دنیای من بدون حضورت جهنم است
یک خواب وحشت آور با زجر توأم است
ور از تو خُرد می شوم از اینکه بین شهر
می بینم عاشقانه دو تا دست در هم است
زل میزنم به عکس تو و ابر می شوم
هر شب بساط گریه برایم فراهم است
از حال و روز خویش نگفتم به هیچ کس
در من هزار حرف نگفته مجسم است
محتاج کرده بی تو مرا دست...