درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای سبزی سبزه‌ی بهاران از تو
وی سرخی روی گل عذاران از تو

آه دل و اشک بی قراران از تو
فریاد که باد از تو و باران از تو...

***

ای آمده کار من به جان از غم تو
تنگ آمده بر دلم جهان از غم تو

هان ای دل و دیده تا به سر برنکنم
خاک همه دشت خاوران از غم تو...
***

ای در دل من اصل تمنا همه تو
وی در سر من مایه‌ی سودا همه تو

هر چند به روزگار در می‌نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو...
***

ای ناله‌ی پیر خانقاه از غم تو
وی گریه‌ی طفل بی‌گناه از غم تو

افغان خروس صبح گاه از غم تو
آه از غم تو هزار آه از غم تو...
***
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میگن پناه تمام
بی پناههای دنیا هستی
میگن وقتی
کسی دلش شکسته
تنها کافیه صدات کنه
اونوقت به دادش میرسی
دلم خیلی شکسته
به دادش میرسی
تا
بیش
از این
غرق نشم
کمی دستم میگیری با من راه بیایی
تا این تنهایی و خستگی دست از سرم برداره
کمی
اروم
مثل یه برادر مهربون
موهای این خواهر کوچیکت نوازش میکنی
براش قصه میگی تا خوابش ببره
کمی براش
از زندگی میگی تا امید به زندگی پیدا کنه
بهش
قول میدی
یکی میاد که
اونو بخاطر خودش دوست داره و تنهاش نمیذاره
یکی میاد که
وقتی غم داره رهاش نمیکنه
یکی میاد که
وقتی میگه دوستت دارم
مردونه پای حرفش وایمیسته و هرگز زیر حرفهاش نمیزنه
حتی اگه ناامید باشه
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلبرا هر طرفی در طلبت رو کردم
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
آفتابا به سر عاشق دل خسته بتاب
تا نگویند که بیهوده هیاهو کردم
 

DONYA16822

عضو جدید
کاربر ممتاز
تقدیم به صاحب الزمان







عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم ، بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظه ی باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه
آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...
عصر این جمعه دلگیر ، وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است ؛ زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم ، مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی ، به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم ، بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت ، به فدای نخ آن شال سیاهت ، به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت ، دل من بال کبوتر شده ، خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پرفٌطرٌس معراج ، نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت ، زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه ، دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره ، مگر این عاشق بیچاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد...تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...
گریه کن ،گریه وخون گریه کن ، آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است ، شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود ، چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضه ی مکشوف لهوف است، عطش ، بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش .همگی موج مزن ، آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان ، کشتی آرام
نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنه ی یار است و زنی ، محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند گلورا » دلت تاب ندارد به خدا با خبرم ، می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی... گل نرگس گل نرگس
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در میکده بودم ولی...................بیرون شدم از غافلی
ای وای از این بی حاصلی..........عمر جوان گم کرده ام
پایان رسد شام سیه ...............آید حبیب من ز ره
اما خدا حالم ببین...................من یار را گم کرده ام
ای وای از این غوغای دل..........از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گل............من کاروان گم کرده ام!
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بدم اما عاشقم...

من
همین من ساده
محتاج چشم های نازنین توام
از پس این پرده های تاریک و بی قرار
چشم گریان و روح آشفته مرا ببین
که به احترام نگاه مهربان تو
از پس این حجاب
عاشق تر از همیشه ایستاده اند.

بدم اما عاشقـــم...
شاید تا هفته و هفته های دیگر نباشم
بدم اما عاشقـــم...
کدامین جاده؟
کدامین جاده امشب میگذارد سر به پای تو؟
کدامین جاده امشب میگذارد سر به پای تو؟
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
چقدر بگم
که یه روز
از اخر اون خیابوون
اول اون سربالایی
نزدیک دمدمه های طللوع
گرد های طلای طلوع تو اسمون
می یاد
یه مسافر
کوله محبت رو دوشش
غزل عشق تو چشماش
چقدر بگم
چقدر بگم
-----------------------------------
خواب بودم
کنار تختم نشست
نزدیک گوشم گفت
چقدر بگم
یه روز
من اول این جاده روی این سربالایی
قاطی گرد طلایی طللوع
منتظرم
تا
بیایید پیشم
کوله بارم رو بگیرید
بدرقه ام کنید
بهتون نگاه کنم
بهم نگاه کنید
خوشحال بشم که هستید
که تنهانیستم
که یار دارم
که خواب نیستید
غمخوار دارم

------------------------------------
لاف نزن ای پیچیده درخواب پیچیده در خود ای گره ی کور
لاف نزن:cry::cry:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بــهــار بی گل نرگس شبیه پاییز است
و بـی تــو کلِ زمانهایمان غم‌ انگیز است

بیــا کـه مـنجمدانه قیام ممکن نیست
بــیــا کـه سهم زمین از بهار ناچیز است

بــه ذوالفـقــاز قسم تارومار شد خوبی
بــه ذوالـفقاز قسم چنگهایشان تیز است

شـتـاب کـن و تـــبــر را بــگیـر ابراهیم
که کعبه‌های جنون گِردمان بت آویز است

دوای بی‌ کسی‌ام واضح است، اما این
دوای ســرزده در انــتــظــار تـجـویز است
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کاش
کمی
میشد باهاتون درد ودل کنم از دردهام بهتون بگم از نامردیهایی که کردند اما نه سکوت میکنم بالاخره یه روزی میاد که دیگه کسی نمیتونی در حقم نامردی کنه اونوقت میدونم اول خدا پشتم بوده و بعد شما لطفا تنهام نذارید خیلی درد دارم
 

DONYA16822

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم برات تنگ است
ببین زمانه چه ننگ است گل نرگس!
غمی به گوشه قلبم کمین کرده است
زمانه با من سر جنگ است گل نرگس!
فرسوده ام و اینک غمی به دل دارم
غمم به سختی سنگ است گل نرگس!
اگر تو بیایی بنفشه می خندد!
بهار با تو قشنگ است گل نرگس!
تو کشتی نجاتی و مرهم بر دل خسته
عدل بی تو بی رنگ است گل نرگس!
بارها سروده ام این غزل را "تنها"
دلم برای تو تنگ است گل نرگس!
جان عالم بر لب آمد ای خدا
مهدی نیامد
چشم عالم پر زخون شد ای
خدا مهدی نیامد
هر چه گفتم یا ابن طاها
یا ابن یاسین یا ابن احمد









 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو اي عشق و اي تمام وجودم

تو بود و نبودم فداي رخ تو همه عالم

بيا بنگر بر دل غم ديده که ليلي نديده

ز غم چه کشيده که ليلي نديه در اين عالم

يک دم بنگر حال زار مرا بيقرار مرا

اي تمام اميدم تو صبح سپيدم ز نزگس چشمت ببين چه کشيدم ...


Click here to view the original image of 1024x768px.

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آئینـه ها مـشتـاق دیـدارند، بـرگرد
چشم انتظارت مانده، بیدارند برگرد
وصلت شفا و مرهم دلهای زخمی
این قـوم در هجـر تـو بیمارند، برگرد
این باغ ها در انتظـار بـاغبان است
گل ها همـه مـحتاج تیمارند، برگرد
ایـن سروهـا لبیـک گـویان نـدایـت،
در آزمـونـت فـوق ایثـارنـد، بـرگرد
از عشق تا عشق حجاب انتظارت
این عاشقان در پشت دیوارند، برگرد
گل می کند هر شاخه دل با حضورت
دلها به عشقت جمله سرشارند، برگرد
هر چشم بینی در رهت چشم انتظار است
چـشم انتظاران تـو بسیارند، برگرد

اللهم عجل لولیک الفرج...

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
قرار بود که من، با قرار تر باشم
در این هزار زمستان، بهار تر باشم
قرار بود که در غارت شب وحشی
ز انتظار سحر، انتظار تر باشم
قرار بود که در کوچه های بودن تلخ
برای آمدنت استوار تر باشم
قرار بود که تنها تو را بخوانم و بس
در این کویر، تو را دل سپارتر باشم
قرار بود...وفا کردی و نکردم من
چنین مباش که از خار، خوارتر باشم
قسم به آمدن و عدل و صلح و لبخندت
روا مدار کزین وامدارتر باشم
 

negar62

عضو جدید
توی این غربت میشینم تا تو از جاده بیایی
آقا اینجا من غریبم ،گل نرگس کی میایی؟
نکنه وقتی رسیدی ،توی این دنیا نباشم
نمیخوام تا لحظه مرگ،دونه ی حسرت بپاشم
آقا پس تو کی میایی،چیزی از عمرم نمونده
قطار آرزوهامم انگاری تو جاده مونده
وقتی قلبامون سیاهه،دلت از غصه میگیره
نریز اینجوری تو اشکات،خداجونمو بگیره
آقا من غرق گناهم ،میدونی که روسیاهم
قلبم از غصه میگیره ،اگه تو ندی پناهم
تمام هستی و جونم،نذر چشمای قشنگت
پس چرا جواب نمیدی ،وقتا دلها شده تنگت.
تقدیم به آقای خوبی ها.
این شعر رو خودم گفتم اگه زیاد خوب نیست ببخشید.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشمهایت

این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد

آقا بیا تا این شکسته کشتی ما

آرام راه ساحل دریا بگیرد

آقا بیا ، تا کی دو چشم انتظارم

شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد

پایین بیا ، خورشید پشت ابر غیبت

تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد

آقا خلاصه یک نفر باید بیاید

تا انتقام دست زهرا را بگیرد

.
.
.




اللهم عجل لولیک الفرج ...
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در اضطراب چه شبها که صبح شان گم شد
چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد

چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید
و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــرای مـــــردم شـد!


چه قــدر شنبـه و یـک شنبـه و دوشنـبه رسید
ولی همـیشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه هـا گم شد


چه هفته ها که رسید و چه هفته ها که گذشت
شمـارشی کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد


و هـفـتـه ای که فـقـط ریـشه در گذشتن داشت
بـرای شعـله کـشیـدن بـه خـویـش هـیـزم شد


نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هیـچ روز دگر
در انتــظار تـو قـلـبـی پـــر از تـلاطـــــم شد !؟


کـــدام جــمـعـه مـــوعـــود میزنـی لـبـخـنـد
بـه این جـهـان کـه پـر از قـحطی تبسم شد؟


بــرای آمــدنـت جـــمــعــه ای مـعـــیــن کـــن
کـه هـفتـه ها همـه شـان خـالی از تـرنـم شد

 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
میدانی اگر از تمام دهانهای انها که نمی دانند سرمای سخت نا امیدی بیرون بزند اگر این دهانه هزار و هزار بلکه بیشتر و بیشتر شود
من نا امید نمی شوم و پیدا می شوم
و پیدایت می کنم
و انوقت ثانیه های پایان انتظار را که نمی دانم چقدر هستند مشتاقانه برای دیدارت سپری می کنم
تا
بیایی
تا از پشت ابر برون ایی
یاری ام ده تا تک تک
این باقیمانده را تقوا کنم همت باشم محبت بورزم و بجز دوری تو از دگر چیزها ارام گیرم
یاری ام ده
:cry:
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


مـــي ايـــــــــد از دور ,مــردي ســــواره بـــرمــركب عشـــق, چــــون ماهپــــاره

والشمــس رويـش, واللــيــــل مـــويـش
گلـــها هــمه مســــت, از رنگ و بويـش

عـمــــامـــه بر سر, مثــل پيـمبـــــر (ص)
در بـازوانــش نـيروي حيــــــــــــــــدر(ع)

ازپــاي تــاسـر در شـور و شيــــن است
بــرق نگـاهــش مثل حســــين(ع) است

مي ايــد از دور خوشــــبو تر از يـــــاس
در چشــــم وابرو مـانـند عبــــــاس (ع)

القــصـه ايــن مــرد اميـد دلهاســـــــــت
خوشبو تر از ياس فرزند زهراست(س)
 

Similar threads

بالا