مشاوره ازدواج با دختری که مادرم راضی نیست!!!

امیر753

عضو جدید
خب من بد متوجه شدم اگه اینطوری باشه مشکلی نیست
بهتر از هم فاصله بگیرید این بهترین راه البته خیلی اذیت میشید خیلی و مطمئن باش تا اخر عمر فراموشش نمیکنی هیچوقت

از طرز صحبتتون مشخص بود صفحه اولو دقیق نخوندین.....

آره میدونم فراموشش نمیکنم.......شاید هر پسری بود با این موضوع راحت کنار میامد......ولی من یه خورده فرق دارم.....نسبت به این دختر غیرتی شدم،دوسش دارم

شاید بگین برو بابا تو رو غیرت حالیته ولی اینطور نیست من آدمم،دوسش دارم،میدونم اشتباه کردم
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
شما درست میگین،من تو ارشد دنبال کار میرم حتما،ولی ولی تا کی این دختر رو منتظر بزارم.....هیچ تضمینی نیست که مادرم راضی بشه.....شرایطی که من دارم این دختر رو بدبخت کامل میکنه

خب ببینید بهتر منطقی باشید شما فقط بینتون یه حسه هر چقدر بیشت ادامه داشته باشه بدتر میشید بهتر زودتر تمومش کنید اگه واقعا تحمل سختی ندارید (میشه همه چیز درست کرد اگه واقعا ادم دلش بخواد) نه خودت و نه دختر بیشتر از این اذیت نکن باهم صحبت کنید و باهم به یه نتیجه برسید همین امروز بهتر از فردا هست یا اینکه پپای هم بمونید باهم زندگیتون بسازید یا تمومش کنید هر کس بری پی زندگی خودش
انشالله خدا بهتون کمک کنه و بهترین تصمیم بگیرید و امیدوارم هیچوقت از تصمیمی که میگیرید پشیمون نشید
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
از طرز صحبتتون مشخص بود صفحه اولو دقیق نخوندین.....

آره میدونم فراموشش نمیکنم.......شاید هر پسری بود با این موضوع راحت کنار میامد......ولی من یه خورده فرق دارم.....نسبت به این دختر غیرتی شدم،دوسش دارم

شاید بگین برو بابا تو رو غیرت حالیته ولی اینطور نیست من آدمم،دوسش دارم،میدونم اشتباه کردم

نه من این نمیگم درک میکنم حالتون رو روزای سخته بسپپارید به خدا و با عقل پپیش برید اما احساستونم در نظر بگیرید اینکه کنا رادمی باشید بهش علاقه نداشته باشید زندگی نیست روزمرگیه
اشتباه دیگه همه میکنن ولی سعی کنید بهترین تصمیم بگیرید
 

امیر753

عضو جدید
امروز به زور مادرمو بردم پیش مشاور ،بچه ها باورتون نمیشه مشاورم نظر منو قبول داشت که این چه مادریه که من دارم،بدبخت کننده پسرهاست،داداشم که 40 سالشه ازدواج نکرد دیگم ازدواج نمیکنه،منم مثل آن میشم،مشاور جلوی من به مادرم گفت اگه این رفتار رو ادامه بدین این پسر(منظورش من بودم) دو سال دیگه تو بیمارستان روانی هست،ولی مادرم انگار نه انگار!!!همش حرف خودشو میزنه،با مشاور دعوا داشت!!!!

دوستان من از مادرم بدم میاد من متنفرم ازش،در حقم مادری رو تمام نکرد،مادرم همش منو تحقیر کرد،منم میخوام مثل داداشم سیگار بکشم،منم میخوام برم مشروب بخورم تا حداقل از این فکرا دربیام،من خیلی صبور بودم دیگه به اینجام رسیده،

مشاور بهم گفت من و مامان به نتیجه برسیم اگه به نتیجه نرسیدین دوباره بیا پیش من تا یه راهکار بهت بدم،خیلی مطمئن حرف میزد.حالام که به نتیجه نرسیدیم،دوباره تنهایی میرم پیش مشاور تا ببینم چی میشه،من شاید این دختر رو رها کردم دوستان،مادرم راضی نیست دختره رو بیچارش میکنه...
 

امیر753

عضو جدید
دیگه نمیخوام ازدواج کنم،میخوام فقط با پسرا بریم عشق و حال،دیگه نمیخوام با هیچ دختری دوست بشم،من خیلی عصبی هستم،من عقده ای شدم،

مادرم منو دیوانه داره میکنه،سرم درد میگیره،من برم کنار به نظرم بهتر باشه،الکی دختر مردومو از اینی که هست بدبخت تر میکنم،خودتون قضاوت کنین،مادرم از این دختر بدش میاد،حتی حاضر نیست گاهی بهم کمک کنه،بالاخره اوایل زندگی احتیاج به کمک مالی داریم،خونه سازی یا خریدن خونه،خود عقد کردن،و هزار تا چیز دیگه،مادرم از من میپرسه 14 تا سکه قبول میکنه؟؟؟؟؟انگار میخواد دختر مردومو بخره!!!!!!یه مدت میگفت باید 5 تا سکه مهر کنه!!!!یه بار سن رو بهانه میکنه،یه بار درس منو،یه بار دوری راه،یه بار.......مادرم خیلی حرف عوض میکنه،مادرم میگه میخوای خودت با خواهرت برو واسه عقد من نمیام،بعد پدر دختر نمیگه مادرت کو!!!!!

خلاصه بگم من با این طور مادر دیگه میترسم تشکیل زندگی بدم........قبولم دارم کثافتم....میدونم عوضی هستم....شما هم یکم بهم فحش بدین..........................خداااااااااااااااااااا
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اروم باشین ... شماره مادرتونو بدید یه صحبتی باهاشون داشته باشم
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیگه نمیخوام ازدواج کنم،میخوام فقط با پسرا بریم عشق و حال،دیگه نمیخوام با هیچ دختری دوست بشم،من خیلی عصبی هستم،من عقده ای شدم،

مادرم منو دیوانه داره میکنه،سرم درد میگیره،من برم کنار به نظرم بهتر باشه،الکی دختر مردومو از اینی که هست بدبخت تر میکنم،خودتون قضاوت کنین،مادرم از این دختر بدش میاد،حتی حاضر نیست گاهی بهم کمک کنه،بالاخره اوایل زندگی احتیاج به کمک مالی داریم،خونه سازی یا خریدن خونه،خود عقد کردن،و هزار تا چیز دیگه،مادرم از من میپرسه 14 تا سکه قبول میکنه؟؟؟؟؟انگار میخواد دختر مردومو بخره!!!!!!یه مدت میگفت باید 5 تا سکه مهر کنه!!!!یه بار سن رو بهانه میکنه،یه بار درس منو،یه بار دوری راه،یه بار.......مادرم خیلی حرف عوض میکنه،مادرم میگه میخوای خودت با خواهرت برو واسه عقد من نمیام،بعد پدر دختر نمیگه مادرت کو!!!!!

خلاصه بگم من با این طور مادر دیگه میترسم تشکیل زندگی بدم........قبولم دارم کثافتم....میدونم عوضی هستم....شما هم یکم بهم فحش بدین..........................خداااااااااااااااااااا

دوست عزیز صبور باشید یکم

بجای اینک بخودتون فحش بدین و قلبتون رو پر از نفرت بکینین....بهتره به رفتن پیش اون مشاور ادامه بدین!

دنبال ی راه باشید...نه برای راضی کردن مادرتون...نه..چون مادرتون مشخصه تفکر خاص خودشون رو دارن...قرار نیس متنفر باشی ازش..فقط به این فک کن اون تفکر خودشو داره و تو هم قرار نیس به تفکر و شیوه ی اون زندگی کنی!!..پس راهتون رو از مادرتون جدا کنید!
بخدا توکل کنین...درستون رو تموم کنین..و بدنبال کار برین...بدنبال مستقل شدن باشید... ی زندگی کاملا مستقل!!!!!!!!!!!!!حتی تو ی شهر دور!!

ببین زندگیتو خودت بسازززززز...بخدا توکل کن بجای اینکه دنبال سیگارو مشروب باشی...خودش دستت میگیره !!..

باید دست بکار بشی..خودت زندگیتو بساز بدون نیاز بکسی و با توکل بخدا
 

m.m2

کاربر فعال
دیگه نمیخوام ازدواج کنم،میخوام فقط با پسرا بریم عشق و حال،دیگه نمیخوام با هیچ دختری دوست بشم،من خیلی عصبی هستم،من عقده ای شدم،

مادرم منو دیوانه داره میکنه،سرم درد میگیره،من برم کنار به نظرم بهتر باشه،الکی دختر مردومو از اینی که هست بدبخت تر میکنم،خودتون قضاوت کنین،مادرم از این دختر بدش میاد،حتی حاضر نیست گاهی بهم کمک کنه،بالاخره اوایل زندگی احتیاج به کمک مالی داریم،خونه سازی یا خریدن خونه،خود عقد کردن،و هزار تا چیز دیگه،مادرم از من میپرسه 14 تا سکه قبول میکنه؟؟؟؟؟انگار میخواد دختر مردومو بخره!!!!!!یه مدت میگفت باید 5 تا سکه مهر کنه!!!!یه بار سن رو بهانه میکنه،یه بار درس منو،یه بار دوری راه،یه بار.......مادرم خیلی حرف عوض میکنه،مادرم میگه میخوای خودت با خواهرت برو واسه عقد من نمیام،بعد پدر دختر نمیگه مادرت کو!!!!!

خلاصه بگم من با این طور مادر دیگه میترسم تشکیل زندگی بدم........قبولم دارم کثافتم....میدونم عوضی هستم....شما هم یکم بهم فحش بدین..........................خداااااااااااااااااااا
عصبی هستی خودتو خالی میکنی این مدلی باشه ولی اینجوری که نمیشه تصمیم گرفت
مادرتون تو فامیل از کسی حرف شنوی نداره؟
 

m.m2

کاربر فعال
امروز به زور مادرمو بردم پیش مشاور ،بچه ها باورتون نمیشه مشاورم نظر منو قبول داشت که این چه مادریه که من دارم،بدبخت کننده پسرهاست،داداشم که 40 سالشه ازدواج نکرد دیگم ازدواج نمیکنه،منم مثل آن میشم،مشاور جلوی من به مادرم گفت اگه این رفتار رو ادامه بدین این پسر(منظورش من بودم) دو سال دیگه تو بیمارستان روانی هست،ولی مادرم انگار نه انگار!!!همش حرف خودشو میزنه،با مشاور دعوا داشت!!!!

دوستان من از مادرم بدم میاد من متنفرم ازش،در حقم مادری رو تمام نکرد،مادرم همش منو تحقیر کرد،منم میخوام مثل داداشم سیگار بکشم،منم میخوام برم مشروب بخورم تا حداقل از این فکرا دربیام،من خیلی صبور بودم دیگه به اینجام رسیده،

مشاور بهم گفت من و مامان به نتیجه برسیم اگه به نتیجه نرسیدین دوباره بیا پیش من تا یه راهکار بهت بدم،خیلی مطمئن حرف میزد.حالام که به نتیجه نرسیدیم،دوباره تنهایی میرم پیش مشاور تا ببینم چی میشه،من شاید این دختر رو رها کردم دوستان،مادرم راضی نیست دختره رو بیچارش میکنه...
این حرفا چیه؟یکم عاقلانه فکر کنین با این کارا دیگه همه چی درست میشه یا مشکلات جدید پیش میاد؟
 

امیر753

عضو جدید
اروم باشین ... شماره مادرتونو بدید یه صحبتی باهاشون داشته باشم

شماره مادرمو بدم بعد شما حرف بزنین،بهم بگه یه دوست دختر دیگه پیدا کردم!!!!!مادرم شکاکه،وضع از اینی که هست بدتر میشه،مادرم 66 سالشه،با امثال مثل شما(جوونا) بد حرف میزنه،اگه شما بهش زنگ بزنین هزارتا فکر و خیال میکنه،من شانس ندارم،من دیگه نسبت به ازدواج بی رمق شدم،دیگه نمیخوام عاشق باشم.......از دخترا دیگه میخوام فاصله بگیرم،
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شماره مادرمو بدم بعد شما حرف بزنین،بهم بگه یه دوست دختر دیگه پیدا کردم!!!!!مادرم شکاکه،وضع از اینی که هست بدتر میشه،مادرم 66 سالشه،با امثال مثل شما(جوونا) بد حرف میزنه،اگه شما بهش زنگ بزنین هزارتا فکر و خیال میکنه،من شانس ندارم،من دیگه نسبت به ازدواج بی رمق شدم،دیگه نمیخوام عاشق باشم.......از دخترا دیگه میخوام فاصله بگیرم،

:surprised:... عجب!
میشه بگم من مشاورم ... البته باید دید چه جور حرف زدنی داره ... ایشون با این سن قابل احترامن ... مطمئن باشین دلایلی دارن ... لازمه یکی باهاشون حرف بزنه
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از چه لحاظ میگین آن تا آخر عمر سختی میکشه؟من که باهاش کاری نکردم و چیزیش نشد......فقط از نظر عاطفی آره حق با شماست

داشتم فک میکردم چرا همه فقط به شما و دختر مورد نظرتون فکر میکنن؟

راستش من داره دلم به حال اون پسری میسوزه که اگه شما دختر خانومو نگیری ، میاد و با این دختر ازدواج میکنه و فکر میکنه که یه دختر آفتاب و مهتاب ندیده گرفته :|

مگه فقط اینکه چیزیش نشده کافیه :|

نامردی بزرگ در حق اون پسره اس ، به اینم فک کن ...


امروز به زور مادرمو بردم پیش مشاور ،بچه ها باورتون نمیشه مشاورم نظر منو قبول داشت که این چه مادریه که من دارم،بدبخت کننده پسرهاست،داداشم که 40 سالشه ازدواج نکرد دیگم ازدواج نمیکنه،منم مثل آن میشم،مشاور جلوی من به مادرم گفت اگه این رفتار رو ادامه بدین این پسر(منظورش من بودم) دو سال دیگه تو بیمارستان روانی هست،ولی مادرم انگار نه انگار!!!همش حرف خودشو میزنه،با مشاور دعوا داشت!!!!

دوستان من از مادرم بدم میاد من متنفرم ازش،در حقم مادری رو تمام نکرد،مادرم همش منو تحقیر کرد،منم میخوام مثل داداشم سیگار بکشم،منم میخوام برم مشروب بخورم تا حداقل از این فکرا دربیام،من خیلی صبور بودم دیگه به اینجام رسیده،

مشاور بهم گفت من و مامان به نتیجه برسیم اگه به نتیجه نرسیدین دوباره بیا پیش من تا یه راهکار بهت بدم،خیلی مطمئن حرف میزد.حالام که به نتیجه نرسیدیم،دوباره تنهایی میرم پیش مشاور تا ببینم چی میشه،من شاید این دختر رو رها کردم دوستان،مادرم راضی نیست دختره رو بیچارش میکنه...

این بچه بازیا رو راه ننداز دوست عزیز :mad: با این کارا مشکلت حل نمیشه ... زود داری می بُری :|

خیلیا علی رغم نظر خانواده اشون ازدواج کردن ...

نمیگم سخت نیست ، چرا سخته ولی اگه همدیرو دوست داشته باشین میتونین تحمل کنین و اوشونم میتونه تا زمانی که اوضاعتون از نظر مالی درست بشه منتظرتون بمونه ...
 

joey

عضو جدید
دیگه نمیخوام ازدواج کنم،میخوام فقط با پسرا بریم عشق و حال،دیگه نمیخوام با هیچ دختری دوست بشم،من خیلی عصبی هستم،من عقده ای شدم،

مادرم منو دیوانه داره میکنه،سرم درد میگیره،من برم کنار به نظرم بهتر باشه،الکی دختر مردومو از اینی که هست بدبخت تر میکنم،خودتون قضاوت کنین،مادرم از این دختر بدش میاد،حتی حاضر نیست گاهی بهم کمک کنه،بالاخره اوایل زندگی احتیاج به کمک مالی داریم،خونه سازی یا خریدن خونه،خود عقد کردن،و هزار تا چیز دیگه،مادرم از من میپرسه 14 تا سکه قبول میکنه؟؟؟؟؟انگار میخواد دختر مردومو بخره!!!!!!یه مدت میگفت باید 5 تا سکه مهر کنه!!!!یه بار سن رو بهانه میکنه،یه بار درس منو،یه بار دوری راه،یه بار.......مادرم خیلی حرف عوض میکنه،مادرم میگه میخوای خودت با خواهرت برو واسه عقد من نمیام،بعد پدر دختر نمیگه مادرت کو!!!!!

خلاصه بگم من با این طور مادر دیگه میترسم تشکیل زندگی بدم........قبولم دارم کثافتم....میدونم عوضی هستم....شما هم یکم بهم فحش بدین..........................خداااااااااااااااااااا

شما خیلی حرفا زدین و کارا کردین که من قبول ندارم و تایید نمیکنم ولی مطمئنم اگر صبور باشید و از خدا بخواید همش حل میشه ..... چند شب نشستین با خدا صحبت کنید؟ .... این مسئلتون رو با معیار های خدا بسنجین و بهش جواب بدین؟ .... چند بار عاجزانه ازش زاه خواستین .... نه اینکه حتما بشه نه راه حل بهتون بده؟؟؟
من راه حلی ندارم .... اگه هم داشتم نمیگفتم چرا که من همه چیز رو نمیدونم و تو شرایطی نیسم که راه حل بدم ....
میدونم شما عصبی و خسته شدید همه اینا رو میفهمم ولی همه مشکل دارن کمتر یا بیشتر ..... ولی شما که میگید مادرتون بی منطق هس ... آیا این منطقی هست که شما میگی عصبی هستم و میخوام برم الکل بخورم ..... چه منطقی اینو قبول داره؟؟؟
آره شما ناراحتید؟قبول ولی .....
اگه اسم خودتون رو عاشق میزارید .......

نازپرورده تنعم نبرد راه بدوست ------- عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

سعی کنین منطقی باشین و از خدا کمک بخواین .....

ای دل اندر بند زلفش در پریشانی منال ------- مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند -------- جور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:surprised:... عجب!
میشه بگم من مشاورم ... البته باید دید چه جور حرف زدنی داره ... ایشون با این سن قابل احترامن ... مطمئن باشین دلایلی دارن ... لازمه یکی باهاشون حرف بزنه
بهتره اگه قراره کسی باهاشون صحبت کنه همون مشاوره ک یبار ملاقاتشون کرده..و یجورایی مادرشونو شناخته پ تیپ اخلاقی ای دارن ،باهاشون صحبت کنه یا ی فردی تو فامیل یا نزدیکا ک مادرشون احترام زیادی براش قائله!
 

امیر753

عضو جدید
:surprised:... عجب!
میشه بگم من مشاورم ... البته باید دید چه جور حرف زدنی داره ... ایشون با این سن قابل احترامن ... مطمئن باشین دلایلی دارن ... لازمه یکی باهاشون حرف بزنه

باور نمیکنه و زود میفهمه و شک میکنه،چهار تا فحشم میخورین،من میگم با مشاور حرف زد،مشاور دلایلشو رد کرد،من اشتباه نمیکنم

ولی به قول دوستان دیگه راهمو میخوام از مادرم جدا کنم،مستقل کامل،تا زمانی که بهش وابستگی مالی داشته باشم باید حرفشو گوش بدم،دیگه خسته شدم،این دختر دیگه برام رفت،و میدونم داغون میشه ایشالله خدا بهش کمک کنه و به منم کمک کنه تا زودتر مستقل بشم
 

امیر753

عضو جدید
داشتم فک میکردم چرا همه فقط به شما و دختر مورد نظرتون فکر میکنن؟

راستش من داره دلم به حال اون پسری میسوزه که اگه شما دختر خانومو نگیری ، میاد و با این دختر ازدواج میکنه و فکر میکنه که یه دختر آفتاب و مهتاب ندیده گرفته :|

مگه فقط اینکه چیزیش نشده کافیه :|

نامردی بزرگ در حق اون پسره اس ، به اینم فک کن ...




این بچه بازیا رو راه ننداز دوست عزیز :mad: با این کارا مشکلت حل نمیشه ... زود داری می بُری :|

خیلیا علی رغم نظر خانواده اشون ازدواج کردن ...

نمیگم سخت نیست ، چرا سخته ولی اگه همدیرو دوست داشته باشین میتونین تحمل کنین و اوشونم میتونه تا زمانی که اوضاعتون از نظر مالی درست بشه منتظرتون بمونه ...

حرفت درسته،قبولش دارم،ولی من ناچارم،من تقریبا سه سال هست که دارم با مادرم صحبت میکنم ولی نشد.
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حرفت درسته،قبولش دارم،ولی من ناچارم،من تقریبا سه سال هست که دارم با مادرم صحبت میکنم ولی نشد.

همسایه ما یه دختری رو میخواست ، 4 سال به خاطرش مادرش قهر بود تا بالاخره مادره راضی شد ...

الان 1 ساله ازدواج کردن ... مادرش این عروسشو بیشتر از دوتای دیگه دوست داره ...

نمیگم قهر کنید ولی رو حرفتون وایسید ... و تلاش کنید که زندگیتونو بسازید تا از نظر مالی اوکی بشید ...

اونم اگه بخوادتون صبر میکنه تا همه چی درست بشه ...

به هر حال شما با گذاشتن از دختره هم به خودتون هم به ایشون و هم به همسران آیندتون ظلم کردین ... ظلم به خودتون هیچی ولی ظلم به اون دو نفر غیر قابل

بخششه :|
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهتره اگه قراره کسی باهاشون صحبت کنه همون مشاوره ک یبار ملاقاتشون کرده..و یجورایی مادرشونو شناخته پ تیپ اخلاقی ای دارن ،باهاشون صحبت کنه یا ی فردی تو فامیل یا نزدیکا ک مادرشون احترام زیادی براش قائله!

من خودم برا یه مساله ای مشاوره رفتم ... اونا به چشم یه بیمار نگاه میکنن ... نمیگن بدن ولی اصلا با بعضی مشاورا موافق نیستم ...میدونم که میگن باید کسی حرف بزنه که مهارت حرف کشیدن رو داشته باشه و خوب بلد باشه حرف بزنه ... نمیگم اینطوری ام ولی اینو خوب بلدم که بفهمم طرف منظور کارش چیه ؟
باور نمیکنه و زود میفهمه و شک میکنه،چهار تا فحشم میخورین،من میگم با مشاور حرف زد،مشاور دلایلشو رد کرد،من اشتباه نمیکنم

ولی به قول دوستان دیگه راهمو میخوام از مادرم جدا کنم،مستقل کامل،تا زمانی که بهش وابستگی مالی داشته باشم باید حرفشو گوش بدم،دیگه خسته شدم،این دختر دیگه برام رفت،و میدونم داغون میشه ایشالله خدا بهش کمک کنه و به منم کمک کنه تا زودتر مستقل بشم

هر جور راحتی ... امیدوارم مشاوره دوستان کمکت کنه
 

امیر753

عضو جدید

همسایه ما یه دختری رو میخواست ، 4 سال به خاطرش مادرش قهر بود تا بالاخره مادره راضی شد ...

الان 1 ساله ازدواج کردن ... مادرش این عروسشو بیشتر از دوتای دیگه دوست داره ...

نمیگم قهر کنید ولی رو حرفتون وایسید ... و تلاش کنید که زندگیتونو بسازید تا از نظر مالی اوکی بشید ...

اونم اگه بخوادتون صبر میکنه تا همه چی درست بشه ...

به هر حال شما با گذاشتن از دختره هم به خودتون هم به ایشون و هم به همسران آیندتون ظلم کردین ... ظلم به خودتون هیچی ولی ظلم به اون دو نفر غیر قابل

بخششه :|

داداش شما فک میکنی الان تو جامعه ما(ایران) چند درصد دختر پسرا این بوسه و لبو انجام دادن؟اگه آن آقا پسر و خدا هم ببخشه فک کنم شما منو نمیبخشین!!!!

اخلاقتونو بهتر کنین،درسته در حقش نامردی کردم،ولی یه جور میگی که انگار فقط من کامل تقصیر داشتم،خودشم دوست داشت،قبول دارم که منم تقصیر کارم.
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داداش شما فک میکنی الان تو جامعه ما(ایران) چند درصد دختر پسرا این بوسه و لبو انجام دادن؟اگه آن آقا پسر و خدا هم ببخشه فک کنم شما منو نمیبخشین!!!!

اخلاقتونو بهتر کنین،درسته در حقش نامردی کردم،ولی یه جور میگی که انگار فقط من کامل تقصیر داشتم،خودشم دوست داشت،قبول دارم که منم تقصیر کارم.

از من ناراحت نشید دوست عزیز :gol:

شما یه درصد فک کنین اونی که زنتون میشه یا اونی که شوهر اوشون میشه اصن همچین آدمی نباشه ... اونوخ چی ؟ گناه اون چیه ؟

میدونین قضیه چیه ؟ مسئله اینه که ما اگه تو موقعیتش باشیم واسه خودمون نمیپسندیم ولی واسه دیگران چرا ... اخلاقمم خیلی خوبه :razz:

من نگفتم فقط شما مقصرین ، هر دو اشتباه کردین ... ولی جا زدن اشتباه بزرگتریه ... من میگم رو حرفتون و تصمیمتون وایسین ...

هر کاری فک میکنین درسته انجام بدین ،
موفق باشید ...
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام
حرف آخر گوش دادن به حرف پدرو مادر تاجایی که خلاف حرف خدا نباشه باید انجام بشه ولی الان این موضوع درباره شما صدق نمیکنه

چرا که مادرتون خلاف خداوند حرف میزنن

الانم اگه مادروتون خبر ندارن از نوع رابطه شما بهشون نگین واگه خبر دارن که هیچ
درهر صورت برین جلو برای ازدواج بقیه ام که توی خصوصی توضیح دادم
موفق باشیننننننننننن
 

آوای علم

مدیر تالار مشاوره
مدیر تالار
سلام
حرف آخر گوش دادن به حرف پدرو مادر تاجایی که خلاف حرف خدا نباشه باید انجام بشه ولی الان این موضوع درباره شما صدق نمیکنه

چرا که مادرتون خلاف خداوند حرف میزنن

الانم اگه مادروتون خبر ندارن از نوع رابطه شما بهشون نگین واگه خبر دارن که هیچ
درهر صورت برین جلو برای ازدواج بقیه ام که توی خصوصی توضیح دادم
موفق باشیننننننننننن


چرا این حرف میزنید...پایه اثباتتون چی هست؟
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
چرا این حرف میزنید...پایه اثباتتون چی هست؟


خداوند در آیات بسیاری امر به اطاعت از پدر و مادر نموده است. این نکته قابل اهمیّت است. هر جا خداوند با صیغه امر به بندگان خطاب می کند که به پدر و مادر احسان کنید، احسان به معنای اطاعت هم می آید.[SUP](1)[/SUP] اکنون به مفاد برخی از آیات مربوط به اطاعت از پدر و مادر اشاره می شود:
پروردگار تبارک و تعالی، در سوره ی بقره، وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلا قَلِیلا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ[SUP](2)[/SUP] آنگاه که از پیمان خود با بنی اسرائیل سخن می گوید و در مورد احسان به طبقات مختلف جامعه امر می کند، اوّل احسان به پدر و مادر و اطاعت از آن ها را متذکّر می شود، زیرا احترام به پدر و مادر، اصلی است که آدمی به آن دو متّکی است و جوانه ی وجودش بر روی آن دو تنه، روئیده است.[SUP](3)[/SUP] نکته ی دیگری که می توان از این دو آیه استفاده کرد، ترتیب تقدیم و تأخیر حقوق است که اوّل آن ها، حقّ خداوند می باشد که بر هر حقّی مقدّم است و سپس حقّ پدر و مادر زیرا آنان سبب به وجود آمدن انسان و مربی او می باشند.[SUP](4)[/SUP]
در قرآن کریم، چهار مرتبه سفارش به پدر و مادر بعد از مساله توحید و نهی از شرک بیان شده است[SUP](5)[/SUP] و این خود، بهترین دلیل است بر این که رعایت نکردن حقوق والدین بعد از شرک به خدا در شمار بزرگترین گناهان قراردارد.[SUP](6)[/SUP]
خداوند می فرماید: «به پدر و مادر نیکی کن، هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آن ها نزد تو به سن پیری می رسند، کمترین اهانتی به آنان روا مدار و بر آن ها فریاد مزن با گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه با آن ها سخن بگوی»[SUP](7)[/SUP] در این آیه، کلمه افّ به معنای انزجار است و نَهَر به معنای رنجاندن، که با داد زدن و درشت سخن گفتن بر روی کسی انجام می گیرد.[SUP](8)[/SUP] امام رضاـ علیه السلام ـ می فرمایند: « پائین ترین عقوق، افّ است و اگر خداوند لفظی پائین تر از آن می دانست به تحقیق از آن نهی می کرد.»[SUP](9)[/SUP] حال جای این سئوال است که آیا احسان و اطاعت از پدر و مادر به دوران پیری اختصاص دارد؟ در جواب باید گفت: خداوند در این آیه حکم احسان را به دوران پیری اختصاص داده است و این حکم از آن جهت بوده است که پدر و مادر در آن دوران سخت ترین حالات را دارند و بیشتر به کمک فرزند احتیاج دارند. پس آیه شریفه نمی خواهد حکم را منحصر به دوران پیری پدر و مادر کند، بلکه می خواهد وجوب احترام و اطاعت پدر و مادر و رعایت احترام تمام در معاشرت و سخن گفتن را به ایشان بفهماند، چه در هنگام احتیاجشان به فرزند و چه در هر حال دیگر.[SUP](10)[/SUP] خفض جناح (پر و بال گستردن) در سوره ی اسراء، یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ[SUP](11)[/SUP] کنایه از مبالغه در تواضع و خضوع زبانی و عملی است، یعنی فرزند باید در معاشرت و گفتگوی با پدر و مادر طوری روبرو شود که پدر و مادر تواضع او را احساس کنند و بفهمند که او خود را در برابر ایشان خوار می دارد و نسبت به ایشان مهر و رحمت دارد»[SUP](12)[/SUP] در سوره ی مریم، وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ ...[SUP](13)[/SUP] به معنای احسان کردن نسبت به آن ها، گوش به فرمان و مطیع نسبت به آنان، لطیف و مهربان با آنان و در پی رضایت آن دو بودن می باشد.[SUP](14)[/SUP]
حال جای این سئوال است که آیا اطاعت از پدر و مادر در همه ی امور، حتّی در مسائل خلاف شرع، واجب است؟
در جواب باید گفت: خداوند در آیاتی دیگر محدوده ی اطاعت از پدر و مادر را بیان می دارد.
در سوره ی توبه، یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آبَاءَکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الإیمَانِ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ[SUP](15)[/SUP] خداوند از دوستی کفّار نهی می کند. هر چند کفّار پدران و برادران مؤمن باشند.[SUP](16)[/SUP]
در جای دیگر می فرماید: ما فرمان دادیم به پدر و مادر احسان شود. در ادامه انسان را نهی کرده که پدر و مادر را در شرک اطاعت کند و فرموده: اگر اصرار کردند شرک بورزی، اطاعتشان مکن . خداوند در سوره ی لقمان[SUP](17)[/SUP] می فرماید: بر انسان واجب است که در امور دنیوی، نه در احکام شرعی با پدر و مادر خود به طور پسندیده و متعارف مصاحبت کند، نه به طور ناشایست. و رعایت حال آن دو را نموده با وفق و نرمی رفتار نماید و جفا و خشونت در حقشان روا ندارد، مشقّاتی که از ناحیه آنان می بینند تحمل نماید. بخلاف دین که نباید به خاطر پدر و مادر از آن چشم بپوشد، چون راه سعادت ابدی است. پس اگر پدر و مادر از آن هایی باشند که به خدا رجوع دادند، باید راه آندو را پیروی کند وگرنه راه حق را پی گیرد.[SUP](18)[/SUP]
در پایان برای کسب معلومات بیشتر در این زمینه می توانید به تفسیر سوره های بقره 83، اسراء 23ـ24، انعام 151، مریم 14 و 32، لقمان 14، احقاف 15، توبه 23، عنکبوت 7 و... در تفسیر نمونه و یا تفسیر نور مراجعه نمائید.
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
چرا این حرف میزنید...پایه اثباتتون چی هست؟

درضمن

اولا که دختر برای ازدواج نیاز به اجازه پدر دارد ( نه مادر) که دختر هم چنانچه پدر غیر منطقی باشن دختر میتونه از طریق دادگاه اقدام بکنه و دادگاه هم اجازه میده( در صروتیکه واقعا پسر صلاحیت داشته باشه و مخالفت پدر دختر اشتباه باشه)

دوما ایشون پسر هستن و نه تنها به رضایت پدر نیاز ندارن به رضایت مادر اصلا و ابدا نیاز ندارن

علت اینکه میگم مخالف حرف خدا به علت رابطه ای که این دو داشتن ( میدونم که دختر هم راضی بودن دراین امر ) اگه این دختر خانم دیگه نمیتونستن ازدواج بکنن منظورم به خاطر عرف میتونستن شکایت بکنن ودادگاه هم

به اجبار که شده پسر و تا جایی که من اطلاع دارم دست وپای پسرم مهر دختر میکنه ( درست نمیدنم درچه صورتی این حکم انجام میشه) علاوه بر آبرو ریزی......

پس من نمیگم که مادرو پدرو درنظر نگرفت ولی دلیایل مادر ایشون زیاد منطقی نیست همچنین اینکه اون مسئلههههههههههههههههه
 

Elmira2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام........کلا بگم بیچاره شدم هر کاری کردم مادرم راضی نمیشه و همه چی رو بهونه میکنه،میگه سربازم میگه دختره سه سال ازت بزرگتره،میگه راه خونشون دوره در حالی که کمتر از دو ساعت راهه،خسته شدم هر جوری بود خواستم مادرم رو راضی کنم ولی نشد که نشد!!!
دختره به خدا ازون دخترایی هست که سنش کم نشون میده خیلی کم نشون میده خیلی،الانم تو این دوره زمونه کسی بیشتر از یه بچه که نمیاره،خودمم مراقبشم،چرا مادرم اینطوریه،همه کاره خونمونم مادرمه،خسته شدم خیلی با مادرم بحث کردم،هر طوری بگی حرف زدم ولی نشد که نشد!!!خسته شدم،من این دختر رو میخوام و میدونم باهاش خوشبخت میشم،دختری هست که به ایده هام و خانوادم خیلی نزدیکه،خستم خسته......
مادرم میترسه با این دختر بدبخت شم،قبلا دوست داشت ارشد قبول شم قبولم شدم ولی باز حرفش عوض نشد که نشد،دارم دیوونه میشم،چکار کنم؟ما تقریبا3 ساله پنهانی با هم هستیم،جدا بشم دختره دیوونه میشه خودمم داغون میشم من دوسش دارم:(
یه بزرگی میگف سرنوشت آدم اول دست خداست بعدمامان آدم(درموردپسرامیگفتا)راستم میگه اگه مادرتون راضی نباشه هیچوق بااون عشقت ازدواج نمیکنی مطمئن باشین
 

mech.shima

دستیار مدیر مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
اینم بگم دختر عاطفی هست،زود دل میبنده آنم بدجور،منم چون از همه لحاظ بهش میخورم،حالا به هر حال از اخلاق و شکل و قیافم خوشش آمد و عاشقم شد،تقصیر آن دختر نیست،آن دختر پاک و نجیبه،شما اشتباه میکنین من پاک و نجیب نیستم و من کثافتم،آن پاکه،آن سیده،درموردش درست حرف بزن کاربر محترم!!!!

جناب عزیز من در مورد کسی که نمیشناسمش قضاوت نکردم که بگم خانوم خوبی ان یا نه
من فقط این رو میگم که نجابت واژه ایه که اگه یه کم فکر کنین متوجه میشین شامل حال کسایی میشه که هر چی هم احساسشون بر عقلشون پیشی بگیره باز هم حواسشون به ظرافت ها و پاکی های زنانه هست کسی که حواسش نباشه یا احساسشون رو بر عقلشون ترجیح بدن ممکنه این نجابت و پاکی در موردشون صدق نکنه یا حداقل کمتر بشه!!!
من اگه متذکر شدم که این رابطه اشتباه بوده برای اینه که میدونم خیلیا که این تاپیک رو میخونن خانوم های 17،18ساله ممکنه باشن و بعد با خودشون فک کنن اگه با یه غریبه که به علاقه دارن رابطه نامشروع داشته باشن باز هم برچسب پاکی و نجابت روی پیشونیشون هست و اون آقای غریبه اندازه شما که دارین از خانوم دفاع میکنین ازشون دفاع میکنه
خودتون بارها این جمله رو گفتین که این رابطه رو ایشون هم دوست داشتن شاید الان حواستون نباشه اما بعدها متوجه خواهید شد همین جمله رو به عنوان یه نیش و کنایه در مقابل اون خانوم به کار خواهید برد
همین که میفرمایید ایشون هم دوست داشتن و مانع نبودن یعنی تا همین جا شما دارین ایشونو بدون این که حواستون باشه محکوم میکنین
اما
اگه باهاش ازدواج نکنین در حق کسی که با اون خانوم ازدواج میکنه و کسی که با شما ازدواج میکنه ظلم کرده و مدیونید
موفق باشید
 

autocad

عضو جدید
یعنی توی فامیل و خانواده هیچ کس نیست که مادر شما نسبت به اون حرف شنوی داشته باشه ؟!
---
نکته ای که توی این تاپیک اصلا هیچ بحثی در موردش نشد جناب آقای پدر هست .... درسته که میگید مادر سالاری در خانوده ی شما هست اما پدر نمیتونه تاثیر گذار باشه به نظرتون ؟ بهش فکر کردی ؟ نظرشون در این مورد چی هست ؟!
 

حافظ CRAZY

عضو جدید
همه مي گويند هر چي سنگه زير پاي لنگه اما اينگونه نيست هر چي لنگه پاشو روي سنگ ميذاره مواظب پات باس مي بودي كه نبودي حالا يا بايد بگيريش يا با دردش بسازي
 

امیر753

عضو جدید
یعنی توی فامیل و خانواده هیچ کس نیست که مادر شما نسبت به اون حرف شنوی داشته باشه ؟!
---
نکته ای که توی این تاپیک اصلا هیچ بحثی در موردش نشد جناب آقای پدر هست .... درسته که میگید مادر سالاری در خانوده ی شما هست اما پدر نمیتونه تاثیر گذار باشه به نظرتون ؟ بهش فکر کردی ؟ نظرشون در این مورد چی هست ؟!

سلام پدر هیچ کارست تو زندگی خانواده ما،مادرم جلوی بچه هاش پدرمون رو ذلیل میکنه،البته پدر منم پدر خوبی نیستا،خودم اگه بخوام نظر بدم پدر و مادرم بدرد هم نمیخورن!!چون دو ذهنیت خیلی متفاوت دارن،پدرم زیادی بیخیال و به فکر بچه هاش نیست،مادرم زیادی سخت گیره و سخت گیریش به حدی هست که منو داغون کرده،خلاصه بگم هردوشون مشکل دارن................

من این وسط رفتاری بین مادر و پدرم دارم!و این وسط دارم نابود میشم
 

امیر753

عضو جدید
جناب عزیز من در مورد کسی که نمیشناسمش قضاوت نکردم که بگم خانوم خوبی ان یا نه
من فقط این رو میگم که نجابت واژه ایه که اگه یه کم فکر کنین متوجه میشین شامل حال کسایی میشه که هر چی هم احساسشون بر عقلشون پیشی بگیره باز هم حواسشون به ظرافت ها و پاکی های زنانه هست کسی که حواسش نباشه یا احساسشون رو بر عقلشون ترجیح بدن ممکنه این نجابت و پاکی در موردشون صدق نکنه یا حداقل کمتر بشه!!!
من اگه متذکر شدم که این رابطه اشتباه بوده برای اینه که میدونم خیلیا که این تاپیک رو میخونن خانوم های 17،18ساله ممکنه باشن و بعد با خودشون فک کنن اگه با یه غریبه که به علاقه دارن رابطه نامشروع داشته باشن باز هم برچسب پاکی و نجابت روی پیشونیشون هست و اون آقای غریبه اندازه شما که دارین از خانوم دفاع میکنین ازشون دفاع میکنه
خودتون بارها این جمله رو گفتین که این رابطه رو ایشون هم دوست داشتن شاید الان حواستون نباشه اما بعدها متوجه خواهید شد همین جمله رو به عنوان یه نیش و کنایه در مقابل اون خانوم به کار خواهید برد
همین که میفرمایید ایشون هم دوست داشتن و مانع نبودن یعنی تا همین جا شما دارین ایشونو بدون این که حواستون باشه محکوم میکنین

اما
اگه باهاش ازدواج نکنین در حق کسی که با اون خانوم ازدواج میکنه و کسی که با شما ازدواج میکنه ظلم کرده و مدیونید
موفق باشید

با کلمات بازی نکنید،کسی که عزیزشو دوست داره تو زندگی بابت این چیز بهش کنایه نمیزنه و اتفاقا بیشتر سعی میکنه تو زندگی با هم پیشرفت کنن...مطمئن باشین من هیچ وقت بهش کنایه نمیزنم چون ذاتم اینی که شما میگین نیست.....باقی حرفاتونو قبول دارم.....

یاعلی
 

Similar threads

بالا