دوستام میزدم...من خودم بهت گفته ودم....گفته بودم که این حرفای منه...
من آدم بدی هستم قبول...من لیاقت عشق تورو ندارم قبول.....ولی من هم احساس دارم....دیدم واقعا داری بهم عادت
دیگه جوابتو ندادم..چون میدونستم که بهم نمیرسی...مطمئن بودم که میگم.....
دیگه بهت محل نذاشتم که بگب آدم بدیه...ولش کن....میخواستم منو ول کنی که واقعا عشقی که لیاقتش رو داری بهش برسی....
من آدم عشق نیستم...من همیشه شوخ هستم و میباشم...همه هم منو مشناسن....
پس وقتی داری آبرومو میبری....نگران نباش ...ببر....ولی خدا میدونه که من خوبی تورو میخواستم...به خدا نمیخواستم وقتت الکی بگذره...به خدا میخواستم به عشق اصلیت برسی...همین....
پس اینقد فکر بد نکن.....پیام هایی که به همه دادی رو خوب درست کردی آبجی....
معرفت اینه که حرف ها رو د
معرفت اینه که حرف ها رو درست میکنی و به همه نشون میدی...
به همه گفتی من بهت شماره دادم...یادت رفت تو دادی....
یادت رفت تو با اون خط اصلیت زنگ زدی....
یادت فت وقتی گفتی پاکش کن. بهت گفتم پاکش نمیکنم..برا این بود که میخواستم فکر کنی پاک نکردم و دعوام کنی که از من بدت بیاد ولی نیومد...
الان هم که جوابت رو نمیدم برای اینه که میخوام منو فراموش کنی و وقتت رو تلف نکنی....
الا بذکر الله تطمئن القلوب..
به همه گفتم....همه هم حرف منو قبول کردن..به همه این پیام رو نشون دادم.....
به همشون یه چیزی گفتم که اگه انجام ندی مطمئن میشنن
: مطمئن میشنن که همه حرف هات راست نبوده....
من نمیدونستم واقعا زود دل میبندی...به خدا اگه میدونستم...هیچ وقت باهات حرف نمیزدم که وقتت رو تلف نکنم....من فکر کردم مثل مرجان و آوا و شبنم و همه ...با جنبه هستی که هر حرفی رو به دل نگیری...
دوستت دارم آبجی....عاشقتم...عاشقتم ...عاشقتم




درضمن پنهان کاری تو کار من نیست فهمیدیدآقای x
تذکر:اولین بارهم خود .... بهش شماره دادم نگید نگفت دروغ گفت خالی بست من تو متن نگفتم اون اول داد
 

manochehri_s

عضو جدید
کاربر ممتاز
استان زندگی من ازاینجا شروع میشه که روزی اومدم تو باشگاه
یه روزی ازاین روزا توچندتا ازاین پستا گیر یه پسر افتادم بعد درخواست دوستی داد منم ردش کردم گفتم باهیچ پسری چه تو دنیای مجازی چه حقیقی دوست نمیشم کنه شده حالا هی پ میداد میگفت من عاشق رفتارات شدم من هی ضایعش کردم اما مقاومت کرد این ماجراادامه داشت تا وقتی من نمیتونستم بیام باشگاه حالا اون گفت من دوستت دارم اصلا عاشق خودتم من قبلا گفته بودم که عاشق پسرداییم بودم وبه هیچکی جز مادرم نگفته بودم چون بهترین دوستمه اما پسرداییم عوض شد منم عشق بچگی ویه طرفه روبیرون کردم ازدلم بعد اولش بچگی کردم شمارمو بهش دادم حالا صبح تاشب اس بازی دوست دارم عاشقتم اززبونش نمیوفتاد من به همون اول به مادرم گفتم به خودش هم گفتم من دلم میخواد مثل خواهر برادر باشیم چون من برادر ندارم اما قبول نمیکرداین اس بازی ادامه داشت تا من پشیمون شدم از کارم اما ول نمیکرد میگفت از عشقم باچنگ و دندون محافظت میکنم میخوام واقعی باشم نه مجازی تاتو باشگاه خواست به بقیه بگه من عشقشم اما من اومدم تو جمع خودمونی و درحضور خودش غیر مستقیم ماجراروبرا بچه ها گفتم همه گفتن دروغ وحرفای ناجور زدن درموردش اونم گفت از ته دل بگوشمارتو پاکش کنم منم گفتم آره وپاکش کرد قبلش فکرمیکردم ارازل پاک نمیکنه اذیتم میکنه ماما دیدم واقعا پاک کرد
بعد توباشگاه اومدم دیدم تو یه تاپیک گفته پسرابیشتر ضربه میبینندوناراحت بازی درآورد منم شروع کردم به گرفتن امتحان ازش هی سوال پرسیدم
میگفت تو دنبال بدی من بودی من گفتم دوست دارم اما تو باور نکردی قبل اینکه شمارمو پاک کنه هی اس عاشقانه میداد
خوب من گفتم الکی دلم براش تنگ میشد گفتم بیخیال شوخی یه بار دیدم به یکی از دخترای باشگاه پیغام داد که به یکی از دخترای دیگه بگه که اون دوسش داره من دیدم بهش گفتم گفت شوخی الکی هروقت ازاینکارا اتفاق میوفتاد میگفت اونا شوخی اند فقط تو
دیگه طاقت نیاوردم یه روز بایه خط دیگم بهش پ واقعا فکر میکردم دوسم داره دوباره
رابطمون شروع شدفهمیدم فشن خواستم بهم بزنم اما گفتم بی خیال مگه آدم نیست اون شب بهش گفتم چراکسی که من میخوام پیدا نمیشه بخاطر همین به پدرومادرم گفتم که ازمن انتظار نداشته باشند که ازدواج کنم گفت چطوری دوست داری تا من بشم
هرکاری کرد دراین مدت قبول نکردم باهاش تلفنی حرف بزنم از خانوادش برام گفت
از اول میدونست من افکارم نسبت به پسرا چطوری
یه بار گفتم اسمم رو تو گوشیت چی ذخیره کردی گفت باشگاه گفتم تغییرش بده گفت می این نهایت عشق و..........هی دعوا کردیم آشتی کردیم هی من از اول گفتم من بازیم قسم به خدا تورودوست دارم عاشقتم عاشق استقلال عاشق فوتبالم عاشق خدام عاشق توام
از خودش بپرسین من چند هزار بار گفتم شوخیم الکیم بازیم
گفتم یه هفته قطع کنم گوشیو گفت نمیتونم
اینا ادامه داشت تا چندوقت پیش بهم میگفت ازاینکه پسرای باشگاه باهات حرف بزنند غیرتی میشم ازاینجور حرفا همش باهاش باشوخی هیی که بادخترا میکرد جروبحث داشتم
میگفت تو که میدونی دوست دارم نباید ناراحت بشی چند وقت پیش تو یکی ازاین تاپیکا بایه هم استانی حرف زدم یه خرده صمیمانه بهم پ داد واقعا ناراحت شدم درکم نمیکنی اولا ضایم میکردی میدونستم شوخی اما واقعا ضایعم داری میکنی گفت تو تاپیک تو رو دیدم باناشناسی نفسم درنمیاد
اونقدردعوام کرد گریه افتادم .
من خودمو تو این مدت کشتم بهم بگه آجی نمیگفت تا اون شب گفتم هنوز دوسم داری گفت آره گفتم پس بهم دیگه بگو آجی نگفت گفتم من عاشق دوستم هستم اما بهش میگم آجی چقدر بد اندشیش گفت آجی بعد این اس وداد
بگذراز خویش اگر عاشق دلباخته ای که میان تو واو جز تو کسی حائل نیست
من گفتم حتما ناراحت شده بعد ازم خواست عکسمو بهش نشون بدم اولش قبول نکردم اون عکس نوجوونی هاشو گذاشت منم دوسش داشتم منم بهش عکسمو نشون دادم دیگه آخرا ج پ منو هم نمیداد بهم بی اعتنایی میکرد از اول این ماجرا تو شک بودم همش بهش میگفتم امتحانای جور واجورش کردم
آخرا میگفت به خدا تو رو مثل خواهرم دوست دارم من خندم گرفت گفتم من که به زور آبجی گفتن یادت دادم
خلاصه کردم بعد تموم دعواها همه ی اتفاقا برام دوجا خیلی دردناک بود که وقتی اونو بایکی از دخترای همین باشگاه تو سایته دیگه دیدم ووقتی فهمیدن منم باهم غیب شدن ودیگر این پ که به دوستم داد:



