رد پای احساس ...

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی سرت با دیگران گرمه ..!
وقتی همه واست عزیز دل هستن و قربون صدقشون میری ..!
وقتی سرگرم خوشیهات هستی ..!
چه اهمیتی داره من کجام ..!
ساکت و تنها یه گوشه ایستادم و فقط نگاه میکنم حتی دیگه شکایت هم نمیکنم ..!
شاید بزودی ، وقتی سرتو برگردوندی ، من بی صدا رفته باشم
 

li.j@

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دراز می کشم
روبروی آسمان
با سرانگشت خیالم می کشم
ستاره ای نیمه جان...
نشسته بر بالینش
آدمکی تنها...
دعا بر لب
در حسرت آمین ها...
آدمک غمگین
چقدر شبیه من
ستاره ای ندارد
میان هفت آسمان...
 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز; آینه
حزن چهره ام را تاب نیاورد
شکست
ومن ماندم و
هزارتکه تنهایی...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام به قلبم میگویم
هیس
دخترها
فریاد نمیزنند
پس هیس
چیزی نگو
بگذار
هر کس میخواهد
تو را قضاوت کند
اخر انان هرگز ندانستند
تو فریاد نمیزنی
سکوتی پر از فریاد داری
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل های بزرگ واحساس های بلندعشق های زیبا وپرشکوه می آفرینند
اماچه رنجی هست لذت هاراتنهابردن وچه زشت است زیبایی هاراتنهادیدن
وچه بدبختی آزاردهنده ای است تنهاخوشبخت بودن!دربهشت تنهابودن سخت ترازکویراست...
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو زندگی یه جایی هست ، بعد از کلی دویدن ، یهو وایمیستی ، سرتو می ندازی پایین و آروم می گی : دیگه زورم نمی رسه .....!!!!!!!!!!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
خندیدن خوب است

قهقهه عالی است

گریستن آدم را آرام می کند

اما

لعنت بر بغض
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگـی، پیچیــده نیســت.
یک دل..
یک آسمان..
یــک بغــض ..
و آرزوهــای تـَـرک خـورده !

به همین ســادگـی ...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
داشتم زندگیم و میکردم اومدی حالم و عوض کردی
این همه راهو اومدی که بری
که خرابم کنی و برگردی
که خرابم کنی و برگردی
همه چی خوب بود قبل از تو عشق با من غریبگی میکرد
یه نفر داشت با خودشستنها
زیر ِ این سقف زندگی میکرد
زیر ِ این سقف زندگی میکرد
.
عطر ِ تو این اتاق و پر کرده این هوا اون هوای ِ سابق نیست
اون که با بودنت مخالف بود
حالا با رفتنت موافق نیست
عطر ِ تو این اتاق و پر کرده این هوا اون هوای ِ سابق نیست
اون که با بودنت مخالف بود
حالا با رفتنت موافق نیست
.
.
.
واسه چی اومدی که برگردی؟! برو اما به من جواب بده
سر ِ خود اومدی ولی اینبار
به منم حق ِ انتخاب بده
اون که میگفت تا ابد اینجاست حالا میگه بزار برگردم
داشتی زندگی تو میکردی
داشتم زندگیم و ...
.
عطر ِ تو این اتاق و پر کرده این هوا اون هوای ِ سابق نیست
اون که با بودنت مخالف بود
حالا با رفتنت موافق نیست
عطر ِ تو این اتاق و پر کرده این هوا اون هوای ِ سابق نیست
اون که با بودنت مخالف بود
حالا با رفتنت موافق نیست
.
.
.
عطر ِ تو این اتاق و پر کرده این هوا اون هوای ِ سابق نیست
اون که با بودنت مخالف بود
حالا با رفتنت موافق نیست
عطر ِ تو این اتاق و پر کرده این هوا اون هوای ِ سابق نیست
اون که با بودنت مخالف بود
حالا با رفتنت موافق نیست
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

ایـــــטּ مـَنـــَم ..دُختــَــرے تـَـنــــها
با قلـــــــــبے شِڪَــستـﮧ دَر دَسـت
کـﮧ نیـــمـﮧ اَش را دَســتِ او گــُـــــم ڪَـرده اَســت
به او بگویــید برگــردد با او ڪــارے ندارم ...
فــَــقط میــخواهــَــم نیــمـﮧ یِ دیـگرِ قــَلبــَم را گـِــداۓ ڪـُـنــَـ م !
 

M@TI$A

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
چه بسیاراند آدمهایی که تو را نمیفهمند...!
رابطه ی بین باران و خیابان را نمیدانند
لبهای سرخ انار را نبوسیده اند؛
اصلن برایشان مهم نیست
امروز اول مهر ماه ست یا که نه اواخر آذر!

از اینها گذشته هرگز خودشان را دست باد نسپرده اند
تا حس برگهای رنگارنگ را درک کنند...
روی زمین
کنار تو
چه عالمی دارد
وقتی که تو خیسی و من از تو خیس تر...
بگذار بگویند احمق؛ باران میبارید وچتر نبرد!


"حمیدرضا کیهانی"


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هــ ی غریبــه !
قیــآفت خیلـے آشنـآست
من و تو قبلا جـآیـے همدیگرو ندیدیــ م ؟
آهـ ـآن… یـ ـآدم اومــد
یــﮧ روزآیـے یــﮧ خاطره هـآیـے بـآ هم دآشتیم
یـآدمــﮧ اون موقع دم از عشق میزدے
هــﮧ … انقدر مــآت نگـ ـآم نکن
عشقت حسودیش میشــﮧ !
دســتات ارزونــی خودتــ..
رآستــے قبل رفتنت : دیگــﮧ هیچ حسـ ے بهت ندآرم
دیگــﮧ وقتــے دیدمت دلم نلرزید
خوآستم بدونـی
 

eelhamm

عضو جدید
زندگی آرام است ، مثل آرامش یک خواب بلند .

زندگی شیرین است ، مثل شیرینی یک روز قشنگ .

زندگی رویایی است ، مثل رویای یک کودک ناز .

زندگی زیباییست ، مثل زیبایی یک غنچه ی باز .

زندگی تک تک این ساعتهاست ، زندگی چرخش این عقربه هاست

زندگی راز دل مادر من ، زندگی پینه دست پدر است، زندگی مثل زمان درگذر است....
 

Winter Girl

عضو جدید
چـــه حس غریبی ست وقتــی تمام چشم ها به تو خیــره مـی شوند
و تــو حتی یک نگــاه هم نمـی توانـی نثار آنـها کنـی...
چــه حس غـریبـی ست که تو به همه لبخـند مـی زنی و دیگران فقــط به تو خیره می شوند.
چــه حس غریبـی ست که تو با همـه مهربانـی و همه با تـو نا مهـربان.
و چــه حس غریبــی ست کــه تــو تنهــا تــرینــی.....
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
چی قشنگ تر از .. ؟؟
تــــــو رو دوست داشتن
تــــــو رو بوسیـــــــدن ..
کنار تـــــو نفس کشیدن
کنار تـــــو بیدار شدن
کنار تـــــو خوابیـــــدن
لمس دســـــــتان تـــــو
نگاه به چشــمان تـــــو
چه آرامشی داره این زندگی
فقــــط در کنــــــــــار تــــــو





 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوباره دست‌هایم خالی است
دوباره جای بوسه‌ها تیر می‌کشد
دوباره من
پراکنده
شعرهایی نوشته‌ام
که زنی در آن‌ها
پنهانی
ودکا می‌نوشد
تا در مراسم سوگواری آرام باشد
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی را دوست می دارم ولی افسوس ……… که او هرگز نمی داند

نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من

که او را دوست می دارم……

ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند

به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم

ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت … تا او را بخنداند

به مهتاب گفتم ای مهتاب سر راهت

به کوی او سلام من رسان و گوی:

تو را من دوست می دارم

ولی افسوس چون مهتاب به روی مه ترش لغزید

یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشاند

صبا را دیدم و گفتم :

صبا دستم به دامانت بگو از من به دلدارم

تو را من دوست می دارم……. ولی افسوس و صد افسوس

ز ابر تیره برقی جست که قاصد را میان ره بسوزاند

کنون وامانده از هر جا دگر با خود کنم نجوا …

یکی را دوست می دارم ولی افسوس او هرگز نمی داند ………
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2234

Similar threads

بالا