مشاعرۀ سنّتی

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اي صبا ره رفتن به كـوي دوست ندانم
تو مي روي به سلامت سلام من برساني
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
دمي با دوست در خلوت،به از صد سال در عشرت
مـن آزادي نـمي خواهم كـه با يـوسف بـه زنـدانـم
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود!
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
سال ها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان
هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل مظلوم را ايمن كن از ترس
دل او را تو لرزيدن مياموز
تو ظالم را مده رخصت به تاويل
ستيزا را ستيزيدن مياموز
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند؟
به عذرنیم شبی کوش و گریه ی سحری....
 

physic

عضو جدید
ما را كه درد عشق و بلاي خمار گشت

يا وصل دوست يا مي صافي دوا كند
 

physic

عضو جدید

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل چو پرگار به هر سو دورانی می کرد
وندران دایره سرگشته ی پا برجا بود
**
مطرب از درد محبت غزلی می پرداخت
که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم رميده شدو غافلم منه درويش...........كه آن شكاري سرگشته را چه آمد پيش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ياد با آنكه نهانت نظري با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ي ما پيدا بود
دوستان در پرده می گویم سخن
گفته خواهد شد به دستان نیز هم
چون سر آمد دولتِ شبهایِ وصل
بگذرد ایامِ هجران نیز هم
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزگاري يك تبسم يك نگاه
هتر از گرماي صد آغوش بود
اين زمان بر هر كه دل بستم وليك
آتش آغوش او خاموش بود
 
  • Like
واکنش ها: abfa
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا