ما با کوفیان فرقمون چیه؟

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرقش اینه اونا کوفین ما ایرانی

البته ای کاش واقعا ایرانی بودیم ................... یادتون بیاد به یاور مختار که یک ایرانی بود ................... بله ............... ایرانی

ای کاش به خودمون بیایم ................... به قول دکتر شریعتی : نمیخوام برم مسجد که فقط به کفشهایم فکر کنم
الابته یه همچین چیزی بود .................. که مضمون اصلی دکتر شریعتی هم همینه

چرا فقط ما ظاهر دین رو میبینیم و به باطن اون که خیلی مهمتره بی توجهیم

در این باره خیلی میشه حرف زد ..........................


ولی حرف زدن کی بود مانند عمل
 

tifoid

عضو جدید
فرقش اینه اونا کوفین ما ایرانی

البته ای کاش واقعا ایرانی بودیم ................... یادتون بیاد به یاور مختار که یک ایرانی بود ................... بله ............... ایرانی

ای کاش به خودمون بیایم ................... به قول دکتر شریعتی : نمیخوام برم مسجد که فقط به کفشهایم فکر کنم
الابته یه همچین چیزی بود .................. که مضمون اصلی دکتر شریعتی هم همینه

چرا فقط ما ظاهر دین رو میبینیم و به باطن اون که خیلی مهمتره بی توجهیم

در این باره خیلی میشه حرف زد ..........................


ولی حرف زدن کی بود مانند عمل
واقعا ماها ، خودمو میگم، فقط تموم تئوری های دین رو حفظ کردیم اما هنوز قلبمون باور نداره. امیدوارم همه مون مرد عمل بشیم .......
 

tifoid

عضو جدید
دست آغشته به خون شهدا ساخته اید
کوفیان وای به وضعی که شما ساخته اید
ای که در ذات شما نیست نصیبی ز وفا
به خطا ساخته اید آنچه به پا ساخته اید
ما کجا؟ کوفه کجا؟ رنج اسارت ای وای
این جنایت ز چه درباره ما ساخته اید
خوش ندارید دل از داغ دل ما که چنین
روز ما را ز ستم شام عزا ساخته اید
پسر دختر پیغمبرتان را کشتن
این بنایی ست که در کرببلا ساخته اید
پسر فاطمه را کشته، ندانید مگر
چه دلی سوخته اید و چه بلا ساخته اید
این که پامال ستم شد تن صد پاره او
سر او را ز چه از جسم جدا ساخته اید
بعد آن نیزه و شمشیر زدن ها دیگر
سنگ باران تن آن کشته چرا ساخته اید
این حسین است و بود قبله عشق زینب
که سرش بر سر نی قبله نما ساخته اید
حال بِگرید و بِگِریید به خویش
ز آن چه با دست خود ای اهل جفا ساخته اید
چشمتان خشک نگردد همه، کاندر لب آب
منع آب از لب آن آب بقا ساخته اید
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرقش اینه اونا کوفین ما ایرانی

البته ای کاش واقعا ایرانی بودیم ................... یادتون بیاد به یاور مختار که یک ایرانی بود ................... بله ............... ایرانی

ای کاش به خودمون بیایم ................... به قول دکتر شریعتی : نمیخوام برم مسجد که فقط به کفشهایم فکر کنم
الابته یه همچین چیزی بود .................. که مضمون اصلی دکتر شریعتی هم همینه

چرا فقط ما ظاهر دین رو میبینیم و به باطن اون که خیلی مهمتره بی توجهیم

در این باره خیلی میشه حرف زد ..........................


ولی حرف زدن کی بود مانند عمل
یا ایها الذین آمنوا، آمنوا بالله و رسوله...
 

tifoid

عضو جدید
عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت
بگویم بنویسم که چرا عشق به سامان نرسیدست؟
و چرا آب به گلدان نرسیدست؟
وهنوز هم که هنوز است غم عشق به پایان نرسیدست؟
بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد
که چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست؟
و چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیدست؟
 

tifoid

عضو جدید
دوست دارم که یک شب جمعه
صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم ز سمت حجاز
نغمه ی دلخوش اناالمهدی
درخیابان و کوچه و بازار
خلق را بنگرم همه دلشاد
خنده بر لب به یکدگر گویند
آمد آقایمان مبارک باد
دوست دارم ببینم آن روزی
که تو با دیده ای زغم نمناک
درمدینه کنار قبر رسول
آن دو رامی کشی برون ازخاک
هردو را بسته بر درخت آنگاه
یاد آن کوچه و رخ نیلی
آتش افروزی و سئوال کنی
مادرم را چرا زدی سیلی؟
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست دارم که یک شب جمعه
صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم ز سمت حجاز
نغمه ی دلخوش اناالمهدی
درخیابان و کوچه و بازار
خلق را بنگرم همه دلشاد
خنده بر لب به یکدگر گویند
آمد آقایمان مبارک باد
دوست دارم ببینم آن روزی
که تو با دیده ای زغم نمناک
درمدینه کنار قبر رسول
آن دو رامی کشی برون ازخاک
هردو را بسته بر درخت آنگاه
یاد آن کوچه و رخ نیلی
آتش افروزی و سئوال کنی
مادرم را چرا زدی سیلی؟

خوش بحالت که دلی پاک داری
 

tifoid

عضو جدید
گناه ها با خوش قلبی و خوش خلقی پاک میشه
چیزی که قساوت قلب میاره بدخلقیه که اصلا در تو وجود نداره
خوش بحالت کاش منم مثل شما بودم

دیگه شرمندم نکن plz . خودتونم میدونین مستحق این حرفا نیستم. ممنون
 

tifoid

عضو جدید
به تازگی روایتی از مولای وجود، امیرالمؤمنین علی(ع) که آدم و عالم شیفته نام و جمال اوست، درباره حضرت صاحب‌الزمان(عج) می‌خواندم که من را بسیار متأثر کرد. حضرت در این روایت در چهار کلمه غربت، فرزندشان مهدی(عج) را این‌گونه تعریف می‌کنند: «صاحب هذا الامر الشرید الطرید الفرید الوحید»! صاحب این امر، آواره طردشده توسط مردم و یگانه و تنهاست (بحارالانوار / ج 51 ص 120)؛ دو کلمه تکان‌دهنده اول این روایت، طردشده آواره است. آقایی که اختیار همه عالم به دست اوست و خیر و برکات وجودی او به جوامع اسلامی و بلکه به همه ملل می‌رسد، اما طردشده و آواره و غریب است.


چقدر این تعابیر کشنده است! اگر کمی به دور و برمان بیشتر نگاه کنیم، مصادیق این طردشدگی و آوارگی را به عیان می‌بینیم؛ این همه برای سلامتی خود و اهل و عیالمان صدقه می‌دهیم، اما برای اماممان؟ این همه در قنوت و تعقیب نمازهایمان برای حوایج دینی و دنیوی خود دعا می‌کنیم، اما برای اماممان؟ این همه در منابر در پایان کلام خطبا و ائمه جمعه و جماعات و سخنرانان ما دعاهای گوناگون می‌شود، اما دعا برای امام زمان غالبا پس از دعاهای خودمان است. تو گویی قرض مقروضان، شفای بیماران، خانه برای اجاره‌نشینان، دعا برای جوانان و ... از ظهور آقا مهمتر است که بیش و پیش از همه بر زبان‌ها جاری می‌شود.


بیایید قدری به عبارات تکان‌دهنده روایت بنگریم و درباره آن بیشتر تأمل کنیم: طردشده آواره! از خود بپرسیم چه کسانی امام زمان را از میان خود طرد کرده‌اند؟ جز ما چه کسانی باعث آوارگی حضرت در قرن‌های متمادی شده‌اند؟ جز ما چه کسانی او را تنها و بی‌کس رها کرده و سرگرم امور روزمره خویش شده‌اند؟ آیا جهان کوفه شده است و ما اهل کوفه شده‌ایم و علی زمان را تنها گذاشته‌ایم؟ آقا ما را ببخش، شعار «ما اهل کوفه نیستیم» سر می‌دهیم، اما تو را تنها گذاشته‌ایم! بعضی از ما شیعیان، هفته به هفته و ماه به ماه زیارت آل یاسین نمی‌خوانیم و با تو هیچ انسی نداریم! اکنون گویا حاجات تو از خدا در صدر و بالای حاجات و تقاضاهای ما قرار ندارد و اصولا نمی‌دانیم شما از خدا چه می‌طلبید که ما برای برآورده شدن آنها دعایی بکنیم! تو خود روح دعا و عین اجابتی!


آقا ما را ببخش که برخی و بسیاری از ما شیعیان، کاری به آوارگی و رانده شدن شما از جامعه نداریم و سرگرم کار خویشیم. برای سلامتی‌ا‌ت از گزند آسیب‌های دشمنان و رفع ملامت‌ها از جان شریفت دعایی نمی‌کنیم.


نمی‌دانیم کجایی و برای ما مهم نیست که چه می‌کنی و در کارهای روزمره‌ات با چه مشکلاتی روبه‌رو هستی. حتی به اندازه کارهای عادی و دنیوی خودمان به فکر شما نیستیم.
در این همه مدت شیعه بودن، دست‌کم به اندازه یک چک برگشتی‌مان، بیماری فرزندمان، قبول شدن فرزندمان در کنکور یا تصادف نزدیکانمان و ... نگران غیبت و ندیدن جمال مبارکت نشده‌ایم!
بر سر سفره احسان حضرتت نشسته‌ایم، ولی از شما که صاحب سفره هستید، کاملا غافلیم.



آقا ما را ببخش که با این رویکردمان به حضرتت، باعث طولانی شدن امر غیبتت شده‌ایم و جهان را به دست مشتی قداره‌بند بی‌منطق، فاسد، عیاش، هرزه، ستمگر ... سپرده‌ایم.


ما را ببخش اگر قرآن ختم می‌کنیم، اما برای خود و امواتمان، سهمی از این قرآن‌ خواندن‌ها و صلوات فرستادن‌ها و ... را به مادر مجلله‌ات حضرت نرجس خاتون ـ سلام الله علیها ـ که تمام سال روزه بود و شب‌ها تا به سحر در سجده، هدیه نمی‌کنیم.


برای سلامتی تو نذر و نیاز نمی‌کنیم، قربانی نمی‌دهیم، روزه مستحبی نمی‌گیریم. آقا ما را ببخش روزها و شب‌ها و هفته‌ها و ماه‌ها می‌گذرد، اما با تو خلوتی نکرده و درددلی نمی‌کنیم.


گاه بعضی از ما درباره حضرتت سخن می‌گویند و شما را خیمه به دوش فاطمه، صحرانشین فاطمه، صحراگرد فاطمه ... می‌نامند. انگار نه انگار که تو حجت خدا در میان مردم عالم هستی و نباید به بیابان‌ها پناه ببری!


آقا ما را ببخش که معرفت ما نسبت به حضرتت آنقدر کوتاه و ساده و گاه سخیف است که یا تو را ساکن کویرهای ناشناخته دانسته‌ایم و یا ساکن جزیره خضرا و مثلث برمودا و فارغ از این‌که خدا قادر است تو را در میان جامعه بی‌آن‌که شناخته شوی حفظ کند و کرده است، بی‌آن‌که نیاز به اقامت تو در میان جزیره‌ها و کویرها باشد!


آقا از این همه بی‌ادبی و بی‌حرمتی، کم‌توجهی، کم‌عنایتی، کم‌اهمیتی ما نسبت به خودت بر ما ببخش.


آقای من، ما را ببخش که بدجوری اهل کوفه شده‌ایم.


یا ایها العزیز، مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجات فأوف لنا الکیل و تصدق علینا، انّ الله یجزی المتصدقین.
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیگه شرمندم نکن plz . خودتونم میدونین مستحق این حرفا نیستم. ممنون

باور کن حقیقت را میگم
خوش رویی و اخلاق نیک بهترین صفاتیه که آدمو بالا میبره
تو هم که ماشاءاله از این صفات کامل کاملی
 

tifoid

عضو جدید
سخنرانی انقلابی امام سجاد(علیه‎السلام) با کوفیان


امام زین‎العابدین(علیه‎السلام) در مدت اقامت خویش در کوفه، دو بار سخن گفتند؛ بار نخست هنگامی بود که جارچیان حکومت، مردم را برای تماشای اسیران، فراخوانده بودند. این در حالی بود که برای اسرا در کنار شهر کوفه، خیمه زده بودند. علی بن الحسین(علیهماالسلام) از خیمه بیرون آمد و با اشاره از مردم خواست تا آرام شوند. امام سجاد(علیه‎السلام) سخنش را با ستایش پروردگار آغاز کرد و بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) درود فرستاد و سپس چنین فرمود:
یا ایها الناس، من عرفنی فقد عرفنی! و من لم یعرفنی فانا علی بن الحسین المذبوح بشط الفرات من غیر ذحل و لا ترات، انا ابن من انتهک حریمه و سلب نعیمه و انتهب ماله و سبی عیاله، انا ابن من قتل صبرا فکفی بذلک فخرا.
ایها الناس، ناشدتکم بالله هل تعلمون انکم کتبتم الی ابی و خدعتموه، و اعطیتموه من انفسکم العهد و المیثاق و البیعة؟ ثم قاتلتموه و خذلتموه فتبا لکم ما قدمتم لانفسکم و سوء لرایکم، بایة عین تنظرون الی رسول الله صلی الله علیه وآله(1)؛ ای مردم! آن که مرا می‎شناسد که می‎شناسد؛ و آن که مرا نمی‎شناسد، من علی فرزند حسین(علیه‎السلام) هستم. همان که در کنار نهر فرات سر مقدسش را از بدن جدا کردند بی آن که جرمی داشته باشد و حقی داشته باشند!
من فرزند آن آقایی هستم که حریم او هتک شد؛ آرامش او ربوده شد؛ و مالش به غارت رفت و خاندانش به اسارت رفت.
من فرزند اویم که (دشمنان انبوه محاصره‎اش کردند و در تنهایی و بی یاوری بی آن که کسی را داشته باشد تا به یاریش برخیزد و محاصره دشمن را برای او بشکافد) به شهادتش رساندند. البته اینگونه شهادت(شهادت در اوج مظلومیت و حقانیت) افتخار ماست.
ای مردم! آن که مرا می‎شناسد که می‎شناسد؛ و آن که مرا نمی‎شناسد، من علی فرزند حسین(علیه‎السلام) هستم. همان که در کنار نهر فرات سر مقدسش را از بدن جدا کردند بی آن که جرمی داشته باشد و حقی داشته باشند!​


