سلام عشقم. ميدونم كه الان تو اينجا نيستي، ولي ميخوام برات بنويسم كه اينجا چي ميگذره.
چه طوفاني بود عزيزم. چقدر اينا حيوونن. فيلماش هست، ببين اصلاً مردم مگه چيكا كردن كه بهشون حمله
كردن و اونا رو مثل حيوونا دارن مي زنن. تا حالا فقط ميشنيدم كه ميزنن، واسم اونقدا جا نيفتاده بود كه يعني
چه جوري ميزنن. اينبار خودم از نزديك ديدم كه يعني چي. گلم من توي بطن ماجرا بودم. اونقد وحشي و
ترسو هستن كه از مردمي كه هيچي تو دستاشون نيست و فقط با مشت گره كرده اومدن توي خيابونا ميترسن
و حتي به طرفشون تيراندازي ميكنن. عشقم كاش قيافهي اون خانومي رو ميديدي كه سرشو گذاشته بود روي
شونههاي منو داشت زار زار گريه ميكرد و از من پناه ميخواست. كاش قيافشو ميديدي كه چه جور از اين
عوضيها ترسيده بود و داشت ميلرزيد. كاش قيافهي اون پيرزني رو ميديدي كه چه جور مشتشو گره كرده بود
و حق پايمال شدشو مطالبه ميكرد.
نميدوني چه وضعيتي بود. كاش ميديدي مردم چطور پشت هم ايستاده بودن و از هم حمايت ميكردن. كاش اون صحنههايي رو ميديدي كه مردم كتك ميخوردن، ولي باز بلند مي-شدن و دوباره شعار ميدادن "الله اكبر" . عزيزم كاش اون گازهاي اشكآوري رو ميديدي كه به سينهي زن و مرد ميخورد، ولي آخ نميگفتن و با اينكه نميتونستن نفس بكشن و اشك همينجور از چشاشون سرازير بود، باز مشتشونو گره ميكردن و ميگفتن "دولت كودتا، استعفا استعفا" . عزيزم كاش بودي و ميديدي. كاش بودي و همهي اون چيزايي كه توي ذهن من وجود داره رو ميديدي. ميديدي كه مردم چطور حقوق پايمال شدشونو ميخواستن. ميديدي كه پير و جوون چطور از هم الگو ميگرفتن و صحنه رو خالي نميكردن. مهربونم مردم ديگه هيچي واسه از دست دادن ندارن. اونا حقشونو ميخوان. نميخوان زور بالا سرشون باشه. نميخوان به ديدهي حيوون بهشون نيگا كنن. نميخوان بهشون دروغ بگن. ميخوان واقعاً خودشون باشن كه واسه خودشون تكليف تعيين ميكنن. ميخوان خودشون باشن، نه دروغ و ريا و فريب.
عشقم نميدونم تا به حال پيرزني رو ديدي كه جلوي گارد ويژه يه تنه بايسته يا نه. من ولي با همين چشماي
خودم ديدم. ديدم كه چطور توي خيابون بود و حتي فرار هم نكرد. كاش اون لحظه رو ميديدي كه وقتي من
رفتم طرفش تا ببرمش يه گوشه چي بهم گفت، كاش جاي من بودي و خودت كلماتشو با همون لحني كه از
دهنش خارج ميشه ميشنيدي: "ولم كن، من حالم خوبه. بذار حقمو ازشون بگيرم". آره نازنين، كاش بودي و
همهي اين صحنهها رو از نزديك ميديدي. ميديدي كه مردم چطور از همه چيزشون گذشته بودن و اومده
بودن كه اينبار جلوي ستم بايستن.
آه عشق متبرك من. كاش كنارم بودي و همهي اين مقاومت رو ميديدي. كاش خشم مردم رو ميديدي. كاش
شجاعت مردم رو ميديدي. كاش كنارم بودي و از همهي مردمي كه مجروح شدن پرستاري ميكردي در كنار
من. كاش بودي ميديدي سر و بدن خوني مردم رو. نازگلم اينا چطور ميخوان اون دنيا جواب پس بدن؟ يادته
ميگفتم اينا دارن اسلام رو خواب ميكنن؟ كاش بودي اينجا تا ميديدي كه من راست ميگم. مردم از جونشون
گذشته بودن. با تمام قوا اومده بودن توي خيابونا. نميدوني چه محشري بود.
اين كشت و كشتار تا كي ادامه داره نازنين؟ تا كي ميخوان مردم رو بزنن. اين مردمي كه من ديدم، هرگز از
حقشون نميگذرن. نميذارن خون هزاران مردم بيگناهي كه توي خيابونا ريخته شده به همين راحتي فراموش
بشه. مردم كشته دادن، مردم مجروح دادن. مردم از جانشون گذشتن.
مهربونم كاش بودي و ميديدي...
چه طوفاني بود عزيزم. چقدر اينا حيوونن. فيلماش هست، ببين اصلاً مردم مگه چيكا كردن كه بهشون حمله
كردن و اونا رو مثل حيوونا دارن مي زنن. تا حالا فقط ميشنيدم كه ميزنن، واسم اونقدا جا نيفتاده بود كه يعني
چه جوري ميزنن. اينبار خودم از نزديك ديدم كه يعني چي. گلم من توي بطن ماجرا بودم. اونقد وحشي و
ترسو هستن كه از مردمي كه هيچي تو دستاشون نيست و فقط با مشت گره كرده اومدن توي خيابونا ميترسن
و حتي به طرفشون تيراندازي ميكنن. عشقم كاش قيافهي اون خانومي رو ميديدي كه سرشو گذاشته بود روي
شونههاي منو داشت زار زار گريه ميكرد و از من پناه ميخواست. كاش قيافشو ميديدي كه چه جور از اين
عوضيها ترسيده بود و داشت ميلرزيد. كاش قيافهي اون پيرزني رو ميديدي كه چه جور مشتشو گره كرده بود
و حق پايمال شدشو مطالبه ميكرد.
نميدوني چه وضعيتي بود. كاش ميديدي مردم چطور پشت هم ايستاده بودن و از هم حمايت ميكردن. كاش اون صحنههايي رو ميديدي كه مردم كتك ميخوردن، ولي باز بلند مي-شدن و دوباره شعار ميدادن "الله اكبر" . عزيزم كاش اون گازهاي اشكآوري رو ميديدي كه به سينهي زن و مرد ميخورد، ولي آخ نميگفتن و با اينكه نميتونستن نفس بكشن و اشك همينجور از چشاشون سرازير بود، باز مشتشونو گره ميكردن و ميگفتن "دولت كودتا، استعفا استعفا" . عزيزم كاش بودي و ميديدي. كاش بودي و همهي اون چيزايي كه توي ذهن من وجود داره رو ميديدي. ميديدي كه مردم چطور حقوق پايمال شدشونو ميخواستن. ميديدي كه پير و جوون چطور از هم الگو ميگرفتن و صحنه رو خالي نميكردن. مهربونم مردم ديگه هيچي واسه از دست دادن ندارن. اونا حقشونو ميخوان. نميخوان زور بالا سرشون باشه. نميخوان به ديدهي حيوون بهشون نيگا كنن. نميخوان بهشون دروغ بگن. ميخوان واقعاً خودشون باشن كه واسه خودشون تكليف تعيين ميكنن. ميخوان خودشون باشن، نه دروغ و ريا و فريب.
عشقم نميدونم تا به حال پيرزني رو ديدي كه جلوي گارد ويژه يه تنه بايسته يا نه. من ولي با همين چشماي
خودم ديدم. ديدم كه چطور توي خيابون بود و حتي فرار هم نكرد. كاش اون لحظه رو ميديدي كه وقتي من
رفتم طرفش تا ببرمش يه گوشه چي بهم گفت، كاش جاي من بودي و خودت كلماتشو با همون لحني كه از
دهنش خارج ميشه ميشنيدي: "ولم كن، من حالم خوبه. بذار حقمو ازشون بگيرم". آره نازنين، كاش بودي و
همهي اين صحنهها رو از نزديك ميديدي. ميديدي كه مردم چطور از همه چيزشون گذشته بودن و اومده
بودن كه اينبار جلوي ستم بايستن.
آه عشق متبرك من. كاش كنارم بودي و همهي اين مقاومت رو ميديدي. كاش خشم مردم رو ميديدي. كاش
شجاعت مردم رو ميديدي. كاش كنارم بودي و از همهي مردمي كه مجروح شدن پرستاري ميكردي در كنار
من. كاش بودي ميديدي سر و بدن خوني مردم رو. نازگلم اينا چطور ميخوان اون دنيا جواب پس بدن؟ يادته
ميگفتم اينا دارن اسلام رو خواب ميكنن؟ كاش بودي اينجا تا ميديدي كه من راست ميگم. مردم از جونشون
گذشته بودن. با تمام قوا اومده بودن توي خيابونا. نميدوني چه محشري بود.
اين كشت و كشتار تا كي ادامه داره نازنين؟ تا كي ميخوان مردم رو بزنن. اين مردمي كه من ديدم، هرگز از
حقشون نميگذرن. نميذارن خون هزاران مردم بيگناهي كه توي خيابونا ريخته شده به همين راحتي فراموش
بشه. مردم كشته دادن، مردم مجروح دادن. مردم از جانشون گذشتن.
مهربونم كاش بودي و ميديدي...