بچه که بودیم

bita.m

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه که بودیم


کاش دلهامو به بزرگی بچگی بود. کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند. کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم. کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود. کاش قلبها در چهره بود. اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد ... بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن

بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن
بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه
بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم
بزرگ شدیم تو خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست
بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه
بچه بودیم اگه دلمون می شکست با یه آبنبات دلمونو بدست می آوردن
بزرگ که شدیم وقتی دلمون رو شکستن با هیچ چیز دیگه نمیشه درستش کرد
بچه بودیم همه رو 10 تا دوست داشتیم
بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچی بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم
بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن
بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه.
بچه که بودیم اگه با کسی دعوا میکردیم 1 ساعت بعد از یادمون میرفت
بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم
بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم
بزرگ که شدیم حتی 100 تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه
بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود
بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه
بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود
بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم
بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم
بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی
بچه که بودیم دل درد ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند
بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم ...هیچ کس نمی فهمد
بچه که بودیم دوستیامون تا نداشت
بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره
بچه که بودیم بچه بودیم
بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ دیگه همون بچه هم نیستیم
 

tinou

عضو جدید
مادر بزرگ!
گم كرده ام در هياهوي شهر آن نظر بند سبز را
كه در كودكي بسته بودي به بازوي من
در اولين حمله ناگهاني تاتار عشق
خمره دلم
برايوان سنگ وسنگ شكست
دستم به دست دوست ماند
پايم به پاي راه رفت
من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تكه تكه از دست رفته ام
در روز روز زندگانيم
.

(دوستت دارم بچگي زياد و هنوز هم باهامي فقط بعضي وقت ها دستامو ميذارم رو چشمات تا خيلي چيزارو نبيني( آخه دلم نيخواد تو هم با ديدن اين همه زشتي نا اميد بشي) تو تنها شادي درون من هستي و اميدم هنوز به خنده هاي ناز توست به شور وشوق وجودت.دوستت دارم هميشه هميشه)
 

termah

مدیر بازنشسته
بچه كه بوديم عروسك بازي ميكرديمو دلمون شاد بود.كاش الان مثل بچگيامون دل خوش داشتيم:cry:
 

محسن جعفر

عضو جدید
بچه كه بوديم قدر پدر و مادر تو ذهنمون جا نميگرفت ولي خيلي دوسشون داشتيم .
بزرگ كه شديم قدرشونو دونستيم اما ......
 

sky walker1

عضو جدید
بچه که بودیم دنیاخیلی قشنگتر بود نه تو فکر اینده نه دردی نه دغدغه ای زندگیا شیرین خدا بچگیامون چه شیرین بود مطمینم آرزو تک تک تکتونه که برگرده
 

nafis...

مدیر بازنشسته
همیشه وقتی بچه ایم دوست داریم زودتر بزرگ شیم. ولی وقتی بزرگ میشیم دوست داریم برگردیم به همون دوران کودکی:(
 

Similar threads

بالا