هان، ای مردم! شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید که نامه‎هایی را برای پدرم نوشتید و او را خدعه کردید؟ و (در نامه‎هایتان) با او عهد و پیمان بستید و با او بیعت کردید؟ سپس با او به جنگ برخاستید و دست از یاری او برداشتید. وای بر شما! از آنچه برای آخرت خویش تدارک دیده‎اید! چه زشت و ناروا اندیشیدید (و توطئه چیدید!) به چه رویی به رسول الله صلی الله علیه و آله خواهید نگریست؟»
سخنان امام چهارم که به اینجا رسید، صدای کوفیان به گریه بلند شد و وجدان‎های خفته برای چندمین بار بیدار شد. آنها یکدیگر را سرزنش می‎کردند و به همدیگر می‎گفتند: تباه شدید و نمی‎دانید.
امام سجاد(علیه‎السلام) در ادامه سخنانش فرمود:
«خدا بیامرزد کسی را که پند مرا بپذیرد و به خاطر خدا و رسول به آنچه می‎گویم عمل کند، چرا که روش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای ما الگویی شایسته است.» و به این آیه قرآن استناد کرد: «و لکم فی رسول الله اسوة حسنة».
قبل از این که سخنان حضرت به پایان برسد؛ کوفیان ابراز همدردی کردند و یک صدا فریاد برآوردند:

ای فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله)! ما گوش به فرمان شما و به تو وفاداریم؛ از این پس مطیع فرامین تو هستیم؛ با هر کس فرمان دهی می‎جنگیم؛ با هر کس دستور دهی صلح می‎کنیم و ما حق تو و حق خودمان را از ظالمان می‎گیریم.
امام زین العابدین(علیه‎السلام) در پاسخ سخنان ندامت آمیز و شعارگونه کوفیان فرمود:
«هرگز! (به شما اعتماد نخواهم کرد و گول شعارها و حمایت‎های سراب‎گونه شما را نخواهم خورد) ای خیانتکاران دغل باز! ای اسیران شهوت و آز! می‎خواهید همان پیمان شکنی و ظلمی را که نسبت به پدران من روا داشتید، درباره من نیز روا دارید؟
نه به خدا سوگند! هنوز زخمی را که زده‎اید، خونفشان است و سینه از داغ مرگ پدر و برادرانم سوزان. طعم تلخ مصیبت‎ها هنوز در کامم هست و غمها گلوگیر و اندوه من تسکین ناپذیر است. از شما کوفیان می‎خواهم که نه با ما باشید و نه علیه ما.»
امام سجاد(علیه‎السلام) با این سخنان، مهر بی اعتباری و بی وفایی را بر پیشانی آنها زد و آتش حسرت را در جان کوفیان شعله‎ور ساخت و با این سخنان بر ندامت آنها افزود:
«اگر حسین(علیه‎السلام) کشته شد، چندان شگفت نیست، چرا که پدرش با همه آن ارزش‎ها و کرامت‎های برتر نیز قبل از او به شهادت رسید. ای کوفیان! با آنچه نسبت به حسین(علیه‎السلام) روا داشتند، شادمان نباشید. آنچه گذشت واقعه‎ای بزرگ بود! جانم فدای او باد که در کنار شط فرات، سر بر بستر شهادت نهاد. آتش دوزخ جزای کسانی است که او را به شهادت رساندند.» (2)
«خدا بیامرزد کسی را که پند مرا بپذیرد و به خاطر خدا و رسول به آنچه می‎گویم عمل کند، چرا که روش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای ما الگویی شایسته است.» و به این آیه قرآن استناد کرد: «و لکم فی رسول الله اسوة حسنة».​


