فراق یار

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
همیشه در یاد ادمها نباید بود
گاهی فقط باید کمی
لبخند زد به احساس ناب انسانیت
احساس ناب مهربانی
انوقت دیگر در یاد همه خواهی بود
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم درد مي کند
انگار

خام بودند
خيال هايي که به خوردم داده بودي . . .
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هیچ عینکی

دوری تـــــــــــو را

نزدیک نمی کند !

------
ناصر رعیت نواز
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتى که ميگى :
“ديگه براي هميشه فراموشش کردى”
و هيچ احتياجى بهش ندارى و تمام بد و بيراه هاي دنيا رو نصيبش ميکنى …
دقيقا همون زمانيه که :
بيشتر از هميشه دلت براش تنگ شده
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم کمی خدا می خواهد
کمی سکوت
کمی اخرت
دلم دل بریدن می خواهد
کمی اشک
.........کمی بهت
کمی اغوش اسمانی
فقط همین.....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاه خسته می شوم از این روزهای تکراری، و این ساعت ها ، که چه سنگین سپری

می شوند...

گاه بی تاب می شوم از این همه حوصله ای که ثانیه ها دارند، و هیچ گاه هم سَر

نمی رود ... و چه بی پایان گِردی ساعت روی دیوار را دور می زنند و چه

بی عار، دوباره و دوباره و دوباره طی می کنند این مسیر هزار باره را!!


اما، همیشه... همیشه ی همیشه ، یک امید حقیقی، گرچه دور، اما گرم و نورانی،

قدم هایم را به خود می کِشد...

و دست هایم را می گیرد و با خود می بَرَد، به آن سوی دلتنگی ها، و جدایم

می کند از این روز و شب های تکراری بی پایان... و جدایم می کند از این همه فکر

و خیال دنیای بزرگترها!!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من تمام خود را برداشتم و در دستان تو نهادم
تو تمام من را به دست گرفتي و به باد دادي و باد تمام من را احاطه کرد و با خود برد
کجا؟ فرقي نمي کند
دردستان تو که نباشد همان بهترکه نباشد!
 

product man

عضو جدید
مرا بسوزانید
و خاکسترم را
بر آبهای رهای دریا بر افشانید،
نه در برکه،
نه در رود:
که خسته شدم از کرانه های سنگواره
و از مرزهای مسدود





 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خودت باش...هرکس هم خوشش نیومد نیومد

اینجا مجسمه سازی نیست!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کوچک که بودیم،

جغجغه ها را تکان می دادیم...

بزرگ شدیم،

دغدغه ها تکانمان می دهند!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه مهرباني تو را ميخواهم ، و نه دلسوزي هاي تو را
نميبخشم آن قلب بي وفاي تو را
بگذار در حال خودم باشم
به تنهايي بيشتر از تو ، نياز دارم
پس بگذار با تنهايي تنها باشم
در خلوت خويش با غمها باشم
نميخواهم دوباره بازيچه دست اين و آن باشم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یـــادش به خیــــــــر .... بچــه که بودیـــــم ؛
جـــاده ها خـــراب بـــود ,
نیمکـــت مدرســـه ها خـــراب بـــود ،
شیــــرای آب خـــراب بـــود !
زنـــگای در خونـــه هــا خـــراب بـــــود ؛
ولـــــــــی ؛ ........
آدما ســـــالم بـــــــــودن ..... !!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه لحظـه گـوش کـن خـــدا !

جـدی میگــم

نه بچـه بـازیِ نـه ادا و اطــوار ،

ایــنورِ دنــیا

حــالِ خــیلیـا اصـلا خـوب نیـست !

یـه دسـتی بـه زندگیـشون بکـش لطــفا !
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهي دلم براي خودم تنگ ميشود
گاهي دلم براي باورهاي گذشته ام تنگ ميشود
گاهي دلم براي پاکي هاي کودکانه تنگ ميشود
وقلبم ميگيرد....
گاهي ازرهگذراني که دراين مسيربي انتها
آمدندورفتندخسته ميشود.....
گاهي دلم ازراهزناني که ناغافل دلم راميشکنند
ميگيرد....
گاهي آرزوميکنم اي کاش...
دلي نبودتاتنگ شود...
تاخسته شود...
تابشکند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مـن و بـاران و خیــابان هـای شـهر

چه قدم زنانِ عـاشــقـانـه ای!

سپـاس گزارم

اگـر نـرفته بـودی

ایـن شـب ایـن قــدر زیـبـا نـمـی شد!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از جدا شدن نوشتي رو تن زخمي هر برگ
گريه کردمو نوشتم نازنينم يا تو يا مرگ
به تو گفتم باورم کن ميون اين همه ديوار
تو با خنده اي نوشتي هم قفس خدانگهدار....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم
و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم

اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی
اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوری

اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من
اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من

حلالــــم کن ، حلالــــم کن .......
و امشب از ته قلبتـــــ دعایم کن !
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه انگار نميخواهد بگذرد روزهاي انتظار
بايد هميشه همين باشم ، يک عاشق بي قرار
انتظار و بي قراري نيز با تو شيرين است
کار هر روز و هر شب من همين است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خاطره بازي كه ميكني

غرق مي شوي در خوب و بدش

خاطره ي خوب ، خاطر خوب مي خواهد . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام غصه هایی را که برایت خوردم ...

بالا آوردم !

طعمِ بیهودگی می داد ... !

دلم را بالا می آورم

با این انتخابش ... !!!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نامم را پاک کردی یادم را چه میکنی؟
یادم را پاک کنی عشقم را چه میکنی؟
اصلا همه را پاک کن!
هر آنچه از من داری...
از من که چیزی کم نمیشود!
فقط بگو با وجدانت چه میکنی؟
شاید...؟
نکند آن را هم پاک کرده ای؟!
نه شدنی نیست...
نمیتوانی آنچه را که نداشتی پاک کنی...
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


مرا محكــم تر در آغوش خود بگیـر ..


من هنوز هم نـمی خواهم تــو را ...


به دسـت خاطرات " لــعنـتـی " بسپـارم ...
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از کـاهِ دوستت دارم هاي کشـکي تـو ؛

کـوهـي مستـحـکـم از عشـــق سـاختــه ام ...
.
.
.
از تيشــه ي فـرهـــاد هـم کـاري بـر نـمـي آيـد...

هرروز دعــاي زلــزلـه مـي خـوانـم
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از مترسکی پرسیدم آیا از تنها ماندن
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] در این مزرعه بیزار نشده ای
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پاسخم داد: ترساندن دیگران برای من لذتی
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و هرگز از آن بیزار نمیشوم!
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اندکی اندیشیدم سپس گفتم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]راست گفتی ! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم!
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفت : تو اشتباه میکنی!
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کسی نمیتواند چنین لذتی ببرد مگر آنکه
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]​
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]درونش مانند من با کاه پر شده باشد
[/FONT]​
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از کـاهِ دوستت دارم هاي کشـکي تـو ؛

کـوهـي مستـحـکـم از عشـــق سـاختــه ام ...
.
.
.
از تيشــه ي فـرهـــاد هـم کـاري بـر نـمـي آيـد...

هرروز دعــاي زلــزلـه مـي خـوانـم


شيرين بهانه بود...
فرهاد تيشه مي زد تا باور نکند صداي مردماني را که در گوشش مي خواندند
دوستت ندارد
...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

خدایا..........

گاهی دلم برای خودم تنگ میشود

گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ میشود

گاهی دلم برای پاکی های کودکانه تنگ میشود

وقلبم میگیرد....

گاهی ازرهگذرانی که دراین مسیربی انتها

آمدندورفتندخسته میشود.....

گاهی دلم ازراهزنانی که ناغافل دلم رامیشکنند

میگیرد....

گاهی آرزومیکنم ای کاش...

دلی نبودتاتنگ شود...

تاخسته شود...

تابشکند.
 
بالا