من اگه قراره به هرکی بگم عاشقتم و اون منو مستقیم ببره تو دلش که دیگه نباید حرف بزنم...
من رها رو دوست داشتم..مثل آبجی خودم....
دختر خیلی خئبیه ...از رفتاراش خوشم اومد....خب حالا من گفتم عاشقشم یهنی اون تموم زندگیمه....خب این خیلی الکیه....
اصلا اینجا حقیقت نداره...همش مجازیه...
اونم 100کیلومتر با من فاصله داره...اصلا منو نمیبینه....
من به خیلی ها گفتم دوستت دارم...به خواهرام...به پسرهای باشگاه...به دخترهایی که واقعا باشون خودمونین....ولی به خدا هیچ منظوری ندارم جز اینکه فقط میخوام اینو برسونم که برام اهمیت دارن...همین
خداحافظ



به اون خدا فقط حرفاشو چون بخدا قسم میخورد باورش کردم تا قبل این پ هنوز هم دوسش داشتم اما الان گیجم به اون خدا تا حالا با پسری هیچ جا کارنداشتم همه اطذافیان و همسایه ها منو میشناسم سرمو پایین انداختم رفتم درسمو خوندمو اومدم دارم میمیرم ازاین بازی
مدیران باشگاه من به کسی توهین نکردم اما واقعیت گفتم دوست داشتین اخطار بدین نمیخواستم این رازو فاش کنم اما خیلی درحقم بدی کرد بخصوص با اون پ نمیگم من تقصیر ندارم خودم کردم که لعنت برخودم باد اما....
اون شخص....نمیگم
اما این داستان اصلی بود باتشکر از دوست خوبم فرشته
به کسایی که باید گفتم اسمشو اینجا نمیگم
دوست عزیز اصلا خودتو ناراحت نکن..از این به بعد حواستو بیشتر جمع کن..پسر یعنی همین!!!! البته بعضیها....همشون اینطوری نیستن...
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز اصلا خودتو ناراحت نکن..از این به بعد حواستو بیشتر جمع کن..پسر یعنی همین!!!! البته بعضیها....همشون اینطوری نیستن...

ببخشید اما خواستم ثابت کنم که همه اینطور نیستن که از اول وارد این ماجراشدم به نظر من همشون هستن این نظر منه باکسی کار ندارم
 

