مشاعرۀ سنّتی

ashkyekom

عضو جدید
وگر به خشم روی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم

نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سراپرده رضات منم

مولانا
مرا دردیست در دل که با هر کس نه شاید گفت
تو را شاید محرمی باشد ولی با غیر نه شاید گفت
 
آخرین ویرایش:

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
وندرین جام دلم گریه به جانانه کنم
وندرآن صورتکم خنده به مردم چه کنم؟

منم دایم تو را خواهان، تو و خواهان خود دایم
مرا آن بخت کی باشد که تو خواهان من باشی؟

همه زان خودی، جانا، از آن با کس نپردازی
چه باشد، ای ز جان خوشتر ، که یک دم آن من باشی؟

عراقی
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهر بر لب باش وحشی این چه دل پردازی است

بیش از این رخصت مده طبع سخن پرداز را

از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس

حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست
طبع چون آب و غزل‌های روان ما را بس
 

ashkyekom

عضو جدید
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس

حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست
طبع چون آب و غزل‌های روان ما را بس
ساقیا آخر چرا در بزم یار بی جرعه مهمان کرده ای
پس در این میخانه من کی با تو هم اوا می شوم
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو که آهسته مي خواني قنوت گريه هايت را

ميان ربناي سبز دستانت دعايم کن

نشود فاش كسي آنچه ميان من و تست
تا اشارات نظر نامه‌رسان من و تست

گوش كن با لب خاموش سخن مي‌گويم
پاسخم گو به نگاهي كه زبان من و تست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نشود فاش كسي آنچه ميان من و تست
تا اشارات نظر نامه‌رسان من و تست

گوش كن با لب خاموش سخن مي‌گويم
پاسخم گو به نگاهي كه زبان من و تست
تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

حافظ

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نا زنين يار من غافل از كارمن تا به كي
از غم روي تو ناله زار من تا به كي
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم/ در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار/ پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
دوستِ عزیز شب خوش:gol:
 
آخرین ویرایش:

Reihane11

عضو جدید
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم/ در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار/ پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
دوستِ عزیز شب خوش:gol:
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید...
دوباره شب شد و در من ترانه ها رویید
از این درخت تناور جوانه ها رویید
پرندگان همه غمگین و خسته برگشتند
دوباره زمزمه در کنج لانه ها رویید
 

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره شب شد و در من ترانه ها رویید
از این درخت تناور جوانه ها رویید
پرندگان همه غمگین و خسته برگشتند
دوباره زمزمه در کنج لانه ها رویید
دست از طلب ندارم تا کام من بر آید
یا جان رسد به جانان یا جان زتن برآید
:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا