مدتهاست كه دارم به حال شهدا افسوس ميخورم.
اينكه الان چه حالي دارن؟!!!
اينايي كه شما گفتي آره همش مايه تاسف شهدا خواهد بود.
اما منم يدلم ميخواد حرف دلمو به متن شما اضافه ميكنم تا حداقل براي خودم كامل شده باشه.
شهدا رفتن به خاطر عدالت، رفتن به خاطر جمهوريت، رفتن به خاطر مردم، رفتند به خاطر صداقت، اما الان چي؟
از اين سه تا چي ميونده؟
عدالت يا بي عدالتي؟
جمهوريت يا قدرت ؟
مردم يا خس و خاشاك؟
صداقت يا دروغ؟
آرامش يا خون و باتون؟
نميدونم دلم بايد براي اونايي كه رفتن و نديدن كه بعد از اونا چه خواهد شد بسوزه يا براي خودم كه هستم و دارم اين اوضاع رو ميبينم؟
شهدا يادتون بخير...
باكريها همت ها چمران ها يادتان بخير..
چمران يادت بخير وقتي صندلي مجلس رو رها كردي و به خط مقدم رفتي. كجايي كه ببيني به خاطر همون صندلي گلوله هايي كه سينه تو رو لب مرز با دشمن شكافت داره سينه برادر و خواهر من رو تو خيابون هاي شهرم سوراخ ميكنه. كجايي كه ببيني چوب و باتوني كه در زندانهاي اسارت تن عزيز همرزمانت رو كبود ميكرد در كوچه هاي اين شهر بر سر دوست من فرود مياد.
اماما گفتي بسيجي هستي، هنوز هم وقتي تصويرتو ميبينم اشك تو چشام جمع ميشه و دلم برات تنگ ميشه. گفتي افتخارت بسيجي بودنه. منم تا دو هفته پيش به بسيجي بودنم افتخار ميكردم. اما الان در مقابل اين كلمه نميدونم بايد چه عكس العملي نشون بدم...
اين طرف شهر به روي برادر و خواهرم آتش ميگشايند، آن طرف شهر با كلاه كاسكت به جان برادر ديگرم ميافتند.
جهان آرا كجايي؟ شنيدم خرمشهر را غيرت تو و همرزمانت آزاد كرد. نبودي كه آزادي خرمشهر را ببيني. همانطور كه نيستي فرياد عدالت خواهي فرزندانت را بشنوي كه در ميان هياهوي برخي فرصت طلبان گم شده است.
شهدا من شرمندتونم شما از خون خودتون براي آزادي خاكتون گذشتيد اما من دارم روي همون خاك قدم ميزنم و گاه ترجيح ميدهم مهر بر دهانم بزنم كه مبادا....
كاش يه نفر ميتونست رنج اين روزهاي من رو پايان بده.
در ضمن
زکریا جان
مایلم شما رو به سیره ی ائمه ارجاع بدم
مگر غیر از اینه که امام کاظم(ع) 2 حجت بر انسانها برشمردند و یکی انبیا و ائمه و دیگری عقل بود؟
آیا شما در میان این 2 نامی از ولایت فقیه می بینید؟
آیا نامی از تقلید می بینید؟
زکریا جان
مگر غیر از اینه که وسیله ی دریافت دین خدا را عقل شمرده اند؟
آیا انتخابات فراتر از دین خداست؟
آیا جایز است در انتخابات هم تقلید کنیم؟
می بینی از چه ماجراهایی صحبت میشه
می بینی جای صیاد شیرازی خالیه
پس صیاد کو؟
2 ساله یا هشت ساله
پس شبهه ی شهادت صیاد کو؟
فقط تنها چیزی که به خاطرم می رسه اینه که از روزی که کمی از اطرافم با خبر شدم متوجه یه چیز شدم "و اون این که فقط خود انسانه که می تونه ذره ای به حقیقت برسه
رهبر یه مدل میگه
ضد رهبر یه مدل میگه
این جناح این و میگه اون جناح اون و میگه
غرب یه چیز میگه "شرق یه چیز میگه
موسوی یه صحبتی می کنه
هاشمی یه صحبت دیگه
کروبی یه صحبت دیگه
احمدی هم یه صحبت دیگه
رضایی هم مطمئن نیستم ولی بیشتر به نظر می رسه ماهیگری از آب گل آلود می کنه(ایران سه قطبی)
وارد هر جناحی میشی باید چشمت و روی خیلی از مسائل جناح منتخب ببندی
خواستی احمدی بشی و مخالفت چهار ساله با نظام سرمایه داری جهان و ایجادعدالت قبول کنی
باید احترام نذاشتن به مخالفان و تحمیل عقاید به مردم و تک و تنها بودن و توهین به مخالفان و هم قبول کنی
خواستی موسوی بشی باید بی تدبیری و در قبل و بعد انتخابات و پاک کردن تمام و کمال حامیان و ضرر و زیان و فتنه و آشوب به دلیل رفتارهای نادرست و هم قبول کنی
خواستی کروبی بشی باید کمی چشم روی سابقه و فعالیت ها و خرج و مخارج و بی تدبیری ها در قبل و بعد انتخابات و ........ و ببندی(یه برنامه ی 45 دقیقه ای و نمی تونست مدیریت کنه)
خواستی رضایی بشی میای می بینی یه موضع از روی تدبیر داره و رفتارهای سه نامزد و می بینه و بر طبق اون واکنش نشون میده و سه قطبی بودن و مطرح می کنه
نمی خوام متهمش کنم ولی ...
ولی صحبتاش و رفترهاش بیشتر به سمت ماهی گرفتن از آب گل آلود بود
البته نمی خوام متهم صد در صدش کنم
ولی دمش گرم
لااقل غیرت داشت
غیرت داشت و اومد گفت که دارید مردم و به جون هم میندازید.
با قدرت نمایی های هر روزه نتیجه ای جز فتنه و آشوب نداشت
رضایی غیرت داشت و گفت ملت و به جون هم نندازید
گفت اون بسیجی یا اون مامور انتظامی هم از خود مردمه
چه بسا همسایه ی من و شماست
اما کو گوش شنوا؟
مردم و مثل همیشه مضحکه ی بازی های سیاسی خودشون کردند
توی مناظرات به جای بررسی های کارشناسانه از دولت باجناق ها و مدرک رهنورد و امثالهم صحبت کردند
مردم و به مضحکه ی خودشون گرفتند
بررسی های کارشناسانه رو تبدیل کردن به رفتارهای سیاسی
فتنه ایجاد کردند
ادامه ش دادند
به اصطلاح کوتاه نیومدند
غرب برای ایران تصمیم می گیره
غربی که جنگ 35 علیه 1 و توی سالهای 59 تا 67 به نمایش گذاشت
غربی که هنوز جون جانبازان ما رو با شیمیایی هاش داره می گیره داره برای ما دل می سوزونه
غربی که به هر جهان سومی دست اندازی کرده و مستعمره گرفته و پیشرفت خودش و به نهایت رسونده و حالا که یه آرامشی بعد از دست اندازی هاش به کشور خودت و ده ها کشور دیگه داشته داره برای صلاح من و تو تصمیم می گیره
تو این چند روز چه بلایی سر اقتصاد مملکت اومد؟
کی تاوان میده؟
موسوی و تحریک هاش؟
احمدی و تحمیل عقایدش؟
خاتمی و بدبختی مردم سر ماجرای مسکنش؟
کروبی و رضایی؟
کی؟
چه بلایی سر بورس ما اومده
بازار ایران چی شد ؟
خیلی ها احمدی نژادی بودن
خیلی ها موسوی بودن
اما خیلی ها هم برگشتن
متوجه بازی های سیاسی شدن
فهمیدن اگه این دو نفر برای مملکت دل می سوزوندن این بلاها رو سر مردم نمی آوردن
که مردم و با مردم به جنگ بندازن
توی دوستا و همکارای خودم بودن کسانی که طرفدار موسوی بودن و برگشتن
خود منم از احمدی برگشتم
عدالت سیاسی یعنی این
یعنی اینکه یکی میگه خسارات از ناحیه ی آشوب گر
یکی میگه از ناحیه ی دولت و نیروهای دولتی
یکی نیست بگه مردم و به مضحکه گرفتید
"احمدی مقدم"""رادان """چی شد سنگ های امنیتی که چندین سال به سینه می زدید؟
دلم می خواد بگم کی میشه در این صدا و سیما رو گل بگیرن
اما بازم دلم با مملکتمه
دلم می سوزه
دلم برای استقلال مملکتم می سوزه
میگم گل نگیرن ""اصلاحش کنن
پس بشم موسوی و اصلاحات
پس کی اصلاحات رفتارهای بدون تدبیر موسوی و اصلاح می کنه؟
همین الآنش هزاران نفر باید بیان و آسیبی و که این دو نفر به مملکت زدن اصلاح کنه
بگم اصولی رفتار کنید
پس بشم اصول گرا
پس مثل اون صدراعظم آلمانی باید بگم که حرف حق و باید از دهانه ی توپ شنید.
18 تیر دوباره داره میاد
10 سال گذشت
10 سال هم از این واقعه می گذره
و در نهایت انسان ها سرنوشت خویش و تعیین می کنند.
یه روز خوش تو این مملکت ندیدیم
از یه طرف دست اندازی منافق
از یه طرف حذف بهترین های ایران برای حمله به انقلاب(بهشتی رجایی مطهری ....)
از یه طرف فساد چندین ساله ی دستگاه های حکومتی و به اصطلاح حکومت اسلامی
از یه طرف تحریم مردم ایران از ناحیه ی مدعیان آزادی ایران
همین مدعیان که حالا شدن سوار و ماها پیاده "خدا می دونه چه قدر وقت برای فعالیت ضد ایران گذاشتن
تحریم کردن
گفتیم زیاد سخت نیست
تحریم کنن
امام حسین و هم تحریم آب کردن
اما تن به خواسته هاشون نداد و شد آزاده مرد عالم
من و تو رو تحریم کردن ولی ماها نمیشیم آزاده چون یه دل نیستیم
چون هزار تا دست تو این مملکته
هر کدومش دنبال فرصته تا یه دست اندازی بکنه
اونی که ادعای عدالت و داره یادش رفته آزادی هم باید باشه
همه ی عقاید و که نمیشه به زور به خورد مردم داد
همه که تحریم و قبول نمی کنن
یه سری هاشون به تحریم شدن شک دارن که واقعا آیا حق با ایرانه؟
یه سری هاشونم دوست دارن به این خواسته ی آمریکا که شباهتی از نوع مادی با حکومت مهدی موعود داره تن بدن و تحریم و قبول نکنند
جهانی سازی آمریکا و یه پارچه کردن جهان و قبول دارن
مثل همون یکی شدن تمام مردم جهان توی بحث مهدویت
تو این دنیا فقط خودمون می تونیم با اتکا به خودمون درست تصمیم بگیریم
اگر بخوایم گوش بسپاریم به حرف این و اون ""هر کسی یه چیز میگه
نهایتش جنگ بر سره مدرک خانم رهنورد یا یهودی بودن احمدی نژاده
چه نشریات مضحکی که تو این مدت چاپ نشد
فقط یه بازیچه شدیم
بازیچه ی سیاست
دل برای مملکت نسوزوندن
فقط با بازی های سیاسیشون خواستن بگن ما برتریم
حتی تو همین سایتم نمونه هاش و داریم:
محکوم به هم نفسی با شما هستیم
بزرگترین دردمان اینست که با شما در یک خاک نفس می کشیم
جبر جغرافیایی باعث این بودن است
مقصر شما نیستید
مقصر شعورتان است که وجود ندارد
مقصر فهمتان است که بی وجود است
ننگ بر شما که کنار ما هستید
حق انتخاب باید شرایط عقلی و تحصیلی و شغلی... داشته باشد نه شرایط سنی و فیزیکی
متر عقل و شعور در مقال سن نمی گنجد به خدا
لکه ی ننگ زندگیم همین بی وجود هایی هستند که هوای کشور مرا تنفس می کنند و من همزمان با آنها زاده شده ام
سبز شدیم
اما مهمتر از آن اینکه
سبز می مانیم تا خاری باشیم در چشمان شما و بزرگتر هایتان
این صحبتای شخصی در مورد یکی از اعضای همین سایته
چرا؟
چون طرفدار احمدی نژاده
حالا اون طرفدار احمدی نژاد کیه
خانمindustrial66
اینه
برامون کار کردن و احترام گذاشتن به عقاید همدیگر و بهمون یاد دادن
خودشون با این بازی های سیاسیشون این بلاها رو سر مردم آوردن
بعد یکی میاد میگه حامیان من پاک و منزه اند و یکی میاد میگه هر آتیشی هست از همون ناحیه ی حامیان توست یکی نیست بگه کوی دانشگاه هم از ناحیه ی ....
کوروش جان به من گفتی اصل بی طرفیم و گذاشتم زیر پا
شاید تصور کردی بی طرفی من مثل یه داور ورزشیه
اما نه
بی طرفی به دلیل نالایق بودن هر چهار نامزده
یعنی به معنای مخالف هر چهار نفر
یعنی شخص واجد صلاحیت در این بین وجود نداره
خاطرم میاد توی ایام نوروز با خانم
phalagh توی یه بحثی در مورد انتخابات صحبت کردیم
ایشون اون زمان حمایت قاطعانه شون و از شخص موسوی اعلام کردن منم همون جا به ایشون برگشتم گفتم قدیمی ها و افراد خانواده ی خود من از گذشته ی ایشون تعریف خوبی می کنند.
ولی انتهای صحبتام گفتم که نمیشه اون زمان و ملاک قرار داد و الآن نتیجه گرفت
شرایط الآن مملکت کلی با اون زمان تفاوت داره
گفتم باید شناخت بیشتر به دست آورد.
منم هم یه روزی طرفدار احمدی بودم
و یه روزی هم طرفدار موسوی بودم
اما الآن پشیمونم
پشیمون از سکوت 18 روزه
پشیمون از رفتارهای نابخردانه
متاسفم از این که مردمم گریبان گیر بازی دو نفر شدن
هر دو نفر به دنبال به دست آوردن قدرت بودن
نمی دونم چه توجیهی برای بازیچه قرار دادن مردم دارن
هنوز که هنوزه مخالف تمام و عیار موسوی ام
موسوی ای که حتی تصمیم به رای دادن بهش و داشتم
اما با با رفتارهای بدون تدبیرش کلی مشکل برای مردم به وجود آورد که این که اول کاره
به قول خودت کوروش عزیز این رفتارهای اشتباه موسوی به خاطر شرایط پیش اومده بود
پس این شخص که ابتداش و این طور شروع می کنه وای به حال آینده ش
وای به حال اینکه می شد رئیس مملکت من و فردا توی هر بحرانی قرار بود همین رفتار موسوی و ببینیم.
توی مملکتم فتنه ایجاد کردن به من میگی غیرت داشته باش؟
دیدی کودک های دبستانی و ؟
نشریه ی موج و منتشر کردند و مدعی اصلاحاتند
مدارک و ساپورت کنندگان و به رخ هم کشیدند و مدعی اصول اند.
چه کردند با مردم
که تا مدت ها باید تلاش برای جبران خسارات فعلی و آینده بکنند.