s.zahra1371

عضو جدید
سلام دوستان...اين يه داستان كوتاه و كاملا واقعيه...ولي مجبور شدم يه سري چيزارو درش تغيير بدم:
روزی روزگاری دختری باپدر ومادرش رفته بودن مسافرت.
اونا یك ماهی رومیخواستن تو اون شهر بگذرونن، یه روزی ازاین روزادختربه همراه مادرش ازهتل براکاری رفته بودن بیرون دختره عادت داشت تو خیابون سرشو پایین بندازه وزیاد به پسرانگاه نکنه!
توی مغازه ای رفتن تاچیزی بخرند، پسرمغاز ه دار همش چشم به دختره دوخته بود روزای بعد که برای خرید به بازار میرفتن دخترمتوجه پسرشد پسرتو یه فرصت که دختره تنها شده بود رفت جلو وبه دختر گفت که از نجابت و رفتارش خوشش اومده عاشقش شده ودرخواست دوستی داد.
دختره نپذیرفت ورفت پسر دختررو تعقیب میکنه تاهتل ازفردا هروقت اینامیرفتن بیرون پسره هم دنبالشون میرفت پسرتافرصتی گیرمیاورد به دحترنزدیک میشد وباهاش حرف میزد حرفای عشقولانه هم قاطی حرفاش میکرد دختره از بس این حرفاتو گوشش خوندش کم کم مهرپسر به دلش نشست
زمانی رسید که میخواستن برگردن به شهرشون ،پسر فهمید ومدام به دخترگفت نرو دخترکه فکرمیکرد پسردوستش داره قبول کرد که شماره هم رو داشته باشند دختربرگشت به شهرشون وباپسره باتلفني رابطه داشت
اون فکرمیکرد حرفای پسر واقعیت داره فکرمیکرد بخاطرش پامیشه میاد شهرشون این ارتباط تا زمانی طول کشید که ناگهان پسره دیگه کمتر جواب دختررو میداد.حتما ميپرسيد چرا؟
چون اون دختر كسي نبود كه پسره انتظارشو داشت...يعني نجابت و حياي دختر حال اون پسر رو بهم ميزد..
دختر دراین مدت همش دودل بود تاروزی که پسر جواب پیاماشو نداد دختر عصبانی شد وگفت همه چی دیگه تموم پسر هم قبول کرد دختر پسر رو دوست داشت اما تمومش کرد اما گاهگاهی از روی عصبانیت بهش پيام میداد اونم بخاطر اینکه فکرمیکرد پسر دوسش داره و فقط باهم قهر کردن
تاروزی که پسر كاملا با دختر سرد شد... دخترحالا فهمید که تاحالا بازیچه بوده غرورشوبخاطر یه حیله گر شکونده حیاشو متانتشو به حراج گذاشت،اونقدرناراحت بود ناراحت بود که چرااون بااین همه نجابت این اتفاق براش افتاد اونقدراگه خودکشی گناه نبود میکرد دیگه به همه بدبین شده بود ناامید از همه شده بود
اين وسط داستان يه فرشته اي كه من باشم كمكش كرد كه برگرده به حالت سابق...اخرين پيامي كه در اين مورد ازش دريافت كردم اين بود:
بخاطر بي دلا يعني پسرا زندگي رو براي خودمون زهر ميكنيم!
سال بعد دوباره به اون شهر مسافرت كردند دختره دوباره پسررو تو بازارچه دید بهش توجه نکردچندروز بعد دختر از بازارچه رد میشد که نگاهش به مغازه ی پسره افتاد که ازتوش صدایی بلند همه جارو پر کرده بود وایساد و دید که همون پسر بادختری جروبحث میکنه
از اطرافیان شنید که اون نامزدشه که به پسرخیانت کرد!!!
دخترلبخندی تلخ برلبانش نشست ودردلش گفت چوب خداصدانداره...

پ.ن: ميدونم از اين داستانا زياد شنيدين...و واستون تازگي نداره و تكراريه
من خودمم اعصاب اين نامرديارو ندارم...ولي يبار واسه هميشه دست به قلم شدم.شايد تونستم با اين داستان از يه اتفاق و نامردي ديگه جلوگيري كنم!!!
پ.ن: پسرا چرا اين كارا رو ميكنيد؟....دخترا چرا زود فريب ميخوريد...البته 70 درصد تقصير پسراست ... اگه يه نفر صبح تا شب بشينه زير گوشتون و لالايي دوستت دارم بخونه شما باورش نميكنيد؟؟!!
و در اخر ميخوام بگم اي دختر و پسري كه با احساسات طرف بازي ميكني، بدون و مطمئن باش از هر دست بدي، از همون دستم پس ميگيري!!!!!

بیشتر پسرا نامردن...
 

زندانی درقفس

عضو جدید
این پیام رو هم بعد آبروریزی داده
گفتم تا یه طرفه به قاضی نرید


به به....خواهر گلم رها....که میخواسته آبروم ببره ولی نتونسته...
خوبیییییی آبجی....
آبجی من ازت ناراحت نیستم که داری آبرومو میبری..
من از این ناراحتم که نمیای با خودم بحرفی...میری به قیه میگی...آفرین راه خوبیه برای انتقامی که بی دلیل میگیری....
نگاه کن آبجی ...اصلا همه کلمه هایی که بهت گفتم به ستایش هم گفتم...
به شبنم گفتم
به مرجان گفتم...به هرکی که فکرشو بکنی گفتم..چون همه منو میشناسن که اهل عشق و عاشقی نیستم....
به اونایی که میگم عاشقتونم ....دوستتون دارم....فقط برا اینه که بگم واسه من ارزش دارین..مهمین....دوست دارم ب به اونایی که میگم عاشقتونم ....دوستتون دارم....فقط برا اینه که بگم واسه من ارزش دارین..مهمین....دوست دارم باهاتون بمونم که از تجربه ی زندگیتون بهره ببرم....
همه رو هم دوست دارم...چون من آدم بدی نمیبینم...همه خوبن...تو فرشته ای....
به خدا نمیخواستم دل رها رو بشکونم...میدونم دل نازکی داری...میدونم...آخه تو نمیدونستی من همه حرف هایی که بهت میزنم به همه دوستام میزدم...من خودم بهت گفته ودم....گفته بودم که این حرفای منه...
من آدم بدی هستم قبول...من لیاقت عشق تورو ندارم قبول.....ولی من هم احساس دارم....دیدم واقعا داری بهم عادت
دیگه جوابتو ندادم..چون میدونستم که بهم نمیرسی...مطمئن بودم که میگم.....
دیگه بهت محل نذاشتم که بگب آدم بدیه...ولش کن....میخواستم منو ول کنی که واقعا عشقی که لیاقتش رو داری بهش برسی....
من آدم عشق نیستم...من همیشه شوخ هستم و میباشم...همه هم منو مشناسن....
پس وقتی داری آبرومو میبری....نگران نباش ...ببر....ولی خدا میدونه که من خوبی تورو میخواستم...به خدا نمیخواستم وقتت الکی بگذره...به خدا میخواستم به عشق اصلیت برسی...همین....
پس اینقد فکر بد نکن.....پیام هایی که به همه دادی رو خوب درست کردی آبجی....
معرفت اینه که حرف ها رو د
معرفت اینه که حرف ها رو درست میکنی و به همه نشون میدی...
به همه گفتی من بهت شماره دادم...یادت رفت تو دادی....
یادت رفت تو با اون خط اصلیت زنگ زدی....
یادت فت وقتی گفتی پاکش کن. بهت گفتم پاکش نمیکنم..برا این بود که میخواستم فکر کنی پاک نکردم و دعوام کنی که از من بدت بیاد ولی نیومد...
الان هم که جوابت رو نمیدم برای اینه که میخوام منو فراموش کنی و وقتت رو تلف نکنی....
الا بذکر الله تطمئن القلوب..
به همه گفتم....همه هم حرف منو قبول کردن..به همه این پیام رو نشون دادم.....
به همشون یه چیزی گفتم که اگه انجام ندی مطمئن میشنن
: مطمئن میشنن که همه حرف هات راست نبوده....
من نمیدونستم واقعا زود دل میبندی...به خدا اگه میدونستم...هیچ وقت باهات حرف نمیزدم که وقتت رو تلف نکنم....من فکر کردم مثل مرجان و آوا و شبنم و همه ...با جنبه هستی که هر حرفی رو به دل نگیری...
دوستت دارم آبجی....عاشقتم...عاشقتم ...عاشقتم




درضمن پنهان کاری تو کار من نیست فهمیدیدآقای x
تذکر:اولین بارهم خود .... بهش شماره دادم نگید نگفت دروغ گفت خالی بست من تو متن نگفتم اون اول داد
پس ایجوری اینجا محیط سالمی نیس:(
جالبه پسرا جمله دوست دارمو راحت میگن به 100 نفر میگن زودم فراموش میکنن ودخترا......
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس ایجوری اینجا محیط سالمی نیس:(
جالبه پسرا جمله دوست دارمو راحت میگن به 100 نفر میگن زودم فراموش میکنن ودخترا......

