خاطرات یک چهارشنبه سوری ایرانی

آذرتاش

عضو جدید
چهارشنبه آخر سال مردم همه چی را ترکوندند با داد و بیداد و شادی

من هم ترکوندم بغض خود را در میان دستان نحیف و مهربان مادربزرگ و بیاد بوسه های گرم مادر در سکوت نگاهها ...

و

مردم با هلهله آتش زدند و من دلم را براي همه نگاههاي حسرت كودكان نيازمند و عرق شرم پدران و عصمت مادران ....

و آرزوهايم را در خاكسترش زمزمه كردم تا پيش خدا به باد دادم

چقدر شادند مردم الکی .... !!!!!!!!!!!!!
 

Similar threads

بالا