بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
دانشمند وضو گرفت، سجادهٔ خود را پهن کرد و نماز گذارد. او پس از نماز، دعا کرد و گفت: ”خدايا من نمى‌توانم نجارى کنم و نه مى‌توانم خياطى کنم و نه جواهرسازي. اما از تو مى‌خواهم اين مجسمه چوبى را به يک دختر واقعى تبديل کني.“ تنديس، ناگهان از جا برخاست و به صحبت کردن پرداخت و به يک دختر زنده بدل گرديد.
وقتى هوا روشن شد، آن سه نفر از خواب بيدار شدند و ديدند که تکه چوب خشک به دخترى زنده تبديل شده است. لباس گِلى‌اش به جامه‌اى از مخمل سبز و سنگ‌ريزه‌هاى دور گردنش به گردن‌بند طلا تغيير يافته بود. آنها در مورد اين دختر، با هم به نزاع پرداختند. و هريک از آنان فرياد مى‌زد که دختر از آن اوست. کار آنها - تقريباً - به دعوا کشيد اما در نهايت تصميم گرفتند براى حل مسئله خود نزد قاضى بروند. وقتى ماجرا را براى قاضى شرع تعريف کردند، رو به آنان کرد و گفت: ”گرچه توِ نجار، اين دختر را از ساقه‌اى تراشيدى و توِ خياط لباس‌هايش را از گل ساختى و توِ جواهرساز به سنگ‌ريزه‌هاى بى‌مصرف جان دادى و زينت‌آلاتش را ساختى اما با اين‌همه، اگر اين دانشمند به درگاه آفريدگار خود دعا نمى‌کرد تا آن را زنده سازد، اين دختر هيچ‌گاه زنده نمى‌شد. از اين‌رو، دختر از آن دانشمند است و شما هيچ سهمى در آن نداريد.“
بدين سان جستجوگر يافت آنچه را که مى‌خواست
و عاشق ازدواج کرد با آنکه منتظرش بود
و انشاءالله هرکس که اينجا نشسته
همهٔ عمر شاد و خرم باشد.
 

donya_eng

عضو جدید
:w21::gol:
سلام بر هر دو
خوبین:gol::gol:

به به!!شما صاحب خونه اید!!:gol::D

با هم دوستیم!!!موساد جونم اینا!!!:biggrin:شبت بخیر باشه!!مرسی اوومدی شب آخری


سلام

ممنون ..خوبم!

لطف داري:w30:

چه خبر؟
 

sepehrkhosrowdad

مدیر بازنشسته
سلام سپهر جان خوبی؟بالاخره نرفتی اتیش بازی؟:gol:
سلام، چرا با ماشین رفتیم 1دوری زدیم!
ماشالا امشب نیروی انتظامی همکاری می کرد، اما منکرات. . . .. :cool:
بارون هم کمک کرد به اینا که بساط خوشی رو به هم بزنند!
مثل تمام روزهای دیگه، ماشین سواری کردیم و برگشتیم!
به شما خوش گذشت!؟
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
میخندی خنده نداره:exclaim::exclaim::exclaim:
جالب بود ولی در مورد من 2 تا عکس گذاشته بودین
راستی به آرامشم بگو من زن ذلیل نیستم:biggrin::biggrin::biggrin: مرد سالاری و عشق است
خب حالا فرقی نداره!!!به هرحال امشب شب آخره حمید جان!!:whistle: زیاد به عمرت نمونده

سلام

ممنون ..خوبم!

لطف داري:w30:

چه خبر؟
سلامتی!!خبر جدید رو شنیدی؟؟عید داره میاد!!:biggrin:
 

King Paker

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه گربه جون چطوره؟بدو برو اونور تا موهات کز نخورده:w15:
سلام
رو آب بخندی

سلام

ممنون ..خوبم!

لطف داري:w30:

چه خبر؟
سلام دنیا جان
مرسی از مهمون نوازیتون!!

فقط بچه ها اینجا که امکانات خطرناک و پر سرو صدا ندارین دارین؟!!
سلام آرچی جان خوبی؟
خوش اومدی:gol:

سلام آرامش جان
حمید جان
اسپارو جان
شبتون خوش:gol:
 

**sama

عضو جدید
جای محمد حسین ونسیم جونم خالی البته جای ما اونجا خالیه
دلم براشون تنگ شده ایشالا بهشون حسابی خوش بگدره و دست پر بیان:w40::w40:

راستی کسی از ملودی خبر داره؟:cry::cry:
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
جای محمد حسین ونسیم جونم خالی البته جای ما اونجا خالیه
دلم براشون تنگ شده ایشالا بهشون حسابی خوش بگدره و دست پر بیان:w40::w40:

راستی کسی از ملودی خبر داره؟:cry::cry:

سما جون خوبی؟؟؟
محمد حسین که اومده مشهد مامانی منم که سوریه واقعا خوش به حالش
 

**sama

عضو جدید
سلام، چرا با ماشین رفتیم 1دوری زدیم!
ماشالا امشب نیروی انتظامی همکاری می کرد، اما منکرات. . . .. :cool:
بارون هم کمک کرد به اینا که بساط خوشی رو به هم بزنند!
مثل تمام روزهای دیگه، ماشین سواری کردیم و برگشتیم!
به شما خوش گذشت!؟
ای بابا .اینم از امل!!راستی سپهر جان شما ازاد میخونی یا دانشگاه شمالی؟
اره بد نبود ولی من ی کم خسته شدم چون باید مونظب کوچولوا بودم اخر پیچوندم دیگه.

مرسی از مهمون نوازیتون!!

فقط بچه ها اینجا که امکانات خطرناک و پر سرو صدا ندارین دارین؟!!

نه ارچی جان فقط ی کم باید گوشامونو بگیریم
 

donya_eng

عضو جدید
خب حالا فرقی نداره!!!به هرحال امشب شب آخره حمید جان!!:whistle: زیاد به عمرت نمونده


سلامتی!!خبر جدید رو شنیدی؟؟عید داره میاد!!:biggrin:

خب شد گفتي وگرنه جلو دوستام سوتي ميدادم.. اخه نمي دونستم!:w12:

سلام
رو آب بخندی


سلام دنیا جان

سلام آرچی جان خوبی؟
خوش اومدی:gol:

سلام آرامش جان
حمید جان
اسپارو جان
شبتون خوش:gol:

سلام:razz:

يه بار در مورد اواتارم بد گفتي يادت مياد!:w05:
 

sepehrkhosrowdad

مدیر بازنشسته
ای بابا .اینم از امل!!راستی سپهر جان شما ازاد میخونی یا دانشگاه شمالی؟
اره بد نبود ولی من ی کم خسته شدم چون باید مونظب کوچولوا بودم اخر پیچوندم دیگه.
عین فضولی ه ها!
اما کوچولو ها کی بودن؟! :whistle:
من کاردانیم رو دانشگاه شمال بودم، الآن واسه کارشناسی نا پیوسته دانشگاه رفتم دانشگاه آزاد که مثل . . . . پشیمونم!
 

Similar threads

بالا