جایگاه زن در اسلام و سایر ادیان و مکاتب

كربلايي حسام

اخراجی موقت
در رابطه با حقوق زن‌، سه گونه برخورد شده است‌: برخوردهاي افراطي‌، برخوردهاي تفريطي‌، برخوردهاي عادلانه‌.


از آن جا كه قوانين اسلام‌، قوانين كاملاً الهي است و كسي جز خداوند متعال‌، در تدوين آن نقشي نداشته است‌، به همين جهت‌، كامل‌ترين قوانين است‌. خداوند متعال‌، در آن جا كه لازم بوده زن را هم رديف مرد قرار دهد، اين كار را انجام داده است‌: "وَلَهُن‌َّ مِثْل‌ُ الَّذِي عَلَيْهِن‌َّ بِالْمَعْرُوف‌;(بقره‌،228) و براي زنان همانند وظايفي كه بر دوش مردان است‌، حقوق شايسته‌اي قرار داده شده است‌." و در مواردي مانند مالكيّت ، رعايت عفّت ، عمل صالح ، ايمان، احترام و ارزش آبرو، امنيّت ، پاداش و جزاي اخروي ، ورود به بهشت‌ و غيره هيچ فرقي با مردان ندارد، ولي در اسلام ـ با توجه به تفاوت‌هاي جسمي و روحي كه بين زن و مرد وجود دارد ـ حقوق و وظايف آن‌ها، عادلانه تقسيم شده است‌; مانند آن كه جنگ و جهاد، حفظ و حراست و قضاوت و داوري را بر مرد واجب كرده است‌، و تكاليفي را كه توانايي‌هاي آن فقط در زن وجود دارد، بر عهدة زن گذاشته‌، او را از كارهايي‌، چون جنگ و جهاد و غيره‌، معاف كرده است‌; امّا در اديان و مكاتب ديگر، از آن جا كه آن‌ها يا الهي نيستند و جزء مكاتب ساختة دست بشر محسوب مي‌شوند، و يا اگر در اصل الهي بوده‌اند، ـ مانند يهوديت و مسيحيّت ـ قوانين الهي در آن‌ها تحريف و به فراموشي سپرده شده است‌; و اكنون آن چه در آن‌ها به جا مانده‌، يك سري قوانيني است كه خودشان وضع كرده‌اند; به همين جهت در قوانين آن‌ها با نگاه ناقص بشري‌، به مقام و منزلت زن نگريسته شده است‌، و چنان كه ملاحظه مي‌شود; در برخي مكاتب‌، به بهانة حفظ حقوق زن‌، شخصيت او را با مرد مقايسه مي‌كنند، گويا او خود شخصيتي ندارد و تنها در مقايسه با مردان مي‌تواند شخصيت پيدا كند. كه اين خود، نوعي بي عدالتي در حق‌ِّ زن محسوب مي‌شود و به نام رعايت حقوق زن و تساوي زن و مرد، شخصيت او را ناديده گرفته و از احساسات او، سوء استفاده مي‌شود. و در برخي فرهنگ‌ها و مكاتب ديگر، زن را انسان به حساب نمي‌آورند بلكه مانند يكي از اسباب منزل و مِلك شخصي با او رفتار مي‌كنند.
در همان زمان نزول قرآن‌، جامعة انساني‌، جايگاه واقعي و انساني براي زنان قائل نبودند. حضور زن را در عرصة اجتماع نكوهيده مي‌پنداشتند. در برخي ديدگاه‌ها، زن موجودي طفيلي تلقّي مي‌شد كه فقط مي‌بايستي مورد بهره‌جويي مردان قرار گيرد و در برخي نگاه‌ها، زن به سان كودكان و ديوانگان تلقّي مي‌شد كه بايد پيرو، و زيرِ سلطة مرد باشد.(فصل نامه پژوهش‌هاي قرآني‌، شمارة 25ـ26، ص 91، نشر دفتر تبليغات اسلامي‌.) زنان در چين‌، هند، مصر، ايران (قديم‌)، شبه جزيرة عربي‌، گوش به فرمان مرد، زنداني در خانه و بي نقش در ازدواج و طلاق خود ديده مي‌شوند. در جامعة سومري‌، به آساني توسط مرد كشته مي‌شوند و يا براي اداي دين او به فروش مي‌رسند.
در فرانسه‌، تازه پس از سال 586(م‌)، انسان بودن زن تأييد مي‌شود. در بريتانيا ]انگلستان‌[ تا سال 1882(م‌) زنان‌، حق تملّك نداشتند. در آفريقا تا قرن نوزدهم (م‌) هم چنان مانند بردگان و كالاي كشاورزي‌، خريد و فروش مي‌شدند.
هم اكنون نيز در كليسا سوگند مي‌خورد كه در همة عمر مطيع شوهر باشد و بدون اجازة او كاري انجام ندهد، وي حق‌ّ تملّك ندارد; و حتي اموال ارثيه او نيز با عقد ازدواج‌، خود به خود، به تملك مرد در مي‌آيد. در كتاب مقدس مي‌خوانيم كه‌: "زن را اجازت نمي‌دهيم تعليم دهد يا بر شوهر مسلط شود، بلكه در سكوت بماند، زيرا آدم اول ساخته شد و بعد حوا، و آدم فريب نخورد، بلكه زن فريب خورد و در تقصير گرفتار آمد." "تازه اكنون كه در غرب و شرق‌، به زن آزادي مطلق داده‌اند، خود اعتراف مي‌كنند كه (موناشارن‌، نويسندة آمريكايي‌) ما همه چيز به زن داديم‌، ولي در ازاي آن چيزي را به غارت برديم كه خوشبختي بسياري از زنان در گرو او است و آن وجود "همسر" و "خانواده‌" است‌."(مأخذ قبل‌، ص 133ـ134.)
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
در رابطه با حقوق زن‌، سه گونه برخورد شده است‌: برخوردهاي افراطي‌، برخوردهاي تفريطي‌، برخوردهاي عادلانه‌.


از آن جا كه قوانين اسلام‌، قوانين كاملاً الهي است و كسي جز خداوند متعال‌، در تدوين آن نقشي نداشته است‌، به همين جهت‌، كامل‌ترين قوانين است‌. خداوند متعال‌، در آن جا كه لازم بوده زن را هم رديف مرد قرار دهد، اين كار را انجام داده است‌: "وَلَهُن‌َّ مِثْل‌ُ الَّذِي عَلَيْهِن‌َّ بِالْمَعْرُوف‌;(بقره‌،228) و براي زنان همانند وظايفي كه بر دوش مردان است‌، حقوق شايسته‌اي قرار داده شده است‌." و در مواردي مانند مالكيّت ، رعايت عفّت ، عمل صالح ، ايمان، احترام و ارزش آبرو، امنيّت ، پاداش و جزاي اخروي ، ورود به بهشت‌ و غيره هيچ فرقي با مردان ندارد، ولي در اسلام ـ با توجه به تفاوت‌هاي جسمي و روحي كه بين زن و مرد وجود دارد ـ حقوق و وظايف آن‌ها، عادلانه تقسيم شده است‌; مانند آن كه جنگ و جهاد، حفظ و حراست و قضاوت و داوري را بر مرد واجب كرده است‌، و تكاليفي را كه توانايي‌هاي آن فقط در زن وجود دارد، بر عهدة زن گذاشته‌، او را از كارهايي‌، چون جنگ و جهاد و غيره‌، معاف كرده است‌; امّا در اديان و مكاتب ديگر، از آن جا كه آن‌ها يا الهي نيستند و جزء مكاتب ساختة دست بشر محسوب مي‌شوند، و يا اگر در اصل الهي بوده‌اند، ـ مانند يهوديت و مسيحيّت ـ قوانين الهي در آن‌ها تحريف و به فراموشي سپرده شده است‌; و اكنون آن چه در آن‌ها به جا مانده‌، يك سري قوانيني است كه خودشان وضع كرده‌اند; به همين جهت در قوانين آن‌ها با نگاه ناقص بشري‌، به مقام و منزلت زن نگريسته شده است‌، و چنان كه ملاحظه مي‌شود; در برخي مكاتب‌، به بهانة حفظ حقوق زن‌، شخصيت او را با مرد مقايسه مي‌كنند، گويا او خود شخصيتي ندارد و تنها در مقايسه با مردان مي‌تواند شخصيت پيدا كند. كه اين خود، نوعي بي عدالتي در حق‌ِّ زن محسوب مي‌شود و به نام رعايت حقوق زن و تساوي زن و مرد، شخصيت او را ناديده گرفته و از احساسات او، سوء استفاده مي‌شود. و در برخي فرهنگ‌ها و مكاتب ديگر، زن را انسان به حساب نمي‌آورند بلكه مانند يكي از اسباب منزل و مِلك شخصي با او رفتار مي‌كنند.
در همان زمان نزول قرآن‌، جامعة انساني‌، جايگاه واقعي و انساني براي زنان قائل نبودند. حضور زن را در عرصة اجتماع نكوهيده مي‌پنداشتند. در برخي ديدگاه‌ها، زن موجودي طفيلي تلقّي مي‌شد كه فقط مي‌بايستي مورد بهره‌جويي مردان قرار گيرد و در برخي نگاه‌ها، زن به سان كودكان و ديوانگان تلقّي مي‌شد كه بايد پيرو، و زيرِ سلطة مرد باشد.(فصل نامه پژوهش‌هاي قرآني‌، شمارة 25ـ26، ص 91، نشر دفتر تبليغات اسلامي‌.)زنان در چين‌، هند، مصر، ايران (قديم‌)، شبه جزيرة عربي‌، گوش به فرمان مرد، زنداني در خانه و بي نقش در ازدواج و طلاق خود ديده مي‌شوند. در جامعة سومري‌، به آساني توسط مرد كشته مي‌شوند و يا براي اداي دين او به فروش مي‌رسند.
در فرانسه‌، تازه پس از سال 586(م‌)، انسان بودن زن تأييد مي‌شود. در بريتانيا ]انگلستان‌[ تا سال 1882(م‌) زنان‌، حق تملّك نداشتند. در آفريقا تا قرن نوزدهم (م‌) هم چنان مانند بردگان و كالاي كشاورزي‌، خريد و فروش مي‌شدند.
هم اكنون نيز در كليسا سوگند مي‌خورد كه در همة عمر مطيع شوهر باشد و بدون اجازة او كاري انجام ندهد، وي حق‌ّ تملّك ندارد; و حتي اموال ارثيه او نيز با عقد ازدواج‌، خود به خود، به تملك مرد در مي‌آيد. در كتاب مقدس مي‌خوانيم كه‌: "زن را اجازت نمي‌دهيم تعليم دهد يا بر شوهر مسلط شود، بلكه در سكوت بماند، زيرا آدم اول ساخته شد و بعد حوا، و آدم فريب نخورد، بلكه زن فريب خورد و در تقصير گرفتار آمد." "تازه اكنون كه در غرب و شرق‌، به زن آزادي مطلق داده‌اند، خود اعتراف مي‌كنند كه (موناشارن‌، نويسندة آمريكايي‌) ما همه چيز به زن داديم‌، ولي در ازاي آن چيزي را به غارت برديم كه خوشبختي بسياري از زنان در گرو او است و آن وجود "همسر" و "خانواده‌" است‌."(مأخذ قبل‌، ص 133ـ134.)
:gol::gol:
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
در رابطه با حقوق زن‌، سه گونه برخورد شده است‌: برخوردهاي افراطي‌، برخوردهاي تفريطي‌، برخوردهاي عادلانه‌.


از آن جا كه قوانين اسلام‌، قوانين كاملاً الهي است و كسي جز خداوند متعال‌، در تدوين آن نقشي نداشته است‌، به همين جهت‌، كامل‌ترين قوانين است‌. خداوند متعال‌، در آن جا كه لازم بوده زن را هم رديف مرد قرار دهد، اين كار را انجام داده است‌: "وَلَهُن‌َّ مِثْل‌ُ الَّذِي عَلَيْهِن‌َّ بِالْمَعْرُوف‌;(بقره‌،228) و براي زنان همانند وظايفي كه بر دوش مردان است‌، حقوق شايسته‌اي قرار داده شده است‌." و در مواردي مانند مالكيّت ، رعايت عفّت ، عمل صالح ، ايمان، احترام و ارزش آبرو، امنيّت ، پاداش و جزاي اخروي ، ورود به بهشت‌ و غيره هيچ فرقي با مردان ندارد، ولي در اسلام ـ با توجه به تفاوت‌هاي جسمي و روحي كه بين زن و مرد وجود دارد ـ حقوق و وظايف آن‌ها، عادلانه تقسيم شده است‌; مانند آن كه جنگ و جهاد، حفظ و حراست و قضاوت و داوري را بر مرد واجب كرده است‌، و تكاليفي را كه توانايي‌هاي آن فقط در زن وجود دارد، بر عهدة زن گذاشته‌، او را از كارهايي‌، چون جنگ و جهاد و غيره‌، معاف كرده است‌; امّا در اديان و مكاتب ديگر، از آن جا كه آن‌ها يا الهي نيستند و جزء مكاتب ساختة دست بشر محسوب مي‌شوند، و يا اگر در اصل الهي بوده‌اند، ـ مانند يهوديت و مسيحيّت ـ قوانين الهي در آن‌ها تحريف و به فراموشي سپرده شده است‌; و اكنون آن چه در آن‌ها به جا مانده‌، يك سري قوانيني است كه خودشان وضع كرده‌اند; به همين جهت در قوانين آن‌ها با نگاه ناقص بشري‌، به مقام و منزلت زن نگريسته شده است‌، و چنان كه ملاحظه مي‌شود; در برخي مكاتب‌، به بهانة حفظ حقوق زن‌، شخصيت او را با مرد مقايسه مي‌كنند، گويا او خود شخصيتي ندارد و تنها در مقايسه با مردان مي‌تواند شخصيت پيدا كند. كه اين خود، نوعي بي عدالتي در حق‌ِّ زن محسوب مي‌شود و به نام رعايت حقوق زن و تساوي زن و مرد، شخصيت او را ناديده گرفته و از احساسات او، سوء استفاده مي‌شود. و در برخي فرهنگ‌ها و مكاتب ديگر، زن را انسان به حساب نمي‌آورند بلكه مانند يكي از اسباب منزل و مِلك شخصي با او رفتار مي‌كنند.
در همان زمان نزول قرآن‌، جامعة انساني‌، جايگاه واقعي و انساني براي زنان قائل نبودند. حضور زن را در عرصة اجتماع نكوهيده مي‌پنداشتند. در برخي ديدگاه‌ها، زن موجودي طفيلي تلقّي مي‌شد كه فقط مي‌بايستي مورد بهره‌جويي مردان قرار گيرد و در برخي نگاه‌ها، زن به سان كودكان و ديوانگان تلقّي مي‌شد كه بايد پيرو، و زيرِ سلطة مرد باشد.(فصل نامه پژوهش‌هاي قرآني‌، شمارة 25ـ26، ص 91، نشر دفتر تبليغات اسلامي‌.)زنان در چين‌، هند، مصر، ايران (قديم‌)، شبه جزيرة عربي‌، گوش به فرمان مرد، زنداني در خانه و بي نقش در ازدواج و طلاق خود ديده مي‌شوند. در جامعة سومري‌، به آساني توسط مرد كشته مي‌شوند و يا براي اداي دين او به فروش مي‌رسند.
در فرانسه‌، تازه پس از سال 586(م‌)، انسان بودن زن تأييد مي‌شود. در بريتانيا ]انگلستان‌[ تا سال 1882(م‌) زنان‌، حق تملّك نداشتند. در آفريقا تا قرن نوزدهم (م‌) هم چنان مانند بردگان و كالاي كشاورزي‌، خريد و فروش مي‌شدند.
هم اكنون نيز در كليسا سوگند مي‌خورد كه در همة عمر مطيع شوهر باشد و بدون اجازة او كاري انجام ندهد، وي حق‌ّ تملّك ندارد; و حتي اموال ارثيه او نيز با عقد ازدواج‌، خود به خود، به تملك مرد در مي‌آيد. در كتاب مقدس مي‌خوانيم كه‌: "زن را اجازت نمي‌دهيم تعليم دهد يا بر شوهر مسلط شود، بلكه در سكوت بماند، زيرا آدم اول ساخته شد و بعد حوا، و آدم فريب نخورد، بلكه زن فريب خورد و در تقصير گرفتار آمد." "تازه اكنون كه در غرب و شرق‌، به زن آزادي مطلق داده‌اند، خود اعتراف مي‌كنند كه (موناشارن‌، نويسندة آمريكايي‌) ما همه چيز به زن داديم‌، ولي در ازاي آن چيزي را به غارت برديم كه خوشبختي بسياري از زنان در گرو او است و آن وجود "همسر" و "خانواده‌" است‌."(مأخذ قبل‌، ص 133ـ134.)

سلام
مرسی:gol:
 

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
نویسنده ی این متن کی بوده از مصر باستان چیزی می دونسته؟:surprised:
ما که از فمنیست بودن و راضی هستیم این نویسنده ی آمریکایی از جانب خودش حرف زده:surprised:
 

Similar threads

بالا