اختلاط علف‌كش‌ها

aboozar esmaili

عضو جدید
کاربر ممتاز
اختلاط علف‌كش‌ها

اختلاط علف‌كش‌ها مبحثي است كه امروزه مورد توجه بسياري از محققان و كشاورزان قرار گرفته است. به عنوان مثال در مزارع ذرت ايالات متحده ميزان اختلاط علف‌كش‌ها از 39% در سال 1980 به 70% در سال 1992 رسيد (21). از اهداف اصلي كه در مورد اختلاط علف‌كش‌ها بيان مي‌شود مي‌توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1- افزايش طيف كنترل علف‌هاي‌هرز.
2- جلوگيري از توسعه مقاومت علف‌هاي‌هرز به علف‌كش‌ها.
3-كاهش هزينه و يا مصرف علف‌كش از طريق استفاده از اثرات سينرژيك آنها در اختلاط.
4-كاهش تعداد دفعات سمپاشي.
5-كاهش ورود مواد شيميايي در محيط زيست.
باتوجه به هزينه بالاي معرفي علف‌كش‌هاي جديد و حتي علف‌كش‌هايي كه قبلا به حالت تجارتي در آمده و اينكه اين علف‌كش‌ها قادر به كنترل تمامي فلور علف‌هاي‌هرز نمي‌ياشند تمايل به استفاده از اختلاط علف‌كش‌ها جهت كنترل علف‌هاي‌هرز افزايش يافته است. Pfeiffer (1970) عنوان نمود متخصصيني كه علف‌كش‌هاي جديدي كشف و معرفي مي‌نمايند در ابتدا نكات مثبت زيادي براي اين دسته از توليدات خود ذكر مي‌كنند اما پس از مدت كوتاهي متوجه مي‌شوند كه كاربرد اين علف‌كش به صورت منفرد از كارآئي بالايي برخوردار نبوده و لذا براي افزايش طيف علف‌كشي آن به سمت اختلاط روي مي‌آورند. اين وضيعت از 30 سال گذشته وجود داشته و هنوز نيز ادامه دارد .در گزارش ديگر آمده است كه اختلاط علف‌كش‌ها علاوه بر مزاياي بالا سبب طولاني شدن عمر تجاري يك علف‌كش نيز مي‌شود. اين مسئله به خصوص در مورد علف‌كش‌ها ويا علف‌هاي هرزي كه سريعاً بروز مقاومت مي‌كنند از اهميت ويژه‌اي برخوردار است (Wrubel and Gresel 1994).
براي يك شركت سازنده سم نيز دانستن قدرت سازگاري آن علف‌كش در اختلاط با علف‌كش‌ها و يا تركيبات ديگر از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است و معمولاُ اين مسئله در هنگام ثبت امتياز مد نظر بوده و آزمايشهاي سازگاري بيولوژيكي و شيميايي در اين خصوص صورت مي‌گيرد (Richer 1987, Kell and Chapman 1995).
بسياري ازعلف‌كش‌ها‌، قبلاً توسط شركت سازنده آن به صورت مخلوط تهيه شده ويا اينكه به صورت مخلوط توسط استفاده‌كننده بكار گرفته مي‌شود. بسياري از مشكلاتي كه در ارتباط با اختلاط مطرح مي‌شود همزمان با كاربرد آنها بروز نمي‌كند بلكه در مراحل بعدي كاربرد علف‌كش‌ها نيز ممكن است سبب بروز مشكلاتي شود. از اين مسائل مي‌توان به اثرات باقي مانده آن در مراحل بعد از سمپاشي ويا سوختگي گياه زراعي پس از مصرف علف‌كش اشاره نمود. اختلاط علف‌كش‌ها مي‌تواند به چهار طريق گياهان را تحت تاثير قرار دهد (Hatzios and Penner 1985).
1- بيولوژي: از طريق اينكه چه مقدار از تركيبات موثر علف‌كش خود را به محل عمل برساند.
2- رقابتي: از طريق تداخل يكي بر ديگري در محل عمل.
3- فيزيولوژيكي: بوسيله تغيير اثرات بيولوژيكي نظير جذب ،انتقال و متابوليزم.
4- شيميايي: هنگامي‌كه در مخزن سمپاش علف‌كش‌ها با يكديگر واكنش نشان مي‌دهند.
در يك اختلاط كمال مطلوب در آن است كه كارآيي علف‌كش‌ها در حالت اختلاط افزايش يابد ضمن آنكه صدمه‌اي به گياه زراعي وارد نشود. در اين رابطه از شاخصي به نام شاخص انتخابي علف كش استفاده مي شود. بنا به تعريف اين شاخص عبارت است از نسبت دزي از علف‌كش كه 10% تاثير روي گياه زراعي گذاشته (ED10) به دزي كه 90% (ED90) علف‌هرز را كنترل مي‌نمايد.
هنگامي‌كه يك علف‌كش با علف‌كش ديگر و يا با ساير آفت‌كش‌ها ويا برخي از كودها و يا مواد افزايشي در يك مخزن سمپاش قرار مي‌گيرند چهار اثر متقابل كه سبب تغيير در كارآيي علف‌كش ويا ساير آفت كش‌ها‌ي كاربردي در آن مخزن سمپاش مي‌گردد، بوجود مي‌آيد. اين اثرات عبارتند از:
الف) اثر افزايشي: اين نوع اثر زماني حاصل مي‌‌شود كه كارايي دو تركيب در حالت اختلاط مشابه زماني باشدكه به صورت منفرد مصرف گردند. در اين سري از تركيبات نه يكي به ديگري صدمه‌اي از نظركارآيي مي‌زند و نه اثر آن را شدت مي‌بخشد. اين چنين مخلوط‌ها سبب صرفه جويي در زمان، كاهش هزينه كار و ابزار مي‌شوند. به عنوان مثال مي‌توان به اختلاط علف‌كش گلاي‌فوزيت (رآنداپ) با علف‌كش پندي‌متالين (استومپ) اشاره نمود.
ب) پاسخ‌هاي سينرژيك: اين اثر معمولاُ با اثرات افزايشي اشتباه مي‌شود و زماني بوجود مي‌آيد كه كارآيي دو علف‌كش در مخلوط بيشتر از كارآيي مصرف هر كدام از آنها بصورت منفرد باشد. در اين حالت برعكس اثرات افزايشي تركيبات بكاربرده شده در مخلوط حالت خنثي نسبت به ديگري نداشته و باعث افزايش كارآيي يكديگر مي‌شوند. در حالت سينرژيك، مي‌توان مبادرت به كاهش دز مصرف علف‌كش نمود. اختلاط علف‌كش 2,4-D با MCPA،‌ 2,4-DB و دايكامبا سبب افزايش كارآيي تمام اين تركيبات درحالت اختلاط شده است.
ج) اثرات آنتاگونيسم: هنگاميكه دو آفت‌كش با يكديگر بكاربرده شده و ميزان كارآيي يكي و يا هر دو درحالت اختلاط نسبت به كاربرد منفرد آنها كاهش يابد را آنتاگونيسم گويند. مثالي از اين حالت را مي‌توان به اختلاط علف‌كش آسرت (ايمازامتابنز متيل) همراه با علف‌كش بانول (داي‌كامبا) را نامبرد. اين دو علف‌كش اثر منفي بر كارآيي يگديگر مي‌گذارند.
د) اثر تشديد كنندگي (Enhancement): اين اثر نيز نوعي اثر متقابل بوده ولي در اين حالت علف‌كش و يا آفت‌كش بايك ماده افزودني در مخزن سمپاش مخلوط شده و در اين حالت كارآيي آن علف‌كش افزايش مي‌يابد (17).
تاكنون مثال‌هاي متعددي در خصوص اثرات اشاره شده در كاربرد هم زمان علف‌كش در يك مخزن سمپاش گزارش شده است. منتظري (1995) گزارش كرد كه پهن بر‌گ‌كش تري‌بنورون متيل (گرانستار) با كلودينافوپ‌پروپارژيل (تاپيك) اثر افزايشي در كنترل علف‌هاي هرز خردل و يولاف وحشي در مزارع گندم داشته است. بررسي انجام شده توسط مولر وهمكاران (1989) نشان داد كه با افزدون توفوردي يا ام‌سي‌پي‌آ به مخزن سمپاش حاوي فنوكساپروپ از كارآيي اين علف‌‌كش در كنترل قياق مي‌كاهد (14). در بررسي ديگر نشان داده شد كه كنترل علف‌هرز يولاف وحشي توسط ترالكوكسيديم بطور معني‌داري با افزدون علف‌كش توفوردي‌ آمين كاهش مي‌يابد (8). بررسي انجام شده در كانادا نشان داده است زماني كه علف‌كش MKH 6562 (فلوكاربازون- سديم نوعي علف‌كش ازگروه بازدارنده‌هاي استولاكتات سنتاز) را در مخزن سمپاش حاوي مخلوط داي‌كامبا+ مكوپروپ + ام‌سي‌پي‌آ و مخلوط بروموكسينيل + ام‌سي‌پي‌آ بكار برده شد كارآيي آن در كنترل علف‌هرز يولاف وحشي كمتر از مصرف آن به صورت منفرد بود. در اين بررسي كاهش كنترل يولاف وحشي با مخلوط توفوردي و MKH 6562 و نيز مخلوط ام‌سي‌پي آ با MKH 6562 درمرحله سه تا چهار برگي يولاف وحشي مشاهده گرديد ولي زماني‌كه اين مخلوط در مرحله دو تا سه برگي بكار برده شد تفاوتي در كارآيي آن بصورت مخلوط و يا تنهايي ديده نشد (11). در همين بررسي زماني كه علف‌كش MKH 6562 با مخلوط علف‌كش‌هاي داي‌كامبا+ مكوپروپ + ام‌سي‌پي‌آ بكار برده شد ميزان عملكرد گندم نيز حدود 7% كاهش نشان داد. بلكشا (1996) گزارش كرد زماني كه دو گراس‌كش ICIA 0604 و CGA 184927 با علف‌كش‌هاي توفوردي‌استر و بروموكسينيل اختلاط يافته است ميزان كارآيي آنها در كنترل يولاف وحشي كاهش يافته است (2). درطي دو بررسي جداگانه نشان داده شد كه كاربرد ديكلوفوپ متيل در مخزن سمپاش حاوي كلروسولفورن (16) و ام‌سي‌پي‌آ (15) سبب كاهش كنترل يولاف وحشي توسط گراس كش مزبور مي‌گردد. بررسي انجام شده در خصوص اثرات آنتاگونيستي علف‌كش‌هاي پهن برگ با ديكلوفوپ‌متيل نشان داد كه كاربرد ديكلوفوپ متيل به تنهايي تاثيري روي سرعت توسعه برگ يولاف زراعي و يولاف وحشي نداشته در حاليكه كاربرد توأم اين علف‌كش با پهن‌برگ‌كش‌هاي توفوردي، بنتازون، كلروسولفورون و دايكامبا سبب كاهش توسعه برگ دوگياه مزبور دو روز پس از سمپاشي شده است، ا ما ده روز پس از سمپاشي سرعت توسعه برگ گياهان تيمار شده با مخلوط پهن برگ كش‌ها و ديكلوفوپ متيل كمتر از گياهان شاهد تيمار نشده بوده ولي بيشتر از گياهان تيمار شده با ديكلوفوپ متيل تنهايي بوده است (1). تحقيقات انجام شده در خصوص اختلاط علف‌كش‌هاي گروه فنوكسي با ديكلوفوپ‌متيل نشان داد كه دو علف‌كش توفوردي و ام‌سي پي‌آ سبب كاهش جذب، داستري‌فيكاسيون و انتقال ديكلوفوپ شده و نهايتاً باعث بروز اثرات آنتاگونيستي مي‌گردد (15). با اين حال برخي از گزارشات نيز حاكي از آن است كه اين دو تركيب تأثيري روي يكديگر ندارند ( 5، 7، 10). بررسي انجام شده در خصوص تاثير مخلوط كلروسولفورون با ديكلوفوپ متيل نشان داد كه اين علف‌كش تأثيري روي جذب، انتقال و متابوليسم ديكلوفوپ متيل نداشته است (12).
مجموع بررسي‌هاي انجام شده تاكنون نشان مي‌دهدكه علف‌كش‌هاي گروه فنوكسي نظير توفوردي و ام‌سي‌پي‌آ و علف‌كش‌هاي گروه اسيد بنزوئيك مانند بنتازون با علف‌كش ديكلوفوپ‌متيل خاصيت آنتاگونسيمي دارد و اين مسئله بدليل خواص شبه اكسيني اين دو گروه از پهن برگ‌كش‌ها مي‌باشد (5، 19). به خوبي مشخص شده است كه قسمتي از تحريك رشدي اكسين بدليل جريان يون [SUP]+[/SUP]H درون ديواره‌هاي سلولي مي‌باشد. در يك بررسي نشان داده شده است كه ديكلوفوپ متيل با غلظت 100 ميلي‌مول در متر مكعب باعث جلوگيري از فعاليت هورمون اسيد اندول استيك شده و در نتيجه سبب جلوگيري از طويل شدن كولئوپتيل مي‌شود (19). در اين بررسي مشخص گرديدكه بدليل جلوگيري از فعاليت اسيد اندول استيك نشت يون هيدروژن ازكولئوپتيل‌هاي جدا شده يولاف با 100 ميلي‌مول ديكلوفوپ متيل جلوگيري شده است.
علف‌كش برومايسيد ام‌ آ، پهن برگ كش انتخابي مزارع گندم بوده كه در سال 1382 جهت كنترل علف‌هاي هرز مزارع گندم كشور به ثبت رسيده است. مقدار توصيه شده اين علف‌كش 5/1 ليتر در هكتار و بصورت پس‌رويشي و از زمان شروع پنجه زني گندم تا ظهور گره دوم ساقه مي‌باشد (باغستاني و همكاران 1381)، برومايسيد ام‌ آ علف‌كشي مخلوط بوده و از دو قسمت بروموكسنيل و ام‌سي پي آ تشكيل شده است. بروموكسنيل آن از گروه بنزو نيتريل ها بوده و خود بازدارنده فتوسيستم دو در فرايند فتوسنتز در گياه مي‌باشد. ام سي پي آ ی آن نيز از گروه فنوكسي‌ها يا از علف‌كشهاي شبه اكسيني مي‌باشد. با توجه به اينكه اين علف‌كش جديد بوده و داراي طيف علف‌كشي مناسب مي‌باشد در صورتي كه بنا به ادعاي شركت سازنده سم (كاتولوگ سم ارائه شده توسط شركت نوفارم استراليا) قابليت اختلاط با علف‌كش كلودينافوپ پروپارژيل (تاپيك) داشته باشد، علف‌كش بسيار مناسبي بوده كه در برنامه تناوبي مصرف علف‌كش‌ها در اين زراعت مورد استفاده قرار گيرد.
دوپلسان سوپر نيز علف‌كشي مخلوط بوده كه از سه جزء مكوپروپ پي، ديكلوپروپ پي و ام سي پي آ تشكيل شده است. تمام اجزا تشكيل دهنده اين علف‌كش نيز هورموني بوده و و از طريق برگ و قسمت هاي سبز گياه جذب و به سرعت در گياه منتشر شده و باعث برهم زدن تعادل رشد و اختلال در تنفس گياه مي شود. اثرات ظاهري آن نيز همانند ساير علف‌كشهاي هورموني شبه هورموني شامل پيچيدگي و اصطلاحاً اپيناستي در گياه مي شود. متأسفانه تحقيقات در خصوص اختلاط اين دو علف‌كش با كلودينافوپ پروپارژيل بسيار اندك است. به نظر مي‌رسد در صورتيكه اين دو علف كش را به صورت مخلوط با كلودينافوپ‌پروپارژيل استفاده شوند بايستي دز كاربردي كلودينافوپ پروپارژيل را افزايش داد. اما گزارش درايور و همكاران (1999) بيانگر آن است كه اين علف‌كش را مي‌توان به صورت مخلوط با پهن‌برگ‌كش‌هاي گندم من‌جمله توفوردي و هارموني‌اكسترا استفاده نمود و كارآيي آن بيشتر از علف‌كش‌هاي دو منظوره Assert, Maverick, Achieve, Tiller, Hoelon مي‌باشد (20).

فهرست منابع
1 - باغستاني، م. ع.، ر. پورآذر، ن. باقراني، س. ا. فقيه و م. دلقندي. 1381. بررسي كارآيي چند علف‌كش جديد در مزارع گندم كشور. گزارش نهايي طرح تحقيقاتي. بخش تحقيقات علفهاي هرز، موسسه تحقيقات آفات و بيماريهاي گياهي. 32 صفحه.
1) Andrews, M. 1990. Diclofop-methyl antagonism by broadleaf weed herbicides: the important of leaf expansion rate. Weed Res. 30:331-340.
2) Blackshaw, R.E., J.T. O'Donvon, M.P. Sharma. K.N. Harker and D. Maurice. 1996. Response of triallate-resistant wild oat (Avena fatua) to alternative herbicides. Weed Technol. 10:258-262.
3) Driver, J. E., W. Kidder and J.R. James.1999. Clodinafop-propargyl: A new selective herbicide for grass control in wheat. Proceedings, Southern Weed Science Society. 52:184-185.
4) Green, J.M. 1992. Increasing efficiency with adjuvants and herbicide mixtures. Proceeding of the first international weed control congress, Melburn.186-190.
5) Hall, C., L.V. Edgington and C.M. Switzer. 1982. Translocation of different 2.4-D, bentazon, diclofop or diclofopmethyl combination in oat (Avena sativa) and soybean (Glycine max.) Weed Sci. 30:676-682.
6) Hatizois, K.K. and D. Penner. 1985. Interactions of herbicides with other agrochemicals in higher plants. Review of weed science. 1:1-63. 2
7) Hill, B.D., B.G. Todd and E.H. Stobbe. 1980. Effect of 2,4-D on the hydrolysis of diclofop-methyl in wild oat (Avena sativa). Weed Sci. 28: 725-729.
8) Jensen, K.I.N. and J.C. Caseley. 1990. Antagonistic effects of 2,4-D and bentazon on control ofAvena fatua with tralkoxydim. Weed Res. 30:389-395.
9) Kafiz B., J.P. Caussanel, R. Scalla and P. Gaillardon. 1989. Interaction between diclofop-methyl and 2,4-D in wild oat (Avena fatua L.) and cultivated oat (Avena sativa L.) and fate of diclofop-methyl in cultivated oat. Weed Res. 29:299-305.
10) Kelly, T.L.W. and P.F. Chapman. 1995. The design and analysis of mixture experiments to meet different objectives. A pratical summary. Aspects of Applied Biology. 41:51-59.
11) Kirkland, K.J.; E.N. Johanson and F.C. Stevenson. 2001. Control of wild oat (Avena fatua) in wheat with MKH 6562. Weed Technol.15:48-55.
12) Liebel, R. and A.D. Worsham. 1987. Effect of chlorosulforon on the movement and fate of diclofop-methyl in Italian ryegrass (Lolium multiflorum) and wheat (Triticum aestivum). Weed Sci. 35:623-628.
13) Montazeri, M. 1995. Interaction of tribenuron and graminicides in wheat. Proceeding of the Brighton crop protection conference=weed. UK, 20-23[SUP]rd[/SUP] November 1995, 2: 753-756.
14) Muller, T.C. ; W.W. Witt and M. Barrett. 1989. Antagonism of johnsongrass (Sorghum halepense) control with fenoxaprop, haloxyfop and sethoxydim with 2,4-D. Weed Technol. 3:86-89.
15) Olson, W. A. and I. Nalewaja. 1982. Effect of MCPA on [SUP]14[/SUP]C-diclofop uptake and translocation. Weed Sci. 30:59-63.
16) O'sullivan, P.A. and K.J. Kirkland. 1984. Chlorsulfuron reduced the control of wild oat (Avena fatua) with diclofop, difenzoquate, and flamprop. Weed Sci. 32:285-289.
17) Petroff, R. 2003. Pesticide interactions and compatability. [on line] http://scarab.msu.montana.edu /dowmload/MT pesticide-interactions_compatability.doc .[accessed August 20, 2003].
18) Richer, D.L. 1987. Synergism- a patent view. Pesticide Sci. 19:309-315.
19) Shimabukuro, M.A., R.H. Shimabukuro and W.C. Walsh. 1982. The antagonism of IAA-induced hydrogen ion extrusion and coleoptile growth by diclofop-methyl. Physiologia plantarum. 56:444-452.
20) Streibig, J.C. and J.E. Jensen. 2001. Action of herbicides in mixtures. In: Herbicides and their mechanisms of action.
21) Wrubel, R.P. and J. Gressel. 1994. Are herbicide mixture useful for delaying the rapid evolution of resistance. A case study. Weed Technol. 8:635-648.
برگرفته ازمقاله:
قنبری بيرگانی، د. وم. ع. باغستانی. 1384. گزارش ساليانه طرح بررسی امکان اختلاط برخی ازپهن برگ کش های کاربردی با باريک برگ کشهای رايج مزارع گندم. مرکزتحقيقات کشاورزی صفی آباد دزفول.



 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
hfarda2011 اختلاط سموم با.... مجاز است / نیست سم شناسی 49

Similar threads

بالا