معبود من...

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا ، امشب دلم هوس کرده باهات خلوت کنه ، حرف بزنه ، درد دل کنه.
خیلی وقته باهات مکتوب حرف نزدم ، آخه وقتی لب تَر نکرده همه چی رو می فهمی ، آخه وقتی خیلی راحت توی همون دلم می تونم باهات صحبت کنم بدون اینکه کسی بفهمه یا بشنوه ، وقتی تو نزدیکتر از ذهنم به منی ، دیگه چه نیازی به نوشتن برات؟!

ولی نه! با خودم گفتم بنویسم که بمونه که یادم باشه که چی ها گفتم ، تو این لحظه کجای دنیا هستم و بعداً که دوباره و سه باره و ده باره خوندمش ، کجا هستم.

خدایا ، می نویسم ، فقط برای تو ، نه اینکه تو احتیاج به نوشتنم داشته باشی! ، چون من محتاج حرف زدن با توام! چون تویی تنها کسی که رازهای منو تو دلت نگه می داری و به روم نمی یاری و از یاد نمی بری.
...

خدایا ، گفتی : « بخوانید مرا ، تا اجابت کنم شما را » ، می خوام تا عمر دارم بخونمت ، نه اینکه اجابتم کنی ، واسه اینکه بدونی منم دوسِت دارم.
...

خدایا ، می دونم چون دوسَم داری ، نمی خوای ناراحت شم و آسیب ببینم ، واسه همین وقتی به خودم بد می کنم ، ازم دلگیر می شی و اسمش می شه « گناه » ، می دونم چون دوسم داری بهترینا رو واسم می خوای ، واسه همین وقتی کار خوب می کنم ، ازم خوشحال می شی و اسمش می شه « ثواب » ، می دونم چون دوسم داری عادل ترینی ، و چون سعادتمو می خوای به این دنیام آوردی.


خدایا ، منم دوسِت دارم ، می دونم الآن پیش خودت می گی : « چه رویی داری تو! » ، دوسِت دارم ، شرمندتم ، چون اون قدی که باید داشته باشم ندارم ، ولی می خوام داشته باشم ، می خوام اونی باشم که تو می خوای ، می خوام مثل خودت شم ، فقط فرصت می خوام. می دونم خوبی ، خیلی خیلی مهربونی ، می دونم مثل همیشه بهم فرصت می دی ، ازت ممنونم.
...

خدایا ، انقده مهربونی که این عمر حتی صد ساله ی ما ، کَفاف تشکر رو نمی ده ، انقده بزرگی که عقل ناقص ما ، اجازه ی درکشو نمی ده ، انقده بخشنده ای که ما ، فقط شرمندتیم.
...

خدایا ، یه دنیا ازت ممنونم ، انقده چیزای خوبی که به من دادی زیاده ، که از قدرتم خارجه حتی نامشونو ببرم ، چه برسه بابت هر کدوم تشکر کنم! ولی بابت همه شون یه جا ممنون.
...

خدایا ،
کوچیکم ،
تنهام ،
بی کَسَم ،
و تو این دنیای خاکی اَسیرم ،
...
تو بزرگی ،
توانایی ،
بی همتایی ،
...

تنهام نذار ،
منو به حال خودم نذار ،
فراموشم نکن ،
...
اگه لحظه ای از یادت برم ،
هیچ می شم ،

نا بود می شم ،

نیست می شم ،
...
منو رها نکن حتی اگه رهات کردم!

خدایا خیلی دلم گرفته

خودت میدونی چرا

میدونی که نمیخواستم .......
:cry::cry::cry:
 

عسل1

عضو جدید
خدایا ، امشب دلم هوس کرده باهات خلوت کنه ، حرف بزنه ، درد دل کنه.
خیلی وقته باهات مکتوب حرف نزدم ، آخه وقتی لب تَر نکرده همه چی رو می فهمی ، آخه وقتی خیلی راحت توی همون دلم می تونم باهات صحبت کنم بدون اینکه کسی بفهمه یا بشنوه ، وقتی تو نزدیکتر از ذهنم به منی ، دیگه چه نیازی به نوشتن برات؟!

ولی نه! با خودم گفتم بنویسم که بمونه که یادم باشه که چی ها گفتم ، تو این لحظه کجای دنیا هستم و بعداً که دوباره و سه باره و ده باره خوندمش ، کجا هستم.

خدایا ، می نویسم ، فقط برای تو ، نه اینکه تو احتیاج به نوشتنم داشته باشی! ، چون من محتاج حرف زدن با توام! چون تویی تنها کسی که رازهای منو تو دلت نگه می داری و به روم نمی یاری و از یاد نمی بری.
...

خدایا ، گفتی : « بخوانید مرا ، تا اجابت کنم شما را » ، می خوام تا عمر دارم بخونمت ، نه اینکه اجابتم کنی ، واسه اینکه بدونی منم دوسِت دارم.
...

خدایا ، می دونم چون دوسَم داری ، نمی خوای ناراحت شم و آسیب ببینم ، واسه همین وقتی به خودم بد می کنم ، ازم دلگیر می شی و اسمش می شه « گناه » ، می دونم چون دوسم داری بهترینا رو واسم می خوای ، واسه همین وقتی کار خوب می کنم ، ازم خوشحال می شی و اسمش می شه « ثواب » ، می دونم چون دوسم داری عادل ترینی ، و چون سعادتمو می خوای به این دنیام آوردی.


خدایا ، منم دوسِت دارم ، می دونم الآن پیش خودت می گی : « چه رویی داری تو! » ، دوسِت دارم ، شرمندتم ، چون اون قدی که باید داشته باشم ندارم ، ولی می خوام داشته باشم ، می خوام اونی باشم که تو می خوای ، می خوام مثل خودت شم ، فقط فرصت می خوام. می دونم خوبی ، خیلی خیلی مهربونی ، می دونم مثل همیشه بهم فرصت می دی ، ازت ممنونم.
...

خدایا ، انقده مهربونی که این عمر حتی صد ساله ی ما ، کَفاف تشکر رو نمی ده ، انقده بزرگی که عقل ناقص ما ، اجازه ی درکشو نمی ده ، انقده بخشنده ای که ما ، فقط شرمندتیم.
...

خدایا ، یه دنیا ازت ممنونم ، انقده چیزای خوبی که به من دادی زیاده ، که از قدرتم خارجه حتی نامشونو ببرم ، چه برسه بابت هر کدوم تشکر کنم! ولی بابت همه شون یه جا ممنون.
...

خدایا ،
کوچیکم ،
تنهام ،
بی کَسَم ،
و تو این دنیای خاکی اَسیرم ،
...
تو بزرگی ،
توانایی ،
بی همتایی ،
...

تنهام نذار ،
منو به حال خودم نذار ،
فراموشم نکن ،
...
اگه لحظه ای از یادت برم ،
هیچ می شم ،

نا بود می شم ،

نیست می شم ،
...
منو رها نکن حتی اگه رهات کردم!

خدایا خیلی دلم گرفته

خودت میدونی چرا

میدونی که نمیخواستم .......
:cry::cry::cry:
:w16::w16:
 

نخبه برق

کاربر بیش فعال
خيلي ممنون زيبا بود
دوستان فردا نتيجه حج عمره دانشجويي مياد برام دعا كنيد اسمم در بياد
 

aydan

عضو جدید
من هیچ وقت مکتوب با خدا حرف نزدم..همیشه تو دلم باهاش حرف میزنم :redface: من شاید خیلی گناه و اشتباه تو زندگیم کرده باشم ولی خدا هیچ وقت تنهام نذاشته..تو اوجه اوج نا امیدی دستمو گرفته..ادم میمونه چه جوری شکر کنه
 

rezajalili

عضو جدید
چرا خدا اذیتم میکنی؟..............
این تاپیک تو بود دیگه؟!
معلومه چته؟!
فک کنم دلت واسه خدا تنگ شده.:cry:
با اون تاپیکت میخواستی لج خدا رو دربیاری ولی خندش گرفت;)
لج نکن حرفاتو بزن باهاش بزن:gol:
شاید این فرصتا دیگه پیش نیاد:(
منم برم یه سری بهش بزنم دلم گرفت:crying:
 

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی قشنگه دوست عزیز
حرف زدن با خدا خیلی قشنگه
خدا به ما نزدیک نیست بلکه درون ماست و با ماست
نزدیک تر از رگ گردن
و این خیلی قشنگه
راه رسیدن به خدا اینه که بر اساس چیزی که از ما خواسته زندگی کنیم و رسیدن به او تازه شروع زندگیه ...
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا شکرت! نه فقط به خاطر اون چیزایی که نخواستم و بهم دادی!
نه! ... شکرت به خاطر چیزایی هم که خواستم و خواستم و خواستم ،...، ولی بهم ندادی!
چیزایی که فکر می کردم داشتنشون یعنی تهِ تهِ خوشبختی!
که وقتی بهشون نمی رسیدم، شاکی می شدم که چرا منو نمی بینی؟؟؟ چرا صدامو نمی شنوی؟؟؟
و ... حالا تازه می فهمم که تموم اون لحظه ها منو دیدی ، صدا مو شنیدی، اما نخواستی بهشون برسم،چون تو "عالم الغیبی"،تویی که حاکم بر زمان و مکانی، فقط تویی که از درون و باطن هر چیز آگاهی...
جوابمو نمی دادی، چون می دونستی داشتنشون به نفعم نیست.چون نمی خواستی بشکنم، حقیر بشم .چون می خواستی بهتر شو برام رقم بزنی! چون تنها تویی که : مدبری، وَدوودی، مُعینی، ....
خدایا!حالا می فهمم: " اَرحَمَ الراحِمین"یعنی چی؟!!!
که :" اِنَََََ اللهَ عَلیمٌ بَصیر " معنیش چیه؟!!!
خدایا شُکرت...
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد،
خدا گفت: نه!
رها کردن کار توست، تو باید از آن ها دست بکشی.
از خدا خواستم تا شکیبایی ام بخشد،
خدا گفت: نه!
شکیبایی زاده رنج و سختی است، شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است .

از خدا خواستم تا خوشی و سعادت ام بخشد،
خدا گفت: نه!
من به تو نعمت و برکت داده ام، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوری.

از خدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد،
خدا گفت: نه!
رنج و سختی، تو را از دنیا دورتر و دورتر و به من نزدیک تر و نزدیک تر می کند .

از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشید،
خدا گفت: نه!
بایسته آن است که تو خود سربرآوری و ببالی اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پرثمر شوی.

من هر چیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفرید از خدا خواستم، و باز خدا گفت: نه!
من به تو زندگی خواهم داد، تا تو خود را از هر چیزی لذتی به کف آری.

از خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست بدارم، همان گونه که او مرا دوست دارد،
و خدا گفت: آه، سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم!
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
قطاری که به مقصد خدا می‌رفت٬ لختی در ایستگاه دنیا توقف کرد و پیامبر رو به جهان کرد و گفت: مقصد ما خداست٬ کیست که با ما سفر کند؟ کیست که رنج و عشق توامان بخواهد؟ کیست که باور کند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذشتن؟ قرن‌ها گذشت اما از بیشمار آدمیان جز اندکی بر آن قطار سوار نشدند. از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود. در هر ایستگاه که قطار می‌ایستاد٬ کسی کم می‌شد. قطار می‌گذشت و سبک می‌شد. زیرا سبکی قانون راه خداست. قطاری که به مقصد خدا می‌رفت٬ به ایستگاه بهشت رسید. پیامبر فرمود: ‌اینجا بهشت است. مسافران بهشتی پیاده شوند. اما اینجا ایستگاه آخرین نیست. مسافرانی که پیاده شدند٬ بهشتی شدند. اما اندکی٬ باز هم ماندند٬ قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند. آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد و گفت: دورود بر شما٬ راز من همین بود. آن که مرا می‌خواهد٬ در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد. و آن هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسید٬ دیگر نه قطاری بود و نه مسافری.
 

#ZaHra#

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونی ادم بعضی وقتا میمونه که چطور حرفای خودش دردلای خودش با خدا از زبونه یکی دیگه یه شکله دیگه بیرون میاد.....
چن روزه دلم گرفته به دلایلی که خود خدا بهتر میدونه.....
این چن روزه تمامه حرفه من بهش این بوده
جوابمو نمی دی، چون می دونسی داشتنش به نفعم نیست.چون نمی خواستی بشکنم، حقیر بشم بی عزت شم .
میدونم با وجود گناه های زیاد دسمو ول نمیکنی منو رهام نمیکنی.
ازت کمک میخوام..
شاید با داشتنش تورو که عزیزترینی از دست میدادم،نمیخوام هیچ وقت تورو از دس بدم
مرسی الما جووون دم اذان یه بغض قشنگ تو گلوم انداختی.................
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونی ادم بعضی وقتا میمونه که چطور حرفای خودش دردلای خودش با خدا از زبونه یکی دیگه یه شکله دیگه بیرون میاد.....
چن روزه دلم گرفته به دلایلی که خود خدا بهتر میدونه.....
این چن روزه تمامه حرفه من بهش این بوده
جوابمو نمی دی، چون می دونسی داشتنش به نفعم نیست.چون نمی خواستی بشکنم، حقیر بشم بی عزت شم .
میدونم با وجود گناه های زیاد دسمو ول نمیکنی منو رهام نمیکنی.
ازت کمک میخوام..
شاید با داشتنش تورو که عزیزترینی از دست میدادم،نمیخوام هیچ وقت تورو از دس بدم
مرسی الما جووون دم اذان یه بغض قشنگ تو گلوم انداختی.................
فدات گلم.
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر ایمان خوب است ! چه بد می کنند آنها که می کوشند انسان را از ایمان محروم کنند.
چه ستمکار مردمی هستند این به ظاهر دوستداران بشر ! (طرفداران آزادی و مدرنیسم و بَسا مدرن).
دروغ می گویند ، دروغ نمی فهمند یا می فهمند و نمی خواهند ، نمی توانند بخواهند ، اگر عشق نباشد چه آتشی زندگی را گرم کند ؟
اگر نیایش و پرستش نباشد زندگی را به چه کار شایسته ای صرف توان کرد؟
اگر انتظار مسیحی ، امام قائمی ، موعودی در دلها نباشد ماندن برای چیست؟
و اگر میعادی نباشد ماندن برای چیست؟
اگر دیداری نباشد دیدن را چه سود؟
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
گر نبیند چه بود فایده بینایی را
اگر بهشت نباشد صبر بر رنج و تحمل زندگی دوزخ چرا؟
اگر ساحل آن رود مقدس نباشد بردباری در عطش از بهر چه؟
و من در شگفتم که آنها می خواهند معبود را از هستی بر گیرند چگونه انتظار دارند انسان در خلاء دم زند؟
ایمان چه دنیای زیبا و پر از عجائبی است( گویی که )جهان دیگر در همین جهان است.
کوچه و بازار ، شهر و باغ و آبادی و طوبی و روح و پری و گل و میوه و شیر و عسلش در همین زمین است( روایتی در اصول کافی که بهشت در لای همین دنیا پیچیده است ).
دکتر علی شریعتی
(گفتگوهای تنهایی ، ص۸۸۵)
 
بالا