اشعار و نوشته هاي عاشقانه

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
من در قفس تنهايي گرفتارم

اما

غم قفس به کنار

آنچه مرا پیر میکند

پرواز توست.
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
روویِ نیم‌کت‌های صبح

به‌وقتِ کاج‌ها،

جای تو را گرفته‌اَند

کلاغ‌ها.

ناراحت نیستَ‌م، باور کن!

لااقل، با من حرف می‌زنند این‌ها!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا که قرار است از تو و خاطراتت عبور کنم ..
بگذار کفشهایم را در بیاورم!
تو هنوز هم برای من مقدسی!!!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
هـِنگـــامِ

بــــارشِ بــاران ،
سَــــرت را ،
رو به آسمــان نگـــیر!
مـن ،
به بوســه هایِ باران ،
روی صُـــورتـت هـم،
حَســُــــــودی می کنـــم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
اِنـقِـــضــــــــــای خـــــــاص بـودَن هایَـــت به پایان رسید


بـــــــــــــــــالا مــــی آوَ رَ م


تـَمــام ِ "دوستَـتــــــــــ دارم " هایی را که به خُوردَم داده ای


شــاید که دیگر دَر من تَــمــــام شَــــوی .../.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


یک نفر نیست.....

یک نفر نیست بپرسد از من.....

که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی......

صبح تا سحر گاه با ماه سخن می گویی......

گاه با رهگذران خبرگمشده ای می جویی....

راستی گمشده ات کیست؟؟؟؟؟؟ کجاست؟؟؟؟؟

صدفی در دریاست.....نوری از روزنه ی فرداهاست

یا خدایی که از روزازل پنهان است.....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پشت به تــــــــو کرده ام

قهـــــــــر نیستم…

نـــــــــــــــــــه…

به تـــــــــــــو تکیه داده ام که هرگـــــــــــــز تنـــــــــــــــها نشوم…
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مــرسی که هــستـی و هسـتـی را رنــگ می آمـیــزی
هیــچ چــیــز از تـــو نـــمی خــواهم
فــقــط بـاش......فــقــط بـخـنــد

هَــر شَب ...
تـ♥ـو
نزديکِ همــان خواب خــــــوبم هستی!
فكر ميكنم تا خوشبختی اَم يک غَلتِ ديگر مانده ...
و اين غَلت هایِ لعنتــی!!!
من را از خواب بيدار ميكنند.
هَــرشَب ...


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هــر شب نبودنتــ برایــم هزینــه بالایــی داشتــــ


یک قوطی کبریتـــــ


دو پاکتـــ سیـــــگار


سالـــها سرفــــه
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد




نگاهت هر قدر هم که دور باشد

آرامم میکند

و آوایِ آمدنت را در گوشم زمزمه . . .

چقدر رسیدنت را

♥دوست دارم♥ . . .

آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی

تنها برای تو هنوز گرم است . . .

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


در خلوت تنهایی ام

برای دلخوشی خودم مینویسم

نوشته هایی که شاید یادگاری باشد

از روزهایی که همدمی نبود مرا

تا سر بر شانه هایش گذارم

وناگفته هایم را برایش بازگویم​

__________________
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد




پیاده رو هــای این خـیابان خــراب شده مست اند!

خیـال برشــان داشتــه !

نمـی دانند

من با هــر بارانــی

اندوه فراـموش شـده ام را

با خــود به خیابان مــی برم

و تـویـی در کــار نیـــست

مهدیه لطیفی


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فقط باش ....

اگر می دانی در این دنیا کسی هست که

با دیدنش رنگ رخسارت تغییر می کند

و صدای قلبت آبرویت را به تاراج می برد

مهم نیست که او مال تو باشد

مهم این است که فقط باشد ، زندگی کند ،لذت ببرد

و نفس بکشد .

و تو ............
 

glosi

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلتنگ شدن حس نبودن کسی است ک تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را میکند ...............................................................
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
پروانه ز مشتاقی،
بر شمع فکند آتش
آری دل مشتاقان،
سوز و شرری دارد



مهدی الهي قمشه ای

 

shatel5000

عضو جدید
خورشیدم و شهاب قبولم نمی کند

سیمرغم و عقاب قبولم نمی کند



عریان ترم ز شیشه و مطلوب سنگسار

این شهر، بی نقاب قبولم نمی کند



ای روح بی قرار چه با طالعت گذشت

عکسی شدم که قاب قبولم نمی کند



این چندمین شب است که بیدار مانده ام

آنگونه ام که خواب قبولم نمی کند



بیتاب از تو گفتنم آوخ که قرنهاست

آن لحظه های ناب قبولم نمی کند



گفتم که با خیال دلی خوش کنم ولی

با این عطش سراب قبولم نمی کند



بی سایه تر ز خویش حضوری ندیده ام

حق دارد آفتاب قبولم نمی کند



 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
هنوز آنقدر ضعیف نشده ام
که خطرِ ریزشِ این کـوه را جار بزنم
اما تــــو
حوالیِ من که می رسی احتیاط کن...
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
کوچه ها یتیم
خنده ها یتیم
ماه و خورشید یتیم
بی تو
همه شعرهایم یتیم
می شوند...
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
رفتم از یاد توهم یار دبستانی من ...

رفتم از یاد توهم یار دبستانی من ...


خوبم... خوب ... خوب...
حال و روزم را...
از نوشته هایم بفهم...
و فکرش را بکن
یک روز ...
یک روز میای و می بینی...

نه من هستم...
و نه این کلمات...
:gol::gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خمّار




در عشق باید
درد دوری کشید
غم یار خورد
ترس رقیب داشت
و زیر بار این‌همه له شد؛
خوشه‌ی دست‌نخورده‌ی انگور
زیباست
اما مست نمی‌کند.


مژگان عباسلو
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

رفته ای
ومــن هــرروز
بــه مــوريــانــه هــا يــي فکــرمــيکنـم
کــه آهستــه وآرام
گــوشه هــاي خيــالام رامــيجــونــد
به گــذشـتــه که بــرمــیـگـــردم
ازحال مــیــروم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یــــک روز یــک غــــریــبــه میاد؛

میشه هــمــه کَـسـت!

و...

یــک روز هــمــه کَـسـت میشه؛

یــــــک غــــریــبــه!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می دانی؟
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است!

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی:
بگذار منتـظـر بمانند!

حسین پناهی
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز

گفتی : باور کن

باور کردم

. . . . .

امّا ، زود باور نام مناسبی نبود

که تو آنرا برایم انتخاب نمودی.
 

Similar threads

بالا