نتایح جستجو

  1. Fateme_bay

    سفره خالی!!!

    یاد دارم در غروبی سرد سرد می گذشت از کوچه ما دوره گرد داد می زد: کهنه قالی می خرم.... دست دوم جنس عالی می خرم.... کاسه و ظرف سفالی می خرم... گر نداری کوزه خالی می خرم... اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید، بغضش شکست اول ماه است و نان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟ بوی نان...
بالا