تو ادبیات مذهبی هدف کدومه؟ نزدیکی خدا یا سپاه امام زمان؟

سلام بچه ها
میخوام یه چیزایی رو بگم که مدت هاست تو دل و ذهنمه و رو اعصابم راه میره
امروز واسمون یه کیک و یه کتاب اوردن دم در ، به خاطر نیمه ی شعبان
و جمله ی اول اون کتاب کافی بود که اعصابمو به هم بریزه
"مولای من! آرزو داشتنم مرا عبدالمهدی مینامیدند"
و کلی جملات دیگه به همین مضمون
جان من
یکی به من بگه پس خدا کو؟ تو دل مردم جاش خوبه؟
تو تلویزیون میفتن بین مردم که با اقا چه حرفی دارین ، مردم واسه امام زمان گریه می کنن ،تو یه وبلاگ خوندم که دختره با تمام وجودش از خدا خواسته بود اونو به امام زمان نزدیک کنه
بابا اینا چشون شده؟ مگه قرار نبود اینا واسطه ی ما با خدا بشن؟ چرا جاها عوض شد؟
به خدا اعراب جاهلیت بهتر بودن ، بتا همش دخترای خدا بودن ، یه واسطه ، اون اعرابم هیچ ادعایی نداشتن تازه
تو کتابای دینی مدرسه هم این حرفا نبود!
بهم حمله نکنین ، منم امام زمانو دوست دارم ، اما به جاش
اینو واسه این نوشتم که ترسیدم
خیلیامون که به همه چی شک کردیمو انگاری کسی نیست دستشو بزاره رو شونمونو بگه برو ،من، خدا ، منی که از همه خفنترم باهاتم

اینام که شدن مدل دینامون
یا حضرت مسیحشون شده پسر خدا
یا امام زمانشون شده بابای خدا
 
بچه ها این تاپیک رو روز شنبه در گفتگوی ازاذ گذاشتم
ولی جای خالیه خیلیا حس شد که نظر ندادن
واسه همین اینجا هم میذارمش
اگر از نظر مدیران ایراد داره دیگه با نظر اونها حتما تغییراتی صورت میپذیره

راستی در اون تاپیک zarnaz_a , نصیری , saeed_askari , arghavan.z و خودم نظرهامونو دادیم که در این ادرس قابل دسترسیه :
http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=47071
 

Admin

مدیر کل سایت
عضو کادر مدیریت
مدیر کل سایت
1- تا حدودی حق با شماست. عامه مردم بینش کافی ندارن و واسطه رو با اصل اشتباه میگیرن، بعضی هدف رو اصلا نمیدونن چی هست و بعضی به قبر امام سجده میکنن. همه این ها به خاطر سادگی و بی اطلاعی عامه مردمه.

2- در مورد عبارات فکر میکنم برداشت شما درست نیست، عبد نه به اون معنی که شما در نظر دارید بلکه به معنای فرمانبردار و مطیع به کار رفته. عبدالحسین، عبد المهدی و ... . همینطور در مورد نزدیک شدن به امام زمان، این نزدیکی جز با اطاعت اوامر خدا که توسط امام سفارش شده ممکن نیست. یعنی نزدیکی به امام همون نزدیکی به خداست.
 
ادمین عزیز
ممنون از نظرتون
درسته که شخص نویسنده قطعا منظوری به اون مفهوم نداشته
قاعدتا پیش نمیاد کسی اینگونه تابلو قصد کفر گفتن داشته باشه ؛ اون هم در کتابی در چنین جامعه ای
ولی وقتی در جمله ی بعدیش هم ارزو میکنه که ای کاش اذان عشق تو را در گوشم میخواندند
درسته که باز هم مفهومی برابر با خدایی برای امامش در نظر نگرفته ، ولی باید پذیرفت لحن آزاردهنده ایه
من اونجور که از خطوط اول صحبتهام هم بر میاد ، اینا حرفهای شخصی منن ؛ و من نه در ذهنم و نه در دلم نمیتونم بپذیرم مفاهیمی مشابه مفاهیمی که برای خداست برای بنده ای از او ، که ما محاله بتونیم ادعا کنیم حضور او رو حتی به اندازه ای بینهایت کوچکتر از خدا نیز حس کرده ایم، بکار برن
 
آخرین ویرایش:
بالا