معنای عشق واقعی

shayan133

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]معناي عشق واقعي[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیرتکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن،عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT]
[FONT=&quot]در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT]
[FONT=&quot]یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT]
[FONT=&quot]رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT]
[FONT=&quot]بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT]
[FONT=&quot]داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT]
[FONT=&quot]راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است[/FONT][FONT=&quot]!
[/FONT]
[FONT=&quot]راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT]
[FONT=&quot]قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
 

رجبی علی

عضو جدید
ممنون من واقعا متحیر شدم ولی واقعا کسی ای دوره زمونه هست که براش همچین کاری کرد؟
 

Similar threads

بالا