بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها من با اجازه تون برم.شب همگیتون بخیر باشه.:gol::gol::gol::gol:
محمدصادق اگه با من شوخی نکنی بهت اخطار میدم:w25:
شب بخير عزيزم
حالا اين بچه با تو كاري نداره تو سر به سرش ميزاري :D
گفتم که آرام خانوم من دیگه با شما شوخی ندارم، لطفا با من شوخی نکنید.
اوهو چه مودب :D
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
من بعدا باهات گفتمان می کنم !!الان عجالتا شب همگی خوش:gol:
 

**sama

عضو جدید
شبت بخیر ارامش جان
با اجازه من ی داستان دیگه بگم امیدوارم تکراری نباشه
 

**sama

عضو جدید
هیزم شکن

هیزم شکن

http://www.cloob.com/share/link/add/?url=http://sorchi.mihanblog.com/post/155&title=%D9%87%DB%8C%D8%B2%D9%85%20%D8%B4%DA%A9%D9%86روزی، وقتی هیزم شكنی مشغول قطع كردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه. وقتی در حال گریه كردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می كنی؟ هیزم شكن گفت كه تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت.
"آیا این تبر توست؟" هیزم شكن جواب داد: " نه" فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید كه آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شكن جواب داد : نه. فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟ جواب داد: آره. فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شكن خوشحال روانه خونه شد. یه روز وقتی داشت با زنش كنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب. هیزم شكن داشت گریه می كرد كه فرشته باز هم اومد و پرسید كه چرا گریه می كنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب. "
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟ هیزم شكن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب كردی، این نامردیه "
هیزم شكن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با كاترین زتاجونز می اومدی. و باز هم اگه به كاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود كه این بار گفتم آره.

نكته اخلاقی: هر وقت مردی دروغ میگه به خاطر یه دلیل شرافتمندانه و مفیده
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبت بخیر ارامش جان
با اجازه من ی داستان دیگه بگم امیدوارم تکراری نباشه

سما بیخیال، فقط من و تو موندیم ها، اگه میخوای داستانتو بزار واسه فردا شب، آخه یکم دیر وقته ها، راستی مگه تو خوابت نمیاد.
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی سما جان;)
با اجازه منم برم که خوابم پشت پی سی

نگار خانوم شبت بخیر
منم دیگه کم کم برم لالا
شب همگیه دوستان بخیر
مخصوصا اون دوست عزیزی که فقط نظاره گره و هیچ وقت هیچ پستی نمیزنه و فقط پستای کرسی رو میخونه.
سما خانوم شب شما هم بخیر.
 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
واااااااااااااا

مگه بازیه قایم موشکه؟؟؟؟؟؟؟؟
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
واااااااااااااا

مگه بازیه قایم موشکه؟؟؟؟؟؟؟؟

آره یه جورایی قایم موشک بازیه.
یکی از دوستان خوب هست که اگه دقت میکردین چند شب پیش فقط به پستا امتیاز میداد و خودش هیچ پستی نمیزد، منم متوجه شدم و بهش نامه دادم که قضیه چیه؟
هیچی، اونم گفت که اینجوری خیلی راحتره و دوست نداره خودشو معرفی کنه. همین.
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره یه جورایی قایم موشک بازیه.
یکی از دوستان خوب هست که اگه دقت میکردین چند شب پیش فقط به پستا امتیاز میداد و خودش هیچ پستی نمیزد، منم متوجه شدم و بهش نامه دادم که قضیه چیه؟
هیچی، اونم گفت که اینجوری خیلی راحتره و دوست نداره خودشو معرفی کنه. همین.
آهان نكنه غربتو ميگي؟ آخه غربت عزيز هميشه از پستا تشكر ميكنه اما خودش پستي نميده
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام
ماشاا...اين تاپيك عجب سرعتي داره!!
يه دو سه روز نبودم قصه هارو پيگيري كنما!(منم از اونايي بودم كه از پشت در يواشكي...اِ...نه اين كه داستان اميركبيره،من يه گوشه اي تو اتاق!وايميستادم فقط گوش مي كردم:whistle:)
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سلام
ماشاا...اين تاپيك عجب سرعتي داره!!
يه دو سه روز نبودم قصه هارو پيگيري كنما!(منم از اونايي بودم كه از پشت در يواشكي...اِ...نه اين كه داستان اميركبيره،من يه گوشه اي تو اتاق!وايميستادم فقط گوش مي كردم:whistle:)
آخه چرا ملودی جان؟؟چرا بچه ها؟؟ ما که کلی خوشحال میشیم اگه پست بزنید!!دوست داریم با همه آشنا بشیم!اصلا کرسی برای اینه که بچه های گل بیان اینجا و ما ا باهاشون آشنا بشیم:D:gol:
 

Similar threads

بالا