مشاعرۀ سنّتی

baharmandegar

عضو جدید

در دایره ئی که آمدن و رفتنِ ماست
آن را نه بدایت نه نهایت پیداست

کس می نزند دمی در این معنی راست
که این آمدن از کجا و رفتن به کجاست


تو را من چشم در راهم
شباهنگام که می گیرند بر شاخ تلاجن
سایه ها رنگ سیاهی
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را من چشم در راهم
شباهنگام که می گیرند بر شاخ تلاجن
سایه ها رنگ سیاهی

یک جرعهٔ می ز ملک کاووس به است
از تخت قباد و ملکتِ توس به است

هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از طاعتِ زاهدانِ سالوس به است
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای مُفتیِ شهر از تو پر کارتریم
با این همه مستی از تو هُشیارتریم

تو خونِ کسان خوری و ما خونِ رَزان
انصاف بده کدام خونخوارتریم

مده جام مي و پاي گل از دست
ولي غافل مباش از دهر سر مست
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دولت آن است که بی خون دل آید کنار/و رنه با سعی و عمل باغ جنان اینهمه نیست


تا دست به اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم

خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح
که این صبح بسی دمد که ما دم نزنیم
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
یارب سببی ساز که یارم به سلامت / باز آید و برهاندم از بند ملامت

ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر به عالم ثمر شود
از هر كرانه تير دعا كرده ام روا
باشد كزان ميانه يكي كارگر شود.
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر به عالم ثمر شود
از هر كرانه تير دعا كرده ام روا
باشد كزان ميانه يكي كارگر شود.

دل که آئینه ی شاهی ست ، غباری دارد
از خدا می طلبم صحبت روشن رائی
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز

تا تو به گلشن آمدی ، با همه در کشاکشم
وه که تو در کنار گل ، من به میان آتشم

منم و شرجی چشمی همیشه بارانی
دلم به راه تو مانده خودت که می دانی
بیا که ذوق پریدن به بالمان خشکید
شبیه واژه دریا همیشه طوفانی
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منم و شرجی چشمی همیشه بارانی
دلم به راه تو مانده خودت که می دانی
بیا که ذوق پریدن به بالمان خشکید
شبیه واژه دریا همیشه طوفانی

یاد ایام جوانی جگرم خون میکرد
خوب شد پیر شدم کم کم نسیان آمد
 

Eshragh-Archi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است

ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
 

Eshragh-Archi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
 

amirs1987

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

ای ستاره ها که از جهان دور,
چشمتان به چشم بی فروغ ماست,
نامی از زمین و از بشر شنیده اید؟
در میان آبی زلال آسمان,موج دود و خون و آتشی ندیده اید؟
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای ستاره ها که از جهان دور,
چشمتان به چشم بی فروغ ماست,
نامی از زمین و از بشر شنیده اید؟
در میان آبی زلال آسمان,موج دود و خون و آتشی ندیده اید؟

در چمن بودم ،سر کویی به یاد آمد مرا
روی گل دیدم ، گل رویی به یاد آمد مرا
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا
اگر چه نزد شما تشنه ي سخن بودم
كسي كه حرف دلش را نگفت من بودم !
دلم براي خودم تنگ ميشود آري
هميشه بي خبر از حال خويشتن بودم !
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا