بدو واست متن گذاشتم

ناژین

عضو جدید

بزرگترین بخش اشتغال زای جهان سوم کشاورزی است که اگر فرصتی یابد می تواند به جهان اول صادرات داشته باشد و از این طریق درآمد کسب نماید.اما بخش کشاورزی جهان اول بسیار حمایت می شود مثلا نیمی از بودجه اتحادیه اروپا برای کشاورزان خرج می شود و این در حالی است که صنعت کشاورزی آنها بسیار کوچک است یعنی در آمریکا از 140 میلیون کارگر کمتر از سه میلیون نفر آنها در بخش کشاورزی کار می کنند و 40% آنها سالانه 200 روز در خارج از این بخش فعالیت دارند و در سال 2000 درآمد ناخالص کشاورزی 246 میلیارد دلار و درآمد خالص آنها 46 میلیارد دلار از محصول ناخالص داخلی ده هزار میلیارد دلاری بوده است و یعنی در صورت محو کشاورزی آنها تاثیری بر اقتصادشان نخواهد داشت.این نوع حمایت مالی از بخش کشاورزی توجیه اقتصادی ندارد اما توجیه سیاسی دارد و رای کشاورزان بسیار مهم است .در آمریکا 25 ایالت وجود دارد که مجموع جمعیت آنها کمتر از کالیفرنیاست این بیست و پنج ایالت 50 نماینده در سنا دارند تا مراقب حال کشاورزان باشند و کالیفرنیا تنها دو نماینده در سنا دارد.درآمد کشاورزان متوسط از شهر نشین متوسط کمتر است اما دارایی آنها بیشتر است.جالب این است که شهرنشینان نسبت به این یارانه اعتراضی ندارند که ریشه آن در تصویر ذهنی آنها در خصوص خودکفایی غذایی است بنابراین با این حمایتها بخش کشاورزی جهان اول بسیار زیاد تولید می کند و وقتی که این میزان نیاز در داخل سرزمینهایشان مصرف نمی گردد مازاد تولید با قیمت غیر واقعی به بازار جهانی سرازیر میشود و قیمتهای جهانی محصولات کشاورزی سقوط می کند و مزد کشاورزان جهان سوم کاهش می یابد و زارعان تهیدست جهان سوم فقیرتر میشوند طبق اعلام بانک جهانی حمایت جهان اول از کشاورزی خود، محصول ناخالص داخلی جهان سوم را به میزان 32 میلیارد دلار کاهش می دهد و این زیان برای کشاورز چینی که متوسط فروش سالیانه او 90 دلار است خیلی زیاد است.
برگرفته از کتاب جهانی شدن اثر لستر تارو استاد دانشگاه ام آی تی
 
بالا