بازی با کلمات راحت شده گفتم اینارو تا کسی تو دام گیر نکنه منظور پسرارو بفهمید همونطوری دوسشون داشته باشید;)
 

mycobacter

عضو جدید
چه میکنه این فرشته.......!!!!!!!ولی پسر خوف هم داریم ها!!!من خودم الان یه دخمله رو دوس دالم...دلم می خواد برای همیشه مال من باشه...یعنی ازدواج...ولی نمیتونم بهش بگم....می ترسم.
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خواهش..حقیقتو گفتم..

ممنون

ببخشید اما خواستم ثابت کنم که همه اینطور نیستن که از اول وارد این ماجراشدم به نظر من همشون هستن این نظر منه باکسی کار ندارم

خیلی بی انصافی پس منم بگم همه خانما........................................

پس ایجوری اینجا محیط سالمی نیس:(
جالبه پسرا جمله دوست دارمو راحت میگن به 100 نفر میگن زودم فراموش میکنن ودخترا......

این پسرا رو بردارین بخدا همه مثل هم نیستند:wallbash:
 

زندانی درقفس

عضو جدید
این پسرا رو بردارین بخدا همه مثل هم نیستند:wallbash:[/QUOTE]
ببخشید آقا محمد اما تا جایی که من دیدم اینجوری بوده البته همه جا استثنا هس:razz:
 

رامسین محمدی

عضو جدید
چقدر ناراحت شدم!!!!! فیلم هندی شده!!!
داداشای گلم:w08:
از این به بعد پیشنهاد دوستی و اینا وازدواج تو اینجا غلافه....افتاد
واس شوما افت داره........
 

mosafere danesh

عضو جدید
چه میکنه این فرشته.......!!!!!!!ولی پسر خوف هم داریم ها!!!من خودم الان یه دخمله رو دوس دالم...دلم می خواد برای همیشه مال من باشه...یعنی ازدواج...ولی نمیتونم بهش بگم....می ترسم.

جون مادرت بیخیال شو و نگو و با احساس یه دختر بدبخت بازی نکن

بابا آقایون شماها احساس ثابت ندارین و دوست داشتنتون زود گذره

هرموقع فک کردین کسی رو دوست دارین بگیرید بخوابید یا برید خیابون چشمتون به 2 تا دختر دیگه که بیوفته سریع عشق و عاشقی از سرتون میوفته.

شماها که نهایتا یا مادرتون یا خواهرتون براتون زن انتخاب میکنه آخه چرا با احساسات 4 تا دختر بیچاره و ساده به اسم عشق و دوست داشتن بازی میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

والا خدا رو خوش نمیاد.:razz:
 

Miss World

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گویند روزی زاهدی گرگی را دید که داشت می دوید با خود گفت ایم گرگ به قصد ازار کسی دارد می رود. پس پیشامد و شروع به نصیحت گرگ کرد. پس از مدتی گرگ گفت: ای پیر زاهد اگر رخصت دهی من بروم چون در پشت این کوه گله ای گوسفند وجود دارد و می ترسم اگر دیر بروم آنها بروند. وقت برای نصیحت بسیار است. ان شاء الله بعد از آمدنم به محضرتان می آیم تا حسابی مرا نصیحت کنید. این را گفت و شتابان دور شد.
زاهد گفت: تو را هر چه پند دهم سودی ندارد. نصیحت و پند و اندرز فایده ای ندارد و تنها با چوب چماق است که موثر است. از قدیم راست گفته اند که:
توبه گرگ مرگ است.

منو با گرگ مقايسه كردي؟!!!:cry:
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این پسرا رو بردارین بخدا همه مثل هم نیستند:wallbash:
ببخشید آقا محمد اما تا جایی که من دیدم اینجوری بوده البته همه جا استثنا هس:razz:[/QUOTE]

قبول دارم و شما هم قبول کنید که تو خانم ها هم مثل بعضی از پسرها مواردی پیدا میشه جمع نبندید

چقدر ناراحت شدم!!!!! فیلم هندی شده!!!
داداشای گلم:w08:
از این به بعد پیشنهاد دوستی و اینا وازدواج تو اینجا غلافه....افتاد
واس شوما افت داره........

بشین بینیم بابا حال نداریم


ولی تا حالا موارد زیادی مشاهده شده:razz:

بعله من منکرش نیستم

جون مادرت بیخیال شو و نگو و با احساس یه دختر بدبخت بازی نکن

بابا آقایون شماها احساس ثابت ندارین و دوست داشتنتون زود گذره

هرموقع فک کردین کسی رو دوست دارین بگیرید بخوابید یا برید خیابون چشمتون به 2 تا دختر دیگه که بیوفته سریع عشق و عاشقی از سرتون میوفته.

شماها که نهایتا یا مادرتون یا خواهرتون براتون زن انتخاب میکنه آخه چرا با احساسات 4 تا دختر بیچاره و ساده به اسم عشق و دوست داشتن بازی میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

والا خدا رو خوش نمیاد.:razz:

نه اینکه خانمها احساساتشون ثابته هی هیچی نمی گم

همه جا خوبو بد هست

شما کدوم طرفی؟؟؟ جبهتو مشخص کن؟؟؟
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه میکنه این فرشته.......!!!!!!!ولی پسر خوف هم داریم ها!!!من خودم الان یه دخمله رو دوس دالم...دلم می خواد برای همیشه مال من باشه...یعنی ازدواج...ولی نمیتونم بهش بگم....می ترسم.

آخ بفهمم کیه
کاری میکنم بشه آخر حال گیریتون:D
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منو با گرگ مقايسه كردي؟!!!:cry:

من معذرت می خوام ایشون مثال زد منظور خاصی نداشت


اره ديگه اين جمله ها شده واسشون مثه علف هرز...تخمشو همه جا ميپاشن!!!

ببخشید معذرت می خوام خانمها هرگز از همچین جملاتی استفاده نمی کنند نههههههههههههههه
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید آقا محمد اما تا جایی که من دیدم اینجوری بوده البته همه جا استثنا هس:razz:

قبول دارم و شما هم قبول کنید که تو خانم ها هم مثل بعضی از پسرها مواردی پیدا میشه جمع نبندید



بشین بینیم بابا حال نداریم




بعله من منکرش نیستم



نه اینکه خانمها احساساتشون ثابته هی هیچی نمی گم

همه جا خوبو بد هست

شما کدوم طرفی؟؟؟ جبهتو مشخص کن؟؟؟[/QUOTE]



منم میگفتم همه هم میگفتن میبینید که پسر خوب نیست البته هست تو فیلما تو قصه ها:D:biggrin:
 

mosafere danesh

عضو جدید
ببخشید آقا محمد اما تا جایی که من دیدم اینجوری بوده البته همه جا استثنا هس:razz:

قبول دارم و شما هم قبول کنید که تو خانم ها هم مثل بعضی از پسرها مواردی پیدا میشه جمع نبندید



بشین بینیم بابا حال نداریم




بعله من منکرش نیستم



نه اینکه خانمها احساساتشون ثابته هی هیچی نمی گم

همه جا خوبو بد هست

شما کدوم طرفی؟؟؟ جبهتو مشخص کن؟؟؟[/QUOTE]

ها؟!
جبهه؟!
من میگم شما آقایون که مادر و خواهرتون تصمیمات نهایی زندگیتونو میگیرن چرا با احساسات دخترا بازی میکنید و سرکارشون میذاریدددددددددددددددد؟؟؟؟؟؟؟؟
:eek:
 

gelayol joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اصلا خوشم نمیاد اینجور مواقع دخترا مظلوم نمیایی میکنن...خوب مگه گلوله گذاشتن زیر گلوش که بیا با من دوست شو و یه رابطه پنهانیو قایموشک بازیو از این حرفا:razz:یه پیشنهاده میتونه قبول کنه میتونه رد کنه
 

Similar threads

بالا