بابا آب می داد ...... بابا نان می داد .

غضنفرخان

عضو جدید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باز بابا با بهانه ....

با دستهایی پینه بسته ....

با جیبهایی پر زوصله .....

می رسد از درب خانه ...

دست خالی ..... فارغ از یک تکته نان خشک و خالی

کودکی ده ساله هستم ....

باید اینگونه بودم :: چست و چابک ... نرم و نازک .... می دویدم توی پارک و تو خیابون.

صد دریغ و صد که افسوس .

در کتابم آمده : بابا آب میداده است.... بابا نان میداده است.....

ولی حالا نوشته : بابا کاری ندارد ... بابا باری ندارد ... بابا به ناچار ، پولی ندارد.

روزگاری مي شنيدم از پرنده ، از چرنده ،از لبان پر زخنده

داستان هاي نهاني ،

رازهاي زندگاني ،

زندگی می بود شیرین ...

سفره مان می گشت رنگین....

صد دریغ و صد که افسوس...

بابا دیگر آب ندارد ... بابا دیگر نان ندارد .... بابا دیگر حال ندارد ... چون که بابا کار ندارد .

غضنفر خان :D

 

آیاتای

عضو جدید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باز بابا با بهانه ....

با دستهایی پینه بسته ....

با جیبهایی پر زوصله .....

می رسد از درب خانه ...

دست خالی ..... فارغ از یک تکته نان خشک و خالی

کودکی ده ساله هستم ....

باید اینگونه بودم :: چست و چابک ... نرم و نازک .... می دویدم توی پارک و تو خیابون.

صد دریغ و صد که افسوس .

در کتابم آمده : بابا آب میداده است.... بابا نان میداده است.....

ولی حالا نوشته : بابا کاری ندارد ... بابا باری ندارد ... بابا به ناچار ، پولی ندارد.

روزگاری مي شنيدم از پرنده ، از چرنده ،از لبان پر زخنده

داستان هاي نهاني ،

رازهاي زندگاني ،

زندگی می بود شیرین ...

سفره مان می گشت رنگین....

صد دریغ و صد که افسوس...

بابا دیگر آب ندارد ... بابا دیگر نان ندارد .... بابا دیگر حال ندارد ... چون که بابا کار ندارد .

غضنفر خان :D

دستتون درد نکنه :D
درسته که بابا و ماما کار ندارند و پول هم ندارند اما جای نگرانی نیست! چون فرزند سیگار میفروشه و کفش واکس میزنه و خرج پدر و مادر رو در میاره..!! در عوض بچه های افغانی و فلسطینی و لبنانی با پول و ثروت فرزندان ما به ارامش و اسایش میرسند!!
 

behsooz

عضو جدید
دستتون درد نکنه :D
درسته که بابا و ماما کار ندارند و پول هم ندارند اما جای نگرانی نیست! چون فرزند سیگار میفروشه و کفش واکس میزنه و خرج پدر و مادر رو در میاره..!! در عوض بچه های افغانی و فلسطینی و لبنانی با پول و ثروت فرزندان ما به ارامش و اسایش میرسند!!
سلام مسلمانان بايد فكر همديگرباشند شما چرا انجوري شديد ؟
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا جای تاسفه...:cry::cry::cry:
این چند روز که بیرون میرفتیم برا خرید،خیلی از مناظر فقر و غنا رو:surprised:در کنار همدیگه دیدم...:(
امیدوارم هیچ بچه ای تو شب عید در حسرت نباشه،البته میدونم که غیر ممکنه...:cry::cry::gol::heart::gol:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باز بابا با بهانه ....

با دستهایی پینه بسته ....

با جیبهایی پر زوصله .....

می رسد از درب خانه ...

دست خالی ..... فارغ از یک تکته نان خشک و خالی

کودکی ده ساله هستم ....

باید اینگونه بودم :: چست و چابک ... نرم و نازک .... می دویدم توی پارک و تو خیابون.

صد دریغ و صد که افسوس .

در کتابم آمده : بابا آب میداده است.... بابا نان میداده است.....

ولی حالا نوشته : بابا کاری ندارد ... بابا باری ندارد ... بابا به ناچار ، پولی ندارد.

روزگاری مي شنيدم از پرنده ، از چرنده ،از لبان پر زخنده

داستان هاي نهاني ،

رازهاي زندگاني ،

زندگی می بود شیرین ...

سفره مان می گشت رنگین....

صد دریغ و صد که افسوس...

بابا دیگر آب ندارد ... بابا دیگر نان ندارد .... بابا دیگر حال ندارد ... چون که بابا کار ندارد .

غضنفر خان :D


مامان هيچي نداد ؟ :(

:D
 

آیاتای

عضو جدید
سلام

مسلمانان بايد فكر همديگر باشند
حتما منظورتون حاکمان هستن که بخاطر منافع شخصی خودشون پول و ثروت مردم ما را به دیگران می بخشن بدون اجازه مردم... شما دقت کردید که بیشتر مردم ایران از نظر مالی و کاری در فشار هستن و توان اداره زندگیشون رو ندارن؟ کسی حق بذل و بخشش ثروت این ملت رو نداره...
شما چرا انجوري شديد
چجوری شدیم؟!
 

Nazaniiin

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاد دارم در غروبی سرد سرد

می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد

داد می زد : کهنه قالی می خرم

دسته دوم جنس عالی می خرم

کاسه و ظرف سفالی می خرم

گر نداری کوزه خالی می خرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست

عاقبت آهی کشید بغضش شکست

اول ماه است و نان در سفره نیست

ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟

بوی نان تازه هوشش برده بود

اتفاقا مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون دوید

گفت اقا سفره خالی می خرید...؟
 

غضنفرخان

عضو جدید
مامان هيچي نداد ؟ :(

:D
مادر من این وسط هیچ کاره بود...

سر به زیر انداخته بود، بیچاره بود.....

گر تکه نانی و لیوان آبی می گرفت ....

از برایم شام و نهاری حتمنی آماده بود...

شکر و افسوس مادرم این روزها ...

دائما فکر و نماز و روزه بود.....

شاید این هم قسمت این بیچاره بود....
 

*mana

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستتون درد نکنه :D
درسته که بابا و ماما کار ندارند و پول هم ندارند اما جای نگرانی نیست! چون فرزند سیگار میفروشه و کفش واکس میزنه و خرج پدر و مادر رو در میاره..!! در عوض بچه های افغانی و فلسطینی و لبنانی با پول و ثروت فرزندان ما به ارامش و اسایش میرسند!!
چشاتو باز کن
کدوم کمک
؟؟؟؟
کدوم آسایش؟؟؟؟؟؟؟؟
خودت جرات داری فقط یه روز به کشورشون سفر کنی؟؟؟؟؟
:mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad::mad:
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باز بابا با بهانه ....

با دستهایی پینه بسته ....

با جیبهایی پر زوصله .....

می رسد از درب خانه ...

دست خالی ..... فارغ از یک تکته نان خشک و خالی

کودکی ده ساله هستم ....

باید اینگونه بودم :: چست و چابک ... نرم و نازک .... می دویدم توی پارک و تو خیابون.

صد دریغ و صد که افسوس .

در کتابم آمده : بابا آب میداده است.... بابا نان میداده است.....

ولی حالا نوشته : بابا کاری ندارد ... بابا باری ندارد ... بابا به ناچار ، پولی ندارد.

روزگاری مي شنيدم از پرنده ، از چرنده ،از لبان پر زخنده

داستان هاي نهاني ،

رازهاي زندگاني ،

زندگی می بود شیرین ...

سفره مان می گشت رنگین....

صد دریغ و صد که افسوس...

بابا دیگر آب ندارد ... بابا دیگر نان ندارد .... بابا دیگر حال ندارد ... چون که بابا کار ندارد .

غضنفر خان :D


خیلی جالب بود دوست مهربانم . :cry:
 

.ترلان

عضو جدید
وقتی میرم بیرون امکانش کمه صحنه ای نبینم که اشکو درنیاره:cry:
متاسفم که دنیامون اینجوریه
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين شب عيدي ...

خيلي از بابا ها هستند كه پول عيدي ندارند به بچه اشون بدن
خيلي مامان ها هستند كه دستان خالي شوهرهاشون با ليخند ي اميدواركننده نگاه مي كنند
خيلسي از بچه ها هستند كه ارزو هاشون پاي سفره هفت سين براي بعضي ها مثل يه ليوان اب خوردن ..
 

spow

اخراجی موقت
ممنون دوست عزیز

جالب بود
مهم اینه مملکت خودمون گرسنه زیاده ولی لبنان وفلسطین سیر هستن!
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باز بابا با بهانه ....

با دستهایی پینه بسته ....

با جیبهایی پر زوصله .....

می رسد از درب خانه ...

دست خالی ..... فارغ از یک تکته نان خشک و خالی

کودکی ده ساله هستم ....

باید اینگونه بودم :: چست و چابک ... نرم و نازک .... می دویدم توی پارک و تو خیابون.

صد دریغ و صد که افسوس .

در کتابم آمده : بابا آب میداده است.... بابا نان میداده است.....

ولی حالا نوشته : بابا کاری ندارد ... بابا باری ندارد ... بابا به ناچار ، پولی ندارد.

روزگاری مي شنيدم از پرنده ، از چرنده ،از لبان پر زخنده

داستان هاي نهاني ،

رازهاي زندگاني ،

زندگی می بود شیرین ...

سفره مان می گشت رنگین....

صد دریغ و صد که افسوس...

بابا دیگر آب ندارد ... بابا دیگر نان ندارد .... بابا دیگر حال ندارد ... چون که بابا کار ندارد .

غضنفر خان :D
یک واقعییته و باید افسوس خورد:(
 

#nobody#

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام مسلمانان بايد فكر همديگرباشند شما چرا انجوري شديد ؟

راست میگه
مسلمانا همه باید فکر همدیگه باشن و دست به دست هم ثروت ایران و مردمشو به فقرای کشورای عرب بدن تا خدای نکرده به تاریخ موش خوری و ملخ خوریشون بر نگردن
اسلام هم که بهترین بهانه...
 

*mobina*

عضو جدید
یاد دارم در غروبی سرد سرد​


می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد

داد می زد : کهنه قالی می خرم

دسته دوم جنس عالی می خرم

کاسه و ظرف سفالی می خرم

گر نداری کوزه خالی می خرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست

عاقبت آهی کشید بغضش شکست

اول ماه است و نان در سفره نیست

ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟

بوی نان تازه هوشش برده بود

اتفاقا مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون دوید

گفت اقا سفره خالی می خرید...؟

نازنین جان این دیگه چی بود؟ اشکمونو درآوردی..........:cry::cry::cry:
 

Similar threads

بالا