آرزوهای گمشده...

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی خیال رفتی

به همین راحتی
مرا ندیدی ...

من
به همان راحتی
تو را کنار گذاشتم ...

طول رابطه
دلیل بر عمر باقی
نخواهد بود ...

من برای دنیایم
شریک می خواستم
تو حتی زحمت دیدن دنیایم را هم
به خود ندادی ...

جدایی
را دوست ندارم
اما گاهی بین بَد و بَدتر
مجبور به انتخاب بَد هستم ...

خود خواهی من
حاصل تنهایی مفرطم بود
تو حتی تنهاییم را نفهمیدی ...

تمام خاطرات منِ با تو بودن
برای من ...
تمام خاطرات توِ با من بودن
باز برای من ...

دنیای تنهای من
قدر لحظات دوتایی رو خوب میدانند ...
اما دنیای لوکس تو ...

هیچ وقت از دیدن کلمه پایان
احساس خوبی نداشتم ...

اما ...

پای آ ن ...
 

*heaven*

عضو جدید
آرزوها...

آرزوها...

خوشبختی انگار قرار است همیشه آرزو بماند...
چه پند تلخی وقتی که می گویند...خوشبختی همان روزهایی است که آرزوی زود گذشتنش را داریم...
و چه تلخ است در بهار زندگی "جوانی"...
هر روز آرزویت گذشتن روزها برای تمام شدن سختی ها باشد و آن پند تلخ, مثل زیر نویس ,
مثل زیر نویس از زیر تصویر همه افکارت رد شود...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای تو و خویش

چشمانی آرزو میکنم

که چراغ ها و نشانه ها را

در ظلمت مان ببیند

گوشی

که صداها و شناسه ها را

در بیهوشی مان بشنود


برای تو و خویش

روحی

که این همه را

دربر گیرد و بپذیرد


و زبانی

که در صداقت خود

ما را از خاموشی خویش

بیرون کشد

و بگذارد

از آن چیزها که در

بندمان کشیده است

سخن بگوئیم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تورا گم کرده ام امروز...
وحالا لحظه های من گرفتارسکوتی سرد وسنگینند.
وچشمانم که تا دیروزبه عشقت می درخشیدند،
نمی دانی چه غمگینند.
چراغ روشن شب بود برایم چشمهای تو
نمیدانم چه خواهد شد؟؟؟
پرازدلشوره ام،بی تاب ودلگیرم
کجا ماندی که من بی توهزاران بار
درهرلحظه می میرم!!
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شاید میان این همه نامردی

باید شیطان را ستود که دروغ نگفت

جهنم را به جان خرید اما

تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ديگر اکنون خلوت " آئينه " را گم کرده ام
خويش را در اجتماع سنگها گم کرده ام
ازدحام کينه و قهر و نفاق و دشمني ست
من ميان اين تراکم عشق را گم کرده ام
لاي شب بوها خدايم پيش از اين نزديک بود
اينک او را لاي اين سجاده ها گم کرده ام
من ميان لحظه هاي تلخ و بي فرجام عمر
آرزوهاي لطيفم را خدا!!!!! گم کرده ام
جستجوي من در اينجا ديگر از بيهودگيست
خويش را حتي نمي دانم کجا گم کرده ام
پشت پرچين دعايم آشنايي خانه داشت
آشنايم را در اين ماتم سرا گم کرده ام
يک نفر از جمعتان بايد بگويد او کجاست
آخر آن گمگشته را بين شما گم کرده ام
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
..............

..............

افسوس
ا هنوز هم
گلهای کاکتوس
پشت دریچه های اتاق توست ؟
آه
ای روزهای خاطره
ای
کاکتوسها
آیا هنوز هم دیوارهای کوچه آن خانه
از اشکهای هر شبه من
نمناک مانده است ؟
آیا هنوز هم
امید من به معجزه خاک مانده است ؟
افسوس
گلهای کاکتوس
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

مي دانـــم داشتنـت آرزوي محاليست ...
امـــا به دوست داشتنـت که مي توانـم افتخــار کنـــم ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق من تو باش ،
نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم ،
تو باش تا دردنیای بزرگ "تنهایی" ام تنهاترین باشی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مي دانـــم داشتنـت آرزوي محاليست ...
امـــا به دوست داشتنـت که مي توانـم افتخــار کنـــم ...
دستت را خوانده ام دیگر

بیا ...

تمام ِ ورق هایم مال ِ تو

" آس ِ" دلم را پس بده !

 
  • Like
واکنش ها: RZGH

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خواستم گمت نکنم خودم رو گم کردم...............توروخدا..........آرزوی گمشدم:cry::cry:
 

Melina666

عضو جدید
من گریزانم از این خسته ترین شکل حیات
و از این غربت تلخ که به اجبار به پایم بستند
می گریزم از شب

می گریزم از عشق
و تو ای پاک ترین خاطره ها
همه جا در پی تو می گردم...
 

70arezu

عضو جدید
اگر کسی تو را با تمام

مهربانیت دوست نداشت

دلگیر مباش که نه تو گناهکاری,نه او....

آنگاه که مهر می ورزی مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا می کند

پس خود را گناهکار مبین...

من عیسی نامی را می شناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد

و تنها یکی سپاسش گفت.

من خدایی می شناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده...

یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر.

پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند از تو برای

مهربانیت قدر دانی کنند....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادته یه روز بهم گفتی هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده؟
گفتم : اگه بارون نیومد چی؟
گفتی : اگه چشمای تو بباره ،آسمون گریش میگیره...
گفتم : یه خواهشی دارم ، وقتی آسمون چشمام خواست بباره تنهام نذار
گفتی : به چشم
حالا من دارم گریه میکنم و آسمون نمیباره...
تو هم اون دور دورا ایستادی و به من میخندی...
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به هیچ بخش گم شدگانی برای پیدا کردن آرزوهایم سر نمی زنم،

همین که تو برگردی آنها هم برمی گردند...
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیا قایم‌باشک بازی کنیم،
این‌بار من چشم می‌ذارم
تو پیدا شو…
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بــه سلامتیــــه زمانـــی کـــه

تو آرایشـــگاه مردونــــه فقــــط مـــو کوتـــاه میکــــردن !!
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزرگترین دروغت را یادت هست ؟ 

گفته بودی من همیشه راست می گویم !
 
آخرین ویرایش:

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه فکر می کردم،اگر گم شده هایم پیدا نشد دیگری بیش ازمن به آن احتیاج داشته!
اما بعد از رفتن تو...
نمی دانم،
شاید او بیش از من به تو نیاز داشت...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زمستان را باور نكن.....
هوا بي تو خيلي سردتر از اين حرفاست.....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

از روز سیــاهـی میتــرســم کـــه بیــایـیــ

و چــه سـود

مــــن رفتــه بــاشــم و تـــو بـدانـی کــه چــه دیــر آمـدیــ . . .
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز


شـنـیـده بـودم "پــــا" ، "قـَـلبِ دوم" اسـت . . .

امّــا بــاور نـَـداشـتـم . . .
تـا آن زمــان كــه فــهـمـیـدم،
وقـتـی دلِ مـانـــدن نـَـدارم،
پــایِ ایـسـتـادن هــَـم نـیـسـت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
- تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟
- من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما می‌تونم بهت ثابت کنم!

- ثابت کنی؟ نه! من می‌خوام دلیلتو بگی!
- باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت..
آن روز دختر از جواب‌های پسر راضی و قانع شد.
متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت.
پسر نامه‌ای در کنارش گذاشت با این مضمون:
«عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛ اما حالا که نمی‌تونی حرف بزنی، می‌تونی؟ نه! پس دیگه نمی‌تونم عاشقت بمونم! گفتم بخاطر اهمیت دادن‌ها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛ اما حالا که نمی‌تونی برام اونجوری باشی، پس منم نمی‌تونم دوست داشته باشم! گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه می‌تونی بخندی و نه حرکت کنی! پس منم نمی‌تونم عاشقت باشم! اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره! واقعاً عشق دلیل می‌خواد؟ نه! معلومه که نه! پس من هنوز هم عاشقتم.»
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا حالا شده..؟؟؟
شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه….؟؟؟


خیلی سخته آدم کسی رو نداشته باشه…

دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه…

نتونه به هیچکی اعتماد کنه…

هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه نتونه,

آخرش برسه به یه بن بست …

تک و تنها با یه دلی که هی مجبورش می کنه اونو خالی کنه …

اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه آسمون رو می بینه

به اون هم نمی تونه بگه…

خبری از آسمون هم ندیده

مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده…؟!

بهش محل هم نداده

تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره …

خیلی سخته ادم خودش رو به تنهایی خوش کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله…

خیلی سخته ادم ندونه کدوم طرفیه؟!

خیلی سخته ادم احساس کنه خدا اونو از بنده هاش جدا کرده …

خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا …

پرده ی گناهات اونقدر ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه…. ؟!!!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
فانوس تنهایی آرزوهای زیبا ادبیات 3

Similar threads

بالا