مشاعرۀ سنّتی

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ای کلک!
در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند// گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

اگر ماه بودی - بصد ناز - شاید
شبی بر لب بام من می نشستی
وگر سنگ بودی ، بهر جا که بودم
مرا می شکستی ، مرا می شکستی !
 

Mythical

کاربر بیش فعال
اگر ماه بودی - بصد ناز - شاید
شبی بر لب بام من می نشستی
وگر سنگ بودی ، بهر جا که بودم
مرا می شکستی ، مرا می شکستی !
یا رب دل پاک و جان آگاهم ده/اه شب و گریه ی سحرگاهم ده
اول مرا ز خود بی خود کن/وانگه مرا به سوی خود راهم ده
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یا رب دل پاک و جان آگاهم ده/اه شب و گریه ی سحرگاهم ده
اول مرا ز خود بی خود کن/وانگه مرا به سوی خود راهم ده


هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
 

م- قادری

عضو جدید
یک شب آتش در نیستانی فتاد//سوخت چون عشقی که برجانی فتاد

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم// لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

تشکر جهت ویرایشتون
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سراپا اگر زرد و پژمرده ايم ، ولي دل به پاييز نسپرده ايم


من از شیرینی شور و نوا بیداد خواهم کرد
چنان کز شیوه‌ی شوخی و شیدایی تو بیدادی
تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من از شیرینی شور و نوا بیداد خواهم کرد
چنان کز شیوه‌ی شوخی و شیدایی تو بیدادی
تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تو ستونی از نمک و شبنم بودی
پیوسته در آب شدن و
عاشقانه
فرو ریختن
بر دست هایم .

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو,
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پری‌وشم
لب بر لبم بنه بنوازش دمی چو نی
تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم
موجی آشفته فرا می رسد
از راه که گوید با ما
قصه یک شب طوفانی را
رفته بود آن شب ماهی گیر
تا بگیرد از آب
آنچه پیوندی داشت
با خیالی درخواب
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
موجی آشفته فرا می رسد
از راه که گوید با ما
قصه یک شب طوفانی را
رفته بود آن شب ماهی گیر
تا بگیرد از آب
آنچه پیوندی داشت
با خیالی درخواب
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تابیدن افتاب
در این سرزمین
ممنوع هست
اخر افتاب را دیگر نمیشود دید
وقتی همه جا تو هستی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یارب آن کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
تحقیق را به ما و من افتاده اختلاف

در هیچ حال با نفس آیینه نیست صاف


هم صحبتان به بازی شطرنج سرخوشند

تا نگذرد مزاج نفاق از سر مصاف
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا