ترانه ها و تصنیف ها...

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تشکر ندارم دوست عزيز شرمنده ام :gol:


وقتی گریبان عدم با دست خلقت مي دريد
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید


وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید

وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید



من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی

چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی




یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود

آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود



وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمینی تر شدوعالم به آدم سجده کرد




من بودم و چشمان تو نه عاشقی و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

شاعر:استاد افشین یداللهی
آهنگساز:فردین خلعتبری
خواننده:علیرضا قربانی
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
علیرضا افتخاری / ترانه مژده بهار / آهنگساز: فضل الله توکل
در بروی خود نبند
بر همه دنیا بخند
عمر ادمها کمه
فرصت آه و دمه
اشک گلها در بهار
قطره های شبنمه
چشم خود بر هم زنی
میرسد از ره بهار
خوش بحال روزگار
خوش بحال روزگار
زندگی با خوب و بد طی میشود
صبح فروردین شب دی میشود
لحظه ها را مگذران بی اعتبار
لحظه گردد ماه و سالی بیشمار
چشم خود بر هم زنید
میرسد از ره بهار
خوش بحال روزگار
خوش بحال روزگار
 

غفار

عضو جدید
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سرشوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمـر باشـد ، باز بر تخـت چمـن
چترگل در سرکشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کانرا نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

آهنگ از استاد شجریان . تنظیم : مجید درخشانی . گروه شهناز
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرضیه

مرضیه

:gol:جشن گل :gol:


جهان زیبا شد، بلبل چمن آرا شد
در ایران جشن گلها ز نو برپا شد

جهان زیبا شد، بلبل چمن آرا شد
در ایران جشن گلها ز نو برپا شد
نوروز آمد [نوروز آمد]
هم خنده ی وی هم نغمه ی نی گوید که چه پیروز آمد
پیروزآمد [پیروز آمد]
جانانه ی من در خانه ی من فرخنده چو نوروز آمد

ای گل از گل ها تازه تری در صحن چمن بس جلوه گری ها داری
با خار ای گل کی همنفسی چون بوی گلی در سینه گل جا داری

جهان زیبا شد بلبل چمن آرا شد
در ایران جشن گلها ز نو برپا شد

هم دردی و هم درمانی هم وصلی و هم هجرانی
عشق و امید دل و جانی
دل مهر و وفا می خواهد دیوانه چه ها می خواهد
دردم را دانم که ندانی

جهان زیبا شد بلبل چمن آرا شد
در ایران جشن گلها ز نو برپا شد

داری گل و می را با هم من از تو گل و می خواهم
گیراتر از خواب بهاری
دل در تو وفا می جوید غافل که خطا می جوید
می خواهد آن را که نداری

بردی تو صفای گل ها بازا که به پای گل ها سر در دامانت بگذارم
سیر چمن از سر گیرم با روی تو ساغر گیرم رویت باشد صبح بهارم

جهان زیبا شد بلبل چمن آرا شد
در ایران جشن گلها ز نو برپا شد

نوروز آمد [نوروز آمد]
هم خنده ی وی هم نغمه ی نی گوید که چه پیروز آمد
پیروزآمد [پیروز آمد]
جانانه ی من در خانه ی من فرخنده چو نوروز آمد

جهان زیبا شد بلبل چمن آرا شد

*****

 

غفار

عضو جدید
تيز دوم تيز دوم تا به سواران برسم
نيست شوم نيست شوم تا بر جانان برسم
خوش شده ام خوش شده ام پاره آتش شده ام
خانه بسوزم بروم تا به بيابان برسم
خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم
چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
ايمن و بي لرز شوم چونک به پايان برسم
چرخ بود جاي شرف خاک بود جاي تلف
باز رهم زين دو خطر چون بر سلطان برسم
عالم اين خاک و هوا گوهر کفر است وفنا
در دل کفر آمده ام تا که به ايمان برسم

همایون شجریان
البوم نقش خیال
شاعر
مولانا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد




گل من بستان، گشته چون رویت
چمن از گل شد، چون سر کویت

بلبل از مستی هر نفس نغمه ای سر کند
قطره باران چهره لاله را تر کند

سبزه درگیرد روی صحرا را
لاله آراید چهره زیبا را

با مینای می آماده کن می را
هان مطرب بزن ساقی بده می را

کز بلبل آید نغمه نـــوروزی
پر کن قدح با شادی پیروزی

دلدادگان را ای گل صلا ده
جامی زما گیر جامی به ما ده

نوگلی پیدا در بهاران کن
رو و مویش را بوسه باران کن

هر دم از شادی خنده زن، باده خور پای گل
گل اگر باید چهره او نگر جای گل

لاله گر خواهی آتشین رویش
سنبل ار جویی تار گیـسویش

شد فصل گل و من دور از آن ماهم
ای سرو روان وصلت زجـان خواهم

باز آ که چون گل در کنارم باشی
در نوبــــهـــاران نوبــهـارم باشی

دلدادگان را ای گل صلا ده
جامی زما گیر جامی به ما ده



شاعر: رهی معیری | خواننده: غلامحسین بنان | آهنگساز و تنظیم‌کننده: روح‌الله خالقی

 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره ی مشعشع تابانم آرزوست
گفتی بناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
آن دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
آن ناز و باز تندی دربانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول
آن های و هوی و نعره ی مستانم آرزوست
+++
والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دل ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود گشته ایم ما
گفت آن چه یافت می نشود آنم آرزوست
گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست
+++
والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست ذلف یار
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود گشته ایم ما
گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
گفت آن که یافت می نشود آنم آرزوست...


شعار: مولانا
خواننده: علیرضا عصار
تنظیم: فواد حجازی

 

غفار

عضو جدید
گفتمش بيا عاشقم هنوز
خنده کرد و گفت در غمت بسوز
هر چه میکشم ای یاران از جفای اوست
گریه های من ای یاران از برای اوست



در فراق او عاشقان خسته جان شدم
وین ترانه را چگونه سرکنم که بی زبان شدم

می شود بهار عاشقان جاودان از او
پس دگر مپرس چرا بدون او چنان خزان شدم

آهنگساز : زنده یاد

استاد حسن کامکار

خواننده گان:صبا کامکار و ارسلان کامکار

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آمد نو بهار

آمد نو بهار

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مطرب نی بزن، ساقی می بیار

بازا ای رمیده بخت من
بوسی ده دل مرا مشکن
تا از آن لبان میگونت
می نوشم به جای خون خوردن

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مطرب نی بزن، ساقی می بیار
خوش بود در پای لاله
پر کنی هر دم پیاله
ناله تا به کی؟
خندان لب شو همچو جام می

چون بهار عشرت و طرب
باشدش خزان غم ز پی
بر سر چمن بزن قدم
می بزن به بانگ چنگ و نی

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مطرب نی بزن، ساقی می بیار
ای گل در چمن بیا با من
پر کن از گل چمن دامن
سر بنهم به روی دامانت
می نوشم به پای گل ها من

خوش بود در پای لاله
پر کنی هر دم پیاله
ناله تا به کی؟
خندان لب شو همچو جام می

از چه روی ز جلوه ی بهار
ای بهار من تو غافلی؟
روی خود ز عاشقی متاب، ای صفا اگر که عاقلی

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مطرب نی بزن، ساقی می بیار


ترانه‌سرا: اسماعیل نواب صفا | خواننده: دلکش | آهنگساز: مهدی خالدی


 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نام ترانه : عشق الهی
نام آلبوم : عشق الهی
نام خواننده : علیرضا عصار
نام ترانه سرا : دکتر شاهکار بینش پژوه

نان پاره ز من بستان
جان پاره نخواهد شد
وان را که منم مأوا
آواره نخواهد شد
وان را که منم خرقه
عریان نشود هرگز
وان را که منم چاره
بیچاره نخواهد شد

میچرخم و میرقصم و
مینوشم از این جام
بیخود شده از خویشم و
از گردش ایام
این عشق الهی است
حق لایتناهیست
این عشق الهی است
این شور خداییست

آنکس که رخش بیند
پاداش نخواهد هیچ
بی او به بهشت اندر
یک لحظه بپاید بیش
این عشق الهی است
حق لایتناهیست
این عشق الهی است
این شور خداییست

از خویش برستم من
بر سجده نشستم من
خویشم همه غیر آمد
از غیر گسستم من
بتخانه زدم آتش
آتشکده را خاموش
لات و هول و عظا از پایه شکستم من
لات و هول و عظا از پایه شکستم من

میچرخم و میرقصم و
مینوشم از این جام
بیخود شده از خویشم و
از گردش ایام
این عشق الهی است
حق لایتناهیست
این عشق الهی است
این شور خداییست
 

غفار

عضو جدید
سلام دوستان ميخوام يه تصنيف كردي عرفاني با ترجمه با صداي فوق العاده ي همشهريمون استاد ناظري تو اين پست بذارم اميدوارم بپسندين

سلام دوستان ميخوام يه تصنيف كردي عرفاني با ترجمه با صداي فوق العاده ي همشهريمون استاد ناظري تو اين پست بذارم اميدوارم بپسندين

یاوران مَسِم مِن مَسِ مخمور بادهِ ی اَلَسِم
ياوران مستم من مست مخمور باده ي ازلي هستم
لُطفِ دوس هاما محکم گِرد دَسِم
لطف دوست آمد محکم گرفت دستم
فرماوَه ساقی باوَر مینای مِی
فرماید ساقی بنوش از مینای من
سرشار کَرد ساغر بِدَه پَیاپِی
سرشار کرد ساقی بداد پیاپی
پَیاپِی پِر کَرد پَیاپِی نوشام
پیاپی پر کرد پیاپی نوشيدم
تا به دیدِی دِل هِجرَ دوس نوشام
تا به دیده ی دل هجر دوست را نوشيدم
شُعلِه ی ناری عشق پَر چی ژَ پوسِم
شعله آتش عشق بیرون زد از پوستم
خالی ژَ خودی مملو ژَ دوسِم
خالی از خودم مملو از دوست شدم
ای دِل تا کَسی چو خُم نای وَ جوش
ای دل تا کسی چون خم نياید به جوش
حلقه ی بندَگی عِشق نَکِی و گوش
حلقه بندگی عشق نکند به گوش
محرم نِموه او هَرگِز و اسرار
محرم نشود او هرگز به اسرار
نَخل اُمیدش دوسی نارِد بار
نخل اُمیدش دوستی به بار نيارد
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]شعر از حیران عیلشاه عارف و شاعر کُرد
آهنگساز استاد كيخسرو پور ناظري
[/FONT]​
[FONT=&quot]خواننده استاد شهرام ناظري[/FONT]​
[FONT=&quot] البوم حيراني[/FONT]​

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو هم با من نبودی،
مثل من با من

و حتی مثل تن با من!

تو هم با من نبودی،
آن که می‌پنداشتم باید هوا باشد،
و یا حتی، گمان می‌کردم این تو
باید از خیل خبرچینان جدا باشد.

تو هم با من نبودی،
تو هم با من نبودی!

تو هم از ما نبودی،
آن که ذات درد را باید صدا باشد
و یا با من، چنان هم‌سفره‌ی شب،
باید از جنس من و عشق و خدا باشد.

تو هم از ما نبودی!
تو هم مؤمن نبودی!
بر گلیم ما و حتی در حریم ما،
ساده‌دل بودم که می‌پنداشتم
دستان نااهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد.

تو هم از ما نبودی!
تو هم مؤمن نبودی!
بر گلیم ما و حتی در حریم ما،
ساده‌دل بودم که می‌پنداشتم
دستان نااهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد.

تو هم از ما نبودی!
تو هم با من نبودی یار!
ای آوار!
ای سیل مصیبت ‌بار!


ترانه‌سرا: شهیار قنبری | خواننده: فرهاد مهراد | آهنگساز و تنظیم‌کننده: اسفندیار منفردزاده

 

غفار

عضو جدید
ای صبا رو ، سبک بار ، از برم سوی دلدار
گو به اون بی وفا یار ، حال این عاشق زار

گو به هر کوی و برزن ، پیش هر مرد و هر زن
بگذرم چون به زاری همچو ابر بهاری
ا
ز دو چشم گهربار ، در فشانم صدف وار

ماه نو چو بر چشم مردم نیاید ، هر کسش به انگشت خود می نماید

در غم تو از بس که زار و نزارم ، با هلال و یک مو تفاوت ندارم

غم بود کوه ، دل بود کاه
آتش عشق ، درد جانکاه
بس نهاده عشقت به دوش دلم بار ، ترسم از غمت جون سپارم به یک بار

ای گل نشستن با خسان ، پیوسته ات گر خوست

روزی بیاید کز تو نه رنگی به جا نه بوست

با غیر اگر که آشنا ، از چه به من یار است
سالک به من گر بی وفا ، از چه به اغیار است
بس بس حکایت از تو ناگفتن همین بهتر
رو رو شکایت از تو ناکردن بسی نیکوست
رو رو شکایت از تو ناکردن بسی نیکوست

از آلبوم مایهی ناز
خواننده:سالار عقيلي
آهنگ: عبدالحسین برازنده
شعر:حسن صدر سالک.​
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
قبله – با صدای ابی

قبله – با صدای ابی

پشت دیوار شب یه راهی داره
که می ره یه راست در خونه ی ستاره
چهار قدم از ور دل ما که رد شی
می بینی ماه شب چارده داره
خورشید خانومو ابروشو برمی داره
خورشید خانومو ابروشو برمی داره
بیا بریم اونجا که شباش بوی تو باشه تو هواش
باد که میاد رد شه بره بریزه سرت ستاره هاش
بیا بریم اونجا که شباش بوی تو باشه تو هواش
باد که میاد رد شه بره بریزه سرت ستاره هاش
وقتی میای قشنگترین پیرهنتو تنت کن
تاج سر سروریتو سرت کن
چشماتو مست کن همه جا رو بشکن
الا دل ساده و عاشق من
قبله یعنی حلقه ی چشم مستت
ضریح اونه که دست بزنم به دستت
جای دخیل پامو ببند تو خونه‌ت
به جای مهر سرمو بزار رو شونه‌ت، سرمو بزار رو شونه‌ت،
سرمو بزار رو شونه‌ت،سرمو بزار رو شونه‌ت
بیا بریم اونجا که شباش بوی تو باشه تو هواش
باد که میاد رد شه بره بریزه سرت ستاره هاش
بیا بریم اونجا که شباش بوی تو باشه تو هواش
باد که میاد رد شه بره بریزه سرت ستاره هاش
وقتی میای قشنگترین پیرهنتو تنت کن
تاج سر سروریتو سرت کن
چشماتو مست کن همه جا رو بشکن
الا دل ساده و عاشق من
قبله یعنی حلقه ی چشم مستت
ضریح اونه که دست بزنم به دستت
جای دخیل پامو ببند تو خونه‌ت
به جای مهر سرمو بزار رو شونه‌ت، سرمو بزار رو شونه‌ت،
سرمو بزار رو شونه‌ت،سرمو بزار رو شونه‌ت
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم آهن‌دلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی

وان که را دیده در دهان تو رفت
هرگزش گوش نشنود پندی

خاصه ما را که در ازل بوده‌است
با تو آمیزشی و پیوندی

به دلت کز دلت به در نکنم
سخت تر زین مخواه سوگندی **

یک دم آخر حجاب یک سو نه
تا بیاساید آرزومندی

همچنان پیر نیست مادر دهر
که بیاورد چون تو فرزندی **

ریش فرهاد بهترک می‌بود
گر نه شیرین، نمک پراکندی **

کاشکی خاک بودمی در راه
تا مگر سایه بر من افکندی

چه کند بنده‌ای که از دل و جان
نکند خدمت خداوندی

سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقی است یک چندی

** این ابیات در آواز نیامده است.


استاد شجريان از البوم رندان مست
 

آیاتای

عضو جدید
آشفته حالي

اين همه آشفته حالي / اين همه نازک خيالي

اي به دوش افکنده گيسو / از تو دارم، از تو دارم

اين غرور عشق و مستي / خنده بر غوغاي هستي

اي سيه چشمِ سيه مو / از تو دارم، از تو دارم

اين تو بودي / کز ازل خواندي به من / درس وفا را

اين تو بودي / کاشنا کردي به عشق / اين مبتلا را

من که اين حاشا نکردم / از غمت پروا نکردم

دين من دنياي من / از عشق جاويدان تو رونق گرفته

سوز من، سوداي من / از نور بي پايان تو رونق گرفته

من خود آتشي که مرا / داده رنگ فنا مي شناسم

من خود شيوه نگه / چشم مست تو را مي شناسم

ديگر اي برگشته مژگان / از نگاهم رو مگردان

اين همه آشفته حالي / اين همه نازک خيالي

اي به دوش افکنده گيسو / از تو دارم، از تو دارم

اين غرور عشق و مستي / خنده بر غوغاي هستي

اي سيه چشمِ سيه مو / از تو دارم، از تو دارم

خواننده: بانو دلکش
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آهنگساز : علی تجویدی
شاعر : معینی کرمانشاهی
دستگاه : شور (دشتی)
خواننده: مرضیه (گلهای رنگارنگ 261) و فرزین و افتخاری و علیرضا قربانی
سال آفرینش :1337 ترانه 1340

جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگيرم
سنـــــــگ خارا را گواه اين دل شيدا بگيرم

مو به مو دارم سخن ها
نـــکته ها از انجمن ها
بشنـــو ای سنگ بيابان
بشنويــد ای باد و باران
با شما همرازم اکنون با شما دمسازم اکنون

جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگيرم
سنـــــــگ خارا را گواه اين دل شيدا بگيرم

مو به مو دارم سخن ها
نـــکته ها از انجمن ها
بشنـــو ای سنگ بيابان
بشنويــد ای باد و باران
با شما همرازم اکنون با شما دمسازم اکنون

شمع خود سوزی چو من
در مــــــــــــــيان انجمن
گاهی اگر آهی کشد دلها بسوزد
گاهی اگر آهی کشد دلها بسوزد

يک چنين آتش به جان
مصلحت باشــــد همان
با عشق خود تنها شود تنها بسوزد
با عشق خود تنها شود تنها بسوزد

من يکـــی مجنون ديگر
در پی ليـــــلای خويشم
عاشق ايـــــن شور حال
عشق بی پروای خويشم

تا به ســــويش ره سپارم
سر ز مــــــستی بر ندارم
من پريشان حال و دلخون
با هـــــمين دنيای خويشم

جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگيرم
سنـــــــگ خارا را گواه اين دل شيدا بگيرم

مو به مو دارم سخن ها
نـــکته ها از انجمن ها
بشنـــو ای سنگ بيابان
بشنويــد ای باد و باران
با شما همرازم اکنون با شما دمسازم اکنون
 

آیاتای

عضو جدید
با تو خوش زمونه

دلم گرفتی تو چه بی بهونه
آیینه ام خالی از آسمونه
تو مهربون ترینی ای نازنین
کی میتونه قدر تو رو بدونه

دلم گرفت با تو خوشه زمونه
کاش کی بگی یه حرف عاشقونه
دلم برات پر میکشه دوباره
مثل پرستویی که بی قراره

آسمون سینه من تاریکه
تو چشم تو یه باغ پرستاره
دلم گرفتی تو چه بی بهونه
آیینه ام خالی از آسمونه

تو مهربون ترینی ای نازنین
کی میتونه قدر تو رو بدونه
دلم گرفت با تو خوشه زمونه
کاش کی بگی یه حرف عاشقونه


آلبوم: بی تو خاکسترم
خواننده: بهرام حصیری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرا ببوس

مرا ببوس

مرا ببوس، مرا ببوس
برای آخرین بار
ترا خدانگهدار
که می‌روم بسوی سرنوشت


بهار ما گذشته
گذشته‌ها گذشته
منم به جستجوی سرنوشت

در میان توفان
هم پیمان با قایقران‌ها
گذشته از جان باید بگذشت از طوفان‌ها

به نیمه شب‌ها
دارم با یارم پیمان‌ها

که برفروزم آتش‌ها در کوهستان‌ها ... آه!
شب سیه
سفر کنم
ز تیره راه
گذر کنم
نگه کن ای گل من
سرشک غم به دامن
برای من میفکن

مرا ببوس، مرا ببوس
برای آخرین بار
ترا خدانگهدار
که میروم بسوی سرنوشت
بهار ما گذشته
گذشته ها گذشته
منم به جستجوی سرنوشت

دختر زیبا! امشب بر تو مهمانم
درپیش تو می‌مانم
تا لب بگذاری بر لب من

دختر زیبا! از برق نگاه تو
اشک بی گناه تو
روشن سازد یک امشب من

مرا ببوس، مرا ببوس
برای آخرین بار
ترا خدانگهدار
که میروم بسوی سرنوشت
بهار ما گذشته
گذشته ها گذشته
منم به جستجوی سرنوشت




ترانه‌سرا: حیدر رقابی (هاله) | خواننده: حسن گل‌نراقی | آهنگساز: مجید وفادار



 

گلابتون

مدیر بازنشسته
بس کن ای دل
آهنگساز : مرتضی نی داود
شاعر : پژمان بختیاری
دستگاه : شور (بیات ترک)
بس کـن ای دل، آه و زاری
آه دل خستگان را اثر نیست
آه دل خستگان را اثر نیست

گریه تا کـــــی، ناله تا چند؟
ناله ی عاشقان را اثر نیست
ناله ی عاشقان را اثر نیست

از گذشته، یاد کن یاد
تا نماید خـــاطرم شاد

کز پی شام هجران سحر نیست
کز پی شام هجران سحر نیست

یاد از آن شب که با او
در چمن بـــــر لب جو
بودمان لب بر لب روی بر رو

عــــــشق او در دل من
مهر او در دل او دل او

از جــــهان وارسته
جان به جان پیوسته
لــــب ز گفتن بسته
دل سخن گو

عشق من جاودانی است
ماه مـــــن آسمانی است
این چنین زیبایی در بشر نیست

رشته ها بگسستم
حــلقه ها بشکستم
دل زمهرش بستم
این محبت خوابی بیشتر نیست

با چنین مهر، آن پری رو
حیف کــــــآخر شد جفاجو

حالش از حال پژمان خبر نیست
حالش از حال پژمان خبر نیست
 

آیاتای

عضو جدید
شانه هایت

سر به روی شانه های مهربانت میگذارم
عقده ی دل می گشاید، گریه ی بی اختیارم

از غم نامردمی ها بغض ها در "ســیــنـــه" دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
خالی از خودخواهی من برتر از آلایش تن
من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم

عشق صدها چهره دارد عشق تو آیینه دارد
عشق را در چهره ی آیینه دیدن دوست دارم
در خموشی چشم من را قصه ها وگفت وگو هاست
من تو را درجذبه ی محراب دیدن دوست دارم
من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گريه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم

در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله ی آرامشم تو
شانه هایت را برای گريه کردن دوست دارم
من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم

خواننده: بانو هایده
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
آهنگ زیبای دریا با صدای نیما چهرازی

باز هم آمدی تو بر سر راهم
ای عشق می کنی دوباره گمراهم
در راه،من جوانی را به سر کردم
تنها از دیار خود سفر کردم
دیریست قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریا اولین عشق مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو آزردی
دنیا، سرنوشتم را به یاد آور
دریا، سرگذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون غریبی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشان و بی هم آوازم
می روم شبها به ساحلها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته دریا
می نویسم اوج غمها را
 

غفار

عضو جدید
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو، جز سخن گنج مگو

ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن، جامه مدر، هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی، جز که به سر، هیچ مگو

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد

گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

خواننده عليرضا قرباني
شعر از : حضرت مولانا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اون که هر چی ابر دنیاس ، خونه داره تو چشاش
اون که ناچاره بخنده ، اما گریه س خنده هاش
اون که تو شهرش غریبه ،‌ با یه عالم آشنا
هیچ کدوم باور نکردن ، غربت تلخ صداش
اون منم ،‌ اون منم ، اون منم
بغضمو تو گلوم می شکنم
دیروز من ، مثل امروز ، مثل فرداس
هر روز دستام ،‌سرد و تنهاس
دیروز ، امروز ، فردا
خیلی سخته ،‌ این تنهایی ، بی فردایی
تنها موندن ، تنها خوندن
تنها ،‌ تنها ، تنها
اون که خیلی قصه داره ، رو لبای بی صداش
مونده فریادش تو سینه ،‌در نمی آد از لباش
قد یه دنیا کتابه ، با یه عالم گفتنی
هر کدوم از غصه هاشون ، هر کدوم از قصه هاش
اون منم ، اون منم ، اون منم
بغضمو تو گلوم می شکنم

ترانه:اردلان سرافراز

با صدای گوگوش
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
موسيقي مورد علاقه من

موسيقي مورد علاقه من

زین دوهزاران من و ما
ای عجبا من چه منم
گوش بنه عربده را
دست منه بر دهنم
چون که من از دست شدم
در ره من شیشه منه
ور بنهی پا بنهم
هرچه بیابم شکنم
...

پیدا شدم پیدا شدم
پیدای ناپیدا شدم
شیدا شیدا شیدا شدم
شیدا شدم شیدا شدم

من او بدم من او شدم
با او بدم بی او شدم
در عشق او چون او شدم
زین رو چنین بی سو شدم
در عشق او چون او شدم


شواليه آواز ايران :


شهرام ناظري

دانلود با فرمت 3gp حجم ۷/۷ MB
 

siyavash51

عضو جدید
من تذروی خوش سرودم از دیار نغمه خوانی
رشته بند گردن من این سرود آسمانی

بال من بگشا و از بندم رهاکن
پایم از این رشته های بسته واکن

تا فضای آسمان بی کرانه
پرکنم با نغمه های جاودانه

تافراز کوه و صحرا ، دشت و دریا پرکشم
پرکشم تا بی کران ها پرکشم

تا گریزم از نیاز آب و دانه ، آشیانه پرکشم
پرکشم تا بی نشان ها پرکشم

پرکشم تا بگذرم از رنج و از درد زمانه
بال و پر شویم سحر در چشمه ی پاک ترانه

بال من بگشا و از بندم رها کن
پایم از این رشته های بسته واکن

بیژن ترقی

این ترانه ی زیبا از سروده های لطیف زنده یاد بیژن ترقیست که روانشاد علی تجویدی در دستان گاه ماهور و روی ریتم 3/4 آهنگ زیبایی برآن ساخته است و به گمانم استاد شجریان در کنسرت ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی در چهل ستون به سال 1378 اجرا کردند . در این اجرای زیبا بزرگانی همچون علی تجویدی ، فریدون مشیری و بیژن ترقی حضور داشتند و همان روز بود که فریدون مشیری عنوان خسرو آواز ایران را به جناب شجریان دادند .
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می‌دهد از راز نهانم

گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
باز گویم که عیان است چه حاجت به بیانم

هیچم از دنیی و عقبی نبود گوشه خاطر
که به دیدار تو شوق است و فراغ از دو جهانم **

گر چنان است که روزی من مسکین گدا را
بر در غیر ببینی ز در خویش مرانم

من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم
نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم

گر تو شیرین زمانی نظری باز به من کن
که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم

نه مرا طاقت غربت، نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم

من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم
که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم

درم از دیده چکان است به یاد لب لعلت
نگهی باز به من کن که بسی در بچکانم

سخن از نیمه بریدم که نگه کردم و دیدم
که به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم **

** این ابیات در آواز نیامده است.

شعر: سعدي
خواننده: استاد شجريان با همخواني همايون در دستگاه ماهور
البوم: سخن عشق
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
.........ماه من غصّه نخور..........

ماه من غصه نخور، زندگي جذر و مد داره
دنيامون يه عالمه ، آدم خوب و بد داره

ماه من غصه نخور، همه که دشمن نميشن
همه که پر ترک ، مثه تو و من نميشن

ماه من غصه نخور، مثل ماها فراوونه
خيلي کم پيدا ميشه ، کسي رو حرفش بمونه

ماه من غصه نخور، گريه پناه آدماس
تر و تازه موندن گل، مال اشک شبنماس

ماه من غصه نخور، زندگي خوب داره و زشت
خدا رو چه ديدي شايد ، فردامون باشه بهشت

ماه من غصه نخور، پنجره مون بازه هنوز
باغچه مون غرق گلاي عاشق نازه هنوز

ماه من غصه نخور، باز داره فصل سيب ميشه
ميدونم گاهي آدم ، تو وطنش غريب ميشه

ماه من غصه نخور، ماها که تب نمي کنن
ماها که از آدما کمک طلب نمي کنن

ماه من غصه نخور، شمدونيا صورتي اَن
دلايي که بشکنن ، چون عاشقن قيمتي اَن

ماه من غصه نخور، سبک ميشي بارون مياد
توي عاشقي بايد نترسيد از کم و زياد

ماه من غصه نخور، خاطره هامون کودکن
توي اين قصه دلا ، يه وقتايي عروسکن

ماه من غصه نخور، بازي زمين خوردن داره
کار دنيا همينه ، تولد و مردن داره

ماه من غصه نخور، تاب بازي افتادن داره
زندگي شکستن و دوباره دل دادن داره

ماه من غصه نخور، گلا ميان عيادتت
به نتيجه ميرسه ، آخر يه روز عبادتت

ماه من غصه نخور، خيليا تنهان مثه تو
خيليا با زخماي عاشقي آشنان ، مثه تو

ماه من غصه نخور، زندگي بي غم نميشه
اوني که غصه نداشته باشه ، آدم نميشه

ماه من غصه نخور، حافظ واست وا مي کنم
شعراشو مي خونم و ، تو رو مداوا مي کنم

ماه من غصه نخور، دنيا رو بسپار به خدا
هردومون دعا کنيم ، تو هم جدا ، منم جدا





ليلافروهر با شعري از مريم حيدرزاده و تنظيم رامين زماني
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
داریوش | صبح بهار








ببار ای ابر باران بار، باران را
بیار ای شرشر باران، بهاران را
رها کن رود عاشق، تن سوی دریا
بجوش ای چشمه‌ی پاک، از دل صحرا
زمین بشکاف از هم، باغ بر پا شو
جوانه سر برآور، غنچه گل وا شو
نسیم از ره بیاور، عطر فردا را
پرنده! صبح شد، بیدار کن ما را

مؤذن، بانگ برکش، خلق برخیزد
بخوان نام خدا، تا دیو بگریزد
شهادت ده! گواهی کن! گواهی خواه!
بگو این، این و آن، آن؛ هر چه خواهی خواه!

بگو شب رفت و خط فاصله پیداست
به چشم باز بیداری که بر فرداست
سپیدی رو به بالا می رود در کوه
سیاهی رو به بستر های خواب آلود

کنون، صف در صف هم خیل بیداران
کنون، بستر به بسترها، سبک باران
گواهی کن، گواهی کن، گواهی کن
مرا از خویشتن تا خویش راهی کن!

منم ابر و ببارانم، ببارانم
برویانم، برویانم، بهارانم
روانم کن به دریا، رود بارم من
بجوشانم به صحرا، چشمه سارم من
زمینم، می‌شکافم، باغ برپایم
نسیمم، گل فشانم، عطر فردایم
پرنده، خود منم، پرواز ده من را
خود صبحم، صفای ذات ده من را
ببر نام خدا، ره توشه بردارم
گواهی می‌دهم عزم گذر دارم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
k.m.r.c شعر ها و ترانه های محلی اشعار و صنايع شعری 44

Similar threads

بالا