بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل ، این سقوط ناگزیر
آسمان بی هدف ، بادهای بی طرف
ابرهای سر به راه ، بیدهای سر به زیر
ای نظاره ی شگفت ، ای نگاه ناگهان !
ای هماره در نظر ، ای هنوز بی نظیر !
آیه آیه ات صریح ، سوره سوره ات فصیح !
مثل خطی از هبوط ، مثل سطری از کویر
مثل شعر ناگهان ، مثل گریه بی امان
مثل لحظه های وحی ، اجتناب ناپذیر
ای مسافر غریب ، در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم ، با تو در همین مسیر !
از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور ! دیدمت ولی چه دیر !
این تویی در آن طرف ، پشت میله ها رها
این منم در این طرف ، پشت میله ها اسیر
دست خسته ی مرا ، مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر ، خسته ام از این کویر !
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نوبر است اين چشم ها حيف است خوابش می کنی
تا به کی قلب مرا هر شب جوابش می کنی
آن قدر سيب گناه از چشم هايت می کند
مطمئناً يک شبی آدم حسابش می کنی
کاش می شد کوچه ای باشم که شب ها در سکوت
با قدم هايت دچار اضطرابش می کنی
باشد از جنس خدايی پس خدايی کن بگو
کی دعايی را که کردم مستجابش می کنی
خانه ای می سازم از عشق تو در رويای محض
با وجود اين که می دانم خرابش می کنی
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیوسته حدیث من به گوشت بادا
قوتم ز لب شکر فروشت بادا
بی‌من چو شراب ناب گیری در دست
شرمت بادا ولیک نوشت بادا
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
روشني است آتش درون شب
و ز پس دودش
طرحي از ويرانه هاي دور.
گر به گوش آيد صدايي خشك:
استخوان مرده مي لغزد درون گور.
***
دير گاهي ماند اجاقم سرد
و چراغم بي نصيب از نور.
***
خواب دربان را به راهي برد.
بي صدا آمد كسي از در،
در سياهي آتشي افروخت.
بي خبر اما
كه نگاهي در تماشا سوخت.
***
گر چه مي دانم كه چشمي راه دارد با فسون شب،
ليك مي بينم ز روزن هاي خوابي خوش:
آتشي روشن درون شب.
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیا باران زمین جای قشنگی نیست ..
من از اهل زمینم خوب میدانم
که گل در عقد زنبور است ولی سوادای بلبل دارد و
پروانه را هم دوست میدارد ....
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
زير باران مي روم
چشم هاي من تر است
از نگاه آسمان
چشم من ابري تر است
باز هم آن پيرزن
زير باران مي رود
دست هايش بي عصاست
خيس و لرزان مي رود
بر سر بي چتر او
آسماني ابري است
بسته اي جوراب را
مي برد با هر دو دست
مي نشيند زير سقف
زير سقف ايستگاه
خيره مانده او به من
با نگاهي بي پناه
خيره ام بر چشم او
آن دو چشم بي صدا
واي ! خيلي خالي است
خالي از لبخندها
در خيابان « بهار »
يک زمستان در من است
يک نگاهم ماه دي
يک نگاهم بهمن است
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مردن چقدر حوصله ميخواهد [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بي آنکه در سراسر عمرت [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]يک روز يک نفس بي حس مرگ زيسته باشي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]امضاي تازه من ديگر امضاي روزهاي دبستان نيست [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اي کاش آن نام را دوباره پيدا کنم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اي کاش آن کوچه را دوباره ببينم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنجا که ناگهان نام کوچکم از دستم افتاد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و لاي خاطره ها گم شد [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنجا که يک کودک غريبه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با چشم هاي کودکي من نشسته است[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از دور لبخند او چقدر شبيه لبخند من است [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آه اي شباهت دور![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اي چشمهاي مغرور![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اين روزها که جرات ديوانگي کم است [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بگذار باز هم به تو برگردم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بگذار دست کم گاهي خواب تو را ببينم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بگذار در خيال تو باشم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بگذار... [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بگذريم ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اين روزها خيلي دلم براي گريه تنگ است[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قیصر امین پور [/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
برای نوشتن شب مهتابی می خواهم ، کنار ساحل دریا ؛

حضور می خواهم ، یک آغوش همیشه گشوده .

برای نوشتن لحظه های ناب می خواهم ، ثانیه های بی تکرار؛

روزهای بی شمارش ، وشبانگاهان بی پایان .

اما نه ! برای نوشتن بهانه می خواهم ؛


حرف آخر , بهانه ام خواهی شد؟:heart:
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه مرادم نه مریدم [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه پیامم نه کلامم،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه سلامم نه علیکم،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه سپیدم نه سیاهم.[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه چنانم که تو گویی،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه چنینم که تو خوانی ونه آن گونه که گفتند و شنیدی.[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه سمائم،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه زمینم،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه به زنجیر کسی بسته و نه برده‌ی دینمنه سرابم[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه برای دل تنهایی تو جام شرابم[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه گرفتار و اسیرم[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه حقیرم[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه فرستاده پیرم[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه به هر خانه و مسجد و میخانه فقیرمنه جهنم[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه بهشتمچنین است سرشتماین سخن را من از امروز نه‌ گفتم[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه‌ نوشتم[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم.[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]حقیقت نه به رنگ است و نه بو،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه به های است و نه هو،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه به این است و نه او،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه به جام است و سبو...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]گر به این نقطه رسیدی به تو سر بسته و در پرده بگویم،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تا کسی نشنود آن راز گهربار جهان را،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]آنچه گفتند و سرودند تو آنی ...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]خود تو جان جهانی،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]گر نهانی و عیانی،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تو ندانیکه خود آن نقطه عشقی[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تو اسرار نهانی[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]ه[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]مه جا تونه یک جای ،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه یک پای،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]همه‌ای[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]با همه‌ای[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]همهمه‌ای[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تو سکوتی[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تو خود باغ بهشتی.[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تو به خود آمده از فلسفه‌ی چون و چرایی[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]،به‌ تو سوگند که این راز شنیدی ونترسیدی و بیدار شدی[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]،در همه افلاک بزرگی،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه که جزئی ،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه چون آب در اندام سبوئی،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]خود اوئی،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]به‌خود آیتا بدرخانه‌ی متروک هرکس ننشینی[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]و به‌ جز روشنی شعشعه‌ی پرتو خودهیچ نبینی[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]و گل وصل بچینی.......![/FONT]

مولانا
 

aaj6551

عضو جدید
عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست-با چنین تقدیر بد تدبیر نیست
از غمش با دود ودم همدم شدم-باده نوش غصه او من شدم
مست ومخمور خراب از غم شدم-ذره ذره آب گشتم کم شدم
آخر آتش زد دل دیوانه را-سوخت بی پروا پر پروانه را
عشق من از من گذشتی خوش گذر-بعد از این حتی تو اسمم را نبر:heart:
خاطراتم را تو بیرون کن ز سر- دیشب از کف رفت فردا را نگر
آخر این یک بار از من بشنو پند-بر من و بر روزگارم دل مبند
عاشقی را دیر فهمیدی چه سود-عشق دیرین گسسته تار و پود
گرچه آب رفته باز آید به رود--ماهی بیچاره اما........ مرده بود
:heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart:
 

shahin.20

عضو جدید
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند خبر عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم....
(اگه اشتباه یادم نمونده باشه
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



همیـشـه بایـد دردم رو تـو واژه پنهون بکنـم


بین همه خط خطی ها خودم رو زندون بکنـم


بـرای غـمهـام بـسـازم یـه رویـای دروغـکـی


گول بـزنم هی به خـودم نقشـه بکشم الـکـی


می خوام حالا داد بزنـم نقشـه ها رو پاره کنم


پا بذارم هر جا می خـوام دنیا رو بیچـاره کنم


گوش فـلک رو کـر کنـم از صدای زنگ دلـم


چاره ای انگـار نـدارم جنگ دلـم جنگ دلـم


دیگه تمـوم شد قدیـما دیگه نمـونده طاقتی


حالا می خـوام آزاد باشـم نمی کنـم اطاعتی


بیـا بیـا با من بشـو تو همصـدا ای دیـوونـه


بیـا بیـا کـه زنـدگی نبایـد اینـجور بـمونـه
 

banooyeariayi

عضو جدید
پنجره ها را می بندم
پرده ها را می کشم
امروز اتاقم به اندازه ی کافی ابر دارد !
تمام کاغذهای پراکنده ی روی میز
تمام یادداشت های خفته
میان کتاب های همیشه دلتنگ
همیشه افسرده ام ....
نجواهای مرا خوب از بر دارند !
من هم نباشم
عاشقانه هایم همیشه جاری ست ...
 

Nazanin07

عضو جدید
همه عمر بر ندارم سر ازین خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
 

مریم1991

عضو جدید
شوکران عشق تو که در جام قلب خود نوشیده ام
خواهدم کشت
و آتش این همه حرف در گلویم
که برای برافروختن ستارگان هزار عشق فزون است
در ناشنوایی گوش تو خفه ام خواهد کرد!
شاملو
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
با گریه های یکریز
یکریز
مثل ثانیه های گریز
با روزهای ریخته
در پای باد
با هفته های رفته
با فصل های سوخته
با سالهای سخت
رفتیم و
سوختیم و
فروریختیم
با اعتماد خاطره ای در یاد
اما
آن اتفاق ساده نیفتاد



قیصر امین پور
 

arc_neda

عضو جدید
دریا

کودکی که دریا کفشه هایش را از او گرفته بود روی ساحل نوشت،
روی ساحل نوشت دریا دزد کفشهای من،
مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت:
دریا سخاوتمندترین سفره ی هستی
موج آمد و جملات را با خود شست
تنها برای من این پیام را گذاشت که
برداشت های دیگران درمورد خودت را،در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی ;);)
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
...میتوان یک عمر زانو زد
با سری افکنده ، در پای ضریحی سرد
میتوان در گور مجهولی خدا را دید
میتوان با سکه ای ناچیز ایمان یافت
میتوان در حجره های مسجدی پوسید
چون زیارتنامه خوانی پیر
میتوان چون صفر در تفریق و جمع و ضرب
حاصلی پیوسته یکسان داشت...

فروغ
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز

خوب ترین حادثه

با همه بی سر و سامانیم
باز به دنبال پریشانیم
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه توفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سال هاست
تشنه یک صحبت طولانی ام
ها... به کجا می کشی ام خوب من؟
ها ... نکشانی به پشیمانی ام


محمد علی بهمنی
 
آخرین ویرایش:

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راز

راز

آب از دیار دریا

با مهر مادرانه

اهنگ خاک می کرد

برگرد خاک می گشت

گرد ملال او را

از چهره پاک می کرد

از خاکیان ندانم

ساحل به او چه می گفت

کان موج نازپرورد

سر را به سنگ می زد

خود را هلاک می کرد :gol:
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب

بدینسان خوابها را با تو زیبا می كنم هر شب

تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه

چه آتشها كه در این كوه برپا می كنم هر شب

تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من

كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب

مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست

چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

كه این یخ كرده را از بیكسی ها می كنم هرشب

تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب

حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب

كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب
محمدعلی بهمنی
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
شکسته زیر لگدهای باد ، بال و پرم
خدا کند که از این دشت ، جان به در ببرم
مرا به حال خودم وانهید و برگردید
مرا که یکه و تنها ، مرا که یک نفرم
چه فرق می کند ایا ؟ فقط همین هستم :
موثری که پر از هیچکس ! پر از اثرم
کنار پنجره چون نعش کرم خورده خیس
به روزهای عجیب گذشته می نگرم
به سایه ام چه کسی امر کرده هی بدود
شبیه بچه شغالی ، همیشه پشت سرم
من از سیاهی این سایه های بی فرجام
من از سیاهی این سایه ها سیاه ترم
منم که بار خدا روی شانه های من است
خمیده زیر ستون های اسمان ، کمرم
درخت جنگلی ام با هزار تا ریشه
...و داغ دار هجوم هزار تا تبرم
چه قدر مشت بکوبم ؟... کسی نمی اید
... و سال هاست ، بدون کلید ، پشت درم
به انتظار نشستن بس است ... برگشتم
به جای اب شرابی بریز پشت سرم



علیرضا جهانشاهی
 

مریم1991

عضو جدید
و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب می کند مأنوس
و عشق تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.
و نوشداروی اندوه؟
صدای خالص اکسیر می دهد این نوش.
سپهری
 

m.e.a.r

عضو جدید
کاربر ممتاز
گئتمه ترسا بالاسی


[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]اذن وئر توي گئجه سي من ده سنه دايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ال قاتاندا سنه مشاطه ، تماشايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سن بو مهتاب گئجه سي سئيره چيخان بير سرو اول[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اذن وئر ، من ده دالينجا سورونوب سايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]منه ده باخدين او شهلا گوزونله ، من قارا گون[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]جرئتيم اولمادي بير كلمه تمنايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من جهنم ده ده باش ياسديقا قويسام سنيله[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هئچ آييلمام كي دوروب جنت مآوايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ننه قارنيندادا سنله آكيز اولسيديم اگر[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ايسته مزديم دوغولوب بيرده بو دونيايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سن ياتيب جنتي رؤياده گؤرنده گئجه لر[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من ده جنتده قوش اوللام ، كي او رؤيايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قيتليغ ايللر ياغشي تك قورويوب گؤز ياشيميز[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كوي عشقينده گرك بيرده مصلايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سن ده صحرايه مارال لار كيمي بير چيخ ، نولي كي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من ده بير صيده چيخانلار كيمي ، صحرايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آللاهيندان سن اگر قورخموييب ، اولسان ترسا[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قورخورام من ده دؤنوب دين مسيحايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شيخ صنعان كيمي دونقوز اوتاريب ايللرجه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سني بير گؤرمك اچون معبد ترسايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]يوخ صنم! آنلاماديم ، آنلاماديم ، حاشا من[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بوراخيم مسجيديمي ، سنله كليسايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گل چيخاق طور تجلايه ، سن اول جلوه ي طور[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من ده موسي كيمي ، او طوره تجلايه گليم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شيردير (( شهريار )) ين شعري ، الينده شمشير[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كيم دئيه ر من بئله بير سيرله دعوايه گليم؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
شهریار - آذر آيي 1353
[/FONT]
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست
همه آفاق پر از نعره مستانه تست
در دکان همه باده فروشان تخته است
آن که باز است همیشه در میخانه تست
دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز
زیور زلف عروسان سخن شانه تست
ای زیارتگه رندان قلندر برخیز
توشه من همه در گوشه انبانه تست
همت ای پیر که کشکول گدائی در کف
رندم و حاجتم آن همت رندانه تست
ای کلید در گنجینه اسرار ازل
عقل دیوانه گنجی که به ویرانه تست
شمع من دور تو گردم به کاخ شب وصل
هر که توفیق پری یافته پروانه تست
همه غواص ادب بودم و هر جا صدفیست
همه بازش دهن از حیرت دردانه تست
زهره گو تا دم صبح ابد افسون بدمد
چشمک نرگس مخمور به افسانه تست
ای گدای سرخوانت همه شاهان جهان
شهریار آمده دربان در خانه تست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
فانوس تنهایی بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم ادبیات 28440

Similar threads

بالا