ارتداد در اسلام

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
سلام بر فلاسفه

میدونم خیلی ربطی به فلسفه نداره اما جای بهتری ندیدم که بپرسم

2 سوال:
چرا مرتد باید مجازات بشه
چرا حکمش اعدامه؟
امیدوارم بدونین مرتد چیه و با تعریفش آشنا باشید که جوابهی دقیقتری داشته باشیم.
مرسی
:gol:
 

محسن جعفر

عضو جدید
در قلمرو حقوق و آزادى‏هاى مذهبى، مسأله ارتداد، از مهم‏ترين و حساس‏ترين موضوعات شمرده مى‏شود. لذا پاسخی تفصیلی باید داده شود تا شبهه ای نماند.
ارتداد چيست؟
«ارتداد» كه از واژه «رد» گرفته شده، در لغت به معناى بازگشت است. در فرهنگ دينى، بازگشت به كفر ارتداد و ردّه ناميده مى‏شود، (راغب اصفهانى، المفردات فى غريب القرآن، ص 192و193).
البته مسأله ارتداد و احكام جزايى مترتب بر آن به اسلام اختصاص ندارد. در برخى ديگر از اديان و مذاهب بزرگ نيز هر گاه كسى از دين برگزيده و منتخب روى گرداند ،كافر به شمار مى‏آيد و بدان سبب كه از دين سابق برگشته، مرتد خوانده و مجازات مى‏شود.( عهد قديم، سفر توريه مثنى، فصل 13؛ عهد جديد، نامه‏اى به مسيحيان يهودى نژاد عبرائيان، بند10، جمله‏26-32).
عوامل ارتداد
امورى كه سبب كفر مى‏شود، هر گاه از سوى يك مسلمان صورت پذيرد، عوامل تحقق ارتداد نيز به شمار مى‏آيد. اين امور عبارت است از:
1. انكار اصل دين: مانند انكار وجود خدا، وحدانيت وى، رسالت حضرت ختمى مرتبت(ص) يا معاد و حيات پس از مرگ. با انكار يكى از اين امور فرد كافر مى‏شود؛ مثلاً اگر به خدا ايمان داشته باشد، ولى به شريعت حضرت محمد(ص) ايمان نياورد، كافر شمرده مى‏شود؛ «الكافر هو من انتحل غير الاسلام» . ( كتب فقهى باب نجاسات )
2. انكار يكى از احكام ضرورى و بديهى دين اسلام؛ مانند انكار وجوب نماز يا روزه. هر مسلمانى مى‏داند در دين اسلام نماز و روزه واجب است. ممكن است كسى منكر اصل دين اسلام و شريعت محمدى(ص) نشود؛ ولى به دليل انكار يكى از احكام ضرورى اسلام كافر گشته، حكم ارتداد بر وى جارى گردد؛ البته فقها در اين مسأله كه آيا صرف انكار يكى از ضروريات دين موجب كفر و ارتداد مى‏شود - مانند افرادى كه پيامبر را تكذيب نمى‏كنند ولى مى‏گويند شما معانى كلمات پيامبر(ص) را نمى‏فهميد ... مثلاً انكار وجوب نماز و روزه، به اين معنا باشد كه من قبول ندارم در اسلام چنين حكمى وضع شده، نه اینکه (نعوذ الله) پيامبر دروغ گفته است، اختلاف نظر دارند. اگر منكر، جديد الاسلام به شمار آيد يا دور از كشورهاى اسلامى زندگى كند، به گونه‏اى كه روشن نبودن بداهت اين حكم نزد وى ممكن باشد، به كفر وى حكم نمى‏شود.
3. انكار يكى از احكام قطعى ولى غير ضرورى اسلام: هر گاه كسى به طور مشخص بداند مثلاً روزه در عيد فطر حرام است يا روزه مسافر(جز در موارد خاص) باطل است و يا پوشش اسلامى بانوان واجب است، ولى با وجود اين، منكر آن گردد، مرتد مى‏شود؛ چون اين امر به انكار رسول خدا(ص) يا تكذيب آن حضرت مى‏انجامد.
البته لازم نيست انكار دين يا احكام شريعت مقدس حتماً با گفتار صريح و آشكار باشد. هر گفتار يا كردارى كه سبب تكذيب، انكار، عيب گذارى و ناقص شمردن، تمسخر و استهزاى دين اسلام يا اهانت به مقدسات و كوچك شمردن و دست برداشتن از آن گردد، موجب تحقق كفر و ارتداد مى‏شود؛ مانند افكندن قرآن در كثافات يا پاره يا تيرباران كردن آن. از اين روى، هر رفتار و گفتارى كه نتيجه آن عدم حقانيت دين اسلام و در نتيجه بى‏فايده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب كفر و ارتداد مى‏گردد.
يكى از نمونه‏هاى روشن آن حكم حضرت امام خمينى درباره سلمان رشدى و مرتد خواندن او است. سلمان رشدى با صراحت به نفى و انكار اسلام نپرداخت؛ ولى به نحوى مزورانه و شرم آور به ساحت مقدس قرآن كريم، پيامبر اكرم(ص) و همسران و برخى از ياران آن حضرت توهين كرد - اين خود جرمى جداگانه به نام«سب النبى» است و مجازات مستقل دارد - و مسأله وحى و نزول قرآن را به سُخره گرفت. او به خواننده كتابش تلقين مى‏كند كه رسالت پيامبر(ص) و نزول قرآن كريم، دروغ و - معاذ الله - ساخته ذهن نبى اكرم(ص) است و حتى بعضى از سخنان شيطان نيز در قرآن گنجانيده شده است.
انواع مرتد
در فقه اسلامى مرتد دو نوع است و هر يك احكامى جداگانه دارد:
الف. مرتد فطرى: كسى است كه پدر و مادر يا یکی از آن دو هنگام انعقاد نطفه وى مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آيين اسلام را پذيرفته و سپس به كفر روى آورده است؛ مانند سلمان رشدى كه پدرش مسلمان است.
ب. مرتد ملى: كسى است كه پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وى كافر بوده‏اند؛ بعد از بلوغ، اظهار كفر كرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به كفر باز گشته است.
مجازات ارتداد
اگر مرتد فطرى مرد باشد، علاوه بر برخى از احكام مدنى مانند فسخ پيمان نكاح و جدايى از همسر بدون نياز به طلاق و تقسيم اموال بين ورثه، به اعدام محكوم است و توبه‏اش، از جهت ظاهرى، پذيرفته نمى‏شود يعنى اگر با اعتقاد و باور قلبى توبه كند، خداى متعال مى‏پذيرد و نماز و عبادتش صحيح است؛ اما بر جريان حكم اعدامش تأثير ندارد.
اگر مرتد ملى توبه كند، پذيرفته مى‏شود؛ حتى قبل از جريان هر گونه حكمى، نخست وى را به توبه و بازگشت به اسلام دعوت مى‏كنند و سه روز - برخى از فقها مانند شيخ طوسى گفته‏اند به قدر لازم - به او مهلت مى‏دهند. اگر در اين مدت توبه كرد، آزاد مى‏شود؛ وگرنه به اعدام محكوم مى‏گردد.
البته زن مرتد، از هر نوع كه باشد كشته نمى‏شود. او را به توبه فرا مى‏خوانند، چنانچه توبه كرد، آزادش مى‏كنند؛ و گرنه در زندان باقى مى‏ماند و در تنگناى معيشتى قرار مى‏گيرد تا توبه كند. (تحريرالوسيله، ج 2، ص 624)
از اینجا روشن می شود که اگر هر کسی حتی مرد مسلمان که جرم سنگین تری دارد، از اسلام برگردد ولی آن را ابراز نکند بعدا می تواند توبه کند و هیچ مجازاتی ندارد همچنین اگر کسی در مسائل دین شک کند ولی به تحقیق بپردازد حکم مرتد را ندارد.
موضوع ارتداد و آثار حقوقى اش در شريعت و فقه اسلام به اندازه‏اى روشن و بديهى است كه درباره اصل حكم كم‏ترين ترديدى وجود ندارد و همه مذاهب فقهى آن را پذيرفته‏اند؛ البته درباره جزئياتش اختلاف نظرهايى ديده مى‏شود؛ براى مثال، بر اساس رأى مشهور اهل سنت، بين مرتد ملى و فطرى يا زن و مرد تفاوتى وجود ندارد؛ - هر نوع كه باشد - ابتدا به توبه دعوت مى‏شود، چنانچه توبه كرد آزاد و گرنه كشته مى‏شود.
آيات و روايات نشان مى‏دهد خود ارتداد، يعنى «صرف تغيير دين و عقيده»، موضوع حكم است نه همراه شدن آن با جرائم ديگر؛ براى نمونه توجه به آيات سوره «محمد» آيه 25، «مائده» آيه 54، «بقره» آيه 217 و رواياتى كه شيعه و سنى از رسول اكرم(ص) نقل فرمودند و نيز روايات نقل شده از امام باقر(ع) سودمند مى‏نمايد. (محدث نورى، مستدرك الوسايل، ج 3، ص 242؛ المغنى، ج‏10، ص‏76.)
در آيات و روايات ديگر، جزئيات بحث آمده است؛ ولى قيدى كه بتوان به يارى آن ارتداد را جرمى سياسى و اقدام عليه نظام حاكم اسلامى قلمداد كرد، به چشم نمى‏خورد. البته برخى آيات از جمله آيه 217 سوره بقره و مخصوصاً آيه 72 سوره آل عمران نشان مى‏دهد ارتداد به عنوان يك جريان فتنه انگيز براى ايجاد تزلزل در باورهاى دينى مسلمانان از سوى دشمنان داخلى و خارجى مطرح بود.
خداوند متعال مى‏فرمايد: «و جمعى از اهل كتاب [يهودى‏ها به پيروان خود ]گفتند [برويد در ظاهر] به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز كافر شويد[ و از آيين اسلام بازگرديد] شايد آن‏ها از آيين خود بازگردند» آل‏عمران ، آيه 72. اين آيه صريح در تلقى ارتداد به عنوان يك توطئه است. در واقع، نه اسلام آوردن آنان حقيقى بود و نه كفرشان در تحقيق علمى ريشه داشت. اين كردار آن ها مقدمه‏اى بود براى ايجاد تزلزل در باورهاى دينى مردم مسلمان تا آنان از خود بپرسند اگر اسلام حق و درست است، پس چرا اهل كتاب كه از بشارات آسمانى پيشين آگاهند، از آن بازگشتند؟ اين كار آن ها به واسطه حسادت بود نه خيرخواهى. بقره ، آيه 109.
عامل دیگر هوس برخى از مسلمانان است. شيطان اين كار ناروا را نزد آنان خوب جلوه مى‏دهد و از جاه‏طلبى و ديگر مطامع پست دنيوى براى فريفتن و پيوند زدنشان با دشمنان بهره مى‏برد. (محمد/ 25-30).چه بسا بتوان به واسطه قرائن و شواهد مذكور در اين آيات، مجازات مذكور در روايات را به ترتب آثار اجتماعى بر ارتداد افراد مقيد دانست؛ يعنى هر گاه كسى كه از دين خارج شده، با تبليغ ارتداد خود، در اذهان عمومى ترديد و شبهه پديد آورد و روحيه ايمانى جامعه را تضعيف كند، با آن مجازات روبه‏رو مى‏شود.
بنابراين، ارتداد به عنوان اخلال در نظم عمومى ترديد و فتنه انگيزى جرم شمرده مى‏شود نه به عنوان يك جرم سياسى و اقدام عليه نظام حاكم. بنابراين، مجازات مرتد اقدامى شايسته و بازدارنده است تا ديگران دريابند نمى‏توانند ارزش‏هاى جامعه را ناديده بگيرند و هر روز به دينى جديد روى آورند.
مجازات ارتداد براى استفاده بهينه از آزادى مذهبى و ايجاد فضاى سالم براى بهره‏بردارى شايسته از آن است نه محدود ساختن آزادى مذهبى. اسلام از پيروان خود پيروى كوركورانه و بى‏دليل را نمى‏پذيرد. هر گاه كسى تحت تأثير پدر و مادر و محيط و عوامل ديگر به اسلام گردن نهد با توبيخ اين آيين روبه‏رو مى‏شود. اسلام معتقد است پيروانش بايد براساس دليل‏هاى منطقى و دور از ابهام و پيچيدگى كه فرا راه همگان قرار دارد، به مبانى مذهبى پايبند گردند وگرنه صرف اظهار ايمان و به كار بستن مقررات دينى، بدون اتكا به اصول علمى درست، ارزشى ندارد. اسلام مانند مسيحيت كنونى و ديگر مذاهب ساختگى نيست كه قلمرو ايمان را از قلمرو منطق و استدلال جدا بداند. در اسلام، ايمان به مبادى مذهب و ريشه‏هاى عقايد بايد از منطق و استدلال سرچشمه گيرد. اگر از مسيحيان كنونى بپرسيم: چگونه ممكن است خدا در عين آنكه يكى است، سه تا(أب و ابن و روح القدس)باشد؟ پاسخ مى‏دهند: قلمرو ايمانى از قلمرو عقل و منطق جدا است! ولى اسلام مى‏گويد: «به بندگانم آن هايى كه همه گونه حرف‏ها را مى‏شنوند و در ميان آن ها نيكوترينشان را انتخاب مى‏كنند، بشارت بده اينان كسانى هستند كه از ناحيه خدا هدايت يافتند و اينان صاحبان خردند». (زمر ،18).
قرآن كريم از كسانى كه براى خدا شريك قائل شده‏اند يا به سبب تعصب مذهبى و غرور ملى بهشت را مخصوص خود و خود را ملت برگزيده خدا مى‏دانند، دليل و برهان مى‏خواهد و مى‏فرمايد: «قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين»؛ (بقره ، 111؛ انبياء ، 24؛ نحل ، 64).
بنابراين، اسلام پيش از آنكه كسى را به عنوان پيرو بپذيرد، به او هشدار مى‏دهد چشم و گوش خود را باز كند و درباره آيينى كه مى‏خواهد بپذيرد، آزادانه بينديشد؛ چنانچه از لحاظ عمق و استدلال روحش را قانع ساخت - البته حتماً قانع مى‏سازد - در شمار پيروانش در آيد وگرنه حق دارد هر چه بيش‏تر درباره‏اش تحقيق و بررسى كند. قرآن مجيد به پيامبرش دستور مى‏دهد: «اگر يكى از مشركان به تو پناهنده شد به او پناه بده تا گفتار خدا را بشنود آنگاه به مقصدشان برسان؛ اين به خاطر آن است كه آن ها مردمى نادانند». توبه آيه 6.
در پى اين فرمان، فردى به نام «صفوان» خدمت پيامبر اسلام(ص) شرفياب گرديد و از حضرتش خواست اجازه دهد دو ماه در مكه بماند و درباره اسلام تحقيق كند شايد حقيقت و درستى آن برايش روشن گردد و در زمره پيروانش درآيد. پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من، به جاى دو ماه، چهار ماه به تو مهلت و امان مى‏دهم. (اسدالغابه، ج 3، ص 22).
بر همين اساس، اسلام هشدار مى‏دهد چشم و گوش خود را باز و دلايل و منطق اين دين را دقيقاً بررسى كنيد، اگر شما را قانع نكرد و مجذوب اصالت و واقعيت خود نساخت، در برابرش گردن ننهيد: «لا اكراه فى الدين»؛ (بقره ؛ 256).
ولى هر گاه مسلمان شديد، ديگر نمى‏توانيد از آن باز گرديد. اين سختگيرى، علاوه بر آنكه سبب مى‏شود مردم دين را امرى سَرسَرى و تشريفاتى ندانند و در پذيرش و انتخابش بيش‏تر دقت كنند، راه سودجويى را بر مغرضان و دشمنان كينه توز اسلام مى‏بندد تا نتوانند از اين راه، آيين ميليون‏ها مسلمان را بازيچه اميال شوم خود قرار دهند و در انظار عمومى آن را از اعتبار ساقط كنند.
اساساً خداى متعال انسان را آزاد ولى هدفمند آفريده است. از اين رو، آزادى و حق انتخاب انسان موهبتى الهى براى نيل به كمال شمرده مى‏شود. به همين جهت، از نظر اسلام، بت پرستى و شرك و كفر و الحاد در شأن انسان نيست؛ خداوند شرك و كفر را از انسان نمى‏پذيرد و مشركان را نمى‏بخشد؛ (زمر ، 7)... .
برای مطالعه بیشتر به کتب زیر مراجعه نمایید:
اسلام و حقوق بشر، زين العابدين قرباني؛
احكام مرتد از ديدگاه اسلام و حقوق بشر، سيف الله صرامي؛
موفق باشید
.http://www.niksalehi.com/din-andishe/archives/053185.php
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
سلام.
حق مطلب رو ادا کردی :)
من رو این قسمت یه تاکید بکنم که:
مرتد فطرى: كسى است كه پدر و مادر يا یکی از آن دو هنگام انعقاد نطفه وى مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آيين اسلام را پذيرفته و سپس به كفر روى آورده است؛

"بعد از بلوغ آیین اسلام را پذیرفته" معنا نداره. , و همچین چیزی نیست که کسی بتونه بگه الان بالغ شدم و نمیپذیرم. و کاریش نداشته باشن.

تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 427-426 :

"" كسى اگر پدر يا مادرش هنگام انعقاد نطفه او مسلمان بوده و به تعبير ساده تر اگر مسلمانزاده باشد و از اسلام بر گردد و در دادگاه اسلامى به ثبوت رسد خونش را مباح مى شمرد، اموال او بايد در ميان وارثانش ‍ تقسيم گردد و همسرش از او جدا شود، و توبه او در ظاهر پذيرفته نيست ، يعنى اين احكام سه گانه درباره چنين كسى به هر حال اجرا مى شود، ولى اگر واقعا پشيمان گردد توبه او در پيشگاه خدا پذيرفته خواهد شد"


 

محسن جعفر

عضو جدید
به هر حال من از جنبه احكام و قوانين صحبت كردم .
ولي اونطوري كه حدس ميزنم و اول تايپيك هم اشاره نموده ايد.شما به دنبال فلسفه و چراي مجازات هستيد.درسته؟
 

محسن جعفر

عضو جدید
سلام.
حق مطلب رو ادا کردی :)
من رو این قسمت یه تاکید بکنم که:
مرتد فطرى: كسى است كه پدر و مادر يا یکی از آن دو هنگام انعقاد نطفه وى مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آيين اسلام را پذيرفته و سپس به كفر روى آورده است؛

"بعد از بلوغ آیین اسلام را پذیرفته" معنا نداره. , و همچین چیزی نیست که کسی بتونه بگه الان بالغ شدم و نمیپذیرم. و کاریش نداشته باشن.

تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 427-426 :

"" كسى اگر پدر يا مادرش هنگام انعقاد نطفه او مسلمان بوده و به تعبير ساده تر اگر مسلمانزاده باشد و از اسلام بر گردد و در دادگاه اسلامى به ثبوت رسد خونش را مباح مى شمرد، اموال او بايد در ميان وارثانش ‍ تقسيم گردد و همسرش از او جدا شود، و توبه او در ظاهر پذيرفته نيست ، يعنى اين احكام سه گانه درباره چنين كسى به هر حال اجرا مى شود، ولى اگر واقعا پشيمان گردد توبه او در پيشگاه خدا پذيرفته خواهد شد"


برخی اسلام یکی از والدین را به هنگام تولد شرط می‏داند نه انعقاد نطفه (خویی، مبانی تکملة المنهاج، ج 1، ص 325) و برخی اظهار اسلام بعد از بلوغ را شرط نمی‏دانند، (شهید ثانی، مسالک الافهام، ج 2، ص 451
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
برای من جالبه یه نفر که پدر مادرش مسلمون بودن و خودش شاید تا 20 - 30 سالگی راجع به دین تحقیق نمیکنه(شاید هیچ وقت نکنه) چطور بهش میگن مسلمون.

حالا بر فرض اسمش مسلمون. چرا وقتی میخاد به هر دلیلی از اسلام خارج بشه باید مجازات بشه؟(دقت کنید اینکه بگیم قدیم 1 سری میومدن مسلمون میشدن و بر میگشتن تا شبهه ایجاد کنن ربطی به این مورد ما نداره چون این بنده خدا دفعه اولشه و قبلان مثلا مسلمون بوده)

حالا بر فرض ثابت بشه مجازات لازمه(که به نظرم نیست)، چرا مرگ
 

محسن جعفر

عضو جدید
در قران ايه اي هست كه اگه اشتباه نكنم معناش اين ميشه:
خداوند هر گناهي به جز كفر را ميبخشد.
به نظرم اين يه نوع اتمام حجت هست.
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
یا ایهالمسلمین. اجلوا به جواب
یعنی:
ای مسلمونا ، جواب بدید.

من میدونم این شبهات برای همه شما پیش اومده و همگی در همان دوران دبیرستان(شایدم قبلترش) حلش کردید. به ما م کمک کنید!!
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا جایی که من تحقیق کردم در این باره ایه صریح قران نداریم و مواردی در روایات هست که این مساله مطرح شده
توی این لینک مفصل بحث شده:

http://www.lankarani.com/far/news/show_news.php?id_news=315

ا
ما کلا موضوع اختلافی است و بعضی از فقها قبول ندارند.

اما من برایم این طور مساله حل شده که در یک سری از احکام اسلام سختگیری وجود دارد تا پیش گیری از جرم اتفاق بیفتد.
مثلا دزدی اگر بصورت مسلحانه و با ارعاب مردم صورت بگیرد مجازاتش قطع دست دزد است این حکم درست است که ظاهر خشنی دارد اما هدف این بوده که
مجرمین جرات نکنند دست به چنین عملی بزنند.
کما اینکه همه مون شنیده ایم که در عربستان کسبه موقع اقامه نماز با خیال راحت مغازه هایشان را بدون قفل و مراقبت خاصی رها میکنند ومی روند نماز میخوانند.
این امنیت بخاطر اجرای همان حکم خشن بوجود امده
 
آخرین ویرایش:

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
تا جایی که من تحقیق کردم در این باره ایه صریح قران نداریم و مواردی در روایات هست که این مساله مطرح شده
توی این لینک مفصل بحث شده:

http://www.lankarani.com/far/news/show_news.php?id_news=315

ا
ما کلا موضوع اختلافی است و بعضی از فقها قبول ندارند.

اما من برایم این طور مساله حل شده که در یک سری از احکام اسلام سختگیری وجود دارد تا پیش گیری از جرم اتفاق بیفتد.
مثلا دزدی اگر بصورت مسلحانه و با ارعاب مردم صورت بگیرد مجازاتش قطع دست دزد است این حکم درست است که ظاهر خشنی دارد اما هدف این بوده که
مجرمین جرات نکنند دست به چنین عملی بزنند.
کما اینکه همه مون شنیده ایم که در عربستان کسبه موقع اقامه نماز با خیال راحت مغازه هایشان را بدون قفل و مراقبت خاصی رها میکنند ومی روند نماز میخوانند.
این امنیت بخاطر اجرای همان حکم خشن بوجود امده


لینک جالبی بود.ممنون.

مطالعه میکنم . صحبت میکنیم راجع به فرمایشات شما
 

علّامه

عضو جدید
سلام
خب قبل از باز کردن و شروع به بحث نمودن در مورد ارتداد باید چند نکته رو گوشزد کنیم.
اول اینکه اسلام شاید بشه تنها دینی است که دعوت به تفکر و تعقل نموده و گفته که در آسمان و زمین تفکر و تعقل کن و با عقل خودت به اینجا برس که برای این دنیا خداییی هست و... که خب میدونین راه های زیادی تو قرآن اعم از راه های آفاقی و انفسی بر این مطلب وجود داره(که اگه عمری بود تو یه تاپیک به اینها هم میپردازیم)
در همین راستا اگه صفحه اول رساله های عملیه مراجع عظام رو هم ببینین نوشتن که در اصول دین تقلید جایز نیست و باید خود شخص به این اعتقاد برسه.
از طرفی دیگر در اسلام ملاک مسلمان بودن گفتن زبانی شهادتین است و هیچ گاه ایمان قلبی ملاک نبوده و با همین اقرار شخص مال و خون و ... شخص محترم میشه.
میشه یه نتیجه ای از این مباحث گرفت که فرض کنیم که شخصی بعد از تحقیق به اینجا رسید که اسلام دین حق نیست(میگم فرض، یعنی بتونه دلیل بیاره که این دین دین کاملی نیست) آیا به نظرتون لازمه که جار بزنه که من از اسلام برگشتم؟ با اینکه خود اسلام بهش میگه یا برو از این مملکت اسلامی بیرون یا عقیدتو کتمان کن و زبانن بگو مسلمونی تا در امان باشی.
خب میدونین که اسلام دینی است که بر پایه عقل و فطرت بنا شده و اگه انسان انصاف داشته باشه به این دین ایمان میاره حالا اگه کسی به این نتیجه نرسید این اعلام عمومی و جار زدن باعث سستی در عقاید افراد ضعیف میشه که این هم درست نیست. و یه نوع توهین به اعتقاد بقیه مردم است.
در آخر باید بگم که چون ما اثبات کردیم که خداوند علمش بی اندازه و در بی نیازی مطلق به سر میبرد و از طرفی احکامی که برای انسانها وضع می کند دارای مصالحی است که به انسانها بر می گردد هر چند علم ما به آن نرسد. با این مقدمات یقینی و عقلی دیگه اگه ما نتونستیم وجه مناسبی برای توجیه این احکام پیدا کنیم میگیم ما مصلحتشو نمی فهمیم.
یا علی
 

capslock

عضو جدید
کلی نگری درست نیست شاید خیلی از ماها هم فقط اسم دینو دیندارو یدک بکشیم اونم زمانی که اسمشو بشنویم ولی حقیقت اینه که به دین بی اهمیتی کردیم خیلی ها هستند اصلا دینو تو زندگیشون دخیل نمیدونن ولی میگن مسلمونیم خیلی ها هم شاید اینو هم نگن اصلا واضح نیست که هر کسی چه دیدی به دین داره و چطور دوست داره برای خودش تغییر بده
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
سلام
خب قبل از باز کردن و شروع به بحث نمودن در مورد ارتداد باید چند نکته رو گوشزد کنیم.
اول اینکه اسلام شاید بشه تنها دینی است که دعوت به تفکر و تعقل نموده و گفته که در آسمان و زمین تفکر و تعقل کن و با عقل خودت به اینجا برس که برای این دنیا خداییی هست و... که خب میدونین راه های زیادی تو قرآن اعم از راه های آفاقی و انفسی بر این مطلب وجود داره(که اگه عمری بود تو یه تاپیک به اینها هم میپردازیم)
در همین راستا اگه صفحه اول رساله های عملیه مراجع عظام رو هم ببینین نوشتن که در اصول دین تقلید جایز نیست و باید خود شخص به این اعتقاد برسه.
از طرفی دیگر در اسلام ملاک مسلمان بودن گفتن زبانی شهادتین است و هیچ گاه ایمان قلبی ملاک نبوده و با همین اقرار شخص مال و خون و ... شخص محترم میشه.

میشه یه نتیجه ای از این مباحث گرفت که فرض کنیم که شخصی بعد از تحقیق به اینجا رسید که اسلام دین حق نیست(میگم فرض، یعنی بتونه دلیل بیاره که این دین دین کاملی نیست) آیا به نظرتون لازمه که جار بزنه که من از اسلام برگشتم؟ با اینکه خود اسلام بهش میگه یا برو از این مملکت اسلامی بیرون یا عقیدتو کتمان کن و زبانن بگو مسلمونی تا در امان باشی.

خب میدونین که اسلام دینی است که بر پایه عقل و فطرت بنا شده و اگه انسان انصاف داشته باشه به این دین ایمان میاره حالا اگه کسی به این نتیجه نرسید این اعلام عمومی و جار زدن باعث سستی در عقاید افراد ضعیف میشه که این هم درست نیست. و یه نوع توهین به اعتقاد بقیه مردم است.

در آخر باید بگم که چون ما اثبات کردیم که خداوند علمش بی اندازه و در بی نیازی مطلق به سر میبرد و از طرفی احکامی که برای انسانها وضع می کند دارای مصالحی است که به انسانها بر می گردد هر چند علم ما به آن نرسد. با این مقدمات یقینی و عقلی دیگه اگه ما نتونستیم وجه مناسبی برای توجیه این احکام پیدا کنیم میگیم ما مصلحتشو نمی فهمیم.
یا علی

سلام.
پس راه حلهای اسلام اینه:
1-یا از مملکت اسلامی برو بیرون:

اگه یه نفر عقیده اش رو راجع به اسلام عوض کنه باید از کشورش بره بیرون و از همه امکانات کشورش محروم بشه؟

البته من به شخصه حکم تبعید برای مرتد ندیده ام . فکرکنم اشاره به این دارید که مرتد بهتره کلا فرار کنه بخاطر حفظ جونش.


2-عقیده ات رو کتمان کن و زبانن بگو مسلمانی!؟

پس میفرمایید دروغ بگه!!؟ امر به معروف شنیده بودیم! اما امر به منکر نه. مگر نه اینکه پیامبر اسلام حدیث داره که من برای اخلاقی کردن جامعه مبعوث شدم ، حالا میگید دروغ بگه؟


حالا دلیلی که اوردین که طرف باید دروغ بگه اینه: اینکه بگه دیگه مسلمون نیست توهین به اعقادات بقیه است!

من فقط امیدوارم به این حرفهایی که زدین خودتون معتقد باشید و مارو سر کار نذاشته باشید. آخه بزرگوار چه توهینی؟؟

بعدشم ، گیریم یه عده به واسطه اینکه این آقا مرتد شده، مرتد بشن. خب که چی؟

این قانون از کجا اومد که "نباید به هیچ وجه افرادی که ایمانشون ضعیفه ،دینشون عوض بشه؟" . صد البته منافع بعضی ها کم میشه برای همین این قانونها هستن!!!

کسی که مرتد شده به این اعتقاد نداره که اسلام از طرف خداست پس قسمت آخر(آبی )صحبت های شما برای اون بی معناست. و البته این نوع جواب که متاسفانه زیاد هم شده منطقی نیست. چرا؟

چون شما از اول فرضی رو میگیرید که اسلام دین خدای هستش ولی کسی که با اینجور حکمها مشکل داره به واسطه اینها میگه این دین خدایی نیست.

درواقع شما حکم رو ثابت شده به نفع خودتون در نظر میگیرید و از همون نتیجه میگیرید. به نوعی مصادره به مطلوبه به نظر من.

از فرمایش آخرتون برداشت کردم که دلیل محکمی ندارید.
:gol:
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
تا جایی که من تحقیق کردم در این باره ایه صریح قران نداریم و مواردی در روایات هست که این مساله مطرح شده
توی این لینک مفصل بحث شده:

http://www.lankarani.com/far/news/show_news.php?id_news=315

ا
ما کلا موضوع اختلافی است و بعضی از فقها قبول ندارند.

اما من برایم این طور مساله حل شده که در یک سری از احکام اسلام سختگیری وجود دارد تا پیش گیری از جرم اتفاق بیفتد.
مثلا دزدی اگر بصورت مسلحانه و با ارعاب مردم صورت بگیرد مجازاتش قطع دست دزد است این حکم درست است که ظاهر خشنی دارد اما هدف این بوده که
مجرمین جرات نکنند دست به چنین عملی بزنند.
کما اینکه همه مون شنیده ایم که در عربستان کسبه موقع اقامه نماز با خیال راحت مغازه هایشان را بدون قفل و مراقبت خاصی رها میکنند ومی روند نماز میخوانند.
این امنیت بخاطر اجرای همان حکم خشن بوجود امده

سلام.

با تشکر دوباره از لینک مفیدتون.باید عرض کنم:

لینک رو که بصورت خلاصه مطالعه کردن متوجه شدم که ایشون (آقای فاضل لنکرانی)درصدد اثبات این هستند که حکم مرتد (که قبلا اشاره شد) کاملا درسته.

و درسته که اسم لینک پاسخ به شبهات در باب ارتداد هست. اما منظور شبهاتین که میگن نباید این اتفاق بیوفته.

پیشنهاد میکنم که دوستان علاقه مند بخوننش.

در این نوشته نحوه برخورد امامان هم بخوبی مشخص شده.

قسمت هایی از این مقاله رو بخونید:



رواياتي كه به صورت صريح دلالت بر وجوب قتل مرتد دارد:
الف: صحيحه محمد بن مسلم از امام باقر(ع) «قال سألت أبا جعفر (ع)عن المرتد؟ فقال من رغب عن الإسلام وكفر بما أنزل الله علي محمد(ص) بعد إسلامه فلا توبة له وقد وجب قتله وبانب منه إمراته و يقسم ما تركه علي وُلده» (كافي 7 / 256 / ح1) امام باقر(ع) فرمود مرتد كسي است كه از اسلام اعراض نموده و آنچه را كه بر پيامبر(ص) نازل شده انكار نموده كه توبه چنين شخصي قبول نيست (مرتد فطري است) و قتل او واجب است و زن او قهراً بدون طلاق به سبب ارتداد از او جدا مي‌شود و اموال او بين اولادش تقسيم مي‌شود.


ب: حديث پنجم همين باب كه صحيحه جميل بن دراج است «في رجل رجع عن الإسلام قال يستتاب فإن تاب و إلاّ قتل»، مردي از اسلام برگشته بود، حضرت فرمود ـ از امام باقر يا امام صادق (ع) ـ اگر توبه كرد كه هيچ و الا بايد كشته شود، در اين حديث اصل استحقاق قتل مرتد مورد تصريح قرار گرفته است.

ج: حديث دهم از اين باب از امام كاظم(ع): «سألته عن مسلم تنصّر قال يقتل»: حضرت كاظم(ع) در جواب اين سؤال كه اگر مسلماني مسيحي شود چه حكمي دارد، فرمود بايد كشته شود.

د: حديث يازدهم همين باب است عمار ساباطي مي‌گويد از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: «كل مسلم بين المسلمين ارتد عن الإسلام وجحد محمداً نبوته وكذّبه فان دمه مباح لكل من سمع ذلك منه»، هر مسلماني كه از اسلام برگردد و نبوت پيامبر(ص) را انكار كند خون او بر هر كسي كه چنين حرفي را از او بشنود مباح است

و یا این:

در كتب اهل سنت از پيامبر اكرم(ص) نيز حكم وجوب قتل مرتد هم نقل شده است در كتاب التاج الجامع للاصول في احاديث الرسول (ج 3 ص 17 و 18) از پيامبر اكرم(ص) نقل مي‌كند كه فرمود: «لا يحل دم أمري مسلم يشهد أن لا إله إلا الله و أني رسول الله إلا بأحدي ثلث: النفس بالنفس و الثيب الزاني و المفارق لدينه التارك للجماعة» و سپس مي‌گويد: اين روايت را بخاري و مسلم و نسائي و ابو داود و ترمذي نقل نموده‌اند، بر حسب اين روايت پيامبر(ص) فرمود در سه مورد كشتن انسان جايز است كه يكي از آنها كسي است كه از دين خود جدا شده و مرتد گرديده است و سپس از عكرمه نقل مي‌كند كه علي بن أبي طالب(ع) گروهي كه از اسلام برگشتند را به قتل رسانيد و نيز همه كتب حديثي اهل سنت غير از صحيح مسلم از ابن عباس نقل كرده است كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «من بدّل دينه فاقتلوه» (مجتمع الزوائد هيثمي 6 / 261)، هر كسي كه دين خود را تبديل كند (كنايه از ارتداد است) او را به قتل رسانيد.



رواياتي كه دلالت دارد بر اينكه در مواردي اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(ع) حكم مرتد را نسبت به افرادي جاري فرمودند

روايت اول: امام صادق(ع) فرموده است كه مردي از مسلمانان نصراني شد و صليب را بر گردن خود انداخت. او را خدمت علي بن ابيطالب(ع) آوردند، حضرت به او فرمودند اگر مي‌خواهي ازدواج كني ما وسائل ازدواج را فراهم مي‌كنيم و اگر از يك نصراني مي‌خواهي ارث ببري و فكر مي‌كني كه از ما ارث نمي‌بري ما به تو ارث مي‌دهيم، او نپذيرفت و حضرت فرمود آيا واقعاً نصراني شده‌اي، گفت آري. حضرت فرمود: الله اكبر، او گفت: المسيح اكبر، در اين هنگام حضرت دستور قتل او را داد. (مستدرك الوسائل 18 /163)
.


چنين مواردي در زمان حكومت اميرالمؤمنين(ع) واقع شده است و حضرت در موارد متعددي حكم مرتد را جاري نموده‌اند و هيچ قرينه‌اي نداريم بر اينكه اين قضاوتها به عنوان يك قضيه خاص و خارجي و به اصطلاح قضية في واقعه بوده است، بلكه ظاهر اين روايات دلالت دارد كه اميرالمؤمنين(ع) در مقام تطبيق حكم كلي بر مصداق بوده است. در كتب اهل سنت روايتي وجود دارد كه پيامبر(ص) نسبت به گروهي كه مرتد شده بودند دستور كشتن آنها را صادر فرمودند، قبلاً در همين نوشتار به آن اشاره شد و رجوع شود به التاج الجامع للاصول الصحاح في احاديث الرسول (ج 3 ص 17و18).


و در خانه اگر کس است ،یک حرف بس است
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.

با تشکر دوباره از لینک مفیدتون.باید عرض کنم:

لینک رو که بصورت خلاصه مطالعه کردن متوجه شدم که ایشون (آقای فاضل لنکرانی)درصدد اثبات این هستند که حکم مرتد (که قبلا اشاره شد) کاملا درسته.

و درسته که اسم لینک پاسخ به شبهات در باب ارتداد هست. اما منظور شبهاتین که میگن نباید این اتفاق بیوفته.

پیشنهاد میکنم که دوستان علاقه مند بخوننش.

در این نوشته نحوه برخورد امامان هم بخوبی مشخص شده.

قسمت هایی از این مقاله رو بخونید:





و یا این:











و در خانه اگر کس است ،یک حرف بس است

اینا که همون حرفهای توی لینک بود نه توضیحات شما!

اگر به اول لینک دقت می کردید می دیدید که اقای فاضل دارند میگویند عده ای این حکم را قبول ندارند .و دلیل نوشتن این مطلب هم دفاع در مقابل همین افراد بوده
من منظورم همین مطلب بود که حکم اختلافیه و عده ای قبول دارند عده ای نه.
حالا از کجا میشه فهمید نظر اسلام کدوم نظره؟

این حرفهای اقای فاضل حرف کسی است که حکم را قبول دارد شما باید بروید حرف کسانی که میگویند این حکم اشکال دارد را هم بخوانید بعد نتیجه بگیرید.

تاجاییکه من میدانم انها هم دلایل روایی و فقهی دارند و روی هوا حرف نزده اند.
 
آخرین ویرایش:

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
اینا که همون حرفهای توی لینک بود نه توضیحات شما!

اگر به اول لینک دقت می کردید می دیدید که اقای فاضل دارند میگویند عده ای این حکم را قبول ندارند .و دلیل نوشتن این مطلب هم دفاع در مقابل همین افراد بوده
من منظورم همین مطلب بود که حکم اختلافیه و عده ای قبول دارند عده ای نه.
حالا از کجا میشه فهمید نظر اسلام کدوم نظره؟

این حرفهای اقای فاضل حرف کسی است که حکم را قبول دارد شما باید بروید حرف کسانی که میگویند این حکم اشکال دارد را هم بخوانید بعد نتیجه بگیرید.

تاجاییکه من میدانم انها هم دلایل روایی و فقهی دارند و روی هوا حرف نزده اند.

نوشتن که:

قبل از بيان تفصيلي جواب، با صراحت به همه مسلمانان و بشريت عرض مي‌كنم كه «وجوب قتل مرتد» از احكامي است كه هيچ يك از فقهاء از متقدّمين و متأخرين در آن ترديدي نداشته و نيز بين شيعه و سني مورد اتفاق است و فقط اندكي از عالمان در سال‌هاي اخير در آن تردید پيدا نموده‌اند كه تعداد اينها به اندازه انگشتان يك دست هم نيست و قابل مقايسه با صدها فقيه برجسته از قدماء و متأخرين نيستند. اين حكم با توضيحاتي كه خواهيم داد به عنوان يك حكم ضروري دين تلقي مي‌شود و اهل اجتهاد مي‌دانند كه در ضروريات، اجتهاد راه ندارد.


بسیار واضح بود .که نظر ایشون چیه.

در ادامه ایشون ثابت میکنن که اون معدود عالمهایی که (کمتر از انگشتهای دست اند) در این حکم تردید دارند، اشتباه میکنن. حکم قتل مرتد واضح و واجبه.


آنهایی که دلایل روایی و فقهی و . دارند و با حکم مخالفند بروند جواب آقای فاضل را بدهند اول ، تا بعد ببینیم چطور توجیه میکنند که چطور در حکم قتل وجود تردید دارند در حالی که


پيامبر اكرم(ص) فرمود: «من بدّل دينه فاقتلوه» (مجتمع الزوائد هيثمي 6 / 261)، هر كسي كه دين خود را تبديل كند (كنايه از ارتداد است) او را به قتل رسانيد.
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با جمع بندی نظر دوستان من به نتایج زیر رسیدم:
خداوند به طور صریح همچین حکمی نداده یعنی چی؟ یعنی اینکه این هم یکی از احکامی است که باید متناسب با جامعه در باره اش تصمیم گرفته بشه...
از طرفی ما اینهمه مرتد و از دین برگشته داریم آیا کسی اونها رو مجارات کرده؟؟ هوم؟؟ این حکم ارتداد برای کسایی صدق میکنه که راه میرن و بی دینیشون رو داد میزنن و سعی در انحراف جامعه دارن...
اینها هم حکم مرگ در حقشون اجرا نمیشه... من خیلی کم دیدم اونایی هم که دیدم به نظرم عدالت بوده چون سعی در ناحق نشون دادن حقیقت کردن
حالا اگه شما هنوز به حق بودن خدا و دینش نرسیدید بحث جداست...
میدونی مثل چیه؟ مثل اینه که یه جامعه قانون داره با کسی که قانون رو قبول نداره و در جهت تخریب قانون عمل میکنه باید چه واکنشی نشون داد؟ خب اگه قانون اون جامعه رو قبول نداری برو بیرون...جامعه نمیتونه دست از قانون بر حقش بکشه به خاطر اقلیت
این دنیا هم قانون مند نظام هستی خداونده...حالا اگر کسی قبولش نداره خب لزومی هم نداره که سعی در بر هم زدن قانون بکنه...
پس حکم ارتداد حتمی نیست و متناسب با جامعه و نیاز جامعه تعریف میشه...
راستی نظر فقها هم مال زمان خودشون بود و اونها هم یک انسان بودن که متناسب با عقل خودشون پاسخ دادن
دلیل نمیشه درست بوده باشه
 
آخرین ویرایش:

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ارتداد:بازگشت به كفر را ارتداد و ردّه را نامند.
در برخى ديگر از اديان و مذاهب بزرگ نيز هر گاه كسى از دين برگزيده و منتخب روى گرداند ،كافر به شمار آيد و بدان سبب كه از دين سابق برگشته، مرتد خوانده و مجازات مى‏شود.(مانند دین یهود و.....)
در ضمن:
احکام ارتداد برای اشخاصی است که پس از برگشتن از اسلام به طور علنی اظهار میکنند و به دشمنی با اسلام می پردازند و دیگران را به خروج از اسلام تشویق می کنند، اما اگر برای خود و بدون فعالیت سیاسی عقیده اش را تغییر دهد کسی متعرض او نخواهد شد، فقط عقوبت در آخرت خواهد داشت.
یکی دیگر از دلایل اینکه حکم ارتداد سختگیرانه است این است که جلوی افرادی که به نیت نفوذ در جامعه اسلامی و جاسوسی و بهم زدن نظم جامعه اسلامی خود را مسلمان معرفی می کنند گرفته شود.


با یک مرتد به عنوان یک خائن(به جرم خیانت به خودش و جامعه) برخورد میشود.
در بسیاری از قوانین در کشورهای مختلف حکم خائن مرگ است. به همین دلیل احکام مربوط به مرتد، جزء احکام سیاسی اسلام طبقه بندی می شود.


اما مسلمانان عادی نمیتوانند ارتداد یک فرد را تشخیص بدهند و حکم آن را جرا کنند.صدور حکم ارتداد و دستور به اجرای آن از اختیارات حاکم شرع جامعه اسلامی است که با توجه به شرایط این حکم را صادر می کند.
برای اثبات ارتداد یک فرد برای حاکم شرع دو بار اقرار خودش یا شهادت دو نفر مرد عاقل لازم است. و هم اینکه آن فرد در آن زمان بالغ و عاقل و مختار و با انگیزه باشد.





 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
با جمع بندی نظر دوستان من به نتایج زیر رسیدم:


جالب جمع بستین!

خداوند به طور صریح همچین حکمی نداده یعنی چی؟ یعنی اینکه این هم یکی از احکامی است که باید متناسب با جامعه در باره اش تصمیم گرفته بشه...

از کجای بحثا به این رسیدید؟

از طرفی ما اینهمه مرتد و از دین برگشته داریم آیا کسی اونها رو مجارات کرده؟؟ هوم؟؟ این حکم ارتداد برای کسایی صدق میکنه که راه میرن و بی دینیشون رو داد میزنن و سعی در انحراف جامعه دارن...

اینکه اسلام واقعی اجرا نمیشه من شک ندارم. این چیزی که هست ورژن ملایم شده اسلامه تازه!!

جامعه نمیتونه دست از قانون بر حقش بکشه به خاطر اقلیت

قانون بر حق!! چه حقی؟ توضیح بده ببینم. این همون جایی که دوست دارم راجع بهش بشنوم. کدوم حق!!


راستی نظر فقها هم مال زمان خودشون بود و اونها هم یک انسان بودن که متناسب با عقل خودشون پاسخ دادن
دلیل نمیشه درست بوده باشه

حدیث آوردم از پیامبر و اماما. این همه تو لینک با آیه قرآن و اینها ثابت کرده . موضوع عقل فقیه نیست. نص صریحه، متن روشن و واضح
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
سلام.
تشکر از مشارکتت.:gol:


ارتداد:بازگشت به كفر را ارتداد و ردّه را نامند.
در برخى ديگر از اديان و مذاهب بزرگ نيز هر گاه كسى از دين برگزيده و منتخب روى گرداند ،كافر به شمار آيد و بدان سبب كه از دين سابق برگشته، مرتد خوانده و مجازات مى‏شود.(مانند دین یهود و.....)

حالا بقیه ادیان هم داشته باشن، نتیجه ؟

به طرف گفتن چرا تریاک میکشی ، گفت :تریاک چیزی نیست.همه شیشه میکشن.

اینکه یه کاریو انجام بدیم بگیم بقیه هم این کارو میکنن،دلیل نیست
احکام ارتداد برای اشخاصی است که پس از برگشتن از اسلام به طور علنی اظهار میکنند و به دشمنی با اسلام می پردازند و دیگران را به خروج از اسلام تشویق می کنند،

اطلاعات غلط.!!!!!

نیازی به تبلیغ نیست. کافیه اظهار کنه که مسلمون نیست. "و" در جمله باید "یا" باشه.

یکی دیگر از دلایل اینکه حکم ارتداد سختگیرانه است این است که جلوی افرادی که به نیت نفوذ در جامعه اسلامی و جاسوسی و بهم زدن نظم جامعه اسلامی خود را مسلمان معرفی می کنند گرفته شود.

مرتد فطری کسه هست که از اول مسلمونه. قصه ی نفوذ و جاسوسیو اینها مال کسیه که از بیرون میخاد بیاد.

هر چند جاسوس کارشو بلده. اما بر فرض برای مرتد ملی هم مجازات لازم باشه ،مرتد فطری چرا؟؟



در بسیاری از قوانین در کشورهای مختلف حکم خائن مرگ است. به همین دلیل احکام مربوط به مرتد، جزء احکام سیاسی اسلام طبقه بندی می شود.
تکراری!!

اما مسلمانان عادی نمیتوانند ارتداد یک فرد را تشخیص بدهند و حکم آن را جرا کنند.صدور حکم ارتداد و دستور به اجرای آن از اختیارات حاکم شرع جامعه اسلامی است که با توجه به شرایط این حکم را صادر می کند.
برای اثبات ارتداد یک فرد برای حاکم شرع دو بار اقرار خودش یا شهادت دو نفر مرد عاقل لازم است. و هم اینکه آن فرد در آن زمان بالغ و عاقل و مختار و با انگیزه باشد.

چگونگیش واسه من مهم نیست. از چرایی پرسیم.
 

بیتا24

عضو جدید
تا جایی که من تحقیق کردم در این باره ایه صریح قران نداریم و مواردی در روایات هست که این مساله مطرح شده
توی این لینک مفصل بحث شده:

http://www.lankarani.com/far/news/show_news.php?id_news=315

ا
ما کلا موضوع اختلافی است و بعضی از فقها قبول ندارند.

اما من برایم این طور مساله حل شده که در یک سری از احکام اسلام سختگیری وجود دارد تا پیش گیری از جرم اتفاق بیفتد.
مثلا دزدی اگر بصورت مسلحانه و با ارعاب مردم صورت بگیرد مجازاتش قطع دست دزد است این حکم درست است که ظاهر خشنی دارد اما هدف این بوده که
مجرمین جرات نکنند دست به چنین عملی بزنند.
کما اینکه همه مون شنیده ایم که در عربستان کسبه موقع اقامه نماز با خیال راحت مغازه هایشان را بدون قفل و مراقبت خاصی رها میکنند ومی روند نماز میخوانند.
این امنیت بخاطر اجرای همان حکم خشن بوجود امده



عربستان!
عرب فقط شکمش رو میشناسه با یه وجب پایین ترش
قابل توجه تو دوست عزیز
در عربستان هرکس موقع اذان مغازه ش بسته نباشه جریمه میشه
این مغازه های در بسته نشونه ی عشق بمعبود نیست بلکه عبادت اجباریست
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
صد البته
راستی آقای "دستیار تالار اسلام و قران و مهدویت" مگه این یه سوال از دین نیست!! :gol: خب چه اشکال داره اینجا مطرح بشه. با اسم تاپیک هم سازگاره!!

======

=فک نکنم جوابی براش باشه
جواب؟؟؟
جوابش معلومه یه عده میگند حکم اسلام نیست و عده زیاد دیگه میگند هست!!
شما با چیش مشکل داری؟؟
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
جواب؟؟؟
جوابش معلومه یه عده میگند حکم اسلام نیست و عده زیاد دیگه میگند هست!!
شما با چیش مشکل داری؟؟

اون عده ای که میگن نیست بنابر نظر مراجعی که بالا خوندید اشتباه میکنن. تعدادشونم خیلی کمه. تمام اماما هم موافق این حکم بودن.

برای من این سوال که دینی که همچین حکمی داره چطور مورد پذیرش خیلی هاست! با خودشون دچار مشکل نمیشن که از یه طرف "لا اکراه فی دین" از اون طرف قتل.

مشکل ندارن با اینکه به واسطه تغییر عقیده یه نفر، بکشنش؟

حتما مشکل ندارن دیگه!
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
اون عده ای که میگن نیست بنابر نظر مراجعی که بالا خوندید اشتباه میکنن. تعدادشونم خیلی کمه. تمام اماما هم موافق این حکم بودن.

برای من این سوال که دینی که همچین حکمی داره چطور مورد پذیرش خیلی هاست! با خودشون دچار مشکل نمیشن که از یه طرف "لا اکراه فی دین" از اون طرف قتل.

مشکل ندارن با اینکه به واسطه تغییر عقیده یه نفر، بکشنش؟

حتما مشکل ندارن دیگه!
اولا لا اکراه در تکوینه نه در تشریع چون نزد خدا دین فقط اسلامه!
ثانیا شما باید از دید مرتد هم به این موضوع نگاه کنی
هدفش چیه؟
دلیل و برهانش چیه؟
ثالثا اگه هدفش اینه که تفکر بهتری پیدا کرده اصلا نیازی به علنی کردن داره؟؟؟
رابعا این حکمیه که وجود داره یعنی قرار نیست ساخته بشه و هر کسی که بخواد از دین خارج بشه از اون آگاهه پس خود به خود کلاهش قاضی میشه که نخواد این ارتداد رو علنی کنه مگر در یک صورت اونهم ضربه زدن به اسلام
غیر از اینه خوشحال میشم بفرماین:gol:
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
اولا لا اکراه در تکوینه نه در تشریع چون نزد خدا دین فقط اسلامه!
ثانیا شما باید از دید مرتد هم به این موضوع نگاه کنی
هدفش چیه؟
دلیل و برهانش چیه؟
ثالثا اگه هدفش اینه که تفکر بهتری پیدا کرده اصلا نیازی به علنی کردن داره؟؟؟
رابعا این حکمیه که وجود داره یعنی قرار نیست ساخته بشه و هر کسی که بخواد از دین خارج بشه از اون آگاهه پس خود به خود کلاهش قاضی میشه که نخواد این ارتداد رو علنی کنه مگر در یک صورت اونهم ضربه زدن به اسلام
غیر از اینه خوشحال میشم بفرماین:gol:

الان خیلی خوشحالتون میکنم. چون بشدت غیر از اینه

اگه هدفش اینه که تفکر بهتری پیدا کرده اصلا نیازی به علنی کردن داره؟؟؟

وقتی میخای جایی استخدام شی کنکور بدی و ... یا هر چیز دیگه ای ازت دینت رو میپرسن. میفرمایی دروغ بگیم. به به !!

رابعا این حکمیه که وجود داره یعنی قرار نیست ساخته بشه و هر کسی که بخواد از دین خارج بشه از اون آگاهه

وجود داره؟ قرار نیست ساخته بشه. 1400 سال پیش ساخته شده.

چون از قدیم بوده و همه میدوننش پس عادلانه است!!

وهابی هان بیان بگن باید شیعه رو کشت، چون این قانون از دید ما وجود داره. و به شیعه هام گفتیم. میتونن شیعه نباشن.
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
وقتی میخای جایی استخدام شی کنکور بدی و ... یا هر چیز دیگه ای ازت دینت رو میپرسن. میفرمایی دروغ بگیم. به به !!
اگه نسب پدر و مادرشو چک میکنند میتونه دروغ بگه اصلا مگه مسلمونه که دروغ براش بد باشه ضمن اینکه این دین پرسیدن هیچ جای احکام اسلام نیمده پس موضوعیت نداره!!
وجود داره؟ قرار نیست ساخته بشه. 1400 سال پیش ساخته شده.
چون از قدیم بوده و همه میدوننش پس عادلانه است!!
وهابی هان بیان بگن باید شیعه رو کشت، چون این قانون از دید ما وجود داره. و به شیعه هام گفتیم. میتونن شیعه نباشن.
دقیقا منم میگم وجود داره یعنی شک داشتی به این!!
تا عدالت رو چی بدونین؟؟
مثال وهابیها هم قیاس مع الفارقه چون شیعه وهابی نبوده که بخواد مرتد بشه!!
ولی جوابتون فکر کنم ساده شد مگه اینکه هنوز فکر کنید با این مورد کل اسلام رو زیر سوال بردین!!
وقتی کسی که از این حکم خبر داره چه دلیلی داره ارتداد خودشو جار بزنه؟؟؟
اینطوری بهش نگاه نکرده بودین درسته؟؟
چون این حکم وجود داره کسی که در جامعه اسلامی ارتداد خودشو علنی کنه تنها یک هدف داره اونم ضربه به اسلامه مگر اینکه مجنون باشه!!
پس اینجا معلوم میشه که هدف این حکم چیه چون اگه هدفش کشتن تمام مرتدین بود میگفت هر کیو شک کردین بگیرین و اعتراف ازش بگیرین در حالی که به راحتی میتونه از اسلام خارج بشه و هیچ کس نفهمه
فکر کنم تقریبا جوابتون داده شد گرچه میدونم باتوجه به اینکه دوجای دیگه هم سعی داشتین از این حکم استفاده کنید هدفتون قانع نشدنه!!
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوشتن که:

قبل از بيان تفصيلي جواب، با صراحت به همه مسلمانان و بشريت عرض مي‌كنم كه «وجوب قتل مرتد» از احكامي است كه هيچ يك از فقهاء از متقدّمين و متأخرين در آن ترديدي نداشته و نيز بين شيعه و سني مورد اتفاق است و فقط اندكي از عالمان در سال‌هاي اخير در آن تردید پيدا نموده‌اند كه تعداد اينها به اندازه انگشتان يك دست هم نيست و قابل مقايسه با صدها فقيه برجسته از قدماء و متأخرين نيستند. اين حكم با توضيحاتي كه خواهيم داد به عنوان يك حكم ضروري دين تلقي مي‌شود و اهل اجتهاد مي‌دانند كه در ضروريات، اجتهاد راه ندارد.


بسیار واضح بود .که نظر ایشون چیه.

در ادامه ایشون ثابت میکنن که اون معدود عالمهایی که (کمتر از انگشتهای دست اند) در این حکم تردید دارند، اشتباه میکنن. حکم قتل مرتد واضح و واجبه.


آنهایی که دلایل روایی و فقهی و . دارند و با حکم مخالفند بروند جواب آقای فاضل را بدهند اول ، تا بعد ببینیم چطور توجیه میکنند که چطور در حکم قتل وجود تردید دارند در حالی که


پيامبر اكرم(ص) فرمود: «من بدّل دينه فاقتلوه» (مجتمع الزوائد هيثمي 6 / 261)، هر كسي كه دين خود را تبديل كند (كنايه از ارتداد است) او را به قتل رسانيد.

با یک حدیث که حکم استخراج نمیشه.
مجموعه ای از روایات هستند که فرد مرتد در انها جرمهای دیگری مثل ادمکشی انجام داده.
اینه که مخالفین نظر فوق نظرشون اینه که حکم قتل طرف برای جرم ادمکشی بوده نه برای ارتدادش.
این کار یک کار تخصصیه و کار من و شما نیست.
مثلا همین حدیث پیامبر شما از کجا میدونید چقدر اعتبار داره.قویه یا ضعیفه
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
اون عده ای که میگن نیست بنابر نظر مراجعی که بالا خوندید اشتباه میکنن. تعدادشونم خیلی کمه. تمام اماما هم موافق این حکم بودن.

برای من این سوال که دینی که همچین حکمی داره چطور مورد پذیرش خیلی هاست! با خودشون دچار مشکل نمیشن که از یه طرف "لا اکراه فی دین" از اون طرف قتل.

مشکل ندارن با اینکه به واسطه تغییر عقیده یه نفر، بکشنش؟

حتما مشکل ندارن دیگه!
نه اونایی که مخالفند اگر میدونستند که نظر امامان اینه که اصلا مخالفت نمیکردند.
اونا به یک سری روایات دیگه استناد میکنند.

نمیشه نظر گروهی از علما را نظر ائمه دانست.
اکثریت بودنشان هم دلیل بر حق بودنشان نیست
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
اگه نسب پدر و مادرشو چک میکنند میتونه دروغ بگه اصلا مگه مسلمونه که دروغ براش بد باشه ضمن اینکه این دین پرسیدن هیچ جای احکام اسلام نیمده پس موضوعیت نداره!!

شما فک میکنی دروغ بده چون اسلام گفته بده؟!! فک میکنی بقیه دنیا دروغ رو بد نمیدونن؟ از یه طرف میگید فطرت و....

مثال وهابیها هم قیاس مع الفارقه چون شیعه وهابی نبوده که بخواد مرتد بشه!!
وهابی که شیعه بشه چی؟ کشتن اون که مشکل نداره؟

هنوز فکر کنید با این مورد کل اسلام رو زیر سوال بردین!!

شک نکن در این. حتی شک نکن.

وقتی کسی که از این حکم خبر داره چه دلیلی داره ارتداد خودشو جار بزنه؟؟؟
اینطوری بهش نگاه نکرده بودین درسته؟؟
چون این حکم وجود داره کسی که در جامعه اسلامی ارتداد خودشو علنی کنه تنها یک هدف داره اونم ضربه به اسلامه مگر اینکه مجنون باشه!!

بله. کسی که به یه آگاهی میرسه نه تنها اخلاقا موظفه که در برابر پرسش های بیشمار جامعه حقیقت رو فاش کنه. انسانا وظیفه داره ، نسبت به جامعه اش حساس باشه و سعی کنه اون هارو هدایت کنه.

پس اگه کسی به این رسید اسلام غلطه، وظیفه داره دیگران رو ارشاد کنه. بقیه عقل و اختیار دارن. اگه دلایلش درست نبود که هیچ!

اگه اسلام ضربه میخوره، خب بخوره.

جوابی که به "علامه" دادم رو مطالعه کنید لطفا"


پس اینجا معلوم میشه که هدف این حکم چیه چون اگه هدفش کشتن تمام مرتدین بود میگفت هر کیو شک کردین بگیرین و اعتراف ازش بگیرین در حالی که به راحتی میتونه از اسلام خارج بشه و هیچ کس نفهمه

قطعا نمیتونه همه مرتدهارو بکشه اما تا بتونه دریغ نمیکنه.


فکر کنم تقریبا جوابتون داده شد گرچه میدونم باتوجه به اینکه دوجای دیگه هم سعی داشتین از این حکم استفاده کنید هدفتون قانع نشدنه!​


کاش بدون پیشداوری با این موضوع برخورد کنی عزیزدلم. موفق باشی همیشه
 
بالا