وقتی که ...

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


وقتی که ...


وقتی که قلب‌هایمان‌ كوچك‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود،
وقتی نمیتوانیم‌
اشک هایمان ‌را پشت‌ پلك‌هایمان‌ مخفی كنیم‌
و
بغض هایمان ‌پشت‌ سر هم‌ میشكند ...



وقتی احساس‌ میكنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است
و رنج‌ها بیشتر از
صبرمان ...


وقتی امیدها ته‌ میكشد
و
انتظارها به‌ سر نمیرسد ...


وقتی طاقتمان تمام‌ میشود
و تحمل مان‌ هیچ ...



آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ مطمئنیم‌ به‌
تو احتیاج‌ داریم
و مطمئنیم‌ كه‌
تو
فقط‌ تویی كه‌ كمكمان‌ میكنی ...


آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ تو را صدا میكنیم
و
تو را میخوانیم ...



آن‌ وقت‌ است‌ كه‌
تو را آه‌ میكشیم
تو را
گریه ‌میكنیم ...
و تو را
نفس میكشیم ...


وقتی تو جواب ‌میدهی،
دانه ‌دانه‌
اشکهایمان ‌را پاك‌ میكنی ...
و یكی یكی غصه‌ها را از
دلمان ‌برمیداری ...



گره‌ تك‌تك‌ بغض‌هایمان‌ را
باز میكنی
و
دل شكسته‌مان‌ را بند میزنی ...


سنگینی ها را برمیداری
و جایش‌
سبکی میگذاری و راحتی ...


بیشتر از تلاشمان‌ خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لب‌هایمان،
لبخند ...



خواب‌هایمان‌ را تعبیر میكنی،
و دعاهایمان‌ را
مستجاب ...



آرزوهایمان‌ را
برآورده می کنی ؛

قهرها را
آشتی میدهی

و سخت‌ها را
آسان

تلخ‌ها را
شیرین میكنی

و دردها را
درمان



ناامیدی ها، همه
امید میشوند

و سیاهی‌ها
سفید سفید ...



 

daneshjoo_1361

عضو جدید
وقتی که کارگردان سینما باتون دار بود سینما نبود سیرک بود پر از هدیه و گلزار بود........ وقتی که انقلاب خم شد به خاوران رسید.....................وقتی که وقتی که...........................
 

roya.b

عضو جدید
وقتی که کارگردان سینما باتون دار بود سینما نبود سیرک بود پر از هدیه و گلزار بود........ وقتی که انقلاب خم شد به خاوران رسید.....................وقتی که وقتی که...........................

دمت گرم پسر.......

وقتی که زن هنوز زن نشده بود مادر بود .....وقتی که دوست دوست خواهرم خواهر بود..........وقتی که..................


ولی پسر من اینا رو میشناسم بی...........

بابا ول کن مگه اخطار خونت پایینه؟
 

daneshjoo_1361

عضو جدید
دمت گرم پسر.......

وقتی که زن هنوز زن نشده بود مادر بود .....وقتی که دوست دوست خواهرم خواهر بود..........وقتی که..................


ولی پسر من اینا رو میشناسم بی...........

بابا ول کن مگه اخطار خونت پایینه؟
وقتی که سردار سپاه بدلی از ممد بود وقتی که هروئین و سرنگ هدفمند بودن وقتی که مسکنها خودشون درد مند بودند وقتی که جنگ نبود سقف سوراخ خونه زیر بمب باران بود........................................
 

roya.b

عضو جدید
وقتی که سردار سپاه بدلی از ممد بود وقتی که هروئین و سرنگ هدفمند بودن وقتی که مسکنها خودشون درد مند بودند وقتی که جنگ نبود سقف سوراخ خونه زیر بمب باران بود........................................

وقتی که با مشکی رنگ عشقه پوک شدیم دیدی که چطور با دیاپازونهای شکسته کوک شدیم ........ وقتی که یاد تو سجاده ام را .........میکرد

وقتی تویی و بغض طنز و طنز بغض آلود ....وقتی تویی و یه گله عالم مردود
وقتی تویی و توبه وشعرهای دست به عصا .....وقتی تویی و فکر .........به این دنیا
 

Similar threads

بالا