سخنان امام سجاد(علیه‎السلام) در مجلس عبیدالله بن زیاد

حضور امام زین‎العابدین(علیه‎السلام) در جمع اسرای کربلا، چشمگیر بود. پس از ورود کاروان اسرا به مجلس عبیدالله، مهم‎ترین فردی که نظر عبیدالله را جلب کرد، وجود مرد جوانی در میان اسرا بود.
عبیدالله که تصور می‎کرد در حادثه کربلا مردی باقی نمانده و همه آنان به قتل رسیده‎اند، از ماموران خود در این باره پرسید. و این بازجویی درباره زنده ماندن امام سجاد، حاکی از کینه وی نسبت به خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) به ویژه حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‎السلام) بود که نمی‎توانست شاهد حیات مردی از سلاله امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب(علیهماالسلام) باشد.
مورخ مشهور، طبری آورده است:
«با ورود قافله حسینی به مجلس تشریفاتی عبیدالله، عبیدالله به امام سجاد(علیه‎السلام) رو کرد و پرسید: نامت چیست؟ امام سجاد(علیه‎السلام) فرمود: علی بن الحسین. عبیدالله گفت: مگر خداوند علی ابن الحسین(علیهماالسلام) را در کربلا نکشت؟ علی بن الحسین(علیهماالسلام) لحظه‎ای سکوت کرد. عبیدالله خطاب به امام گفت: چرا پاسخ نمی‎دهی؟
امام سجاد(علیه‎السلام) فرمود: «الله یتوفی الانفس حین موتها»(3)؛ «خداوند جانها را به هنگام مرگ دریافت می‎کند.» «و ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله»(4)؛ هیچ انسانی نمی‎میرد مگر به اذن الهی.»
عبیدالله بن زیاد با مشاهده آن حضور ذهن و حاضر جوابی و پاسخ کوبنده جوانی که در زنجیر اسارت است، خشمگین شد و دستور داد تا علی بن الحسین(علیهماالسلام) را نیز به شهادت رسانند. ولی حضرت زینب کبری(علیهاالسلام) فریاد برآورد:
«یابن زیاد حسبک من دمائنا اسالک بالله ان قتلته الا قتلتنی معه ...؛ ای ابن زیاد! آن همه از خون‎های ما که ریخته‎ای، برایت کافی نیست؟ سوگند به خدا! اگر می‎خواهی او را بکشی، مرا هم با او بکش.»
شرایط مجلس عبیدالله و سخنان افشاگر حضرت زینب(علیهاالسلام) سبب شد تا ابن زیاد از کشتن امام زین العابدین(علیه‎السلام) منصرف شود. (5)
 

daryanian

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام لطفا عزیزان بحث رو عوض نکنند، بحث مهمی است که در آخرالزمان باید باشد:
آقا محممد دوست گلم دکتر شریعتی فرموده اند: ترجیح می دهم در خیابان ها با کفشهایم راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد نشسته و به کفشهایم فکر کنم،
امام جعفر صادق(ع):بهترین عبادت انتظار فرج هست که این حدیث را پیغمبر نیز فرموده اند،
ما شیعه علی هستیم اگر ما پاک نباشیم چه کسی پاک باشد دقت کنید شیعه علی(ع)، از آیت ا.. بهجت سوال شد چه کنیم تا بنده شویم، فرمود ترک محرمات و انجام واجبات، انتظار فرج بالاترین عبادت هاست، چرا خود را با کوفیان مقایسه می کنید با سلمان مقایسه کنید با ابوذر، با اویس قرنی، اگر ما خودمان خوب باشیم مطمئن باشید که او میآید، از این شعر استفاده اشتباه نکنید فقط می خواهم مصیبت و غریبی آقا رو به رخ بکشم:
حسین اصحاب دارد دردی ندارد، حسین عباس دارد رنجی ندارد،
حسین در کربلا غربت کشیده، حسین تشنه لب، آهی کشیده
ولی مهدی ما یاری ندارد، ابوالفضل و سپه سالار ندارد،
بیا مهدی که غربت را چشیدی ، نه یک غربت هزارانش چشیدی
حسین تشنه لب آهی کشیده نه بر خود بر امام ما کشیده
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا