خودتو با یه شعر وصف کن...!

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در گوشم
ارام بخوانید
گوشم سنگین نیست
تنها خیلی وقته
صدایش در گوشم
جا مانده
و هیچ صدای
جز
صدایش را نمیشنوم
 

zahra.71

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر سخت این روز های تلخ می گذرد

خاطرات گذشته از جلوی چشمانم می گذرد

درک می کنم اشتباه کرده ام زجر می کشم

مشکلی نیست این روز ها هم می گذرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قول میدَهــَمـ !!!

واپسیـن ـروزـهاے باقے مـانده ے عُمرمـ ...

دیگر عـاشق نشومـ

دیگـر حتے قطره اے اشک نریزَمـ ... گریـه نکنـمـ

قول میدَهمـ دیگـــر حتـے نخــَندَمـ

قول میدَهـَمـ دیگر از هیچ چیـزُ هیچ کـس گله نکـنمـ ... حتـے خـُدایـے کـه خوب میدانــَد چـه برسَرمـ آورده

قول میدَهمـ باکسـے جـز سلـامـ وُ خـداحافظ حرفے نزنمـ

وقتے هیچ کــدامـ از این آدمـ ها معنــاے درد رـا نمیفهمنـــد ...

قول میدَهـَمـ هیچ کـس رـا نرنجـانـَمـ و در مقابل رنجشـَمـ تنهــــا لبخنـد بزنمـ

حتـے گـاهے وانمـــود کنمـ به ندیدن ... نشنیدن ... نشنـــاختن

قول میدَهـَمـ !!!

واپسین روزـهاے باقـے مانده ے عمرمـ ...

بـه قول ـهایـَمـ وفـــــا کنمـ

وَ زین پـَس ... شـادے برمــَن حــرـامـ !!!

این اسـت حـال وُِ روز دختـرے کـه دیگر احســـاسش را حس نمیکنـد

دخترے کـه از او ...

چیزے نمـــانده جـُز خودَش و قول ـهایــَـش !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و خنده ای تلختر از همیشه!
مگر میشود ...
چه کنم دست خودم نیست
این قصه آسمانی همیشه ابریست!
و تو ...
بگذریم!!!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono]مـטּ تنهآ کمـﮯ مُتفآوتـم وقتـﮯ تمام دردهاﮮ دنیا[/FONT]



[FONT=courier new, courier, mono]روﮮ شانـﮧهآﮮ دخترانـﮧاَم کوه مـﮯشود . . .[/FONT]


[FONT=courier new, courier, mono]و من به پهناﮮ تمام کوه پایه ها[/FONT]


[FONT=courier new, courier, mono]لبخنـــــد مـﮯزنم !!![/FONT]

 

آدم مجازی

عضو جدید
با بدان بنشستی دلم ,
...
راه میجوستی در خود گم شدی,

..
در فکرمردمی اما چه ساده جز نامردم شدی!!
 

فنا2011

اخراجی موقت
نمیدونم دارم تاپیک و با پست نامربوطم بهم میزنم ولی حرف دله میگن حرف دل به دل میشینه



دلم هوای باران کرده امشب ...

توجه کردین وقتی بارون میباره چه حس خوبی به آدم دست میده ؟!!!!
دوس دارم زندگیم رنگ بارون بگیره،، زلال !!!

یارم برایم قصه بگو، بی تابم امشب اما ............
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
صدای حرفهایم را
نمیشنوی
صدای اشکهایم را نمیشنوی
صدای تنهاییم را که
بی تو میگذرد سخت
نمیشنوی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز


















 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام
در گوش باد میخوانم
لبخند بزن
در گوش
ستاره ها میخوانم چشمک بزنند
تا طبیعت
باعث
ارامش
قلب ادمهای
غمگین شود
ادمهایی که
اینجایند
اما
پر از دردند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حدس می زنم غروب نزدیک است....

باز
رمز و رازِ احساس گرفته حال و هوایم..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وصف حال من همچون
جاده ای پاییزیم
فقط پاییزی
اخر پاییز همان
بهار هست
فقط فرقشان این هست
پاییز عاشق شده
 

*sasa*

عضو جدید
من همان دخترک غم زده ی دیروزم
من همان کودک بی تاب برای بودن
که دلش رادراندوه به زنجیرکشید
وبه اندازه ی دل رنج کشید
و به اندازه ی بی معرفتی دردکشید . . .
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آری این آخرین نامه ات را

تا آخر دنیا خواهم خواند !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دلم تنگ است
مثل لباس سال‌های دبستانم
مثلِ سال‌های مأموریت‌های طولانیِ پدر
که نمی‌فهمیدم
وقتی می‌گویند کسی دور است،
یعنی چقدر دور است
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام دست زیر چانه ام میگذارم
به پنجره باران خورده مینگرم و بی حرف تنها
روی پنجره نامت را مینویسم
و بی حرف اشکهای دل تنگیم را پاک میکنم
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حسودم به همه!
به همه ی آنهایی که
تو را می شناسند،
و به
نامِ کوچکت صدا می زنند
حسودم به باد!
که وقتی پنجره ی اطاقت را می گشایی
بی اجازه وارد می شود...
لا ی موهات می پیچد.
نوشته هایت را می خواند
و می فهمد دلیلِ ِ
روز هایی که نوشتن را بهانه می کنی
تا قرارمان را بی خیال شوی...
حسودم!
به کلاغ ها ی درخت کاج
به پرنده های ولگرد ِ آسمان
که وقتی برای نوشیدن چای بعد از ظهر
به آلاچیق وسطِ حیاط می آیی
به تماشای موهات می نشینند...
بی آنکه
از قبل اجازه بگیرند
بی آنکه بترسند حتی
از مجازاتی که حاکم باشی، برایشان در نظر گرفته...
حسودم... حسودم... حسودم به این همه
دلتنگی! که از نبودنِ توست
به
شعرهایم که برای توست
به نوشته هایم
به روز مرگی هایم
که بدون چشم داشتی
برای تو شده اند...
خانم اردیبهشت!
لا اقل بیا ...
یک بار روسری ات را
لبِ پنجره تکانی بده
شاید باد، با آوردن بوی مخلوط مو ها و گل های روسری ات
قدری از حجم این دلتنگی
بکاهد...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باور کن , رفتـــــــنم را ,

که میروم تا خاطره ام با ماندنم , لگدمال نشود .
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت



خواستم دل بــکـنم. . .

نمی گویم نشـــــد؛

اتفاقا شـــــــــــد !

من کَـــنـــده شدم !

این روزهــــــــا اما . . .

بدونِ دل پرسه مـی زَند بَـــــــــدَنم. . . ! هـرکه مــی خــواهـی بـــاش


ایـن عادت مـشترک انسـانهــاســت

تـــو نیــز ، روزی , ســاعـتی , لـحظــه ای

احــساس خـواهـی کـرد کـــه

هیــچکـس دوسـتت ندارد
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت



خَستــــه ام….! . .
امــــا تَحمـُـــل مـی کُنــم…
خُــــدایـــا روزِگـــارت با من و احساسم بـَــد تـــا کـــرد…!...
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت


می خندمـــ !

تظاهـــــر به شـــادی میـ ـ ـکنم !

حرفـــ میزنمـــــ مثلـــ همه ...

اما ...

خیلیـ وقت استـــــ مرده امـــ !

خیلیـ وقت استـ دلم می خواهد روزه ی سکوتـــــ بگیـرم !

دلم می خواهد ببـــــــارم ...

و کسیـــ نپرسد چرا . . .
 

Similar threads

بالا